وقتی هنرمندان، بی مایه لقب می‌گیرند - انوشیروان مسعودی

نظرات دیگران
  
    از : پیام

عنوان : رویا فروشی به جای واقع بینی
جناب نویسندهء گرامی ،آقای انوشیروان مسعودی یا هژیر پلاسچی ویا هر چه که اسمشان است، سعی دارد تا نظرات خود را با احساسات داغ و منطق کور به خورد خوانندگان بدهد.
ایشان بدون ارائهء هیچ دلیل و مدرکی مطالبی را ارائه میدهند که بیشتر جنبهء عوام فریبی دارد تا واقع بینی اینکه "..نیمی از ثروت جهان تنها در اختیار سیصد خانواده است..." از طرف کدام منبع مستقل و معتبر به اثبات رسیده. من دلیلی نمیبینم که بخواهم مطلبی در نفی اقتصاد مارکسیستی بگویم. عملکرد دولتهای کمونیستی در اردوگاه فروپاشیدهء بلوک شرق و خانوادهء سلطنتی کاسترو در کوبا و صد البته هم آغوشی چین کمونیست و ویتنام کمونیست با اقتصاد "امپریالیستی" خود نشانگر بی اساس بودن ادعاهای آقای انوشیروان مسعودی در مورد مسائل اقتصادی است.
مطلب مورد نظر من این است که آقای مسعودی،با ردیف کردن یک سری از اسامی و به نمایندگی از جامعهء هنرمندان ایران و جهان، چنین نتیجه گرفته اند که اساسا جامعهء هنرمندان گیتی به شدت "چپی" و ضد لیبرال هستند.
این البته صحیح است که هنرمندان معمولا منتقد شرایط روز هستند ولی این اصلا به معنی آن نیست که ایشان دشمنان نظام حاکم و لابد طرفداران اندیشه های لنین و استالین هستند! برای سنجش افکار یک فرد، پیش از آنکه به گفتار او رجوع شود، باید عملکرد او را مد نظر داشت. چارلی چاپلین، ویتوریو دسیکا، روبرتو روسولینی، برتولوچی به عنوان هنرپیشه و یا کارگردان از موفقترین چهره های صنعت سینما به شمار میروند و به شکرانهء همین موفقیتها، دارای زندگیهای مجلل شاهانه بودند که من مطمئنم هیچ کارگر آمریکایی ویا انگلیسی و یا ایتالیایی خواب چنان زندگی را هم نمیدید (محض اطلاعتان چارلی چاپلین در اوایل دههء ۲۰ میلادی دارای درآمد سالیانهء یک میلیون دلاری بود). همینگوی از طریق نوشته هایش و دالی، پیکاسو نیز از طریق نقاشی شان(که براستی شاهکارهای دنیای نقاشی به شمار میروند) به ثروت های افسانه ای رسیدند و همیشه دمخور و معاشر ثروتمندان و سرمایه داران بودند (برای مثال ساوادور دالی از دوستان نزدیک خانوادهء بسیارثروتمند Baekeland بود. خانواده ای که در عین حال در فساد اخلاق زبانزد خاص و عام بود). من نمیدانم شما چگونه میتوانید مخالف یک سیستم باشید ولی در عین حال بیشترین سود ممکنه را از آن ببرید!
آقای محترم، بهتر است سولژنتسین ها، پاسترناکها، والدارسها و ده ها و صدها روشنفکر آزاده را که در کنار کارگران و زحمتکشان روسیه و اروپای شرقی و کوبا سهمی مهم در شناسایی و نهایتا نابودی دیکتاتوری سرخ داشته اند را از یاد نبرید!
۱۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۷       

    از : رضا مقدم

عنوان : نقش دلار در کودتای پینوشه
در ارتباط با نقش چند شرکت آمریکایی از جمله کوکاکولا در کودتای پینوشه (به اعتراف سفیر وقت آمریکا در شیلی) بد نیست به فصل پنجم کتاب "چون قطره بر سنگ" نگاهی بیافکنید. این کتاب در کتابخانه‍ی سایت "سکولاریسم نو" موجود است.
۱۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۷       

    از : علی نجاری

عنوان : فاشیست های خجالتی
برای بهتر فهمیدن سیاست های پشت پرده فاشیست های خجالتی که در لباس اقتتصاد دانان لیبرال مانند گرگی در پوست میش که افکار مسموم و زهر آگین شان را به نام تئوری های علمی اقنصاد در رگ مردم تزریق می کنند به این فیلم خیلی کوتاه" دکتریتن شوک" نگاهی به افکنید که عملکرد پدر فکری اقای غنی ن÷اد و سایر نویسنده گان سایت فاشیستی خفیف رستاک یعنی میلتون فریدمن را نشان می دهد. در باره علل اشغال نظامی عراق هم باید بگویم که اقای آلن گرین اسپن که برای دهه ها مغز متفکر اقنصاد آمریکا بود و همان شخصی که بیل کلینتون در باره اش گفت که" وقتی الن حرف می زند دنیا گوش می دهد" در کتابی که منتشر کرده نوشته که اشغال عراق بخاطر نفت بوده. امید وارم که دکتر فقیر ن÷اد ایشان را هم جرو کمونیست و یا چپ به حساب نیاورند.

http://www.naomiklein.org/main
۱۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۷       

    از : Ramin Pari

عنوان : ....
My Dear Friend
Don"t waste time on people like him, he is not original in his thoughts and his masters and capitalism suck.
Let them say, we will do are best by building our society by our hands without their approval.
Just few points:
Pasolini"s death is more controversial than simply due to Salo.
I am very surprised how you can call Hedayat or Sales as a left artists? calling Hedayat as a leftistist is simply nonsense.
take care
۱۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۷       

    از : کویر ساکت

عنوان : کدام نام؟
همین مقاله با همین عنوان اما با نام هژیر پلاسچی در سایت روشنگری انتشار یافته است.
۱۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨۷