نقش نخبگان و نیروهای مدافع دموکراسی در انگیزش منش اجتماعی  
							             
							            
						            	
						             
						            
						         
					            	
						            	
						            	
						       			دریادل توانا
						       			
						       			
						       			 
							            
						       		
				       			 
					         	
								
								 
				       			
					            
						            اخبار روز: 
						            www.iran-chabar.de
						             
						            	دوشنبه 
							            ۱۴ بهمن ۱٣٨۱ - 
							            ٣ فوريه ۲۰۰٣
					             
					             
					            
					            	
						            
  
		
بحران ساختاری ایران تحول و نوسازی جامعه و قدرت سیاسی موجود را ضروری و   غیرقابل   انکار ساخته است. اما امری که کمتر مورد توجه قرار گرفته نقش منش اجتماعی و رابطه آن با آحاد جامعه است. مسلم است که دوران قهرمانان اسطوره ای و افسانه ای بسر رسیده و کارکرد تئوری و عملی خود را از دست داده است و منش اجتماعی (آن بخش از ساختار شخصیتی افراد که بین اکثر اعضای   گروه مشترک است - اریک فروم) برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و شورانگیز منطبق بر واقعیات توام با بهره برداری از تمامی توان و امکانات نوین کاربردی اساسی   یافته   است.
 
اماسئوال اساسی در این میان نقش نخبگان و گروهها و احزاب مدافع دموکراسی در شکل گیری منش اجتماعی است. اهمیت موضوع زمانی آشکار می گردد که در تلاطم موجود و تنوع آرا و عقاید جمع قابل توجهی از مردم به یافتن و داشتن رهبری مقتدر و خودکامه تمایل   نشان می دهند که هر روز ابعاد وسیعتری می گیرد و افراد بیشتری از منظر و خاستگاههای مختلف بر مبنای این افسانه که "قدرت همواره مثمر ثمر می باشد و دیکتاتور حداقل نظم را برقرار می   نماید " بدنبال رهبری دیکتاتور و مقتدر می باشند. تمایل به بازگشت سلطنت از این منظر و با تکیه بر الگوی ذهنی فوق قابل بررسی و تعمق می باشد تا جائیکه (بسياري) حاضر به از دست دادن آزادی برای برقراری نظم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هستند. به لحاظ نظری این وضعیت نشان از خشم و نارضایتی مردم از وضع موجود و بازتاب خصوصیات شخصی افراد و از هم پاشیدگی نهادهای قدرت حاکم است و از طرف دیگر:
 
نشانه سطح نازل آگاهی از کارکرد اصول دموکراتیک در حل مسائل و انکار این امر بدیهی است که خود کامگی و... همچون ساختارهای دوران معيني به تاریخ سپرده شده است.
 
با توجه دقیق به مسائل فوق و لحاظ ایده های سنتی، وظیفه نیروهای مدافع دموکراسی و نخبگان جامعه دشوار و گسترده می باشد تا بدور از شیوه های منسوخ و اعمال و رفتار خوسرانه بی محابا تلاش بی وقفه ای را به منظور نشان دادن راههای اصولی حل مشکلات مبتنی براصول دموکراتیک به عمل آورند و به تقویت روحیه مشارکت جوئی آحاد جامعه اهتمام ورزند.
 
چرا که اندیشمندان و نخبگان جامعه علیرغم همه توانائی ها بدون حضور افراد جامعه قادر به خلق نظم جدید و نوسازی قدرت سیاسی نخواهند بود. برای   تحقق   این امر و برانگیختن شور و منش اجتماعی لازم است که:
 
- اصول دموکراتیک وشیوه های نوین تصمیم گیری آموزش داده شود.
 
- نخبگان و احزاب و سازمان های پیشرو ضمن انعطاف پذیری و هوشمندی، ارتباطی گسترده و نوین با مردم برقرار نمایند (ارتباط دو سویه) و با استفاده از تکنولوژی ارتباطی نوین، زمینه برای اظهار نظر و آموزش وسیع مردم را فراهم نمایند.
 
- بحث و گفتگو ی عمومی حول مسائل مختلف به اشکال گوناگون مثل کنفرانس و..... را فراهم نمایند
 
- با ارائه الگوها و شیوه های جدید زندگی و القاء حق انتخاب شیوه زندگی به تقویت روحیه تحمل و مدارا و کارجمعی پرداخته و از این طریق در صفات آحاد جامعه تحول ایجاد نمایند.
 
- با نظر خواهی از مردم و اعمال نظر آنان تصمیمات سیاسی و.... را اتخاذ نمایند.
 
- راهکارهای دموکراتیک با استفاده از تجارب و تمدن بشری برای حل مسائل و مشکلات مبتلابه جامعه ارائه نمایند (بصورت طرحهای پیشنهادی).
 
 
 
					             
					             
			           		 |