نان و سیرک و فوتبال!


س. دنیز


• تردیدی نیست که فوتبال بازی و سرگرمی زیبائی است. لیکن زمانی که زیبائی به سطح پرستش یک اروتیسم ایدوئولوژیک ارتقاء می یابد، انسان از اندیشیدن باز می ایستد و تسلیم آنانی می گردد که زیبائی، تنها بازیچه و مهار کنترلی در دست آنهاست. و این همان چیزی است که در فوتبال رخ داده است! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۶ تير ۱٣٨۷ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۰٨


زمانی نه چندان پیش بود ، که ما هنوز آراء خود را برکسی نمی فروختیم .مردم زمانه ما دیگر وظایف خود را به فراموشی سپرده اند. زیرا روزگاری فرمان امور نظامی و عالیترین امور مدنی و لژیون ها را مردم دراختیار داشتند. اکنون همگان در دایره کوچکی خود را محدود کرده اند و با دلنگرانی تنها به دو چیز می اندیشند : نان و سیرک!
Juvenil، طنز نویس بزرگ رومی اواخر قرن اول و آغاز قرن دوم میلادی.
                     
با تبدیل جمهوری رم به امپراتوری دیکتاتوری که با توزیع نان رایگان در بین لایه های محروم جامعه و برگزاری مسابقات پرهزینه، ذهن انبوه مردم را از اندیشیدن به وظایف شهروندی و زیستن بمثابه انسان هائی آزاد دور ساخته بود، دگرگونی بزرگی در اندیشه غالب مردم رم نیز رخ داده بود. هلهله مردمی هیجان زده در تماشای ارابه ها و خشونت نهفته در آن، جامعه رم را هرچه بیشتر بسوی انحطاط روحی سوق میداد . نگاه تلخ جونیل، انتقادی بود از مردم زمانه خود که سودای زیستن بعنوان شهروندانی آزاد را، در برابر کفی نان و تماشای سیرک، که از طرف قدرتمندان حاکم سازمان داده میشد، ناآگاهانه به مبادله گذاشته بودند. نان و سیرک، دو ابزار بزرگ کنترل روان مردم توسط طبقات حاکم رم و گسیل رمه وار آنان به میدان های جنگ برای فتوحات تازه ی امپراتوری بود.
طنز تلخ جونیل، بیش از هر زمانی در مورد عصر ما صادق است. اکنون، جای صحنه های نبرد زنده گلادیاتورها در کلوسول رم را مسابقات زنده فوتبال و یا پخش مستقیم آن از شبکه های تلویزیونی رنگی گرفته است. اگرچه عقربه زمان با چرخشی دوهزاره، گام در زمان ما گذاشته است، لیکن کارکرد آن تغییری نیافته است. همانند رم باستان، انبوه مردم زمانه ما، بیش از آزادی خود به تماشای یک مسابقه یا یک موزیک پاپ شیفتگی نشان میدهند. در دنیای جدیدی که ما زندگی میکنیم، یک مسابقه فوتبال، بیشتر از جنگ های ناعادلانه و کشتار کودکان، اندیشه و ذهن مردم را بخود مشغول میسازد. و در این میان، دلالان قدرت، نقش مهمی در سازماندهی آن دارند. کافی است به نقش رسانه ها در شکل دادن سلیقه ها و آمال مردم اندکی تامل شود. در شبکه های تلویزیونی آمریکا، پخش اخبار، آنهم بصورتی گزینه شده، کمتر از دو درصد از مردم را جلب میکند. مابقی، به شکلی از سرگرمی برای لایه های مختلف مردم اختصاص یافته است.
بر خلاف نیم قرنی پیش، امروز تولیدکنندگان اسلحه و و سایل خانگی و نان و تولیدکنندگان سرگرمی، صاحبان همان کمپانی ها هستند. در سال ۲۰۰۵، حجم معاملات کمپانی جنرال الکتریک، یعنی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اسلحه و موشک در آمریکا، بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار بود، که یک سوم آن به رسانه ها و صنعت سرگرمی مربوط می گردید. در اروپا، وضع چندان مطلوب تر از آمریکا نیست و فردی مثل برلوس کونی، رئیس جمهور دست راستی ایتالیا، هم صاحب باشگاه فوتبال میلان، هم بانکدار و هم بزرگترین صاحب مطبوعات در آن کشور بشمار میرود. بقیه کشور های اروپائی نیز، کم و بیش وضع مشابهی دارند.   
زمانی ناپلئون گفته بود که بهتر است مردم به رقصیدن مشغول شوند تا به اندیشیدن! (ِdancer c’est mieux que penser!) زیرا او اندیشیدن را برای دیکتاتوری خطرناک میدانست.
صنعت سرگرمی و در رآس آن فوتبال، اکنون به شکلی از ایدوئولوژی تبدیل شده است. به جرآت میتوان گفت که هیچ پیامبر و پاپ و امامی در تاریخ، باندازه یک مسابقه فوتبال، مردم را به صحنه تماشا نمی کشاند. و یک قهرمان فوتبال ممکن است بیشتر از یک سیاستمدار و مخترع و یک نویسنده و شاعر بزرگی محبوبیت در بین عامه مردم داشته باشد.
در بین متفکرین عصر جدید، کارل کائوتسکی نخستین کسی بود که متوجه نقش سرگرمی تازه طبقات پائین جامعه در دور کردن آنان از اندیشه نسبت به مسائل اساسی زندگی خود بود. او نوشت که: طبقه کارگر امروز، بیشتر از سیاست به فوتبال می اندیشد. این در زمانی بود که سرگرمی فوتبال، هنوز در مراحل آغازین عمومیت یافتن خود بود. در هم آمیزی بعدی فوتبال با سرمایه و تجارت، بسرعت آنرا از ورزش به ابزار سرگرمی در دست کمپانی های بزرگ و صاحبان قدرت تبدیل کرد و بتدریج به آن یک بعد جهانی داد. اکنون با ادغام جهانی سر مایه ها و شرکت های چند ملیتی، که برگزارکنندگان و تبلیغ گران و سازمان دهندگان این سرگرمی جهانی هستند، ما از یکسو با ناسیونالیسم و محلی گرائی بی محتوای سرگرمی فوتبال از یکسو، و انترناسیونالیسم واقعی سرمایه و تجارت از سوی دیگر، روبرو هستیم. طرفه آنکه، سازماندهندگان همین ناسیونالیسم فوتبالی، که گاهی با خشونت و درگیری بین تماشاگران هیجان زده همراه است، خود همان شرکت های بزرگ جهانی هستند.
تردیدی نیست که فوتبال بازی و سرگرمی زیبائی است. لیکن زمانی که زیبائی به سطح پرستش یک اروتیسم ایدوئولوژیک ارتقاء می یابد، انسان از اندیشیدن باز می ایستد و تسلیم آنانی می گردد که زیبائی، تنها بازیچه و مهار کنترلی در دست آنهاست. و این همان چیزی است که در فوتبال رخ داده است!