آرزوها و دشواری های مشترک آقایان، امیر محبیان و حسین شریعتمداری
ف. تابان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ آذر ۱٣٨۱ -
۱۶ دسامبر ۲۰۰۲
امیر محبیان، عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت، که چندی است ستاره اقبالش درخشیدن گرفته و نامی در محافل سیاسی ایران بر هم زده است، این نام آوری را بیش از هر چیز مدیون، سیاست «گفتمان معتدل» خویش است. آقای حسین شریعتمداری یکی دیگر از نام داران جناح «منتقد»، شهرت خویش را برخلاف امیر محبیان از «قاطعیت» و «رادیکالیسم» خود اندوخته است. اولی نماینده «نرم خویی» محافظه کاران است و دومی نشانگر درنده خویی. با این حال این دو شخصیت مطبوعاتی (از کاربرد چنین کلمه ای در مورد حسین شریعتمداری پیشاپیش باید پوزش خواست، او بیش از اینکه «مطبوعاتی» باشد، «امنیتی» و «قهرمان» سلول های تواب سازی است که به لطف آیت الله خامنه ای موقعیت مطبوعاتی نیز یافته است) جناح محافظه کار آرزوهای مشترک و همچنین گرفتاری های مشترکی دارند که هر چند در نحوه بیان آن، «گفتمان» های متفاوتی را به کار می گیرند، اما در ماهیت هدف مشترکی را دنبال می کنند: حذف «رادیکال»های جبهه دوم خرداد. البته استفاده از چنین کلمه ای بیشتر مورد علاقه آقای محبیان است که وسواس دارد چهره ای مطبوعاتی داشته باشد، آقای شریعتمداری دوست دارد از واژه هایی مثل «جاسوس»،«خائن»،«وابسته» و «منافق» و سایر اصطلاحات نظیر که بیشتر در مناسبات بازجویان با زندانیان به کار می رود، استفاده کند. با این همه دقت در نوشته های هر دو نشان می دهد که «گرایش رادیکال»مورد نظر آقای محبیان، همان «خط نفاق» آقای شریعتمداری است و هر دو در اندیشه حذف آن هدف و شاید بهتر است گفته شود، آرزوی مشترکی دارند.
امیر محبیان، در یادداشتی در روزنامه رسالت، نسبت به کنگره فوق العاده جبهه مشارکت اسلامی موضعگیری کرده است. این موضعگیری هرچند هنوز اسناد این کنگره منتشر شده، صورت گرفته و در آن یک نکته تازه و مقداری حرف های تکراری وجود دارد. نکته تازه، حملات صریح و بی سابقه عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت به محمدرضا خاتمی دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی است. تا جایی که محبیان گفته است محمدرضا خاتمی سیاستمدار نیست و به دلیل موقعیت رئیس جمهور در راس این جبهه قرار گرفته و سرنوشت حزب بزرگی نظیر مشارکت نباید به دست او سپرده شود. آقای محمدرضا خاتمی همان کسی است که در طیف محافظه کاران همواره مشهور به داشتن مواضع «اعتدالی» بوده است و باید به یاد آورد که از جمله روزنامه رسالت، بعد از کنگره عادی این حزب در تابستان گذشته از انتخاب مجدد او به سمت دبیر کلی جبهه مشارکت اسلامی «استقبال» کرده بود. اکنون دلایل راندن وی به صف کسانی که باید از جبهه مشارکت اسلامی «تسویه» شوند، هیچ چیز نمی تواند باشد جز حرف های «تندی» که در کنگره اخیر زده است.
اضافه شدن نام محمدرضا خاتمی در فهرست آقای محبیان به نام کسانی چون سعید حجاریان، عباس عبدی، علیرضا علوی تبار، مصطفی تاج زاده و .... به عنوان رادیکال هایی که باید مشمول تسویه شوند، این مشکل را پیش می آورد که پس دیگر چه کسی باقی می ماند تا «رادیکال» ها را حذف کند؟ رادیکال های طیف اصلاح طلب در نوشته های آقای محبیان، همواره در حال گسترش یافتن هستند و اگر قرار باشد تقاضا ایشان مورد اجابت قرار گیرد و رادیکال ها کنار گذاشته شوند، آقای محبیان باید مواظب باشد کسانی را شمول این طیف خارج نگاه دارد تا بتوانند دیگران را حذف کنند.
نماینده مادام العمر رهبر حکومت در روزنامه کیهان، علاقمند است در نقش پیامبری ظاهر شود که تحقق آرزوهای آقای محبیان را در آینده ای نزدیک وعده می دهد. حسین شریعتمداری مدتی است در حال پیشگویی حذف قریب الوقوع رادیکال هاست. البته همان طور که اشاره رفت او به چنین «گفتمانی» نه تنها علاقه ای ندارد، بلکه با آن به کلی بیگانه است و استفاده از کلماتی مانند جاسوس و منافق را بهتر می پسندد. شریعتمداری چند وقتی است به محافظه کاران نوید رسیدن به «گردنه نفس گیر» و عبور از آن را داده و از فرا رسیدن سیل ها و طوفان ها سخن می گوید. او در یکی از آخرین اظهارنظرهایش در همین روز گذشته باز وعده داده است: اتفاق مهمی که در آینده نزدیک رخ خواهد داد، پالایش کشور از حضور خط نفاق جدید است. شریعتمداری برای آنکه «معتدل» هایی نظیر امیر محبیان که بیشتر به «گفتمان» علاقمند هستند، از این وعده رعب انگیز دچار وحشت نشوند، به آنان دلداری می دهد: این پالایش به احتمال زیاد با تنشهایی نیز همراه خواهد بود، اما این تنشها نه تنها ناگوار نیست که سازنده هم هست.
راهبرد کنار گذاشتن «رادیکال ها»و حذف «خط نفاق» که موضوع مورد علاقه مشترک امیر محبیان و حسین شریعتمداری است، هر چند تا به امروز از سوی جبهه مشارکت اسلامی مورد توجه جدی قرار نگرفته، اما مشغولیت جدی کسان دیگری بوده است. دادگاه ها و قوه قهریه نظام اسلامی تا به حال در چند نوبت در صدد «کنار گذاشتن» و حذف رادیکال های جبهه اصلاحات و «خط نفاق» برآمده اند. یک بار در جریان کنفرانس برلین و حوادث بعد از آن و تعطیل فله ای روزنامه ها گروهی از این رادیکال ها را حذف کردند، یک بار در جریان یورش به نیروهای ملی و مذهبی گروه دیگری از رادیکال ها و «خط نفاق» را حذف کردند و یک بار نیز در یورش های اخیر در حال حذف گروه دیگری از رادیکال ها و خط نفاق هستند. در این یورش ها، «برخورد»با جریان دانشجویی منظور نشده است، زیرا این موضوع اساسا در مقوله دیگری می گنجد و هدف محافظه کاران چنان که پیداست، ریشه کن کردن جنبش دانشجویی از کشور ماست.
اما ظاهرا هر چه «حذف»می کنند و به گوشه زندان ها می فرستند، نه مشکل آقای محبیان حل می شود و نه آرزوهای آقای شریعتمداری تحقق می یابد. زیرا به هر حال از میان آن ها که باقی می مانند گروهی نسبت به گروه دیگر «رادیکال» تر و گروهی نسبت به گروه دیگر «منافق»تر خواهند بود و برای کسانی که شبح «رادیکالیسم» و «نفاق»، آرامش آن ها را گرفته است،این موضوع به صورت یک معضل همیشگی باقی خواهد ماند. همیشه کسانی پیدا خواهند شد که دیدن قیافه آن ها یا شنیدن نظراتشان آقای محبیان را به یاد «رادیکالیسم» و آقای شریعتمداری را به یاد «نفاق» بیاندازد.
فرض را بر این بگذاریم که آرزوهای آقای محبیان و وعده های آقای شریعتمداری روزی تحقق یابد. در آن روز مبارک،آیا وقتی امیر محبیان به چهره حسین شریعتمداری نگاه می کند، در او «رادیکالی» نخواهد دید که مستحق حذف شدن است و وقتی حسین شریعتمداری مقاله های امیر محبیان را می خواند یک «خط نفاق» جدید که وعده حذف آن را وظیفه خود بشمارد، کشف نخواهد کرد؟
|