روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ٨ می ۲۰۰٨


تصمیم گیری پشت درهای بسته نتیجه بخش نیست!
مدیریت فراکسیون اکثریت مجلس هشتم ربطی به سازوکار ۶+۵ ندارد
هیات ۹ نفره اصولگرایان مسئول انتخاب هیأت رئیسه مجلس هشتم شده است
حداد عادل و لاریجانی اصلی ترین کاندیداهای ریاست مجلس
نگاهی به موفقیت ها و ناکامی های مناسبات تهران و واشنگتن
معمای جامعه ایران!
تأثیر توافقنامه آینده آمریکا و عراق بر کشورهای منطقه

روزنامه رسالت با عنوان: حیات سیاسی جبهه متحد اصولگرایان نوشته است:
فردا منتخبین ملت در مجلس هشتم با گرایش اصولگرایی به تهران دعوت شده اند تا در یک نشست صمیمانه ضمن آشنایی با هم با آینده نگری، شاکله وجودی مجلس هشتم را با کارکرد پاسخ به مطالبات رهبری و مردم، طراحی کنند.
جبهه متحداصولگرایان از نخستین روزهای سال ٨۶ که سال اتحاد ملی وانسجام اسلامی نامگذاری شد، در اندیشه همگرایی ووحدت اصولگرایان بود.
همت آنها برای وحدت و انسجام به ثمر نشست و مردم در روزهای ۲۴ اسفند و ۶ اردیبهشت اکثریت مجلس را دوباره به اصولگرایان سپردند. اکنون جبهه متحداصولگرایان نزدیک به ۲۰۰ نفر از منتخبین ملت را در مجلس هشتم به خود اختصاص داده و در نظر دارد یک تعامل مثبت را با اقلیت برای حفظ منافع و مصالح ملی مدیریت کند.
برخی به این سخن تفوه نموده اند که حیات سیاسی جبهه متحداصولگرایان با انتخاب مردم پایان یافته وماموریت این جبهه نیز به دلیل راهیابی بیش از دو سوم نمایندگان اصولگرا پایان یافته است.بر این دیدگاه حداقل دو ایراد وارد است:
۱ـ سازوکار حقوقی۶+۵ برای وحدت وهمگرایی اصولگرایان طراحی شد. موضوع وحدت و همگرایی هنوز منتفی نشده است. معنای پایان یافتن این سازوکار این است که اصولگرایان از این پس می خواهند بر طبل اختلاف و انشقاق بکوبند. عقل سلیم حکم می کند این برخلاف مصلحت کشور است.
۲ـ جبهه متحداصولگرایان متشکل از حداقل سه جریان اصولگرایی به علاوه جریان نیرومند جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نیز شخصیت های برجسته سیاسی و مذهبی کشور است. این جبهه با ارائه یک برنامه کاری برای مجلس هشتم در پاسخ به مطالبات مردم متعهد شده و مردم هم به همین برنامه با همین شخصیت ها و به همین فرمول همگرایی رای داده اند. لذا هیچ کس اجازه ندارداین قرارداد با مردم را یک سویه لغو کند. اکنون گفتمان مسلط در کشور، گفتمان اصولگرایی وگفتمان پیشرفت وخدمت است. جبهه متحداصولگرایان متعهد به این گفتمان است و باید آن را تا رسیدن به قله های عزت و عظمت ایران اسلامی مدیریت کند. اکنون ما در زمان بلوغ و باروری این گفتمان هستیم. لذا پیشنهاد می شود:
الف ـ سازوکار حقوقی ۶+۵ همچنان به قوت خود باقی باشد و ماموریت خود را حفظ وحدت وهماهنگی و تعامل مثبت بین اصولگرایان تعریف کند و با توجه به نتایج انتخابات مجلس هشتم به دنبال هم افزایی دیگر اصولگرایان به این سازوکار باشد.
ب ـ ممکن است برخی از اضلاع و نیز پنج عضو حَکَم در این سازوکار نیاز به ترمیم یا تغییر داشته باشد که آن را می توان با یک سازوکار دموکراتیک ترمیم کرد و سازوکار ۶+۵ را با یک انرژی جدید در دوره ای نو و برای ماموریت های جدیدتجهیز نمود.
ج ـ فوری ترین کار، تدوین آیین نامه ای برای همکاری و حقوقی کردن تصمیمات در این سازوکار است. لذا هر چه سریع تر باید نسبت به آن اقدام کرد.
د ـ پیشنهادهای جدید برای هم افزایی مورد مطالعه قرار گیرد وهر چه سریع تر پاسخ داده شود.
هـ ـ شکل گیری سازمان فراکسیون اکثریت نباید به فلسفه وجودی سازوکار حقوقی ۶+۵آسیب بزند. مدیریت فراکسیون اکثریت مجلس هشتم یک مقوله جداست و آن از سوی نمایندگان طراحی، عملیاتی و اجرا می شود و ربطی به سازوکار ۶+۵ ندارد. جبهه متحداصولگرایان به حیات سیاسی خودادامه می دهد تا تضمینی برای وحدت اصولگرایان، تعامل مثبت آنها ونیز پاسخگویی به مطالبات مردم ورهبری باشد.

مسئول انتخاب هیأت رئیسه
روزنامه کارگزاران در گزارشی با عنوان: حمایت ناطق نوری از ریاست لاریجانی نوشته است:
هیات ۹ نفره ای از اصولگرایان راه یافته به مجلس هشتم مسوول انتخاب هیات رئیسه مجلس آینده شده است. با تغییر اندک در ترکیب جمع ۶نفره شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان قرار است جمعی ۹ نفره متشکل از حسین فدایی، علیرضا زاکانی، اسدالله بادامچیان، شهاب الدین صدر، محمدرضا باهنر، روح الله حسینیان، غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی با جمع بندی نهایی در میان خود کاندیدای ریاست مجلس هشتم را به سایر اصولگرایان راه یافته به مجلس آینده معرفی کنند. یکی از نمایندگان مجلس با اعلام این خبر به خبرنگار کارگزاران گفت که مباحثی پیرامون ۱۱ نفره شدن این ترکیب مطرح است اما در نهایت این جمع روز پنجشنبه در مورد ریاست مجلس تصمیم می گیرند. اصلی ترین کاندیداهای ریاست مجلس هشتم غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی هستند. بنا به اظهارات شورای مرکزی جبهه متحد و اصولگرایان مجلس قرار است در نهایت یک نفر از این کاندیداها در صحن علنی مجلس برای تکیه بر کرسی ریاست کاندیدا شود. از ابتدای قطعی شدن حضور لاریجانی در انتخابات مجلس آنچه مشخص شد حضور رقیبی قدر برای غلامعلی حدادعادل بود. در تمام این مدت نیز رقابت نزدیکی میان این دو چهره اصولگرا برای تکیه بر کرسی ریاست صورت گرفت اما از همان ابتدا وزنه لاریجانی نسبت به حدادعادل سنگین تر بود.
لاریجانی با عزیمت از تهران به قم و کاندیداتوری از این شهر حمایت قاطع علما و مراجع را با خود همراه ساخت اما حمایت از لاریجانی تنها به علمای قم محدود نشد، بلکه مهمترین خبری که روز گذشته خبرنگار کارگزاران از راهروهای پارلمان کسب کرد حمایت علی اکبر ناطق نوری روحانی شاخص و بلندپایه راست سنتی از او است، که روزی خود در مجلس چهارم و پنجم در جایگاه ریاست بوده است. براساس شنیده ها اکنون کمیته ای با ریاست ناطق نوری در حال رایزنی و فعالیت برای ریاست لاریجانی بر مجلس هشتم است. اما شرایط زمانی برای حدادعادل سخت تر می شود چراکه شنیده شد محمدرضا باهنر نایب حدادعادل در مجلس هفتم با حضور در این کمیته برای ریاست لاریجانی تلاش می کند. محمدرضا باهنر در گفت وگویی که اخیرا در مورد ریاست مجلس داشت تلویحا به این موضوع اشاره کرده و گفته بود نمی توان از مجلسی که ترکیب دوسوم نمایندگان آن تغییر کرده است انتظار داشت ترکیب هیات رئیسه حفظ شود. برخی از نمایندگان اصولگرا مهم ترین برگ برنده حدادعادل برای جلب آرای نمایندگان برای حفظ جایگاه ریاست مجلس را حمایت مقام معظم رهبری از او می دانند و این در حالی است که روز گذشته برخی از نمایندگان عنوان کردند مقام معظم رهبری در پاسخ به سوالی در خصوص ریاست مجلس فرموده اند، دخالتی در این قضیه ندارند و نمایندگان خود باید رئیس مجلس را تعیین کنند. با انتشار این خبر در راهروهای مجلس فضا کاملا به نفع علی لاریجانی چرخید. بسیاری از نمایندگان راه یافته به مجلس هشتم با استناد به نحوه ریاست حدادعادل در مجلس هفتم انتقادات جدی به عملکرد وی دارند. در همین رابطه براساس اخبار شنیده شده نمایندگان مجلس آینده در جمع های مختلف جلسات متعددی را با علی لاریجانی داشته اند. اگر غلامعلی حدادعادل با برپایی مهمانی زودهنگام برای منتخبان دور اول انتخابات کوشید آرای نمایندگان را جلب کند علی لاریجانی در فضای سکوت خبری خود را برای ریاست آماده می کرد. رایزنی های لاریجانی برای ریاست مجلس از ایام نوروز و در دیدوبازدیدهای عید با مراجع آغاز شد اما یکی از نمایندگان مجلس گفت که صادق لاریجانی برادر بزرگتر علی لاریجانی به کمک او آمده و رایزنی هایی را با مراجع و علما در قم داشته است…

تصمیم گیری پشت درهای بسته
روزنامه همشهری در سرمقاله اقتصادی دیروزش: پشت درهای بسته تصمیم نگیریم نوشته است:
در شرایط امروز اقتصاد کشور، نگرانی های جدی در خصوص بالا رفتن موج تورم وجود دارد که هم از سویی به مصرف کنندگان فشار وارد می کند و هم سبب بی ثباتی در فضای کلان اقتصاد کشور می شود و در نتیجه به برنامه های توسعه لطمه می زند.
از سوی دیگر نگرانی های بسیار جدی دیگری به ویژه میان خواص در مورد شرایط رونق و تولید در کشور نیز وجود دارد، زیرا اکنون واحدهای تولیدی فراوانی برای ادامه کار خود با مشکل روبه رو هستند و اگر فکری به حال رونق تولید در کشور نشود با کم شدن عرضه، فشارهای تورمی افزایش خواهد یافت.
اکنون در اقتصاد ایران شاهد رکود تورمی هستیم و تحلیل موضوع و یافتن راه حل مناسب نیاز به درایت و بردباری کارشناسانه دارد و بخش خصوصی کشور نیز حق خود می داند که در اتخاذ تصمیمات دشوار به دستگاه های مسئول کمک کند لذا ما اعتقاد داریم که بحث های اساسی باید در فضاهایی با حضور دست اندرکاران و فعالان اقتصادی مطرح شود.
تجربه نشان داده که شیوه های گذشته که در آن تصمیم ها پشت درهای بسته گرفته می شد خیلی نتیجه بخش نبوده و نتیجه آن جز توسعه بازار غیررسمی و محدودتر شدن حوزه حاکمیت دولت در اقتصاد نبوده است، بنابراین شیوه اتخاذ سیاست ها و تصمیم گیری ها باید اصلاح شود.
می بایست راهکارهای پیش بینی شده در قانون برای مشارکت بخش خصوصی در تصمیم ها را با توجه به قرار گرفتن در فضای اصل ۴۴ قانون اساسی بسیار جدی تر از گذشته مدنظر قرار دهیم. بحث مهم این روزهای اقتصاد کشور بسته سیاستی بانک مرکزی است که با رویکرد مهار تورم تدوین شده است. دغدغه جدی و اصلی در مورد بسته سیاستی بانک مرکزی این است که هر اقدامی در سطح کلان اقتصاد به طور حتم باید نگاه تولیدمحور داشته باشد و توجیه شود که انجام آن چه تاثیری در بخش تولید دارد.
در خصوص سیاست حمایت از تولید از سوی بانک مرکزی نیز باید گفت زمانی که نگاه تولیدمحور در سیاست های اقتصادی کشور مورد توجه قرار گیرد به طور قطع با همکاری بخش خصوصی همراه خواهد شد.
در بخش هایی که دولت تمایل به حمایت از بخش تولید دارد، می توان از اعتبارات دولتی، یارانه های حمایت از بخش های خاص پرداخت کرد، البته در بخش هایی از بسته سیاست های پولی و مالی ارائه شده، بانک ها به سپرده های بلندمدت تشویق شدند که در صورت موفقیت آن، برداشت بانک ها از ذخیره قانونی در بانک مرکزی کاهش خواهد یافت و این موضوع برای جذب سپرده های بلندمدت به نفع بانک ها خواهد بود.
به طور کلی، توفیق سیاست های پولی و مالی مستلزم اصلاح جدی در برنامه ریزی های شبکه بانکی کشور است و این موفقیت در صورتی امکان پذیر خواهد بود که هزینه های دولت نیز در سیاست های مالی متجلی باشد، علاوه براین، اجرای سیاست ها با انضباط مالی و سیاست های پولی هماهنگ باشد.

نگاهی به مناسبات واشنگتن و تهران
محمدصادق خرازی سفیر پیشین ایران در فرانسه با عنوان: ماجرای تهران و واشنگتن در روزنامه کارگزاران نوشته است:
نگاه اجمالی به موفقیت ها و ناکامی های مناسبات واشنگتن و تهران طی سه دهه گذشته بیان از یک سلسله واقعیت های عینی دارد؛ واقعیت هایی که نشان دهنده آن است که تنها تحول در ادبیات و مکانیسم های سنتی سیاست خارجی، نمی تواند راهگشای روابط باشد. در زمینه تحلیل روابط ایران و آمریکا سوال های جدی پیش روی قرار دارد: آیا دیپلماسی به تنهایی برای حل منازعات ایران و آمریکا کفایت می کند یا خیر و دوم اینکه آیا مذاکره کنندگان توان، قدرت و اعتماد به نفس لازم برای مذاکره و حل منازعه را دارند یا خیر؟ آیا مشکلات فی مابین دو کشور، فراتر از روابط دوجانبه است یا ریشه در موضوعات منطقه و بین الملل هم دارد؟ آیا طرف های دیگر علاقه مند به حل مشکلات ایران و آمریکا می باشند؟ به عبارت دیگر آیا کشورهایی از ادامه وضعیت فعلی روابط ایران و آمریکا متنفع می شوند؟ آیا دو کشور آماده اند صرفا در خصوص مسائل دوجانبه گفت وگوها را آغاز کنند یا حل مسائل خارجی به عنوان پیش شرط مطرح می شود؟ ملاحظات داخلی دو کشور تا چه حد در رویکردشان در حل و فصل مسائل دو کشور موثر است؟ آیا در دوره تکوین سیاست خارجی آمریکا در زمان کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون و بوش پسر، رهیافت آمریکاییان نسبت به ایران متفاوت شده است؟ آیا می توان تصمیمات انتزاعی پیشین آمریکا طی ۶۰ سال گذشته را معیاری برای دیپلماسی امروزه هم قرار داد و با گرایش تاریخی به آینده محک زد؟ هربار که آمریکا در منطقه دچار بحران و مشکل می شود، وعده های دیپلماتیک آن، بی اعتمادی زیادی را به دنبال داشته است. آیا می توان گفت تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران تنها در تاکتیک بوده است نه استراتژی؟ چرا آمریکا در افغانستان و عراق دوگانه عمل می کند؟ چرا براندازی سخت توسط جمهوریخواهان و براندازی نرم توسط دموکرات ها در قبال ایران، تجربه ناموفق داشته است و این مسئله چه تاثیری برآینده روابط دو کشور داشته یا خواهد داشت؟ و ده ها سوال متعدد دیگر که صرف طرح سوال، خود ذهن چابک مخاطبان را به کنش ها و واکنش های جدی متبادر می سازد. مردم ایران کارنامه بلندی از رفتارهای آمریکا در پیش روی خود دارند که هرکدام قصه پرغصه هفت گنبد افلاک است. از کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ حضور ایالات متحده در ایران به عنوان یک نیروی جدید برای توازن بین قوای انگلیس و روس و ماجرای ملی شدن نفت و خروج نیروهای شوروی از ایران تا نفوذ دولت آمریکا از سال ۱٣۵۷ـ۱٣٣۲ در عمیق ترین بخش های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی ایران، حمایت از سرکوب های مردمی رژیم شاه، حمله نظامی به طبس، بلوکه کردن دارایی ها و اموال دولت ایران در آمریکا، حمایت نظامی، اطلاعاتی و سیاسی از صدام حسین طی جنگ تحمیلی علیه مردم ایران، حمله به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس، نادیده انگاشتن تلاش ایران برای میانجیگری برای حل بحران گروگان ها در لبنان، حمایت از مخالفان ایرانی در آمریکا و عراق، بی توجهی به تلاش ایران برای آزادسازی کابل و همکاری ایران در قبال جنگ با تروریسم، همکاری ایران در پروسه دموکراتیزه شدن و استقرار نظام دیوان سالار سیاسی جدید در عراق و عدم پرداخت مابه ازأ در همکاری و مذاکرات یک سال اخیر با عراق و ده ها مورد دیگر دلایل طرف ایرانی است.
از سویی دیگر می توان به ادعاهای آمریکایی ها در قبال ایران پرداخت که خود در هر زمان شدت و ضعف داشته است. پروسه صلح خاورمیانه، مبارزه با تروریسم، مبارزه با مواد مخدر و مسئله امحای سلاح های کشتار جمعی و بحث حقوق بشر از ادعاهای آمریکایی هاست. ادعای آمریکایی ها قابل پذیرش نیست چون در تمام موضوعات ما شاهد رفتار دوگانه آنها هستیم. بعضا صداهای مختلف از درون حاکمیت سیاسی آمریکا شنیده می شود. دموکرات ها، محافظه کاران و نومحافظه کاران هرکدام یک سیاست را با ادبیات ها و لحن های مختلف بیان می کنند آنها در استراتژی با هم اختلافی نداشته اند بلکه در تاکتیک ها ولحن ها ما شاهد تغییراتی بوده ایم. هر دو طرف عمیقا باور دارند که فرصت های مناسبی را از دست داده اند یا به دلیل حساسیت ها و واقعیت های داخلی یا فشارهای پیرامونی از اعتراف و اذعان پرهیز می کنند ولی واقعیت این است که ایران و آمریکا دارای ظرفیت های فراوانی برای حل مسائل دوجانبه و منطقه ای و بین المللی هستند. شایسته است به ظرفیت و موقعیت منطقه ای ایران توجه شود نه آنکه به صورت تاکتیکی شاهد مذاکرات بدون مابه ازا و یک طرفه باشیم. صداقت آمریکایی ها درقبال ایران باید احراز شود. در صورتی که ما شاهد یک پلتفورم جامع از سوی آمریکایی ها باشیم بسیاری از موضوعات دوجانبه- منطقه ای و بین المللی قابل حصول است. البته پلتفورمی جامع، واقع بینانه و عاری از رفتارهای یکجانبه گرایی آنها که قابلیت ظرفیت سازی داشته باشد. آنگاه همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن.

معمای جامعه ایران
معمای ایران! عنوان نوشته ایست در روزنامه اعتماد ملی که در پی نقل شده است:
می گویند ماهی آخرین موجودی است که درکی از آب پیدا می کند، زیرا چنان در آب غوطه ور و غرق است که تصور هم نمی تواند بکند که در فضایی غیر از آنچه که هست زنده بماند، موجودات هوازی هم از هوا درکی ندارند، و در این میان انسان استثنا است که به واسطه عقل و قدرت ذهنی خود چنین درکی را پیدا کرده است.
با این توضیح فرض کنید که امروز انسانی را بیابیم که هیچگونه آشنایی ای با محیط موجود در ایران نداشته باشد. مثلاً فردی از قبایل مرکزی آفریقا یا از میان جنگل های آمازون که نام ایران به گوشش هم نخورده باشد، (حتی نیازی نیست که این فرد اروپایی و واجد دانش و بصیرت علمی باشد) فرض کنید این شخص دیروز در ایران بود و یک روزنامه را باز می کرد و این چند خبر را با هم می خواند:
به ادعای مقامات رسمی ۱۵ میلیون نفر از مردم ایران ۲۰ درصد آنها) زیر خط فقر هستند (این آمار کاملا احتیاط آمیز باید تلقی شود، برخی تا ۵۰ درصد مردم را زیر این خط برآورد می کنند)، به ادعای مقامات رسمی در ایران در سه ماهه زمستان، روزانه ۱۶,۵ میلیارد تومان گاز هدر داده شده است، ایران روزانه معادل ۵ میلیون بشکه نفت (با اضافه کردن گاز) تولید می کند، قیمت جهانی نفت به بشکه ای ۱۲۰ دلار رسید، مهم ترین شعار دولت اجرای عدالت است! و. . .
خوب اگر این فرد به منزل یک تهرانی از طبقه ای که بالای خط فقر است می آمد و آخرین فیش های گاز و برق آنها را ملاحظه می کرد که برای حدود دو ماه مصرف چنین نوشته است:
گاز بها؛ ۴۵۶,۷۹۷ ریال و یارانه پرداختی دولت ۲,۶۹۵,۱۲٣ ریال، برق؛ سهم مشترک ۵۷,۷٣۶ ریال، یارانه پرداختی دولت ٣۹۶,۷٣٣ ریال
به عبارت دیگر پول برق و گاز مصرفی برای دو ماه در این منزل مسکونی حدوداً ۵۱ هزار تومان و یارانه ادعایی پرداختی به آنان که از طبقه متوسط رو به بالا هستند، در همین فاصله حدود ٣۱۰ هزار تومان است.
فرد ناظر با خود خواهد گفت عجب! یکی از دغدغه های این کشور واردات بنزین و سوخت است، این کشور سوخت و نفت زیادی تولید می کند، قیمت نفت سر به فلک زده است، ۲۰ درصد آنان زیر خط فقر هستند (در حالت خوشبینانه)، حداقل دو میلیون نفر آنان زیر خط خشن فقر یا گرسنگی هستند، روزانه ۱۶,۵ میلیارد تومان سوخت را هدر می دهند. (نه تنها استفاده نمی کنند، که هدر می دهند)، یکی از مشکلات آنان آلودگی هواست.
ادعا می کنند که مبالغ بسیار عظیمی را به طبقه مرفه خود یارانه برق و گاز می دهند که اگر دیگر یارانه ها را هم حساب کنیم، با آن می توان میلیون ها نفر را از فقر نجات داد و در عین حال شعار عدالت آنان همیشه به راه است.
علی رغم اینها متولیان امر کماکان مدعی اند که دستاوردهای علمی و پیشرفت های عظیمی دارند و در دنیا جزو پیشروها بوده و به لحاظ اخلاقی و عقلانی خود را برترین قوم و ملت جهان می دانند و داعیه اصلاح امور جهان و درانداختن نظمی نوین در عرصه بین الملل را دارند.
به نظر شما، این فرد ناظر چه قضاوتی را درباره جوی که جامعه ما را فراگرفته خواهد کرد؟ جوی که ظاهرا برای ما کاملا عادی شده است و قدرت درک و فهم آن را نداریم. چگونه می تواند پرسش هایی را پاسخ دهد که جز به تناقض راه دیگری ندارد؟
معمای جامعه ایران را هیچ ذهن عادی قادر به درکش نیست، چه رسد که آن را حل کند، معمایی شامل مجموعه ای از تناقضات غیرقابل فهم و درک.

تأثیر توافقنامه بر کشورهای منطقه
روزنامه کیهان تأثیر توافقنامه راهبردی بین بغداد و واشنگتن را که قرار است در مردادماه آینده به امضا برسد، بر روابط کشورهای منطقه مورد بررسی قرار داده و در سرمقاله اش کلاه گشاد! نوشته است:
این روزها توافقنامه راهبردی بین بغداد و واشنگتن خبری است که در صدر اخبار مربوط به کشور عراق نشسته است. اعطای امتیازاتی چون حق کاپیتولاسیون، ایجاد پایگاه های دائم نظامی در عراق و امکان استفاده از خاک این کشور برای عملیاتهای نظامی علیه کشورهای همسایه و منطقه از جمله مواردی است که آمریکا مترصد بدست آوردن آن است. امضاء این توافقنامه که در صورت بررسی و تصمیم نهایی قرار است در اواخر مردادماه جاری صورت پذیرد، به خودی خود می تواند بر روابط کشورهای منطقه تاثیرگذار باشد.
حقیقت آن است که آمریکا ـ علیرغم دشمنی دیرینه با ایران اسلامی و تلاش مضاعفی که همواره علیه منافع کشورمان دارد ـ فاقد استراتژی کارساز درباره ایران بوده است و اعمال سیاست محدودسازی ایران را به عنوان یکی از اهداف اجرای این توافقنامه، در دستور کار خود دارد.
چندی پیش ژنرال دیوید پترائوس فرمانده ارتش آمریکا و رایان کراکر سفیر این کشور در عراق در گزارشی که به مجلس سنا و کمیته خدمات ارتش ایالات متحده پیرامون وضعیت عراق ارائه کردند، سخنان شدیداللحن و اتهامات بی اساس درباره دخالت ایران در امور داخلی عراق بر زبان راندند. ژنرال پترائوس در این جلسه ۱۰۵ بار نام ایران را بکار برد تا تاکید کند که نقش جمهوری اسلامی ایران تا چه حد امور جاری عراق را تحت تاثیر قرار می دهد.
آمریکا سعی دارد ایران را منشأ و سرچشمه اصلی مشکلات کنونی عراق معرفی کند و تهران را بزرگترین دلیل برای عدم عقب نشینی ارتش خود از خاک این کشور قلمداد نماید. حال آنکه استمرار اشغال نظامی عراق توسط ارتش آمریکا و باتلاقی که در آن گرفتار آمده، مسبب تمام گرفتاریها و منشأ عقب ماندگی عراق است.
در این میان، یکی از رویکردهای آمریکا، تلاش برای هماهنگ کردن سیاست اعراب با آمریکا و القاء این پیام است که افزایش روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با بغداد می تواند از قدرت و میزان نفوذ ایران در عراق بکاهد و اگر کشورهای عربی از تاثیرگذاری و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق نگرانند، بایستی مشارکت و حضور دیپلماتیک و هم چنین اقتصادی خود را در این کشور افزایش دهند. رایس ـ وزیر خارجه آمریکا ـ صراحتاً اعلام کرده که به کشورهای عرب همسایه عراق فشار خواهد آورد تا سفارتخانه های خود را در این کشور بازگشایی کنند.
همه این موارد و نگرانی های بدون دلیلی که راجع به نفوذ ایران در عراق وجود دارد، درحالی است که جمهوری اسلامی ایران همواره حامی ثبات و آرامش عراق و مخالف جدی ادامه اشغال این کشور توسط آمریکا و هم پیمانانش می باشد.
کاملاً واضح است که تداوم ناآرامی در عراق و یا برقراری امنیت در این کشور با امنیت ملی ایران به عنوان کشور همسایه درهم آمیخته است؛ چرا که نه تنها تداوم جنگ و ناآرامی در عراق، تهدیدی علیه امنیت ایران به حساب می آید، بلکه حضور نیروهای اشغالگر در مناطق مرزی ایران نیز می تواند محملی برای بروز ناامنی در استانهای مرزی و همجوار قرار گیرد.
بنابراین، ایران بیش از سایر کشورهای منطقه خواستار استقرار ثبات و امنیت و آرامش در عراق است و در این زمینه از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نخواهد کرد. در واقع تداوم حضور نیروهای اشغالگر عامل اصلی و ریشه ادامه بحران در عراق بوده و تنها راه برون رفت از این بحران، خروج ارتش آمریکا و سایر بیگانگان از خاک این کشور و واگذاری امور عراق به خود مردم است.
در شرایطی که تحلیل گران سیاسی آگاه جهان، حمله نظامی آمریکا به عراق را یک رسوایی و شکست بزرگ می نامند، بنظر می رسد کاخ سفید برای توجیه شکست برنامه های خود، دنبال معرفی یک عامل و مقصر بیرونی می گردد. لذا در یک فضای تبلیغی ـ خبری تلاش می کند با معرفی ایران به عنوان منشأ اصلی بروز مشکلات و ناامنی در عراق، بر ناتوانی ها و گردابی که در این کشور بدان دچار شده، سرپوش بگذارد.
دولتمردان عراق بایستی بدانند که انتخاب هر مسیر و استراتژی که به محکم شدن جای پای آمریکا در این کشور و طبعاً منطقه منجر شود، نه تنها به ثبات و امنیت عراق کوچکترین کمکی نخواهد کرد، بلکه باعث تداوم ناامنی و مشکلات بیشتر در این کشور و سایر کشورهای منطقه، خصوصاً همسایگان عراق خواهد شد.
مهمترین بندهای توافقنامه راهبردی بین بغداد و واشنگتن ـ که ظاهراً موافقت اولیه طرفین را به دنبال داشته ـ حکایت از آن دارد که آمریکا در قبال حمایت از دولت عراق در مقابله با هر گونه انقلاب و کودتا و پشتیبانی از این دولت، احترام به قانون اساسی عراق و تجهیز نظامی و تسلیحاتی این کشور ـ که البته همگی ماهیت استعماری و دخالت در امور داخلی عراق دارد ـ قصد دارد دست کم ۱۴ پایگاه نظامی، با قید حضور بلندمدت و بدون تعیین ضرب الاجل، در سراسر عراق ایجاد نماید.
هم چنین افراد نظامی و غیرنظامی آمریکایی نه تنها مجبور به حضور در دادگاههای عراق نیستند، بلکه آمریکا این حق را خواهد داشت که متهمان عراقی را به بازداشتگاههای خود منتقل نماید.
طی این توافقنامه آمریکایی ها این حق را نیز خواهند داشت که از حریم زمینی، آبی و هوایی عراق برای حمله به اهداف نظامی در منطقه که منافع دولت های عراق و آمریکا را تهدید می کند، استفاده نمایند.
هم چنین بغداد بدون کسب اجازه از کاخ سفید، اجازه هیچگونه خرید تسلیحاتی یا انعقاد قرارداد آموزش و همکاری نظامی با دیگر کشورها نخواهد داشت.
شکی نیست که پذیرش چنین توافقی از سوی عراقیان، کلاه گشادی است که بر سر این کشور می رود و آنان را به نوچه های دنباله رو سیاست های آمریکا در منطقه تبدیل می کند.
در این ماجرا، آمریکا در کنار اهداف استعماری خود و سلب حق حاکمیت مردم عراق بر سرنوشت خود و کشورشان، دنبال تحقق نقشه خاورمیانه بزرگ و در همین راستا از سرگیری جنگ سرد با کشورهای همسایه عراق، خصوصاً ایران است.
مدتها است که آمریکا در مسیر خنثی سازی ظرفیت هسته ای ایران و کاهش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه از سیاست محدودسازی و انزوا بهره می برد. کاخ سفید گمان می برد که انزوا به رکود و انحطاط منتهی خواهد شد، همانطور که امیدوار بود انزوای شوروی سابق به سقوط این کشور در دوران جنگ سرد بینجامد، اما به مدد اتکاء ایران اسلامی به توانمندی ها و پیشرفت های خود در عرصه علوم فن آوری های نوین، دانش هسته ای، ظرفیت های نظامی و تسلیحاتی و قدرت ایمان مردم که همواره پشیبان نظام و حکومت اسلامی بوده اند، تاکنون از این راه طرفی نبسته است.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی