مختصری درباره تاریخچه « گروه گلسرخی»


علی فرزانه


• گروه گلسرخی محصول دوره معینی از تاریخ سیاسی جامعه‌ی ایران در یک شهر صنعتی و کارگری منحصر به فرد بود. با طی شدن آن دوره‌ی متلاطم، طبیعی بود که محصولات خاص آن دوره نیز به شکل گذشته قادر به ابقا نباشند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۲۰ می ۲۰۰٨


به طور اتفاقی با کتاب «تاریخ صد ساله احزاب و سازمان های سیاسی ایران» به قلم یونس پارسا بناب آشنا شدم؛ ضمن تشکر از نویسنده بدون این که نظر خاصی درمورد کتاب داشته باشم لازم است شمه ای از تاریخ گروه گلسرخی را برای تصحیح مطالبی که درکتاب مزبور نوشته شده است بیان کنم؛ باشد که کوشندگان تاریخ نویسی، همچون که باید کوشندگان عرصه‌های دیگر، به حساسیت متناسب باموضوع تحقیق خویش توجه کافی داشته باشند.
در شرائط خاصی که جامعه ایران به سمت تحولات منتهی به سرنگونی شاه جهت‌گیری می کرد،در سال ۱٣۵۷ تشکیلات اولیه گروه توسط برخی از فعالین دانشجوئی خارج از کشور که هوادار اتحادیه کمونیستهای ایران بودند در آبادان به وجود آمد [برخلاف کتاب هیچ زندانی سیاسی ِزمان شاه درایحاد گروه نقش نداشت وحتی بعداً به عضویت گروه در نیامد.]
آبادان به عنوان شهری با صنایع بزرگ و دارای سوابق جدی در مبارزات جنبش کارگری و در عین حال شهری با حال و هوای کاملا غیر مذهبی و مدرن، به کلی به وقایعی که در قم و شهرهای دیگر تحت اتوریته رهبران مذهبی اتفاق می افتاد بی اعتنا بود. تشکیلات اولیه گروه به دلیل وابستگی‌ای که از لحاظ سازمانی به اتحادیه کمونیستها احساس می کرد اعلامیه های اولیه‌ی خود را به نام هواداران اتحادیه کمونیستها امضا می کرد، اما پس از دوره‌ای کوتاه و پیوستن برخی فعالین داخلی به آن ها و با پی بردن به این موضوع که اتحادیه کمونیستها، به رغم ادعای خود، هیچ گونه فعالیتی در ایران نداشته و فقط یک تشکیلات خارج کشوری بوده است، با انتشار موضع خود نام «گروه گلسرخی» را برای خویش برگزید.
گروه قبل از انقلاب کار خود را با برپائی تظاهرات موضعی در محله های کارگری آبادان، شعار نویسی گسترده و صدور اعلامیه‌های افشاگرانه آغاز کرد. فعالین گروه درتداوم و سازماندهی تحصن و اعتصاب بسیار مهم کارکنان شرکت نفت جلوی دروازه مرکزی پالایشکاه آبادان و پس از آن در بیمارستان شماره ۲ شرکت نفت نقش موثر داشتند. پس از واقعه آتش سوزی سینما رکس که بعداً معلوم شد به دست هواداران جمهوری اسلامی انجام شده است، گروه به بسیج مردم آبادان علیه رژیم شاه پرداخت. در این کارچند گروه محلی چپ دیگر نیز بسیار فعال بودند. این واقعه سرآغازی شد برای فعال شدن اهالی آبادان، که اکثریت آن کارگر بودند، و به وجود آمدن آتمسفری که شاید در هیچ جای کشور نظیر نداشت. به تبع این وضعیت شرائط برای گروه و عضوگیری آن فراهم تر شد.
گروه گلسرخی به رغم سخت‌گیری در عضوگیری، به عنوان یک گروه محلی، پرشمار به حساب می‌آمد. پس از انقلاب دامنه فعالیت گروه گسترده شد. دانشکده‌ی نفت آبادان مرکزی برای اجتماع روشنفکران و کارگران پیشرو بود و سخنرانان اصلی آن فعالان گروه بودند. ضمن تشکیل هسته های کارگری در شرکت نفت آبادان، پتروشیمی آبادان و ماهشهر، سندیکای پروژه‌ای آبادان و اداره بندر خرمشهر و محلات کارگری و در میان زنان، فعالین گروه در همه رویدادها در حوزه‌ی فعالیت خود دخالت داشتند. شرکت موثر در رهبری اعتصاب مهم کارگران «زیر پوششی» شرکت نفت آبادان، شرکت موثر در تعین سیاست‌های سندیکای پروژه‌ای، شرکت در رهبری تحصن دیپلمه‌های بیکار و سپاهیان دانش؛ هدایت مبارزات کارکنان پتروشیمی ِماهشهر، شرکت در مبارزات کارکنان اداره بندر، سازماندهی معلمان آبادان به کمک مبارزان سایر گروه های چپ (راه صمد)، کمک رسانی به روستاهای سیل زده؛ کمک به مردم آبادان برای فرار از منطقه در آغاز جنگ ایران و عراق و اسکان آنها در مناطقی که مهاجرت کرده بودند(مثلاً تصرف خانه‌های خالی سازمانی فولاد شهر مربوط به ذوب آهن و اسکان خانواده‌های جنگ‌زده در آن‌ها)؛ رهبری فعالیت‌های کارگران و کارمندان جنگ‌زده شرکت نفت در شیراز با تشکیل سندیکای نیمه مخفی از نمایندگان نیروهای چپ دیگر در سالهای ۶۰-۵۹ و غیره.
گروه در رابطه با وحدت سازمان های چپ ضمن مذاکره با سازمان پیکار و سازمان وحدت انقلابی و نیز با جمع بندی از بحث های جاری و شرکت در کنفرانس جنوب، در مجموع به این نتیجه رسید که با توجه به اهمیت قاطع وحدت در تئوری و وجود نارسائی های تئوریکی موجود در کل جنبش چپ ایران هرگونه وحدتی منجر به انشعاب های بی حاصل بعدی خواهد شد. از این رو با انتشار نظر انتقادی خود در مورد تزهای سازمان واحد پیکار، قطب های ایدئولوژیک- تشکیلاتی رزمندگان، وتشکیلات ائتلافی وحدت انقلابی، تصمیم گرفت که ضمن ادامه مستقلانه و گسترش تشکیلاتی خود، مجموعه توان خود را برای رسیدن به انسجام تئوریکی به کار ببرد، و در حالی که تمام گروه های محلی موجود به وحدت های صرفا ً تشکیلاتی تن دادند، گروه تنها به بعضی اتحاد عمل ها در آبادان اکتفا می کرد.
وقوع جنگ برای گروه که همه ی نیروی آن در آبادان، ماهشهر و خرمشهر متمرکز بود، می توانست در حکم اضمحلال کامل تشکیلاتی باشد. اما گروه با ارتجاعی خواندن جنگ، تلاش کرد که تا به اهالی شهر در فرار از منطقه کمک کند و در عین حال قرارهای جمع شدن دوباره‌ی اعضا گروه را در مناطق دیگر کشور سازماندهی کند. چهار شهر؛ تهران، اصفهان، شیراز و ماهشهر، با توجه به شرائط، به عنوان محدوده‌ی فعالیت انتخاب شد.
به رغم دستگیری یکی از اعضای موثر خود، رهبری گروه تصمیم به بازسازی مجدد تشکیلات و فراهم کردن دوباره امکانات داشت؛ در حالی که موقعیت مالی در حد صفر رسیده بود و امکانات گروه به کلی از بین رفته بود. با توجه به روحیه‌ی بسیار بالای اعضا و هواداران گروه، کار بازسازماندهی گروه به قدری به خوبی پیش رفت که هیچ گونه توقفی در کار گروه، به رغم دستگیرها، پیش نیامد.
مرکز گروه در شیراز بود، و فعالیت های گروه در شیراز، ماهشهر و اصفهان چشم گیر بود. برای مثال سازماندهی مبارزات کارگران و کارمندان شرکت نفت و فعال کردن و سازماندهی کارگران زیرپوششی در شیراز، به صورت ایجاد هسته های رهبری مخفی و به دست گرفتن رهبری علنی به کمک فعالین گروه وحدت انقلابی، اقلیت، چریکها(اشرف) و پیکار بر اساس تز سندیکای نیم مخفی که گروه در همان زمان اعلام کرده بود، تجربه بسیار خوبی بود.
با تغیر شرائط سیاسی - امنیتی جامعه و بروز دشواری های سال ۶۰، گروه ضمن اعتقاد به ادامه‌ی کار در داخل کشور سعی داشت اعضا و هواداران خود را از زیر تیغ برهاند و خود را با شرائط جدید تطبیق دهد و تا اندازه‌ی زیادی نیز در این زمینه موفق بود. [بر خلاف کتاب هیچ یک از اعضای رهبری گروه دستگیر نشدند].
در شرائطی که کار اصلی گروه محدود به حفظ روابط اعضا و بحث در زمینه چگونگی ادامه مبارزه شده بود، و با توجه به ضرورت مرزبندی با آماتوریسم اجباری‌ای که گروه در طول کار خود با آن درگیر بود و نیز ضرورت ارتقأ سطح مبارزه تا حد حرفه ای، رهیری گروه پس از تلاشی بی حاصل متوجه شد که در آن موقعیت دشوار آمادگی لازم برای این تغییر کیفی وجود ندارد و کارگروه در سال ۶٣ به پایان رسید.
گروه گلسرخی محصول دوره معینی از تاریخ سیاسی جامعه‌ی ایران در یک شهر صنعتی و کارگری منحصر به فرد بود. با طی شدن آن دوره‌ی متلاطم، طبیعی بود که محصولات خاص آن دوره نیز به شکل گذشته قادر به ابقا نباشند. ضرورت تغیر کیفی و تکامل به فازهای بعدی خود را به شکل پراکندگی این پدیده ها نشان داد. برخی از قعالین گروه در حال حاضر به فراخور حال خود در داخل و خارج از کشور به فعالیت سیاسی اشتغال دارند.

علی فرزانه عضو رهبری گروه
تهران- دوم اردیبهشت٨۷