برگزاری مراسم سالگرد اعدام انوشیروان لطفی در تهران - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : یاد یاران

عنوان : خاطره فدائیان شهید گرامی باد
با دورود به خاطره فدائی شهید خلق انوش لطفی که قربانی دو رژیم ضد انسانی شد. دوستان لطفا زحمت بکشید و از یادبود فدائی شهید رضا شیردل در زیر دیدن بفرمائید.
دوستار شهیدان عزیز انقلابی ایران!


http://shirdel.sampasite.com
۱۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۷       

    از : jalal m

عنوان : dorod bar rahravan vaghei rahe zahmatkashan
امثال لطفی ها و معینی ها وبسیاران دیگر جانباختگان راه ازادی طبقه کارگر پرای هدفی مبارزه کردند و جان بر سر آرمانی نهادند که فرصت طلبان قدرت طلپی مانندنگهدار و احمدی هیچ اعتقادی بدان ندارند
۱۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۷       

    از : محسن سرابی

عنوان : برای مزدک
با ادای احترام برای جانهای پاکی که زندگی خود را فدای آرمانهای شریف انسانی نمودند - تردیدی نیست که یاد انوش ها در قلبهای گرم مردم همیشه زنده خواهد ماند و نسل یه نسل منتقل خواهد شد. نمی دانم چرا " بعضی " تلاش می کنند خود را "تغییر ناپدیر " نگهدارند. خوشبختانه نسل هوادار و شرکت کنند ه در انقلاب بهمن ۵۷ هنوز می تواند در باره ی رویداد های انقلاب در مقابل دشمنان انقلاب سرفرازانه بایستد و هنوز علیرغم تمام جنایات حکومت اسلامی گزمه های شاه و ساواکی ها از سوراخ ها ی خود بیرون نیامدند.

نکته ای که بینهایت سرنوشت ساز ست ادامه ی جنبش آزادیخواهی مردم به همت نسل امروز می باشد. اگر بنا باشد با بحث های افراطی و اغراق آمیز "دانسته " و "مغرضانه " جای علت ومعلول را عوض کرده و تصویرهای "کذاپی " و کج و معوج از شرکت کنندگان در انقلاب اراپه نمود کمترین اشکال آن گسستن تداوم مبارزات تاریخی مردم علیه شاهان و روحانیون خواهدبود.

در بهمن ۵۷ بعداز خمینی و حواریون او دو سازمان چریکی فداپیان و مجاهدین بیشترین هواداران را در سراسر کشور داشتند و در تمام نهادهای فرهنگی و روشنفکری و مدرن مملکت اعتبار بیشتری هم د اشتند. حرب توده و سایر چپها در حال عضو گیر بودند جبهه ی ملی متشتت و سایر نیروها ی انفرادی هم علیرغم کیفیت بالا چندان تاثیر گدار نبودند.

اگر در روزهای ۲۲ بهمن به بعد فداپیان و مجاهدین بدلایل متفاوت و زیادی در مسیرهای خود نتوانستند آنهمه نیروی مشتاق را برای ادامه و تعمیق و تحقق آماج های انقلاب رهبر کنند.

به حزب توده چه مربوط ست ؟ چرا بی جهت به حزبی که نه توانش را داشت و نه مقبولیت داشت "انوریته" قرض می دهید. نقش و نفوذ بعدی حزب توده در سالهای بعد به دلیل اشتباهات استراتژیکی فداپیان و مجاهدین در اوایل انقلاب صورت گرفت .باید صادقانه و آگاهانه به نسل امروز گفت که میلیونها جوان هوادار فداپی و مجاهد در سراسر ایران متاسفانه متاسفانه فاقد تشکیلات و انظباط و برنامه بودند و ارتجاع در نهایت بیرحمی از ماجراهای گنبد و کردستان برای حمام خون استفاده کرد. نسل جوان و خردمند امروز میداند که در مبارزه اندیشه از اسلحه مهم ترست . ما به حزب توده و بقیه بهاپی نمی دادیم : تنها ره رهاپی پیوند با فداپی ! تنها ره رهاپی جنگ مسلحانه !!
رژیم مذهبی از ۲۲ بهمن تا امروز خون میریزد و به هیچ نیروپی رحم نکرده تردیدی نیست ! ولی نباید افراد و جریان هاپی که در تمام این سالها در برابر پلیدیهای بهر شکلی ایستادند را نادیده گرفت. و صد البته نیروهایی که از ۲۲ بهمن به حمایت بی جون و چرای و یا اغماض فجایع حکومت پرداختند هرگز فراموش نخواهند شد. فداپیان در رفراندم شرکت نکردند دیگران شرکت کردند. فداپیان چندین انشعاب داشتند بعضی جریانها ها انشعاب نداشتند ولی نابود گردیدند تقریبا تمام جریانها سرکوب شدند . فداپیان اکثریت میرفت که در حزب توده "منحل" شود. سرکوب حزب توده آن را منتفی کرد . از سال ۱۳۶۰ تاریکترین دوره تاریخ معاصر ایران رقم خورد - جنگ خانمان سوز ۸ ساله بیداد کرد فاجعه کشتار ۶۷ هنوز در سانسور جهانی گیر کرده
این موضوع بسیار مضحک بنظر میرسد که تمام این مصیبت ها را به حساب حزب توده یا فداپیان اکثریت گداشت چرا ؟ برای کی ؟ از سال ۱۳۶۲ که نه رهبری اکتریت در ایران و نه حرب توده و رژیم کثیف ترین نقض های حقوق بشر را بر مردم روا داشته و جنگ کثیف تحمیلی را ادامه داده و با قتل های زنجیره ای و ترورهای خارج از کشور ترکتازی کرده و سران آن تحت تعقیب دادگاه های جهانی هستند و جرات نمی کنند از ایران خارج شوند به جای اینها باید خطاکارانی چون حزب توده و اکثریت مجازات شوند. نه ! یکی یکی ! اگر این حکومت با دموکراسی و مردم سالاری بهر شکلی تعویض نشود امکان تشکیل دادگستری عادلانه برای رسیدگی به خلاف ها و اتهامات حرب توده و فداپیان اکثریت و احیانا مجاهدین خلق و هر متهم دیگری نخواهد بود. راستی چریکهای فداپی در کردستان بروی هم اسلحه کشیدند امثال این جنایات هم باید رسیدگی شود . ماجرای سعادتی چه بود ؟ نه دوستان من نمی خواهم اهم و فی الا هم را توصیه کنم ولی به پاکی خون همراهانم در جریانهای مختلف از مجاهد و فداپی قبل از انقلاب تا
بعداز انقلاب گرفته تا بخون خفتگان دموکرات و کومله رنجبران و جبهه دموکراتیک و ..و...
نباید در برابر سفاکان حاکم کوتاه آمد و به آنها اجازه داد که آب خوش از گلویشان پاپین رود.

در برابر مادر انوش ها تعظیم فرود میاورم و از پیکار بحقشان نیرو میگیریم که به ضرر حکومت ست
تلاش کنیم که نیروهای جدیدی را به میدان دعوت کنیم و نیروهای بالقوه و یا منفعل را تشویق کنیم
۱۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : م. شاهد

عنوان : برای مزدک خرمدین
مزدک عزیز، من شما را عمیقاً درک می کنم و به شما همانطور که قبلاً نوشتم در بسیاری از موارد حق می دهم. اما خطری کشنده در لابلای نظرات دلسوزانه ی شما
موج می زند که می تواند در آینده جای دشمن را با جای دوست ِ اشتباه گر عوض کند
یعنی همان چیزی که دشمنان ایران زمین همیشه برایش سرمایه ی اصلی را می گذارند.
بگذارید یک مثال برایتان بزنم

معلمی مهربان و بسیار مردمی رفته بود پاسدار شده بود . بعد زود خود را بیرون کشید. یک روز از او پرسیدم : تو که در داخلشان بوده ای می توانی به من بگویی که آنها -رژیم - در ارتباط با نیروهای چپ روی چه چیزی بیشتر مایه می گذارند؟
بدون اینکه لحظه ای بیندیشد - جواب را از قبل آماده داشت - فوری جواب داد :

"روی اختلافات شما حساب می کنند ، خیلی خیلی زیاد حساب می کنند"
آن روز من زیاد به حرفش توجه نکردم . هنوز تجربه نداشتم . اما بعد ها هرچه که روزگار گذشت ، بیشتر به سخن آن مرد رنجدیده ایمان آوردم . من کلمه ی ایمان را عمداً نوشتم . می توانستم بنویسم : حرفش را باور کردم . اما من باور نکردم ، گذر زمان و تاریخ مرا مجبور کرد که به آن سخن ایمان بیاورم...
من با شما در بسیاری از موارد موافقم ، اما بیایید طوری زندگی کنیم که دشمن نتواند روی ما حساب کند. نکته این نیست که حق با شما نیست ، نکته این است که هوشیار باشیم تا در آینده های دور و نزدیک با دست ما ، ما را دوباره ندرند . همه عموماً می گویند ما این را می دانیم ، اما عموماً بدبختانه سر بزنگاه به دام افتاده نه فقط شاخه شاخه می شوند ، بلکه اختلافات را چنان دامن می زنند و به صورت هم چنگ می زنند که دشمن به کلی فراموش می شود ، مزدک گرامی و دلسوز می دانی چرا؟
برای اینکه فکر نقشه ریز و توطئه آمیز دشمن عموماً از فکر خالص و زلال من و شما پیچیده تر است و به همین خاطر است که به راحتی ما را به دام کشیده می کشند.

نکته این است ، به هوش باشیم.
۱۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : arvan kiani

عنوان : با درود به انوشیروان لطفی ,با درود به خانواده های زندانیان سیاسی جان باختگان راه ازادی,با درود به سیمین بهبهانی, ناصر زرافشان و فریبرز رئیس دانا
با درود به انوشیروان لطفی
با درود به خانواده های زندانیان سیاسی جان باختگان راه ازادی
با درود به سیمین بهبهانی, ناصر زرافشان و فریبرز رئیس دانا
و بادرود به همه دوستانی که در اینجا نظر داده اند
اما چیزی که برای من روشن نیست اینکه دوست گرامی اقای مزدک خرمدین میفرمایند: شعار پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید باعث تحکیم و تقویت رژیم اسلامی شده است.در ان سالها من کودکی بیش نبودم و واقعا تا سالها ی سال از دوران کودکی من و بیش از میلیونها کودکان ان زمان با صدای بمباران شهرها و کشتار مردم بیگناه ایران در جنگ گذشت.تا انجا که من تحقیق کردم (چون این شعار اغلب از طرف مخالفین فدائیان به عنوان سیاستی منفی عنوان میشود) این شعار در رابطه با جنگ بر علیه متجاوزین عراقی در پائیز سال ۵۹ مطرح شده است.برای من قابل فهم نیست که پاسدارانی که با عراقیها میجنگند اگر به سلاح سنگین مجهز شوند چرا شعاری منفی میباشد? چون میدانیم برای کشتن مخالفین که همان سلاح سبک کافی است.در ضمن در حال حاضر باید دانست که بیش از ۵۰ میلیون جوانان ایرانی در سالهای ۶۰ کودکی بیش نبوده اندایا نمیشود برای مصلحت و منافع ملی ایرانیان هم شده کمی از دعواهای ان زمان کم کنید و زمان را دریابید که ملت ایران سخت به یک همدلی و همبستگی ملی در مقابل رژیم جنایتکار اسلامی احتیاج دارد.
۱۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : مزدک خرمدین

عنوان : به م.شاهد
جناب م.شاهد منظور من نه پشتیبانی از مبارزه قهرامیز است.چون من به مبارزه قهر امیز حتی در همین زمان نیز بعنوان تنها راهکار اعتقاد ندارم هرچند که در شرایط مناسب مخالفتی با آن اگر تنها راه باشد ندارم.یعنی بطور کلی شرایط مبارزاتی و توان مبارزان و شرایط داخلی و بین المللی نوع مبارزه را تعین می کند.ولی اشتباه گروهای سیاسی بیشتر در نشناختن شرایط سیاسی و دشمن بود. راسترویها و چپ رویهای غیره اصولی و افتادن به دامن حرامیان توده ای و اسلامی باعث پراکندن بهترین نیروهای مبارز و جوان و صادق خاورمیانه و شاید جهان شد.شما اگر درشرایط سال ۵۷ /۶۰ می بودید آنوقت حرف مرا بهتر درک می کردید.همین برادران اکثریتی به تبعیت از حزب اخته چه بسا که بسیاری از شریفترین فرزندان ایران را بدام سپاه و بسیج انداختند.اینها خود سالیان درازی با گروهای مبارزاتی دریک صف مبارزه کرده بودند ومثل حرامیان اسلامی بی تخربه نبودند.ولی بیخبر از ددمنشی اسلامیان جاده صاف کن آنها گشتند.و بر ما و آنها انچنان رفت که میدانیم.بدبختانه هنوز هم گروهای سیاسی تحلیل درستی وصادقانه از گذشته نمی دهند و اعتراف و پوزش از اشتباهاتشان را نمی پذیرند.هزارن تن از رشیدترین زنان و مردان ایران را فدای ندانم کاریها و تحلیلهای احمقانه و غرور و نخوت بی شرمانه مشتی جاه طلب کردند و ایران را به ویرانه ای مبدل نمودند.ولی تنها به متهم کردن رژیم به ددمنشی قانع شده اند گویا چیزی غیراز این از این حرامیان انتظارداشتند.
۱۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : م. شاهد

عنوان : به مزدک خرمدین
در ضمن من توطئه را غلط نوشتم ، اما توطئه ی آن ها درست بود.
۱۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : م. شاهد

عنوان : به مزدک خرمدین
سلام دوست عزیز
من با بسیاری از حرف های شما موافقم ، اما با شما موافق نیستم وقتی که شما جهان را از یک سو نگاه می کنید. شما دارید اینطور وانمود می کنید که اگر سیاست چریک های فدایی خلق ادامه پیدا می کرد امروز بانوی سکولاریزم در ایران شادمانه می رقصید. دوست عزیز ! کمی انصاف داشته باشید ، آیا فکر نمی کنید که اکر سیاست چریکی ادامه پیدا می کرد ، قربانیان ما امروز ده ، حتی بیست برابر آنچه که هستند بودند . گواه سخن من ادامه ی همان سیاست است به وسیله ی سازمان های دیگری. و ما دیدیم که چگونه به خون کشیده شدند. به یک نکته ی بسیار ظریب خیلی از مبارزین پاک دل آن روز ها توجه نکردند و هنوز عده ای به آن نکته ی بسیار مهم بی توجه اند، و آن این است که جمهوری اسلامی را نیاورده بودند که ببرند. وقتی اعتراضات مردم ایران شروع شد حتی یک نفر آخوند تویش دیده نمی شد ، بعد ها به آن زیرکانه سمت داده شد ، و عموماً بعد از مثلاً پیروزی انقلاب کف می زدند برای کسانی که در دهان شیر می رفتند ، چون به دهان شیر رفتگان همان کاری را می کردند که برای طوطئه چی ها بینهایت مطلوب بود ، یعنی از سر راه برداشتن مخالفین . نتیجه : در باره ی بسیاری از آن سیاست ها من با شما صد در صد موافقم ، ولی مواظب باشید که از روی خشم و دلسوزی ناگهان سیاستی تأیید نشود که یک بار دیگر فرزندان مردم رنجدیده ی ایران با پناه بردن به مبارزه ی قهر آمیز ، مبارزه را محدود کنند و در نتیجه تنها مانده به خاک و خون کشیده شوند...
کمی بیاندیشید دوستان ارجمند ، وقتی در خانه های گرمتان دلیر سخن می گویید.
۱۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : احمد رضائی

عنوان : برگزای مراسم سالگرد اعدام انوشیروان لطفی در تهران
با سلام
جناب آقای مقصودی سوالت را میدانی که کسی پاسخ گو نیست همانطور کخ صد ها سوال مطرح شده بی پاسخ ماند و البته دلیل ـن خم روشن است .. باید پاسخی باشد که دتده شود یا نه؟
شاید که همزمان با انتشار هیمن خبر در اخبار روز نگاهی به نشریه کار ارگان سازمان داشته بودی .میدانی که هیمن خبر را تا درج این مطلبم را که برایت دارم مینویسم است. در نشریه کار نیامده است؟
مقصودی جان من خبر برگزاری این یادمان را بالغ بر ۴ هفته است که شنیدم و حتی روز و ساعت برگراری آن را مطلع بودم و تقریبا چند نفری تا آن روز اعلام حضور پیدا کردن در این یاد مان را به اطلاع رساندند را هم میدانستم. حال چطور رهبری سازمان که بموقعاش از انوش میراث خواری میکند حتی خبر یادمان را نمی نویسد ؟ از همین جا مراتب تشکرم را از دست اندر کاران اخبار روز دارم.
۱۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : محسن مقصودی

عنوان : برای چه آرمانی ؟ با چه ایمانی ؟ بر پایه چه دانش و خردی؟
دقیق است که اعدام لطفی، مقدمه ای بود بر فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی. در همان زمان هم در مطلب کوتاهی با عنوان "ثانیه ها را دریابیم" به خطر بزرگی که جان دیگر زندانیان سیاسی را تهدید می کند، هشدار دادم ولی چه ضیف بود آن صدا و چه بی اعتنا به آن مطلب نگریسته شد ! دوران سختی بود که فریاد در گلو خفه می شد!
امروز اما، خوشبختانه زمانه دیگری است. و می توان از نویسنده این مطلب پرسید چگونه است که کلمه ای از آرمان و ایمان و دانش اجتماعی لطفی در اینجا نیآورده اید؟ بزرگداشت یک مبارز صادق و یک انقلابی جانباز، پیش از هر چیز یادآوری خواست ها و آرزوهای او ست که به خاطرش دست از جان شیرینش کشیده است ! بسیار بجاست تا رفقا و همرزمان انوشیروان لطفی خواننده را با آنچه وی برایش می جنگید و حاضر به جانفشانی بود،آشنا می کردند و فقط به گزارش برگزاری مراسم بزرگداشت ( که البته لازم است) بسنده نمی کردند. نکند که یک باره شماری از نسل جدید گمان برند که شاید لطفی برای " بخش خصوصی" و "استقرار سرمایه داری نوع غربی" زندان و شکنجه را پذیرا شده ، به چوبه اعدام پوزخند زده است !
و یا اینکه آگاهی طبقاتیش غلط بوده ، دنبال رویا و خواب و خیال بوده است !
خوب بود که رفقای لطفی می گفتند و می نوشتند که او بر پایه چه دانش و خردی و با چه ایمان و آرمانی اینچنین استوار بر حافظه تاریخ ایستاده است !
۱۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : مزدک خرمدین

عنوان : پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید.
با تما م احترامی که برای تمام قربانیان حرامیان اسلامی دارم ودر برابر درد و رنج و ستمی که برمادرانی چون مادرلطفی ها رفته درد و رنج خود را حقیر می پندارم ولی بازهم نمی توانم به تحسین کسانی بپردازم که با سیاستهای احمقانه و به پیروی از بیگانگان باعث تحکیم حکومت ارازل و اوباش اسلامی شدند.سیاست اینها باعث پراکندن صادقترین و سکولارترین و دمکرات ترین نیروهای جوان و پر انرزی در خاورمیانه شدند و انها را طعمه ارتجاعی ترین و خونخوارترین رزیم کردند.این سیاستمداران وابسته به عوامل خارجی (حزب اخته ) در پیچ تاریخی ۵۷ با بدترین نوع انتخاب و زمانیکه مخالفان در اوج قدرت بودند بزرگترین ضربه را بر پیکر مبارزات دمکراتیک و سکولار در ایران وارد اوردند و نتیجه اش قربانی هزاران مبارز و تمام امال و ارزوهای مردم ایران برای رسیدن به ازادی و حکومتی سکولار و انسان و داد محور شد .چه دردی بالاتر از این که ایرانیان نتوانند برای کسانیکه صادقانه از جان خود برای رهایی مردمشاند گذشتند نتوانند حتی سرودی بخوانند و شریفترین فرزندان خود را خاین بنامند؟این پیامی است به تمام مبارزان راه ازادی ایران!
۱۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : ستارگان
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز
این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

جمهوری اسلامی در زمانیکه ستارگانی مثل رفیق انوشیروان لطفی را اعدام میکرد می پنداشت که اینها آخرین سرخ باوران ایران هستند اما افسوس که رهبر جنایتکارشان زنده نماند تا ببیند که بعد از سالها نسل جدیدی از عاشقان انسانیت از دل خاکستر دهه شصت بیرون آمده اند که با علم مارکسیزم و با وجدان انسانی دل در گرو سوسیالیزم دارند.

یاد رفیق شهید انوشیروان لطفی و سایر به خون خفتگان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
۱۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣٨۷