دانشگاه شدن دانشگاه
بحثی پیرامون علم گرایی و امر سیاسی


نیما علوی


• متولیان راستین علم با روش‌های علمی خود ـ که به واسطه‌ی سلطه‌ی زبان پذیرفته شده از سوی نظام آکادمیک، تنها موجد استیلا بر امر حقیقی است ـ ایجادکننده‌ی وضعیت امتناع از امر سیاسی‌اند و هر چه بیشتر سعی در غیر سیاسی کردن فضای دانشگاه دارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ خرداد ۱٣٨۷ -  ۱۱ ژوئن ۲۰۰٨


تحقیقات و پژوهش‌های رایج در علوم اجتماعی پیرامون ساختارها و نهادها و سازمان‌های اجتماعی، با سویه‌ی اثبات‌گرایانه‌ی خود ـ که مقصد نهایی‌اش توجیه وضع موجود است ـ سودای تغییر و حرکت به سمت توسعه و پیشرفت را دارد. اما نکته‌ی مهم این است که در میان خیل عظیم انواع مقالات و پژوهش‌های مختلف در مورد انواع و اقسام ساختارها و نهادها و قشرها و طبقات، نگاهی دقیق در مورد خود دانشگاه وجود ندارد. این امر از آنجا ناشی می‌شود که با تدقیق در دانشگاه (از نظام بوروکراتیک آن گرفته تا کنش میان دانشجویان و...) شکاف‌های درونی آن بیش از پیش نمایان می‌شود و در این غوررسی آنچه که برجسته‌تر و یا به بیانی صحیح‌تر مغاکش عمیق‌تر است، زبان دانشگاه است.
حساس شدن تفکر انتقادی از این منظر ضروری‌تر می نماید که دانشگاه با تمام شکاف‌های درونی‌اش، خود، متولی بخش مهمی از آن پژوهش‌ها و بررسی‌هاست. پژوهش‌هایی که انواع پدیده‌های بشری را به متغیرهای اجتماعی صرف تقلیل می‌دهد. از این رو لحظه‌ی حضور واقعی، لحظه‌ی شناسایی شکاف‌ها و نقد نظام فکری حاکم و ترم‌های رایج در دانشگاه است.
وجه غیر قابل انکار وجود شکاف بین شهروند و امر سیاسی در تعامل‌اش با محیط پیرامون که در محیط‌های اجتماعی مختلف، با اشکال گوناگون و کنش‌های متفاوت، صورت می‌گیرد، موید آن است که دانشجو نیز در محیط دانشگاه با یک جای خالی بزرگ مواجه است. اما سویه‌ی تقلیل‌گرایانه، تمام تأملات بشری را به سمت یک جریان راستین علم سوق می‌دهد و از این طریق با همسان‌سازی افراد بشر ـ از آن جهت که به متغیرهای اجتماعی صرف تبدیل می‌شوند ـ به واسطه‌ی زبان دانشگاه و ترم‌های از پیش پذیرفته شده‌ی علم سعی در تقلیل تفکر ـ حرکت به سمت عقلانیت صوری ـ و بسط آن به سایر امور را دارد. تا بدین شکل این مغاک را پر کند.
علم‌گرایی به واسطه‌ی گزاره‌های متعین، تنها موید چرخه‌ی باطلی است که در آن پیش فرض‌های نظام آکادمیک به سراغ پدیده‌های بشری می‌رود و به میانجی ترم‌های مورد تأیید خود، با معناگرایی مفرط سعی در بی‌معنا کردن امر سیاسی دارد و باز در نتیجه‌ی ثبات ناشی از عدم حضور امر سیاسی خود را حفظ می‌کند.
اما آنچه که عادی و بی‌معنا شده است خود علم‌گرایی و معناگرایی است و نکته‌ی مهم اینجاست که مدعیان واقعی این کلیشه که "دانشگاه یک محیط علمی است"، با تکرار این گزاره، تنها آن را عادی و بیش از پیش پوچ و تهی کرده‌اند. متولیان راستین علم با روش‌های علمی خود ـ که به واسطه‌ی سلطه‌ی زبان پذیرفته شده از سوی نظام آکادمیک، تنها موجد استیلا بر امر حقیقی است ـ ایجادکننده‌ی وضعیت امتناع از امر سیاسی‌اند و هر چه بیشتر سعی در غیر سیاسی کردن فضای دانشگاه دارند.
گزاره‌ی "محیط علمی دانشگاه" یک سلطه است. سلطه‌ای که به واسطه‌ی عقلانیت صوری‌، زمانی آغاز می‌شود که روش علمی هدفی فی نفسه گردد. اما آنچه که در پی بی‌معنایی معناگرایی و عدم عقلانیتِ عقلانیت رخ می‌دهد، نفی گزاره‌های مسلط نظام آکادمیک است.