نامه به یک دوست ِ مرده


محمود فلکی


• - چه می‌کنم؟
دارم در سن ِ نمی‌دانم تا کجا
تازه می‌آموزم چگونه بیاموزم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۴ خرداد ۱٣٨۷ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۰٨


 
 
 
 
مگر آنجا انترنت هنوز
هنوز ِ شما را پُر نمی‌کند
که نامه می‌پراکنی؟
 
- حالم چطور است؟
هنوز در هنوز ِ خودم گیر کرده‌ام
و هر صبح
هنوز قهوه را به قحبه‌ی دلم می‌فرستم
و به یاد ِ شهامت‌های نداشته
سیگاری می‌گیرانم
تا شاید از دود کمی بالا بروم
و بالای خودم را تماشا کنم.
بعد با اندکی از انترنت
اندکی از هنوزم را مسموم می‌کنم.
 
- چه می‌کنم؟
دارم در سن ِ نمی‌دانم تا کجا
تازه می‌آموزم چگونه بیاموزم
و حرف که می‌زنم
خودم را بزنم.
 
- دوستان چه می‌کنند؟
هی   پیر می شوند   و
خیال می‌کنند بزرگ می‌شوند
گاهی با دروغ
پشت ِ حقارت پنهان می‌شوند
و در زوال،
هی کله‌های بادکرده می‌زایند.
 
فکر نکن که آیه‌ی یأس می‌بافم
خیلی خنده‌رو‌تر شده‌ام
جهان به طرز غریبی خنده‌دار شده است
و آدم‌های میهنی
حرف‌هایی در کامپیوتر به سوی هم پرت می‌کنند
که به خیالشان جدی ست،
ولی آدم از خنده
روده‌ی حرف‌ها را توده می‌بیند.
 
هامبورگ- مه ۲۰۰۷
www.mahmood-falaki.com