میراثامام
کنت پولاک
- مترجم: عرفان قانعی فرد
•
بسیاری مذاکرات سیاست داخلی و خارجیایرانبر اساس نزاعهای مداوم سیاسی و مذهبی و روشنفکری با میراثخمینیاست. چنینرویاروییو مواجههآمریکا با ایراننزاعچالشملتبا میراثاماماست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۷ خرداد ۱٣٨۷ -
۶ ژوئن ۲۰۰٨
http://www.persianpuzzle.blogfa.com
آخرینتلاشها
بالاخرهبرایایرانجنگوحشتناکبا عراقبهپایانرسید و میشد دورانبازسازیرا آغاز کرد. مردمایرانمثلهمیشهبهامامخود چشمدوختهبودندتا آنها را در اینمرحلهجدید راهنمایی کند. در آنهنگامبهنظر میرسیدآیتاللهخمینیمتوجهشدهاستکهکارهایزیادیباید در ایرانانجامپذیرد و او احتمالاً همهچیز را تحتنظارتخود نخواهد داشتبنابراینویاقداماتیرا در عرصهسیاستداخلیو خارجیانجامداد کهبهنظر میرسیدبرایتعیینمسیر ایراندر آیندهدر نظر گرفتهشدهاند. ایناقداماتبهیادگارهاییاز طرفاو باقیماند کهتا مدتها پساز رفتنشعاملیاساسیدرتعیینحدود سیاستهایکشور از سویجانشینانشبهشمار میرفت.
امامخمینیحتیقبلاز پایانجنگتشخیصدادهبود کهآنساختارحکومتیکهویبوجود آوردهدر حالرو بهرو شدنبا مشکلاتعدیدهایاست. بسیاریاز مراکز مستقلقدرتدر کشور وجود داشتند کهپیوستهدرحالرقابتو حرکتموازیبا یکدیگر بودند: رئیسجمهور، نخستوزیر،مجلس، ارتش، سپاهپاسداران، بنیادها، دادگاههایانقلاب، کمیتهها شوراینگهبانو... تمامیاینموسساتمختلفقادر بودند مانعاجرایسیاستهاییشوند کهاز طرفسایرینارائهمیشد و تمامآنها تا اندازهایمیتوانستنددستبهاقداماتفردیو مستقلبزنند. و نتیجهاینوضع، فلجشدنکاملدر مسائلاساسیسیاستکلیکشور و کار کردنمستقلدر امورتاکتیکیبود. تعیینجهتگیریهاییسیاستهایکلیمستلزماتفاقنظر در میانتمامایننهادهایمختلفبود و از آنجائیکهصحنهسیاسیایرانبهاوضاعناهماهنگو ناموزونهمیشگیخود رسیدهبود، چنینامریبندرترخمیداد. در داخلحکومتسیاسیایران، دهها و دهها گروهو باند کوچکوجود داشتکههر یکمجموعهعقاید و نظراتخاصخود را داشتند ازآنجائیکهاینگروهها معمولاً میتوانستند بر سر مسائلبسیاریکهنمیخواستند بهتوافقبرسند بنابراینمتحد شدنبرایایجاد مانعدر برابرخطمشیهایسایر گروهها سادهبود اما چوناینگروهها نمیتوانستند برسر خواستههایشانبهتوافقبرسند، قادر نبودند برایوضعسیاستهایهماهنگبا یکدیگر متحد شوند.
با اینوجود، از آنجائیکههر نهادیاز استقلالقابلملاحظهایبرخورداربود و با توجهبهاینکهامامخمینیغالباً کسانیرا کهدستورالعملها را نادیدهمیگرفتند، مجازاتنمیکرد، ایننهادها در مورد مسائلخاصپا را ازمحدود سیاستهایتعیینشدهپا فراتر گذارند و دستبهاقداماتیبزنند کهالزاماً هیچعاملبازدارندهاینیز در مقابلآنها وجود نداشت. در موردسیاستگذاریهایخاصتا حدیزیادیلازمبود کهامامخمینیبرایمتحدساختنگروههایسیاسیبدخلقو عاصیو نهادهاینافرمانجامعهایرانخود، شخصاً میانجیگریکند.
اولیناقدامامامبرایسروساماندادن بهایناوضاع، تنها با منحلو یامحدود کردنبرخیاز نهادها توامبود. بنابراینویکمیتهها را تحتکنترلسپاهپاسداراندر آورد و سرانجامخود سپاهپاسداراندر سازمانیبرایحفظامنیتداخلیبهتمامنیروهایاجرایقانونسپاهادغامگردید و کمیتههاشدند دادگاههایانقلاببا یکسیستمقضاییمرکزیکهظاهراً تحتکنترلدولتقرار داشتجایگزینشدند.
پستنخستوزیریلغو و بسیاریاز اختیاراتویبهرئیسجمهورمنتقلشد. اما با وجود تماماینتغییراتهنوز هممشکلاتو معضلاتزیربناییکشور لاینحلباقیماندهبود. اعضایکمیتهها بهسادگیبا هماننقشها و همانفعالیتها بهگروهگارد انقلابیا همانحزباللهیتبدیلشدند.سیستمقضاییمرکزیبسیاریاز اختیاراتدادگاههایسابقانقلابرا حفظکردهبودند و از آنجائیکهاصولتعیینشدهایبرایآنها وجود نداشتهمچنانهر کاریکهدر حوزهمنافعخود مناسبمیدیدند، انجاممیدادند.بعدها امامخمینیسعیکرد سازمانهایجدیدیایجاد کند کهبهاختلافاتمیانسازمانهایقبلیرسیدگیکنند کهمهمترینآنها مجمعتشخیصمصلحتنظامبود هدفاز تشکیلاینمجمعحلاختلافاتبینشوراینگهبانو مجلسخبرگانو مجلسشورایاسلامیبود. اما اینطرحنیز با شکستمواجههشد زیرا اینطرحخود تشکیلنهاد دیگریبودکهتا در حد زیادیاز قدرتو استقلالبرخوردار بود و در اصلایناقدامفقطاضافهکردنیکبازیکندیگر بهمیانهبازییبود کهبازیگرانبسیاریداشت.
در ابتدایسال١۹٨٨ بهنظر میرسید امامخمینیبهایننتیجهرسیدهاستکهبدونوجود یکفقیهبسیار قدرتمند ـ همانند خودشـ سیستمدچارهرجو مرجو نزاعخواهد شد. در حقیقتتنها دلیلیهمکهباعثمیشدایراندر طیسالهایجنگاز سیاستواحدیپیرویکند اینبود کهامامازطریقفرمانو حکمفردیخود، سیاستها را تعیینکردهو اجرایآنها را همتاحد زیادیبا توجهبهاعتبار و تعهد شخصیخودشتضمینمیکرد. اما درسال١۹٨٨ وی٨۶ سالداشتو سالها بود کهدچار مشکلاتجسمیوسلامتیشدهبود. و بعید بهنظر میرسید کهجانشیناو از هماناعتبار ومنزلتویبرخوردار باشد و اینبدانمعنا بود کهاو میباید موقعیتسازمانیفقیهرا طوریتثبیتو تقویتکند کهجانشیناو بدونحضورمنحصر بهفرد و با ابهتویبهعنوانیک«امام» سیستمرا هدایتکند.
بنابرایندر ژانویه١۹٨٨ و در بحبوبهیکبنبستسیاسیکهکشور رافلجکردهبود امامخمینینامهاینوشتکهظاهراً خطاببهخامنهایوشوراینگهبانبود. در ایننامهویاعلامکردهبود کهقدرتفقیهمطلقاستو وظیفهولایتمطلقفقیهحفظجمهوریاسلامیاستکهدر اولویتقراردارد. امامدر ایننامهشرحدادهبود کهدولتدر قالبولایتفقیهتجسممییابد و از طرفخداوند ایناختیار را دارد کهبرایحفظجمهوریاسلامیهر کاریرا کهلازماستانجامدهد حتیاگر اینبهمعنایمخالفتبا احکامشرعیقدیمیو سنتیبودهو یا بر خلافنظر حقوقدانانو روحانیونطرازاولباشد. در حقیقتامام خمینیبهطور ضمنیخاطر نشانساختکهنظرحکومتو ولایتفقیهمیتوانستبرایحفظجمهوریاسلامیدر صورتضرورتجایگزیناصولپنچگانهدیناسلام(نماز، زکات، حج، روزهوشهادتبهایماناظهار ایمان) شود کهدر خود قرآنتعیینشدهاست.
اما اینکار همکمکچندانینکرد، زیرا روحانیونتصریحکردند کهعنوانکردناینمسئلهکهدستوراتفقیه(کهیکانسانعادیاست) میتواندجایگزینکلامخداوند یا حضرتمحمد (ص) شود بهمعنینزدیکشدنبهاصلیترینگناهیعنیهمانشرکیا شریکقرار دادنبرایقدرتیگانهخداوند است.()
و بهاینترتیب، امامخمینیدر پایانعمر خود نوعیسیستمحکومتیرااز خود بهجایگذاشتکهبزحمتتلاشمیکرد تا استقلالافراطینهادهاکنترلکردهو بهبنبستها خاتمهدهد. نهادهاییکهویبهوجود آورد و هیچنشانهایوجود نداشتکهبتوانند بدونحضور او بهکار خود ادامهدهند و اینمیراثبسیار ناگواریبرایوارثاناو بود.
بحثبازسازیو ماجرایرشدی
یکیدیگر از یادگارهاییکهامامخمینیاز خود بر جایگذاشت، الگوها وسرمشقهاییسیاسیبشدتآشفتهایبود که آخریناقداماتوینیز موجبتقویتو استحکامآنها شد. در آخرینروزهایعمر امام، ادارهبازسازیهایپساز جنگ، اصلیترینمسئلهپیشرویتهرانبود. بحثیوجود نداشتکهایرانباید برایجبرانخسارتهایناشیاز جنگو انقلاب، تلاشبسیاریمیکرد. اوضاعکشور بهمریختهبود. دو میلیوننفر بیخانمانشدهو یا ازخانههایخود فرار کردهو بیشاز هشتاد شهر آسیبهایقابلتوجهیدیدهبودند. بندر خرمشهر (کهزمانیاصلیترینپایانهصادراتنفتایرانبود) وپالایشگاهبزرگآبادانویرانشدهو تجهیزاتویژهبارگیرینفتدر جزایرخارکو سیریبشدتصدمهدیدهبودند.
نرختورمدر سال١۹٨٨ ۴٠ تا ۵٠% افزایشیافتهبود و بیکاریدر سال١۹٨۶ ٢٨% رسید (و اینمسالهبا وجود بسیجهمگانیبرایجنگبود) و ایندر حالیبود کهوضعیتتولیداتکشاورزیبدتر از همیشهشد(). رشدسالانهجمعیتایرانبهرقمگیجکنندهو سرسامآور ۴% رسیدهبود تااندازهایبههمیندلیلدرآمد سرانههر شخصاز بعد از انقلاب۴٠% کاهشیافتهبود.
وارداتمواد خوراکی٣ میلیارد دلار در سالبود در حالیکهدرآمدهاینفتیبهشدتکاهشیافتهو به۹ میلیارد دلار رسیدهبود. سازمان CIA تخمینزد کههشتسالجنگ١۶٠ میلیارد دلار برایایرانهزینهدربرداشتهاست.() هزینهکلیجبرانتمامخسارتها ناشیاز جنگو انقلابتقریباً درحدود ۴۵٠ میلیارد دلار برآورد شد(). علاوهبر تماماینها جمعیت۴۷میلیوننفریایراندر سال١۹٨۶ در طیجنگبیشاز یکمیلیوننفر تلفاتدیدند کهاز اینمیانبیشتر از ۴٠٠٠٠٠ نفر کشتههایدورانجنگبودند(). و اینجنگهولناکیبود کهآسیبهایاحساسیو نیز بهشدتعمیقیبر جایگذاشت.
طبیعتاً صاحبتند و شدیدیدر مورد چگونگیانجامبازسازیها آغازشد. مثلهمیشهعملگراها بهرهبریخامنهایو رفسنجانیچنیناستدلالکردند کهایرانباید برایجذبکمکو سرمایهاز موسساتبینالمللیمالیو سرمایهگذارانبا کشورهایخارجیمشورتو رایزنیکند. آنها تأکیدداشتند کهبدوندریافتکمکهایخارجیاز اینقبیلایرانبرایبازسازیسریعو مدرنکشور از منابعکافیبرخوردار نیست. و همانرادیکالهایدورانجنگبا آنها بهمخالفتبرخاستند زیرا کهاینها طرفدار خوداتکاییوحفظاستقلالبودند کهبر آناساسایرانبرایبازسازیکشور فقطباید بهمنابعو تواناییهایمردمخود تکیهمیکرد. اما رادیکالهایچنیناستدلالمیکردند کهمردمجامعهآمادهاند برایبازسازیکشور فداکاریهایبیشتریبکنند و بنابرایننیازینبود کهایراناجازهدهد خارجیاندر بازسازیکشورشرکتکنند و بهاعتقاد آنها از آنجائیکهیکیاز اهدافانقلابرهاییاز یوغسلطهخارجیدر ایرانبود نباید بازسازیبهبهانهو وسیلهایتبدیلمیشدکههمانسلطهدوبارهبهکشور رسوخکند() و مستولیشود.
هرچند کهخمینیقلباً با رادیکالهایموافقبود چوندرستیو اعتباراستدلالاتعملگراها را تشخیصدادهبود. بهنظر میرسید کهاو خستگیمردماز جنگ، فقر و محدودیتهایاجتماعیرا درککردهاست. امامخمینیممنوعیتشطرنجرا لغو کردهو اجازهداد برخیاز انواعموزیکهایغربیوارد کشور شوند. رژیمحتیکمیدر مورد آزادیبیاننیز کوتاهآمد ومسامحهنمود. خمینیدر بحثتجارتخارجینیز بهنفععملگرایانتصمیمگیریکرد کهمیخواستند تجارتخارجیتا حدیدر اختیار بخشخصوصیقرار گیرد در حالیکهرادیکالهایخواهانکنترلکاملآناز طرفدولتبودند. ویهمچنینعملگرایاناجازهداد تا محدودیتهایرابطهایبابسیاریاز کشورها از جملهفرانسه، انگلیسو کویترا بهبود بخشند وگروگانهاییاروپاییکهدر اختیار بسیاریاز گروههایطرفدار ایراندر لبنانقرار داشتند، ناگهانو بهطور غیر منتظرهایآزاد شدند.()
در حقیقتاوضاعآنقدر بهنفععملگراها پیشمیرفتکهآنها تصمیمگرفتند حساسترینمسئلهیعنیبرقراریرابطهبا آمریکا را مطرحکنند. دراکتبر ١۹٨٨ «میتیلشوار سینگ» آمریکاییکههندیالاصلبود و بهمدتبیستماهاز طرفجنبشاسلامیجهاد در لبنانبهگروگانگرفتهشدهبود، بهطور غیرمنتظرهایآزاد شد. ماهبعد مراسمسالگرد تصدفسفارتآمریکابهطور غیرمعمولیو دور از انتظار، بهصورتمختصریو محدود برگزارشد. شایعاتیدر تهرانرواجپیدا کرد. روزنامهمحافظهکار «جمهوریاسلامی» سرمقالهایرا چاپکرد کهدر آنآمدهبود: با برقراریروابطمناسببا ابرقدرتهایغربیبراساسیحقوقتعیینشدهجمهوریاسلامی،ما چیزیرا از دستنخواهیمداد.() و در ادامهآنبیانیهایاز طرفمعاونوزیر امور خارجهچاپشدهبود کهمیگفتاگر آمریکاییها سیاستهایخودرا تغییر دهند و با ما براساساحتراممتقابلو عدمدخالتدر امور داخلیکشورمانرفتار کنند برقراریرابطهبا آنها مانند رابطهبا سایر کشورها خواهدبود.() بهسختیمیتوانگفتکهاینیکپیشدرآمد بدونپشتوانهقانونیبود اما برایایرانیها همینمسئلهخود یکتغییر چشمگیر محسوبمیشد.
ژانویه١۹٨۹ شاهد بهقدرترسیدنیکدولتجدید در ایالاتمتحدهبود. دولترئیسجمهور بوشاول. حتیقبلاز بر سر کار آمدنایندولت،اعضایتیمسیاستخارجیجدید آمریکا متوجهتغییر لحنو گفتار مقاماتتهرانشدهبودند. آنها تصمیمگرفتند بهایرانیانپاسخیدهند کهبدانند اگرآنها بخواهند آمریکا نیز خواهانبرقراریروابطبهتر با ایراناست. آمریکا دراولینقدممیخواستبداند یکاقدامدقیقو حسابشدهدر رابطهمتقابلچهپیامدهاییمیتوانستدر بر داشتهباشد. بنابراینجورجبوشدر اولینسخنرانیبهمناسبتشروعکار دولتخود، برایآزادیما بقیگروگانهایآمریکاییدر لبناناز ایرانیها کمکخواستو بهآنها اطمینانداد کهاعمالوحسننیتبهحسننیتبهبار میآورد.
ایننشانهکوچکیبود، اما بازتابوسیعی در تهرانداشت. در همینحالرفسنجانیدر اقدامیکهحاکیاز دوریچشمگیریاز مواضعقبلیخودداشتدر مصاحبهها با رسانههایایراناظهار میداشتکهاولاً تلاشبرایپیروزیدر عراقدر طیجنگمسئلهحیاتیبسیار بزرگیبرایما بود و هماینکهقانوناساسیایرانبسیار با عجلهو شتابنوشتهشدهو کاملنیست.() پسموسویاردبیلیرئیسدیوانعالیقضاییخاطر نشانکردبحرانگروگانگیریبسیار طولانیشدهو جنگبا عراقباید پساز آزادیخرمشهر پایانمیگرفت.()
تا جائیکهبهامامخمینیمرتبطبود اوضاعداشتاز کنترلاو خارجمیشد زیرا از سرگیریروابطعادیبا چند کشور عربییکمسئلهبود وآشتیبا شیطانبزرگمسئلهایدیگر کهفراتر از حد و مرزها و خطقرمز قرارداشت. بههمینترتیبزیر سوالبردنتصمیماتاو در مورد نحوهادارهجنگو مطرحکردناینکهنظامجمهوریاسلامیاز ایدهآلمورد نظر کمتراست. نوعیافراطو تندرویبزرگبود. برایمتوقفساختنتمام اینها بایدکاریصورتمیگرفتو باید نشاندادهمیشد کهدر تحملابراز مخالفتهمنوعیمحدودیتوجود دارد. در همینزمانیکنویسندههندیالاصلکتابیبا نامآیاتشیطانینوشتکهباعثرنجشبرخیاز مسلمانانشد.() و آیتاللهخمینیبهانهایرا کهلازمداشت، بهدستآورد.
ایرانبا وجود گذشتبیشاز پنجماهاز انتشار اینکتابو نادیدهگرفتناعتراضاتیرا کهدر میانمسلمانانبرانگیختهبود در روز والنتین١۹٨۹امامخمینیفتواییصادر کرد کهبراساسآنکتابآیاتشیطانیکهعلیهاسلامو پیامبر و قرآننوشتهشدهاستو تمامکسانیکهدر انتشار اینکتابدستداشتهاند و کسانیکهاز محتوایآنآگاهند بهمرگمحکومشدند. واماماعلامکرد مناز تماممسلمانانمشتاقمیخواهمتا اینافراد را در هرنقطهایکهپیدا کردند بلافاصلهاعدامکنند تا دیگر کسیجرأتتوهینبهمقدساتاسلامیرا نداشتهباشند.» یکیاز بنیادها برایکشتنسلمانرشدی۶/٢ میلیوندلار جایزهتعیینکرد. دستور خمینیطوفانیدر جهانبهراهانداخت. طرفدارانو هوادارانویدر لندن، ایتالیا و کالیفرنیا کتابفروشیهاییرا کهاینکتابرا میفروختند و همچنیندفتر روزنامهایرا کهاز حقمردمدرخواندنآندفاعکردهبود در نیویورکبا بمبمنفجر کردند. بسیاریاز کسانیکهعلناً با اینفتوا مخالفتکردهبودند تهدید شده، مورد حملهقرار گرفتند ویا حتیکشتهشدند. از جملهیکروحانیبلژیکیو مترجمژاپنیکتابکهتوسطوزارتاطلاعاتایرانبهقتلرسیدند.()
رشدیاز نویسندگانیبود کهبرندهجایزه شده و در انگلیسزندگیمیکرد و تهدید ویبهمرگچیزینبود کهغرب از آنچشمپوشیکند. بسیاریاز کشورهایاروپاییکهبهتازگیروابطخود را با ایراناز سر گرفتهبودند در اعتراضبهایناقدامسفرایخود را از تهرانفرا خواندند اما خمینیبهرفتار و اعتقاد خود ادامهداد و گفتکهاینکتابدلیلیبر دشمنیعمیقوسرسختانهغرببا اسلاماست. هشتروز پساز صدور فتویاولیهخمینیسخنرانیبسیار مهمیایراد کرد کهدر آنهشدار داد: «نیازینیستکهماروابطخود را با (غرب) گستردهکنیم.()
فتوایامامخمینیممکناستبرایبسیاریاز غربیها عجیبو غریبوبیمایهبهنظر برسد اما از نظر خود وی، اینفتوا بسیار حساسو حیاتیبود وهمانطور کهدر آنسخنرانیبسیار مهمخود اشارهکرد «اینکتابموهبتیالهیبود کهبهایرانکمککرد تا بهیکسیاستخارجیسادهلوحانهپایاندهد.()» در حقیقتعکسالعملخمینیدر برابر آیاتشیطانی، پاسخویبهمباحثسیاسیداخلایرانبود. اماممصممبود تا تمایلاتآزادیخواهانهدر امور داخلیو همدر امور خارجیریشهکنکند. اینتمایلاتهمچونجعبهایبود کهامامبدونشناختکاملمحتوایشدر آنرا باز کردهبود وکتابرشدیاینامکانرا فراهمآورد تا در آنرا دوبارهببندد. و جعبهبدونمنفذ باقیبماند.()
امامرفت
با تشخیصاینکهنیاز بهانجامخوبکارهایایرانقبلاز مردنخمینیاحساسمیشد، خمینیاهمیتبسیاریاز مسایلرا خاطرنشانکرد. در پایانماهمارس، او کشور را بهتزدهکرد، و اعلامکرد کهدیگر بیشتر ازاین، آیتاللهمنتظری، جانشینو قائممقاماو نخواهد بود.
هرچند کهمنتظریدر مسایلخارجیهمچنان تندرو و افراطیباقیماندهبود، اما او بهطور فزایندهایبا عملگرایاندر سیاستهایداخلیبرخوردکرد.()
با پایانجنگاو شروعکرد بهسخنرانیعلنیدربارهنیاز بهآزادیمطبوعاتو استدلالکردنبر اینکهباید رفتاریبهتر نسبتبهزندانیانسیاسیداشت.
از یکجهت، او تا جاییفراتر رفتکهبهخمینییکنامهاختصاصینوشتو هشدار داد که«جنایاتو ظلمهایوزارتاطلاعاتو امنیتشما وزندانهایشما بهمراتببدتر از شاهاز ساواکاست»()
پساز جنگ، او اینشکایاتو اعتراضاترا علنیانتشار داد و گفتکهایراندر جهانبهعنوانکشوریاستکهبهخاطر اعدامهایشدارد شناختهمیشود.()
همراهبا منتظری، تعدادیقابلتوجهاز اردوگاهعملگرایانعزلشدند.خصوصاً چند نفر از اعضایارشد وزارتخارجهکهحامیگفتگویجدید باغربو آمریکا بودند.
عزلناگهانیمنتظریچیزیشبیهبهبحرانرا در کشور فراهمکرد، چونهیچکداماز دیگر وابستگانیا دستیارانیا معاشراناو صلاحیتو شرایطلازمرا بهعنوانفقیهنداشتند کهبر منتظریغلبهکنند.
از دیگر سو، دیگر آیتاللههایبرجستهایرانـ یعنیآیتالعظمیهایدیگر کهگاهبهعنوانمرجعتقلید مورد توجهقرار میگیرند ـ کهشرایطلازموصلاحیتمورد نظر را با مفهومحرفولایتفقیهضدیتداشتند.()
راهحلاماماندکیمستقیمتر و بدونواسطهبود: او دستور داد کهمجلسخبرگانشروعبهبازبینیو مُرور قانوناساسیبکند.
نسخهجدید تأکید و اصرار زیادیبر رویمسألهمذهبیفقیهنداشتـ یارهبر، رهبر معظمـ و بهجایآنبیشتر دلالتداشتبر حمایتعمومیودانشاجتماعیو سیاسیکهبهنسبتاز اهمیتیبرابر و یکسانبرخوردارند.قانونجدید قدرتو اختیاراترهبر معظمرا آشکارا و بهمراتببیشتر از قبلمشخصکردهبود.
مقامنخستوزیریرا برچید، و اکثر آناختیاراترا بهرییسجمهوریمنتقلکردند.()
سرانجامامامدر میانشرایطمخالفتهایسیاسی، همهنکاتمبهمونقاطابهامایرانرا در سفر از میانبرداشت.
او موجبزرگیاز دستگیریها را بهراهانداخت، با اینهدفکههرشخصوابستهبهچپبا هر گونهوابستگیو رابطهو عضویتدر مجاهدینخلقو دیگر گروههایاپوزیسیونزندانیشود.
تعدادیدر ایراناز اینلحاظبرایمجاهدینخلقبهتلخیاشکریختند.
زیرا در طیجنگطرفصدامرا گرفتهبودند و در اواخر جنگهمبهداخلخاکایرانحملهکردند.
چندینهزارنفر یا با طنابدار اعدامشدند و یا در جوخهآتشتیربارانشدند. اعدامهاییکهسازمانعضو بینالمللآنرا «بزرگترینموجاعدامهایمخفیانهسیاسیاز اوایلدهه١۹۹٠» نامید.
در ٣ ژوئن١۹٨۹، خمینیسرانجاممرد. و اینموجبابراز غمو غصهمیلیونها ایرانی شد. اما آنگاه، اینبهترینزمانبرایجانشینیبود. در ۵ژوئن، مجلسخبرگاناعلامکرد کهخادمهوادار و وفادار بهامام، هرچندبیجاذبه، حجتالاسلامسیدعلیخامنهایفقیهجدید یا رهبر معظمجدیدخواهند بود.()
در روزهایپساز آن، بهاعضایرژیماطلاعدادند کهخامنهایاکنونبایدبهعنوانآیتالله مورد توجهقرار بگیرد، هرچند کهاینعنوانطبقمعمولوچنانکهانتظار میرفتباید با استقبالهمسنخها و همتایانروبهرو میشد،نهتوسطتبلیغاتاینامر صورتبگیرد. در حقیقت، تشکلمذهبشیعهدرقماز ارتقا اینعنوانبهخامنهایسرباز میزد، و تا امروز هماینامتناعوخودداریوجود دارد.()
از لحاظتئوری، فقیهیا رهبر معظمباید در حقیقت، آیتالله العظمیباشد، و آنگاهصلاحیتمرجعتقلید بودنرا دارد، کسیکهاکثر مردماو را بهعنوانمنبعارشاد و الهامبشناسند.
اما طرفدارانخامنهایبهطور آشکارا دریافتند کهبودندر طبقهآیتاللهبرایاو کششلازمرا بهوجود خواهد آورد و دیگر نیازینیستکهآناناو رافراتر ببرند تا کهمدعیشوند کهاو آیتالعظمیبودهاست. یکبارهخامنهایدر نقشرهبر معظمظاهر شد، هموطناو «علیاکبر رفسنجانی قهرمانی/بهرمانی خودشرا کهآنهمـ در اواخر ماهژوییهبا تقلبو دستکاریبیشرمانهدر انتخاباتـ در جایقبلیاو بهعنوانرییسجمهور ایران، قرارداد.()
برایاکثر بیگانگانو ایرانیان، آنرا بهنوعیتغییر جهتو موضعیابرگشتسیاستداخلیایرانو پیروزیقاطععملگرایانتعبیر میکردند.
هرچند کهآنانبهشدتمأیوسو ناامید شدهبودند. آذر نفیسیدربارهخامنهایچنیناظهار میدارد که«از لیبرالینهچندانجدی، ناگهانبهآدمیتندرو و اصلاحناپذیر مبدلشد».
در صورتیکهیکبارهخامنهایو رفسنجانیبهعنوانمشارکتو همکاریجدا نشدنیو غیرقابلتفکیکدر صدر اردوگاهعملگرایاندیدهشد و بهمرور زمانراهشاناز همجدا شد.
گرچهاینممکناستکهخامنهایهموارهدر باطنتندرو بودهو صرفاً درطیدهه١۹٨٠ نقشعملگرا را ایفا میکردهاست.
و اینبیشتر بهنظر میآید کهاو بههر دو جریانعلاقمند بودهاست(بهخاطر لیبرالیسمبودننهچندانجدیاش) اما بعدها ـ بهخاطر شرایطجلوسو افزودهاشـ خود را بیشتر موافقاردوگاهتندروها دانست.
صلاحیتو شرایطنهچندانکافیخامنهای و نیاز بهبازنویسیقانوناساسیبرایقفیهشدنایشانـ موجبشد کهاو چندانمشروعیتو حقانیترهبرینداشتهباشد.
و مهمترینمنبعو منشا مشروعیتو حقانیتاو تا جاییکهاکثریتایرانیانعلاقمند بهپیرویو تبعیتاز او بهحکمو دستور باشند، و آنگاهبنابراهمیتشغلاو صادقانه، نظر امامرا جامعهعملبپوشاند و بهاجرا درآورد،مشخصمیگردد.
از اینرو، خمینیمنشا و منبعمشروعیتو حقانیتدر بعد از انقلابایرانبود، و اینبهآنمعنیاستکهخامنهایمیبایستمواظبو مراقبآنمیبود کهدر اینمحددویتها و شاخصها کهتوسطامامطرحریزیشدهبود، قرار میگرفت.
در سالآخر زندگیخمینی، بینفتویقتلسلمانرشدی، عزلمنتظری،قلعو قمعو سرکوبشدید دگراندیشها و مخالفانو ابراز انزجار او از روابطبا غربـ خصوصاً آمریکا ـ خمینیآشکارا مطرحو مشخصکرد کهدیدگاهاونسبتبهانقلاباسلامیتندروترینوجهتعصبو جزماندیشی، مکتبیوپیرویاز ایدئولوژیخاص، سازشناپذیریو ضد آمریکاییبودناست. اگرخامنهایمیخواستکهدر مقابلمردمایرانبهچنینمشروعیتیموجهوبرحقدستیابد، میبایستکهبهآنمیراثو یادگار اماموفادار و پایبندمیماند.()
علاوهبر این، خامنهایبهتندروها نیاز داشتکهاز مشروعیتو حقانیتاو طرفداریو حمایتکنند.
بنا بهفطرتآنها، عملگرایانچندانبهمسایلاسلامو انقلابمتمرکزنبودند، جهتاصلیآنانادامهدادن سیاستیبود کهآنانتصور میکردندبرایایرانبهترینوجهرا ـ از لحاظتکنولوژیو فنمداری، بدونتوجهمذهبو یا دیگر خلوصمذهبی داراست.
آنها بهاحتمالضعیف، شایستگیو صلاحیت خامنهایرا بهعنوانفقیه،بهزیر سوالمیبردند.
هرچند، چنینچیز مشابهیدربارهتندروها هممصداقندارد کهخود ازمحافظو مدافعروحانیو الهی، انقلاباسلامیبدانند.
اگر آنانسیاستهایخامنهایرا دوستنداشتند، و خصوصاً اگر معتقدبودند کهآیا بهطور مشخصاز سیاستهایتندروگونهخمینی کهدر اواخرعمر تأیید میکرد ـ منحرفو دور شدهاست، رادیکالها موقعیتاو راتضعیفمیکردند و یا اینکهقصد برکناریاو را میداشتند. و اینیقیناًتهدیدیبرایخامنهایبهشمار میرفتکهنمیتوانستتحملکند.
علاوهبر این، خامنهایبهادارهحکومتو بنیادهایکلیدینیاز داشت، ـخصوصاً بنیادهایقدرتمند و مستقل، مانند پاسداران، محاکمقضایی،بنیادها، شوراینگهبان، مجلسخبرگانـ کههمگیتحتنفوذ و سلطهتندروها بودند.
بنابر همهایندلایل، رهبر معظم جدید، میبایست در نهایت به تندرویی چرخش میکرد، و به تندروترین شخصی که هیچ کس تصورش را نمیکرد ـ مبدل شود.
با اینوجود، خمینی کاملاً آگاه و مطلع بود که تصمیماتی که او در این روزهای آخر عمر، اتخاذ میکند، تأثیریشدید و بنیادیبر شکلگیریایرانـحتیمدتها پساز درگذشتاو ـ خواهد داشت.
اما نفوذ قابلتوجهدر انقلابایرانداشت، و بهعلتاینکهکشوریکهاوبهجایمیگذاشتبا آشفتگیهایسیاسیروبهرو بود، و آنتصمیماتآخرمشخصههایسیاسیایرانرا پس از آنمعینمیکرد.
میراثو یادگار خمینیپرچمو علمبخشهایمختلفو گستردهجامعهایرانیشد. و ایندورهتصدیخامنهایرا بهعنوانرهبر معظمو سپساپوزیسیوناصلاحگرا کهدر اواسطدهه١۹۹٠ ظهور کرد، مشخصو معینمیکرد؛ کههر دو تحتمخالفتو نارضایتیو اعتراضمورد توجهآنانشد.
تا امروز، بسیاری مذاکرات سیاست داخلی و خارجیایران بر اساس نزاعهای مداوم سیاسی و مذهبی و روشنفکری با میراثخمینیاست. چنینرویاروییو مواجههآمریکا با ایراننزاعچالشملتبا میراثاماماست
|