از : کاظم ش
عنوان : آیوب
این شعر ناصر اطمینان در نوع خود بی نظیر است زیرا که همواره ما ایوب را اسطوره صبر می شناختیم ، و حال اما ناصر با سرودن این قطعه نشان داد که ما به ایوب عصیانگر بیشتر نیاز داریم تا ایوب صبور.
۱۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣٨۷
|
از : پیک خبری
عنوان : بررسی شعر
شعر « ایوب عصیانگر» که از همان آغاز با نام خود دریچه ی حماسه ی متفاوتی را به روی خواننده می گشاید. شعری است که معیارهای هزاران ساله ی اسطوره ها را در هم می ریزد و آن ها را با کلامی دیگرگونه به تاریخ امروز گره می زند.
در این شعر «ایوب»، دیگر آن چهره ی مسخ شده و سلیم و تسلیم نیست که چشم به راه سرنوشتی باشد که خدا و شیطان تصمیم گیرنده آن اند. چرا که « ایوب» قهرمانی است برخاسته از میان مردم، خسته از صبر و عصیان زده ای که کاسه ی صبرش از زخم های کهنه ی لبریز است:
ایوبی عصیانگر بودی/ ..../.../ و کاسه ی صبرت لبریز/ از زخم های کهنه ی این دیار ...
این ایوب نه تنها برای سرنوشتی که دیگری برایش رقم می زند صبر نمی کند، بلکه خود قلم به دست می گیرد تا بر پیشانی نوشت ناگزیر انسان دردمند امروز، خط بیهودگی بکشد:
قلم به دست گرفتی/ تا خط بطلان کشی/ بر محتوم ِ پیشانی نوشت ِ ما
در پاره ی سوم شعر، با یک چرخش غافل گیرکننده، دو قهرمان اسطوره ای را در هم می آمیزد.شکیبایی بیهوده ی ایوب جای خود را به سرکشی معصوم «سیاوش» می دهد تا قهرمان شعر از آتش بگذرد تا شاید ....
اما گذار سیاوش از آتش با هلهله های شادمانه همراه است، گذار قهرمان شعر، با زمهریر سکوت «ما» روبروست. سیاوش ِ شعر، در زمهریر سکوت «ما» می سوزد و ما را غمگنانه در «سووشون» خود می نشاند.
این شعر کوتاه بی هیچ شاخ و برگ اضافی یکی از تنومندترین حماسه های سروده شده برای انسان امروز است.
شعر در منتهای کوتاهی، با چالاکی تمام – بی آنکه کوچکترین تلنگری به ذهن خواننده بخورد - اسطوره ها را با هم جایگزین می کند.
رنگ ها را به بازی می گیرد : زردی رخ مردمانت/طاقت نبود تو را ...
از تمثیل ها و زبان زدهایی چون(زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد) باز نمی ماند: زبانت سرخ / سرت سبز
و اشاره های فولکلوریک را چون (سرخی تو از من / زردی من از تو) با مهارتی شگفتناک به خود جذب می کند: تا شاید – / سرخی اش،/ زرد رویی ما را/ چاره گر شود.
برگرفته از پیک خبری ایرانیان، جای پای عشق شماره ۳۰
http://www.peikekhabari.com
۱۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۷
|
از : رفیعه ر
عنوان : رفیعه
ایوب عصیانگر....پیام تاثیرگذاری بودبرای همه ذهن های که سالیان درازی است تحت تاثیرافیون ایوب صبور خمارمانده اند. شعر بسیارزیباو پرطنین بود.
۱۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۷
|
از : ل م
عنوان : قلیم طپید
فکر میکردم در تاریخمان چه مردانی بودند که فراموش شدند
حتی یاران قدیمی سعی به فراموشی شان دارند
شعر ناصر اطمینان گویی قلبی از کار ایستاده را دوباره به تپیدن دعوت کرد
قطره ای اب از کوه یخی هزازان ساله چکید
۱۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۷
|