از : arvan kiani
عنوان : برای قضاوت کردن باید بی طرف بود
اینکه خاتمی با احمدی نژاد فرق دارد یا احمدی نژاد با رفسنجانی خوب کاملا درست است.انچه که در برخورد طرفداران اصلاح طلبان دولتی مورد پرسش است اینکه چگونه حمله به زنان ودانشجویان ,مطبوعات و ازادیها را در زمان خاتمی به عوامل قوه قضائیه نسبت میدادند و همین عمل را امروز به رئیس جمهوری احمدی نژاد نسبت میدهند.چرا حمله عوامل گشت ارشاد و نیروی انتظامی به حساب احمدی نژاد گذاشته میشود ولی در زمان دولت خاتمی به رهبری وقوه قضائیه ربط داده میشد.مسئله دیگری که طرفداران اصلاح طلبان دولتی باید به ان پاسخ گویند موضوع اوج گیری رانت خواری وفساد در دوران خاتمی است.از نظر من این هم درست نیست که اگر امروز الترناتیو وجود ندارد حتما بین بد وبدتر باید یکی را انتخاب کرد.حمایت از بهزاد نبوی ها و حجاریان ها ودیگر دست اندرکاران اصلاحات دولتی که بشکلی ناظر بر پایمال شدن حقوق اولیه مردم در زمان خمینی بوده اند وهمچنان او را رهبر دور اندیش میدانند و هرگز حاضر به اعتراف همدستی خود با حکومت اسلامی در سرکوب دیگر اندیشان نیستند نیز کار درستی نیست.
۱۰۵۵ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣٨۷
|
از : محمود نوری
عنوان : شما بر طبل خود کوب و راضی باش
دیدار ما زیاده در ین سر گذشت بود!
موفق باشید!
۱۰۲۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : عقده گشایی به سبک دوم خرداد
جناب نوری
من در اظهارات قبلی خود سه بار از شما سوال کردم که چگونه است که یاران نزدیک خاتمی بر بیکفایت بودن او و ثمر بخش نبودن جنبش دوم خرداد تاکید دارند ولی شما بی تفاوت به اظهارات پیشگامان دوم خرداد همچنان همان شعارهای بی اساس سال ۷۶ را میدهید. اگر عدم پاسخگویی شما از روی فراموشی نباشد قطعا نشان از عدم صداقت دارد. آقای محترم؛ شما اذعان میدارید که مرتضوی خارج از حوضه عمل رییس جمهور کار میکرد. ولی از وظیفه رییس جمهور در حراست از قوانین جاریه کشور، که در قانون اساسی به صراحت قید شده، سخنی به میان نمی اورید. بستن فله ای مطبوعات خلاف قوانین جاری کشور است و این آقای رییس جمهور تدارکاتچی کوچکترین اعتراضی به این عمل جنایت کارانه نکرد. همچنین شما صحبت از موفقیت اقتصادی دولت خاتمی میکنید و وقتی به شما گفته میشود که واقعیات خلاف حرفهای شما را ثابت میکند، آخوندوار فتوای واهی بودن واقعیات را صادر میکنید.
در مورد آینده کشور، همانگونه که به عرضتان رساندم، من خواستار یک ائتلاف بزرگ از نیروهای مترقی نظیر سازمانهای دانشجویی، سازمانهای کارگری و سازمانهای زنان در کنار آن دسته از فعالین سیاسی که هنوز در دوران جنگ سرد زندگی نمیکنند هستم. هدف از چنین اتحادی سامان دادن به مبارزات مدنی برای سقوط نظام فاشیستی حاکم است. ممکن است چنین دیدگاهی به نظر شما ناممکن آید ولی همینقدر به شما بگویم که خواست آنانی که سرسختانه وبه دور از خواست مردم و واقعیات موجود همچنان خواستار برگرداندن ورشکستگان دوم خرداد هستند بیشتر به خواب وخیال ویا به زعم شما عقده گشایی نزدیک است.
در مورد فرصت طلبانی چون مسعود بهنود به شما توصیه میکنم که اظهارات فرج سرکوهی همکار بهنود در نشریه آدینه را بخوانید تا از فرصت طلبی های این دلال جمهوری اسلامی بیشتر آگاه شوید. آقای نوری همانگونه که دیگر کاربران به شما گفتند سعی کنید منطقی و واقع بینانه به مسائل نگاه کنید.
۱۰۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : محمود نوری
عنوان : بحث برای بحث؟!
آقای حسینی شما بدرستی اشاره می کنید که روزنامه های زیادی پا به عرصه وجود گذاشتند ولی بعد توقیف شدند. اما گویا بنوشته خودتان هم توجه ندارید! شما خودت می نویسی که سعید مرتضوی دستور توقیف آنها را داد. سعید مرتضوی نه از سوی خاتمی انتخاب شده بود و نه از جناح متبوع وی بود وحتی شاهرودی که از جناح راست است با وی موافقتی ندارد و توان برکناری وی را ندارد. برای "تجزیه و تحلیل" مسائل ایران باید به بافت تو در توی حاکمیت، به پیچدگی های جامعه و ابزارهای موجود برای ایجاد تحولات توجه داشت. با ساده دیدن مسائل فقط بحث کرده اید برای بحث، که به فرهنگ سیاسی ایرانیان خارج نشین تبدیل شده. شما می نویسید خاتمی ... و رفسنجانی و... باید محاکمه شوند. این یک آرزوی شما ست مثل همان آرزوی سرنگونی و شعار های دیگری که ذهنی هستند و با واقعیات عینی موجود هیچ ارتباطی ندارند. اینطور نیست؟بفرمایید این گوی و این میدان بروید ایران وایشان را محا کمه کنید یا نه انتظار بیش از حد از شما ندارم یک تحصن ۲۰۰ نفری در تهران برای این خواسته خود راه بیاندازید.
همین ذهنی گرایی شما در باصطلاح پاسخی که به سوال من داده اید مشهود است. از سویی می نویسید که این نظام اصلاح ناپذیر است و از سوی دیگر می گویید اصلاح طلبان فرصت سوزی کرده اند! مشخص نیست که کدام فرصت ها مورد نظر شماست. فرصت اصلاح امور؟ فرصت سرنگونی نظام؟! این تناقض گویی را چگونه توجیه می کنید؟
از همه این تناقضات بگذریم حملات و توهین های شمابه قربانیان نظامی که جنایتکار می شماریدش مثل آقای بهنود وسایرین په دلیلی دارد؟ این توهین ها هر روزه در کیهان و شما و لثارات و حوزه منتشر می شوند و حد اقل امثال من گوشمان به اراجیف حسین شریعتمداری پر است. ضمن اینکه شما به هر نامی که در نوشته خودتان می آورید یک صفت خائن و جنایتکار اضافه می کنید! این ممکن است تا حدی عقده گشا ودل خنک کن باشد اما موضع شما را تایید نمی کند، بر عکس!
اما سوال من همچنان بی پاسخ ماند! آقا جان درست اصلاحات در ایران ممکن نیست و خاتمی و یشارانش و بنده همه عوام فریب و دروغگو هستیم، خواهشا شما توضیح بدهید چه کار باید کرد؟ با چه ابزاری و از چه راهی؟ حتی اگر باز هم شعارهایی مثل "محاکمه باید گردد" و از این دست سر می دهید لطف کرده راه های دستیابی به این شعار ها رام برایمان بنویسید!
موید باشید
۱۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : مجید
عنوان : دستاوردهای مردم را به حساب خاتمی نگذارید!
آقای نوری دستاوردهای مردم را به حساب خاتمی میگذارند. جامعه ایران در طول این سالها نظام جمهوری اسلامی را به عقب نشینی واداشته است و اشتباه است اگر وجود یکسری آزادیها در دوران خاتمی را به پای او بنویسیم. جمهوری اسلامی در مقابل مردم عاجز است و مجبور است دائم امتیازاتی به مردم بدهد. می بینیم که در طول ریاست جمهوری احمدی نژاد زنان همچنان حجاب را رعایت نمیکنند، دخترها به استادیومهای فوتبال میروند، فیلمسازان فیلمهای خود را میسازند، و اکثر فعالین اجتماعی سیاسی که در ایران زندگی میکنند با نشریات و رادیو تلویزیونهای خارج از کشور مانند تلویزیون صدای آمریکا همکاری یا گفتگو میکنند. آیا میتوان این پدیده ها را به حساب احمدی نژاد گذاشت؟ واقعیت این است که مردم با مقاومت خود خط قرمزها را به عقب میرانند و حق خود را از این رژیم میگیرند.
۱۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : Payam
عنوان : آقای محمود نوری شعار ندهید
آقای محمود نوری میگوید که بدون تکرار شعارهای دهان پرکنی که حوصله شنیدنشان از عهده ایشان خارج است یک راه پیش پای ایشان و امثال ایشان بگذارید . من به آقای محمود نوری میگویم که این اوست که از جوابگویی منطقی عاجز است و شعارهای توخالی آخوندها را تکرار میکند. آقای نوری عزیز دوران شعاردهی خیلی وقت پیش تمام شده و باید به صورت تحلیلی به مسائل نگاه کرد. کمی منطقی باشید.
۱۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : Payam
عنوان : آقای محمود نوری شعار ندهید
آقای محمود نوری میگوید که بدون تکرار شعارهای دهان پرکنی که حوصله شنیدنشان از عهده ایشان خارج است یک راه پیش پای ایشان و امثال ایشان بگذارید . من به آقای محمود نوری میگویم که این اوست که از جوابگویی منطقی عاجز است و شعارهای توخالی آخوندها را تکرار میکند. آقای نوری عزیز دوران شعاردهی خیلی وقت پیش تمام شده و باید به صورت تحلیلی به مسائل نگاه کرد. کمی منطقی باشید.
۱۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : پاسخ گویید
جناب نوری، شما در اظهار نظر خود اشاره فرمودید که:
"اگر جنبش دوم خرداد شکست خورده و مردم خاتمی را نمی پذیرند، پس دلیل این واهمه شما از شبح اصلاحات چیست؟".
آقای محترم! اگر مبانی حرف شما درست باشد، پس هر تجزیه و تحلیلی در مردود شناختن یک جنبش ارتجاعی را باید به حساب "واهمه" از آن جنبش گذاشت! اگر هم نگرانی وجود داشته باشد، سمت و سوی این نگرانی متوجه فرصت طلبان عوام فریبی چون مسعود بهنود و همین آقای اولاداعظمی است که با وارونه جلوه دادن واقعیات در صدد کسب وجهه برای جنبش مرده و ارتجاعی دوم خرداد هستند.
جناب نوری، شما میگویید که در پیش از دوران خاتمی تنها چند روزنامه منتشر میشد. در حالیکه بعد از روی کارآمدن او تعداد نشریات با تیراژهای بالا در جامعه پدیدار گشت.
محترما باید خدمتتان عرض کنم که بیان فقط بخشی از واقعیت همانا عین دروغگویی است! این فرمایش شما صحیح است که در اوایل حکومت خاتمی تعداد زیادی نشریه با تیراژهای بالا منتشر میشد. ولی فراموش نکنید که همین نشریات در سالهای میانه و واپسین "ریاست جمهوری" (بخوانید تدارکاتچی) آقای مونالیزای اسلامی بدست مرتضوی رهسپار گورستان مطبوعات شدند (نشریاتی چون جامعه، توس، آبان و دهها نشریهء دیگر) و این آقای "اصلاح طلب" که به موجب قانون اساسی باید حافظ اجرای صحیح قانون باشد، با سکوت خود مهر تایید بر این جنایات گذاشت.
آقای نوری، شما میفرمایید که بنده تکلیف خودم را با دولت خرافه پرست و عوام فریب و کل نظام روشن نکرده ام؟ معلوم میشود که به عرایض بنده کم توجه بوده اید! وقتی میگویم که خاتمی جنایتکار باید در کنار احمدی نژاد و خامنه ای و رفسنجانی محاکمه شود، موضع من را در مورد نظام فاشیستی اسلامی کاملا مشخص میکند. تجربهء ۳۰ سالهء نظام اسلامی حکایت از اصلاح ناپذیری آن دارد و همانگونه که طالبان و هیتلر و خمرهای سرخ اصلاح ناپذیر بودند، جمهوری ایلامی نبز اصلاح ناپذیر است. من با اشغال نظامی کشور تحت هر عنوانی مخالفم و خواستار یک ائتلاف ملی (که صد البته گروه های افراطی چون مجاهدین جایی در آن ندارند) منطبق بر مقاومت مدنی برای نابودی نظام حاکم هستم. این بحث البته بحث بسیار مفصلی است که از حوصلهء این ستون نویسی خارج است.
جناب نوری، این شما هستید که پرسشهای مرا بی پاسخ میگذارید. من از شما پرسیدم در شرایطی که نزدیکترین همکاران خاتمی به فرصت سوزی و بی عرضگی او اعتراف دارند! در شرایطی که نه تنها آمار و ارقام بلکه اظهارات صریح رهبران جنبش به اصطلاح "اصلاحات" حاکی از تقلب گسترده در انتخابات دارد! در شرایطی که دولت خاتمی در پنهانکاری اتمی و کمک به گروه های تروریستی نقشی اساسی داشت! در شرایطی که سرکوب مردم (مانند جنبش ۱۸ تیر) در زمان خاتمی صورت گرفت! و در شرایطی که خود خاتمی بر بی اثر بودن رای مردم و تدارکاتچی بودن رییس جمهور تاکید دارد، شما آقای محمود نوری برای چه کاسهء داغتر از آش میشوید و سعی در توجیه جنایات این جنایتکار دارید و اساسا خیمه شب بازی انتخابات را در نظام اسلامی تایید میکنید؟ از شما خواهش میکنم از زیر پاسخگویی به پرسشهای من فرار نکنید و آنان را پاسخ گویید!
۱۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : محمود نوری
عنوان : خاتمی و اصلاحات شکست خورده اند، تکلیف شما با بقیه نظام چه می شود؟
آقای نوری پیش از پیروزی خاتمی تنها یک روزنامه سلام و تعدادی نشریات مستقل مثل آدینه بیشتر منتشر نمی شدند. شما تعداد نشریات دوران خاتمی را حتما از یاد برده اید! آن هم با تیراژ یک میلیونی تعدادی از آنها در مقابل تیراز ۲۰۰ هزاری کیهان.
ممیزی کتاب برچیده شد و هر کتابی حق انتشار داشت. ووو اینها برای شما کار نیست؟
برای من جای سوال است که شما برای تخریب اصلاح طلبان ده من کاغذ سیاه می کنید اما از راست، از ولی فقیه و احمدی نژاد و... یا هیچ نمی نویسید و یا به تکرار شعارهای عامی و کلی که مجاهدین سی سال است آنها را تکرار می کنند بسنده می کنید.
شما در برخورد با این بخش از حاکمیت چه پیشنهادی دارید؟
اگر جنبش دوم خرداد شکست خورده و مردم خاتمی را نمی پذیرند، پس دلیل این واهمه شما از شبح اصلاحات چیست؟
و برفرض اینکه حق با شما باشد حال باید مردم را به خانه نشینی و تحمل شرایط دعوت کرد؟
مشخصا برای من بی اطلاع توضیح بدهید الان چه باید کرد؟
با حامیت راست با دولت خرافه پرست و عوام فریب چگونه باید برخورد کرد؟
شما در پست قبلی خودتان هم این سوال من را بی پاسخ گذاشتید. مشکل شما با کل نظام است یا با اصلاحات؟
اصلاحات که بزعم شما شکست خورده تکلیفتان را با بقیه نظام مشخص کنید! بدون تکرار شعارهای دهان پرکنی که حوصله شنیدنشان از عهده بنده خارج است یک راه پیش پای من و امثال من بگذارید که امروز مسئله عمده جامعه ما چیست و چه وظایفی پیش روی مردم و نیروهای مترقی قرار دارد؟
۱۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : آقای نوری، چرا شعارهای بی اساس میدهید!
آقای نوری، براستی که از نحوهء بحث کردن جنابعالی در عجب هستم!
آیا برای اداره کردن مملکت باید Superman بود تا کارها از پیش برود؟ من میتوانم از شما بپرسم کدام آمار "واهی" بود که اینگونه شما را خشمگین ساخته؟ دوست گرامی، چرا از خودتان مطالب بی پایه و اساس ارائه میدهید؟ کدام "تصفیه" وزارت اطلاعات؟ جای کاسه و کوزه را عوض کردن تصفیه نیست! خاتمی کدام "سد" را، به زعم جنابعالی، از روی مطبوعات برداشت؟ چند نشریه و روزنامه در دوران حکومت ایشان بسته شد و ایشان همچنان لبخند به لب نظاره گر جنایات مرتضوی در حق این نشریات بود؟ چرا وقتی آمار و ارقام و واقعیات موجود با نظریات شما همگونی ندارد، چنین خشمگینانه به حقایق میتازید؟ من از شما سوال کردم که چگونه است که حتی یاران و همکاران نزدیک این آقای مونالیزای اسلامی بر بیعرضه بودن او تاکید میکنند و کسانی چون شما و این آقای اولاداعظمی کاسهء داغتر از آش میشوید و همچنان از این جنایتکار دغلباز حمایت میکنید؟ چگونه است که خود او تاکید میکند که مقام ریاست جمهوری اسلامی یک تدارکاتچی بیشتر نیست ولی همچنان دودستی تا آخرین لحظه بر این مسند تدارکاتچی چسبید و اشخاصی چون شما نیز همچنان مردم را به حمایت از او ترغیب میدارند؟
جنبش دوم خرداد یک جنبش شکست خورده است و همانگونه که ملت یزرگ ایران هوشمندانه به بایکوت آن در چند دورهء انتخابات اخیر دست زد، ما نیز باید پروندهء آن را ببندیم. امیدوارم به زودی شاهد محاکمهء این خاتمی جنایتکار در کنار دیگر جنایتکارانی چون احمدی نژاد، خامنه ای، رفسنجانی و دیگران باشیم.
۱۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : محمود نوری
عنوان : زنده باداحمدی نژاد که ما را از شر این خاتمی جانی و خائن نجات داد.
شیوه بحث شما بسیار هیستریک است. در نظرات شما وحشت عمیق تان از پا گرفتن دوباره اصلاحات مشهود است.
شما هر اتفاق و جنایتی که در دوران خاتمی صورت گرفته را بپای او واصلاح طلبان می گذارید اصلا هم به روی مبارک خود نمی آورید که در داخل حاکمیت ایران چند دستگی اختلاف نظر تا حد دشمنی با یگدیگر بیداد می کند.
من نگفتم خاتمی سوپر من بوده که اگر می بود اسکله ها را افشا می کرد و خیلی کارهای دیگر. وی در حد توانش کار انجام داد. وزارت اطلاعات را تصفیه کرد، زندان های مخفی را بست، مطبوعات را پشتیبانی کرد سد ها را تا حد زیادی از برابر سینمای ایران برداشت ووو. کنار گود نشستن و با آمار و ارقام واهی و آسمان ریسمان بافتن هر کسی را می توان تخریب کرد. بیرون از گود نشستن و ندای لنگش کن سر دادن از عهده هر کسی بر می آید. عقل اما حکم می کند که راه حل هم ارائه بدهید. با شعار تا اینها هستند هیچ چیز به پیش نخواهد رفت برای فاطی دامن نمی شود.
تنها باید دعا باید دعا بجان احمدی نژاد کرد و منتظر عمو سام ماند!
۱۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : پگاه
عنوان : پس چرا رای بدهیم؟!
آفای جواد حسینی، دستتان درد نکند. حقا که مسائل را بخوبی روشن کردید. معلوم نیست اگر قرار نیست یک رییس جمهور در جمهوری اسلامی تغییراتی ایجاد کند، پس چرا اصلا مردم باید به او رای بدهند. اگر قرار باشد در همچنان بر همان پاشنه بچرخد، شرکت در انتخابات چه لزومی دارد؟ حتی در دمکراسی های پیشرفته دنیا، رای دهندگان امید به تغییرات هر چند جزیی دارند. خاتمی وعده وعید زیاد داد، ولی کوچکترین کاری نکرد. خودش هم به این موضوع اذعان داشت و هر بار که مورد انتقاد قرار میگرفت، میگفت که من نمیتوانم کاری کنم و دستم بسته است. اگر اینطور بود، پس راه درست این بود که از سمتش کناره گیری میکرد. ولی واقعیت این بود که او خودش هم نمیخواست تغییری در اوضاع مملکت بوجود آورد و سیاستش تنها خر کردن مردم و طولانی تر کردن عمر نظام بود. همین! با خانم ترانه هم موافقم که در چهارچوب این نظام هیچگونه امید به تغییر نمیتوان داشت، و شرکت در انتخابات تنها روشن نگاه داشتن تنور نظام است.
۱۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : ادعاهای خلاف واقع
آقای محمود نوری در اظهارات خود مطالبی را میفرمایند که براستی قابل بحث است. ایشان سوال میکنند که " خاتمی قرار بود چه چیزی را تغییر دهد؟ نظام را؟ قانون اساسی را؟ رهبری را؟".من به عنوان کسی که با اشتیاق فراوان به محمد خاتمی رای داد، بیاد نمی آورم که کسی از او توقع تغییر چیزی را داشت. رای دهندگان از او توقع مدیریت صحیح در راستای ادارهء کشور را داشتند و من تصور نمیکنم که این انتظار غیر واقع بینانه ای بود.
جناب نوری اظهار میدارند:
"خاتمی تا آنجا که به شعارهای انتخاباتی اش بر می گردد کارنامه ای درخشان از خود به جای گذاشت. بی قانونی را تحمل نمی کرد (برخورد با قتل های زنجیره ای) آزادی های اجتمای بسیار گسترش یافت."
جناب نوری، براستی که باید به شوخ طبعی شما آفرین گفت!!
من نمیدانم آیا شما در این سالها از اوضاع کشور بدور بوده اید یا نه! حتی کسی که تمام این سالها را در حالت کما بسر برده باشد، بیشتر از شما در جریان وقایع کشور است! شما مشاهده میکنید که حتی نزدیکترین همکاران خاتمی نیز اذعان میدارند که او مردی ناموفق در ادارهء امور بود و جز وقت کشی (بخوانید خیانت) کاری برای کشور نکرد. مگر مغز متفکر اصلاحات
،سعید حجاریان، در مصاحبه با ابرار در نوامبر ۲۰۰۵ اعلام نکرد که"آخرین میخ ها را بر تابوت اصلاحات خاتمی ز"؟ مگر اظهارات بابک داد، احمد شیرزاد و دیگر همکاران خاتمی را ملاحظه نفرموده اید که چنین فرمایشات عجیب و غریبی میکنید؟ آیا شما خاتمی را حتی بهتر از همکاران نزدیک او میشناسید؟؟
جناب نوری، مضحک ترین اظهار نظر شما دز رابطه با دستاوردهای اقتصادی دولت خاتمی است. در دوران حکومت ۸ سالهء او بنابر آمار رسمی، تورم، کاهش ارزش پول کشور، میزان نرخ بیکاری و میزان سرمایه گذاری و بازدهی اقتصادی در کشور همچنان سیر نزولی داشت. آیا بخاطر دارید که روسای بیمارستانهای دانشکده های پزشکی در اعتراض به بیکفایتی های ایشان در تامین بودجهء این مراکز بطور دست جمعی استعفا دادند؟ آیا بخاطر ندارید که پاسخ ایشان به وجود اسکله های غیر قانونی سپاه همان لبخند معروف مونالیزائیش بود؟ آیا نه این است که بحران تامین انرژی امروز، بنابر اظهارات همکاران سابق ایشان، نتیجهء مخالفت ایشان با درست کردن پالایشگاه در کشور بود؟ اینهاست تعریف شما از موفقیت اقتصادی؟؟
ایشان به زعم شما کدام بی قانونی را تحمل نکرد؟ کشتار وحشیانهء ۱۸ تیر؟ بزرگترین سرکوب مطبوعات در تاریخ کشور؟ کشتن زهرا کاظمی؟ (در مورد قتلهای زنجیره ای فراموش نکنید که وزیر "محترم" اطلاعات ایشان در این جنایات دست داشت). آقای نوری، شما بیان میفرمایید " سری به ایران بزنید و به عینه و با گوشت و پوست خود دریابید که مردم عمیقا کمبود دوران خاتمی را حس می کنند". من نمیدانم شما از کدام مردم صحبت میفرمایید. فقط این را یادآور میشوم که واقعیات موجود خلاف فرمایشات شما را ثابت میکند. نه تنها مردم کوچه و بازار خاتمی را مردی بیعرضه و در عین حال دروغگو میدانند، بلکه عدم پشتیبانی مردم از گروه های دوم خردادی در نمایشات انتخاباتی رژیم نیز خلاف ادعاهای شما را ثابت میکند. خاتمی در تمام مدت ریاست جمهوری خود فقط یک حرف راست زد و آن این بود که او چیزی بیش از یک تدارکاتچی (برای ولی فقیه) نبود.
۱۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : محمود نوری
عنوان : خاتمی چه چیز را باید تغییر میداد؟
دوستی در پست خود می نویسد در دوران شاه امکان تغییر وجود داشت اما در دوران خاتمی خیر!!
گویا ایشان تصور می کنند که انقلاب با اجازه و از برکت آزاد اندیشی شاه ایران صورت گرفته. (فکری بسیار کودکانه). شاه ایران اصلاحات امینی را تاب نیاورد و تنها تشکلی را که قبول می داشت حزب خود ساخته رستاخیز بود که اگر کسی به آن هم راضی نمی شد بگفته شاه باید پاسپورت می گرفت و از کشور خارج می شد.
اما سوال اصلی من از این دوست وسایر مخالفان خاتمی اینست که خاتمی قرار بود چه چیزی را تغییر دهد؟ نظام را؟ قانون اساسی را؟ رهبری را؟ ووو
شعار خاتمی پیش از پیروزی اش حکومت قانون بود. آزادی های اجتماعی و سیاست های اقتصادی بهتر. بعد از پیروزی چشمگیر وی و پا گرفتن جنبش دوم خرداد به خواسته های مردم افزوده شد.
خاتمی تا آنجا که به شعارهای انتخاباتی اش بر می گردد کارنامه ای درخشان از خود به جای گذاشت. بی قانونی را تحمل نمی کرد (برخورد با قتل های زنجیره ای) آزادی های اجتمای بسیار گسترش یافت. و در زمینه اقتصادی نیز نه تنها بدهی های خارجی ایران را پاک کرد بلکه ذخیره ارزی قابل توجهی برا دولت نهم باقی گذاشت.
اما شعارهایی که بعد از پیروزی در سطح جنبش مطرح شد مسئولیت پی گیری و تحقق آنها نه به رئیس جمهور که به احزاب سیاسی داخل و خارج و در کل به جامعه مربوط می شود.
کسی که از رئیس جمهور یک کشوری انتظار تحقق تحولات عمیق اجتماعی را داشته باشد با الفبای سیاست کمترین آشنایی ندارد.
اینکه تحولات مورد نظر مردم (نه انتظارات اپوزیسیون خو گرفته به فرنگ که دعای طول عمر صد ساله برای دولت احمدی نژاد دارد که مبادا روزی مجبور به ترک سایه امن اروپا و امریکا شود) محقق نشده اند متوجه احزاب داخل ایران بود که حول یک منشور مشترک به توافق نرسیدند و از سوی دیگر متوجه اپوزیسیونی که در بالا داخل پرانتز ذکر خیرش شد.
شما سری به ایران بزنید و به عینه و با گوشت و پوست خود دریابید که مردم عمیقا کمبود دوران خاتمی را حس می کنند و بهمین خاطر است که راست افراطی به هر ترفندی تلاش به دور نگاه داشتن وی از عرصه سیاسی و بویژه انتخابات دور بعد دارد. البته اپوزیسیون خو گرفته به مهاجرت هم دوستان افراطی خود در داخل را تنها نمی گذارد و از آن سوی مرزها به تخریب اصلاحات و نابودی امید مردم به ایجاد تغییر از داخل مشغول است.
۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : ترانه
عنوان : رژیم شاه قابل مقایسه با حاکمیت خاتمی نیست
بزرگترین اشتباهی که میتوان کرد مقایسه دوران حاکمیت شاه در ایران با دوران حاکمیت خاتمی ست. در دوران شاه امکان تغییرات اجتماعی و حتی سیاسی وجود داشت، در صورتی که در نظام جمهوری اسلامی هیچگونه تغییری امکان پذیر نیست و همانگونه که می بینیم وضعیت نظام از بدو آن تاکنون چندان تغییری نکرده است.
اگر برخی میگویند خاتمی بدتر از احمدی نژاد است، به این دلیل است که در دوران خاتمی هیچ چیز فرقی نکرد با این فرق اساسی که مردم به او امید داشتند و این توهم بوجود آمده بود که گویا نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است. البته خوشبختانه مردم، بر خلاف برخی روشنفکران، به این توهم خود پی بردند و با تحریم انتخابات تودهنی محکمی به جریان "اصلاح طلب" و باند خاتمی زدند.
درست است که گاهی آدم مجبور میشود بین بد و بدتر، بد را انتخاب کند، ولی این نوع نگاه همیشه درست نیست. اگر دنیا بر این پاشنه می چرخید، هیچگاه در تاریخ تغییرات جدی صورت نمیگرفت. انتخاب بین شاه و جمهوری اسلامی، انتخابی بین بد و بدتر بود، در صورتی که در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بد و بدتری وجود ندارد. همه تقریبا از یک قماش هستند. خاتمی همواره بر پایبندی خود به نظام و اهداف امام تاکید داشته، و در این راه حتی به دفاع از جنایتکارانی چون لاجوردی پرداخته است. همانطور که خواننده گرامی، حسین جوادی، اشاره کرده، در دوران خاتمی بود که قتلهای زنجیری و کشتار دانشجویان روی داد. و در همان دوران خاتمی رژیم بطور مخفیانه در کار غنی کردن اورانیوم بود، و چه بسا اگر خاتمی هنوز سر کار بود تا بحال به بمب اتم هم دست پیدا کرده بودند!
۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : پیام زود هنگام یک لابی گر والایت فقیه!
معمولا رسم است که دوستداران نظام ولایت فقیه، که بعضا لباس جانبداری از سکولاریزم و دموکراسی را نیز بر تن دارند، حول و حوش به اصطلاح "انتخابات" نظام آخوندی کفش و کلاه میکنند و به عنوان طرفداری از جماعت به اصطلاح "اصلاح طلب" علم حمایت از نظام حاکم را در دست میگیرند و با بحث های بی سرو ته فلسفی سعی در کشاندن مردم به نمایشات مسخرهء "انتخابات" در نظام اسلامی را مینمایند تا بدین ترتیب به مشروعیت بخشیدن به نظام ارتجاعی سهمی هر چند کوچک داشته باشند.
باید یادآور جناب آقای نیکروز اولاداعظمی بشوم که تا نمایش "انتخابات" بعدی مدت زمان زیادی فرصت هست و ایشان کمی زود برای مقابله با "تک بُعدی نگریستن" کفش و کلاه کرده اند و بهتر است کمی در این مورد صبور باشند:))
جناب اولاد اعظمی جمله ای را از لابی گر معروف ولایت فقیه، مسعود بهنود که نامی آشنا در خوردن نان به نرخ روز دارد، نقل میکند. بهنود در توجیه حمایت خود از نظام آخوندی (در پاسخ پرسشگر VOA) همین موضوع "تا شاه کفن نشود" را مطرح میکند و اینکه شاه کفن شد ولی این وطن وطن نشد.
باید اذعان داشت که این مسخره ترین شکل استدلال برای توجیه کردن یک هدف سیاسی است. اگر چنین است پس تا دنیا دنیاست ما باید از انجام یک مبارزهء اصولی و موثر بر علیه دیکتاتوری اسلامی خودداری کنیم، چرا که شاه کفن شد ولی این وطن وطن نشد:))
جناب اولاداعظمی، همانند دیگر لابی گران ولایت فقیه، فقط به بخشی از حقایق اشاره میکنند. واقعیت آن است که میزان سرکوب و بیچراگی ملت ایران تفاوت چندانی با دوران حکومت "اصلاحات" ندارد. از روز سرکار آمدن نظام منحوس ولایت فقیه جامعهء ایران یک سیر نزولی را طی میکند و هر روز آن بدتر از روز قبل است. این درست است که در اوایل دوران خاتمی برای کوتاه مدتی جامعهء مطبوعاتی ایران از یک آزادی نسبی برخوردار بود ولی این "آزادی" کوچکترین ارتباطی به محمد خاتمی و یارانش نداشت. در واقع وقتی سعید مرتضوی دست به بزرگترین سرکوب مطبوعاتی در تاریخ کشور زد، رییس جمهور "محترم و منتخب" کشور، با آن لبخند ملیح مونالیزائیش، بیشترین همراهی را با سرکویگران نمود. فراموش نکنید که قتلهای زنجیره ای از هدایای دولتهای اصلاحطلب به مردم ایران بود. قتل زهرا کاظمی و کشتار ۱۸ تیر در زمان حکومت اینان انجام گرفت و دولتمردان "اصلاح طلب" نهایت هماهنگی را در این موارد با محافظه کاران انجام دادند.
بی عرضگی این جماعت در ادارهء امور اقتصادی کشور و مخفی کاریهای آنان در مورد غنی سازی اورانیوم که دیگر اظهر من الشمس است و انشاالله در این مورد اختلافی با نویسندهء عزیز نداریم.
فقط در پایان این نکته را یادآور شوم که بسیاری از همگامان و همکاران سابق خاتمی و دیگر "اصلاحطلبان" به بی کفایتی ایشان در ادارهء امور اذعان داشته اند و نیازی نیست که نویسندهء گرامی کاسهء داغتر از آش بشود. بله، براستی خاتمی، این سوپاپ اطمینان ولایت فقیه، خطرناکتر از احمدی نژاد است و باید مراقب بود تا او و همپالکیهایش برای قبضه کردن قدرت از کیسهء ما ایرانیان هزینه نکنند.
۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : mojahed
عنوان : Rajavi badtar az ahmadinegad chetor
با همین استدلال می توان از ان پژوهشگر پرسید ایا رجوی بدتر از احمدینژاد نیست؟ چون لااقل مردم می دانند احمدی نژاد چه گندی زده ولی ان یکی را هنوز نمی دانند در حالیکه پتانسیل بالایی دارد چون در روابط زناشویی مردم هم دخالت می کند یعنی یکقدم تجاوز بیشتر به حریم خصوصی چون اینها تا زناشویی دخالت می کنند مجاهدین حتی بعد از ان۰ یعنی هوادارانشان را مجبور کرده اند از هم جداشوند برای خدمت به سازمان و فقط جمعه شب ها زن و شوهر می توانند همدیگر را ببینند۰ در حالیکه رهبرشان سه زن داشته ۰یکی را بادسیسه گرفته و اخری را به زور از رفیقش۰
۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷
|