روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٣ تير ۱٣٨۷ -  ٣ ژوئيه ۲۰۰٨


مبحثی جدی در حوزه فکر و اندیشه
سرمایه گذاری گسترده برای پیشبرد جنگ نرم روانی
اطلاعاتی در رسانه ها، سیاست و اقتصاد کشور
با وجود انگیزه های مقطعی سیاسی و انتخاباتی این خطر هست که این کار به صورت ناقص مطرح و اجرا شود
ترفند سیاسی و تبلیغاتی برای شایعه پراکنی؟
اتوبوس های مرگ در جاده های کشور

روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: پهنه پنهان جنگ نوشته است: آیا ایران در معرض تهاجم است؟ این پرسش که گاه و بیگاه با برخی اظهارنظرهای غیررسمی از سوی برخی محافل رسانه ای و سیاسی آمریکایی ـ صهیونیستی موضوعیت می یابد، سطحی دارد و عمقی، ظاهری دارد و باطنی. به همین دلیل هم نمی توان پاسخ یکسانی نسبت به ابعاد و لایه های مختلف این پرسش ارائه کرد. اما هرچه باشد، اصل دل مشغولی و حزم و احتیاطی که ایجاد می کند، مهم و ارزشمند است حتی اگر قصد دشمن از برانگیختن گمانه حمله، عملیات روانی و فریب در جهت ارعاب ایران و گرفتن امتیاز باشد.
در این میان تحلیل پرسشی از جنس پرسش فوق ـ امکان وقوع جنگ ـ متوقف به داشتن شناخت و برآورد دقیق از صحنه است به اعتبار اینکه جنگ ها اساساً هنگامی واقع می شوند که یکی از طرفین مخاصمه احتمال پیروزی در حمله را بدهد و اگر ریسک چنان حمله ای بسیار بالا باشد یا اساساً احتمال شکست آن هم از نوع حیثیتی و استراتژیک وجود داشته باشد، امکان تهاجم نیز به حداقل کاهش می یابد یا حتی منتفی می شود. بنابراین همچنان که قدرت نظامی برای دفاع اهمیت دارد، هنر و قدرت بالاتر نظام های حاکمیتی آن است که با استخدام درست همه توانمندی ها و گسترش نفوذ آنها، دشمن را در اعماق ذهنش متوقف و زمینگیر کنند. در کنار این موضوع، نکته دیگری که اهمیت دارد، رخنه اطلاعاتی و امکان ضربه غافلگیر کننده است. برای مثال اسرائیلی ها تا پیش از جنگ ٣٣روزه با لبنان ـ طی چند جنگی که با اعراب داشتند ـ خود را در این عرصه متبحر نشان داده بودند اما نوار موفقیت شان در جنگ با حزب الله از هم گسیخت و خود از سوی حزب الله غافلگیر شدند و برخلاف برخی جنگ های سابق که از طریق نفوذ در سیستم سیاسی، اطلاعاتی و نظامی رژیم هایی نظیر مصر توانسته بودند بدون آغاز جنگ جدی، اعراب را غافلگیر کنند، این بار خود به دام افتادند.
از این منظر، ایران با هنرمندی تمام و برخورداری از فرماندهی تیزبین و شجاع، توانسته تهدید نظامی دشمن را در حد بسیار بالایی مهار کند. تنها به عنوان یک سند از صدها سند و شاهد که در این باره می توان ارائه کرد، باید به سر مقاله چندی پیش توماس فریدمن روزنامه نگار صهیونیست آمریکایی در روزنامه اینترنشنال هرالد تریبیون اشاره کرد که با همه سوابق کینه توزی اش نسبت به جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد داستان اصلی واقعی در خاورمیانه امروز این است که تیم آمریکا تقریباً در همه جبهه ها در حال باختن به ایران است. چرا؟ جواب کوتاه این است که ایران باهوش و بی باک است و آمریکا، احمق و ضعیف با متحدانی سست و متفرق. آیا سوال دیگری هم دارید؟ رئیس جمهور بعدی آمریکا قطعاً یکی از چالش های بزرگ جنگ سرد را با ایران به ارث خواهد برد…ایهود یاری یکی از تحلیلگران اسرائیلی نشریه جروزالم ریپورت اخیراً نوشت شبکه نفوذی که ایران در اطراف خاورمیانه از عراق تا لبنان ایجاد کرده، می تواند اسرائیل را در صورتی که به ضربه زدن به تهران بیندیشد، مورد تهدید جدی قرار دهد و جبهه نبردی سخت را در لبنان و فلسطین و عراق و خلیج فارس باز کند. این یک راهبرد پیچیده برای بازدارندگی است…برعکس، امروز نه کسی بوش را در خاورمیانه دوست دارد، نه از او می ترسد و نه احترام می گذارد…نتیجه آن که آمریکا پس از۱۶ سال سیاست دولت های کلینتون و بوش، در منطقه به دام افتاده است. تیم بوش در برابر ایران نه مشوقی دارد و نه تهدیدی و بسیار بی کفایت عمل می کند…ما آمریکایی ها به جنگ ایران نمی رویم و نباید هم برویم.
آیا ایران در معرض تهاجم است؟ پاسخ به این پرسش در مفهوم نظامی آن، تقریباً همین است گرچه همواره باید مترصد بود. اما سوال مذکور وجوه دیگری نیز می تواند داشته باشد و آن اینکه دشمن به شیوه های دیگر جنگ امید بسته باشد. جنگ نرم و بی صدای اطلاعاتی ـ روانی در کنار خرابکاری وتروریسم پنهان اقتصادی با هدف رخنه و ضربه در عمق کشور و نظام مسئله ای است که با توجه به پیچیدگی و ناپیدایی و در عین حال اثرگذاری آن همواره در مواجهه کشورهای متخاصم مورد اهتمام واقع شده است. اگر نمی توانی با حریف قدرتمند، رو یا رو دست و پنجه نرم کنی، هرگز چنین مکن و دنبال پاشنه آشیل باش. این، گزاره محوری در راهبرد آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی نسبت به جمهوری اسلامی است. آنها قدرت خیره کننده جمهوری اسلامی را در اقتدار و اتحاد حاکمیتی و همبستگی ملت و حاکمیت یافته اند و بنابراین جنگ نرم و شبیخون را در حوزه حاکمیت ، افکارعمومی و اقتصاد از مدت ها پیش در دستور کار قرار داده اند.
بهمن ماه سال گذشته ـ یک ماه قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی ـ بود که مایکل مک فال یکی از گردانندگان پروژه دموکراسی ایران در انستیتو هوور آمریکا طی مصاحبه ای با سایت ضدانقلابی ایران امروز ضمن اشاره به شیوه های جدید براندازی اذعان کرد باید یک شکاف درون حاکمیت ایجاد شود، این آن چیزی است که ما در کشورهای دیگر مشاهده کردیم؛ یک شکاف درون رژیم و نه فقط حضور نیروهای دموکرات، ضروری است. اشتباه بزرگی که برخی مرتکب می شوند این است که روی اپوزیسیون که یک عامل کلیدی برای تحول است، تکیه می کنند ولی این شرط، کافی نیست. مسیر استاندارد، ایجاد شکاف در نظم سیاسی موجود بین نیروهای تندرو و معتدل است که نشانه های آن در همراهی جامعه مدنی و اپوزیسیون با نیروهای معتدل دیده می شود. بنابراین در چارچوب سیاست های غرب باید خواهان سیاست هایی بود که به تشدید این تنش ها میان نیروهای تندرو و معتدل درون رژیم کمک کند. در ادامه همین روند هم بود که برای مثال روزنامه ایندیپندنت هدف از سفر خاویر سولانا به ایران و ارائه بسته پیشنهادی در کنار تهدیدها را ایجاد شکاف در بین مقامات ایرانی عنوان کرد.
اما چه باید کرد؟ اتحاد و همدلی مسئولان در سطوح مختلف حاکمیت، خار چشم دشمنان است همچنان که خدشه در این وضعیت قدرت ساز، آنها را امیدوار می کند. نیازی به مراقبت و جمع آوری سری اطلاعاتی نیست تا برای ناظران صحنه سیاست و رسانه در کشور معلوم شود دشمن سرمایه گذاری گسترده ای را برای پیشبرد جنگ نرم روانی ـ اطلاعاتی در آوردگاه رسانه و سیاست و اقتصاد کشور انجام داده است. عوامل میدانی که گاه و بیگاه به تروریسم سیاسی و رسانه ای در کنار خرابکاری و ترور اقتصادی و به هم ریختن فضای روانی در این عرصه همت می گمارند، بی تردید بخشی از نقشه شبیخون دشمن هستند. در چنین وضعیتی چند نکته را باید مهم شمرد: ۱ـ توجه و تذکر همیشگی نسبت به شکست دشمن در عرصه جنگ سخت و رویکرد او به جنگ نرم وناپیدا ۲ ـ کاستن از فاصله میان صاحبان منصب و مسئولیت نه صرفاً به عنوان توصیه اخلاقی بلکه به عنوان مسئولیت حاکمیتی و امنیتی ٣ ـ رویکرد به هماهنگی های کلان حاکمیتی در جهت تصمیم سازی های موثر به جای تک روی و تک گویی، هم فرسایی، جزئی نگری و فشل کردن مدیریت ها ۴ـ اهتمام ویژه به دو موضوع ساماندهی و شکوفایی اقتصادی و مبارزه با مفاسد اقتصادی در شرایطی که دشمن می کوشد فشار اقتصادی را با عملیات روانی پایگاه های رسانه ای و مطبوعاتی خود در زمینه القای ناامیدی موثرتر سازد.
مقدمه ضروری این تصمیم سازی هماهنگ، جامع و موثر، داشتن روحیه ترصد در برابر دشمن و عمل به این آموزه مهم است که ما لایدرک کله، لایترک جله . کم شدنی و ممکن بهتر است از حداکثر متوقف در ذهن که به خاطر تنش و اختلاف سلیقه و تک روی هرگز امکان تحقق پیدا نکند. اگر این تلقی در میان دولتمردان، نمایندگان محترم مجلس و نیروهای دلسوز دستگاه قضایی حاکم شود و در عین حال جلسات فصلی همدلی به نشست های منظم و کاری همفکری تبدیل شود و مدلی تصمیم ساز و پیگیر را به دست دهد، قطعاً بسیاری از گره ها و معضلات کور موجود به سادگی مرتفع خواهد شد. ما حتی اگر دشمن هم نداشتیم چاره ای جز رویکرد هماهنگ (حاکمیتی) به معضلات و مسائل نداشتیم چه رسد به اینکه تردید نداریم دشمن زخم خورده و تحقیر شده، تنها چاره را در اختلال و دستکاری و رخنه در اقتدار حاکمیتی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست و اقتصاد و رسانه (افکار عمومی) می داند.
صحنه، صحنه جنگ است با همه پیچیدگی هایش و غفلت و آسودگی و خاطرجمعی و خوش باشی و خود مشغولی اول شبیخون است در چنین جنگ پرحادثه اما بی سر و صدایی .

توضیح اعتماد ملی ها!
روزنامه اعتمادملی، با چاپ و توضیح محمدجواد حق شناس، مدیر مسئول روزنامه، درباره بحث اهانت به رئیس جمهوری توضیح داده است، که می خوانید:
انتشار یادداشتی از آقای رسول منتجب نیا با عنوان چند سوال از رئیس جمهور که برگرفته از سایت حزب اعتماد ملی (سحام) بود و این سایت نیز به اشتباه آن را از سایت شخصی آقای منتجب نیا منعکس کرده است، در شماره دیروز روزنامه محل بحث و گفت وگوی اصحاب رسانه، مقامات سیاسی و حزبی کشور قرار گرفته است. در این خصوص نکاتی را برای تنویر افکار عمومی و خوانندگان محترم روزنامه تقدیم می دارد.
۱ ـ همان گونه که در ابتدا و انتهای این یادداشت آمده و بر آن تصریح شده است نگرانی جامعه نخبگان، علما و مراجع تقلید به خصوص در چند سال اخیر درباره یکی از مهم ترین باورهای تشیع که همانا فلسفه مهدویت است با نشر برخی از شایعات که در سطح جامعه رو به افزایش بوده است و نویسنده یادداشت که خود از شخصیت های باسابقه انقلاب و حتی مفتخر به نمایندگی حضرت امام در شهربانی کل کشور بوده است با طرح این شایعات که گسترش آن را موجبات وهن و تخدیش اصل مهدویت و اندیشه مترقی و حرکت ساز انتظار فرج تلقی نموده و با این نگاه به ارائه نگرانی های خود که در عین حال پرسش خیل عظیمی از آحاد جامعه نیز هست، پرداخته تا با اخذ پاسخی شفاف از رئیس جمهور محترم به وجود این شایعات که پیرامون ایشان وجود دارد پایان داده شود و بدین وسیله از موقعیت، شأن و جایگاه رفیع ریاست جمهوری که بنا بر نص قانون اساسی دومین شخصیت نظام سیاسی کشور است در این برهه حساس از زمان دفاع نماید و در عین حال بهانه ای که در ماه های اخیر به دست دشمنان اسلام و انقلاب افتاده و از دیگرسو دستاویز عوامل دستگاه های تبلیغاتی بیگانه بوده است با اظهارنظر صریح و شفاف رئیس جمهور و یا دیگر مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی پایانی روشنگرانه داشته باشد.
۲ ـ موضوع مورد بحث طبیعتا یکی از مباحث جدی ای است که در حوزه فکر و اندیشه قرار دارد و از باب های مهم علم کلام در آیین تشیع محسوب می شود و جای طرح آن در حوزه های علمیه، دانشگاه ها و مراکز فکری و فرهنگی است. طبیعی است که طرح پاره ای شایعات ناشایست که منتسب به برخی مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی بوده آنقدر مهم و حیاتی است که جا دارد رئیس جمهور محترم شخصا به آن توجه نموده و با اعلام نظر صریح هرگونه پیرایه ای را که پیرامون ایشان و توسط دشمنان آگاه و یا دوستان ناآگاه و در لفاف دوستی و محبت طرح و پخش می شود را خنثی نموده و با اعلام نظر صریح خود بر این مباحث که پرسش های فراوانی را در میان جامعه مذهبی کشور به دنبال داشته است، مهر پایانی بزند.
٣ ـ این نکته را نیز به عنوان مدیرمسئول روزنامه برای چندمین بار تاکید می نمایم که خط مشی روزنامه از آغاز انتشار تاکنون که نزدیک به ٣۰ ماه از تولد آن می گذرد، رعایت دقیق قانون، حرکت بر محور ضابطه و در عین حال توصیه مداوم و موکد به همکاران بر تلاش روزنامه در همیشه روزهای همکاری، حفظ حرمت تمامی آحاد جامعه بوده است و در این میان تاکید بیشتری بر نگهداری حرمت خدمتگزاران و مقامات مسوولی بوده است که بار گران مسوولیت را بر دوش داشته اند، ولی هیچگاه نخواسته ایم که در ازای طرح نظرات انتقادی روزنامه که آن را برای جامعه امروز ایران از نان شب واجب تر دانسته و برای مسوولانی که تمام قد ذهن و فکر خود را معطوف به کار نموده امری لازم و ضروری می دانیم و در عین حال حرمت قلم را نیز واجب دانسته و هیچگاه به خود این اجازه را نداده ایم که قلم مان آلوده به استهزا توهین نشر اخبار نادرست شود یا خدای ناکرده در جهت تضعیف اهداف مقدس انقلاب و منافع ملی و حقوق مردم به ناصواب رانده شود، حتی اگر برای رسیدن به هدف باشد؛ هدفی که بسیار مقدس است، هدفی که جز اطلاع رسانی و رسانیدن اخبار صحیح، دقیق و سریع به مخاطبان مان خصوصا و جامعه عموما نبوده است و این اطمینان را به خوانندگان می دهیم تا جایی که امکان برایمان فراهم باشد در تداوم این اصول شناخته شده و مسلم که بدان اعتقادی جدی داریم کوتاهی نخواهیم کرد، این پیمانی بوده است که از آغاز با خدای خود و با مردم عزیزمان بسته ایم.
۴ ـ مساله مهمی که بسیار روشن و واضح است ولی گهگاه ضرورت ایجاب می کند برای یادآوری و روشن شدن اذهان چندباره بر آن تاکید نماییم، روند کار و مقوله سرعت در رسانه است؛ رسانه ای که با ده ها صفحه، صدها مطلب، هزاران جمله و ده ها هزار کلمه، صدها عکس، ده ها طرح، ده ها تیتر و عنوان در ارتباط با مسائل جامعه و پرداختن به موضوعات گوناگون از سیاست گرفته تا ورزش، از حوادث تا مسائل بین الملل و از اجتماع تا مسائل اقتصادی را در برمی گیرد، ادبیات و اندیشه را نیز پوشش می دهد و در عین حال باید با این حجم وسیع در ساعات اولیه صبح در اختیار مخاطبان علاقه مند قرار گیرد و با این همه باید بر ویژگی هایی از جمله صداقت و درستی، امانتداری، داشتن منبع معتبر، رعایت نکات دقیق حقوقی پای فشارد و الزام حرکت در بستر قانونی و توجه به باورها و عرفیات جامعه چندفرهنگی کشورمان را از نظر دور ندارد.
۵ ـ در عین حال توجه به این مهم که جایگاه نقد در جامعه ما در موقعیتی درست استوار نشده و درک این مهم که مدیران ارشد اجرایی جامعه ما هنوز که هنوز است بعضا در برابر نقد یا بیان نکات ضعف و ارائه تصویری از نیمه خالی لیوان، واکنش های غیرقابل پیش بینی داشته و در برخی مواقع چنان از خود حساسیت نشان می دهند که فاصله زیاد ما را با جامعه آرمانی مان می رساند، بیش از پیش مشکل کار در رسانه را روشن می کند ولی همچنان این امید را در سر می پرورانیم که با گذشت نزدیک به دو سده از تولد مطبوعات در کشور به تعاملی مناسب میان اصحاب قدرت و حوزه رسانه برسیم.
۶ ـ در طول مدت انتشار هیچگاه بر اشتباهات خود تاکید ننموده و قبول اشتباهات و در صورت لزوم پوزش خواهی از مخاطبان یا اشخاص حقیقی و حقوقی که متحمل زیانی از بابت چاپ مطلبی در روزنامه شده اند یکی از شیوه های مورد عمل روزنامه بوده است و بر این باوریم که اگر خواهان جامعه ای سالم، رشد یافته، تکامل جو و اسلامی هستیم قدم اول در این مسیر قبول اشتباه ها و تن دادن به تصحیح مسیر است؛ هرچند که پذیرش آن در وهله اول بسیار تلخ می نماید اما این تلخی کام، نتیجه ای جز سلامتی در رفتار و کردار را برای سازمان و کلیت جامعه دربرنخواهد داشت.
۷ ـ در خصوص یادداشت جناب آقای منتجب نیا با تمام احترامی که برای ایشان و شخصیت شان قائلم بر این باورم که این مطلب را برای سایت شخصی خود نگاشته اند و بیشتر دغدغه و اظهار نگرانی از مطالبی بوده است که به وفور در این روزها و ماه ها شنیده می شود، لذا با توجه به حساسیت های موجود و امکان وجود برداشت های ناصواب، چاپ آن با مبانی مورد قبول و حاکم بر روزنامه هماهنگ نبوده است و آن را مناسب نمی دانم. ضمن اینکه این انتظار را از ریاست جمهوری و یا دیگر مقامات رسمی دولت دارم که پاسخی درخور برای این شبهات ارائه نمایند. از خوانندگان محترم و شخصیت های حقیقی و حقوقی که درج پاره ای از مطالب موجبات گلایه و نگرانی ایشان را فراهم نموده است، نیز در جای خود پوزش می خواهم.
٨ ـ این نکته را یادآوری می کنم که از روز دوشنبه مورخ ۱۱ تیرماه بنابر دعوت رسمی ریاست مجلس شورای عربستان، جناب آقای کروبی در راس هیاتی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به عربستان سفر نموده اند که اینجانب نیز به عنوان یکی از اعضای این هیات همراه ایشان هستم و بنابراین هنگامی که در مدینه منوره بودم خبر جلبم را از طریق خبرگزاری ها و سایت های خبری دریافت نمودم. بدیهی است که اینجانب به محض بازگشت به کشور بنا بر رویه ای که در دو سال گذشته داشته ام در محضر دستگاه قضایی برای پاسخ به پرسش های احتمالی و توضیحات ضروری حاضر خواهم شد.
۹ ـ در پایان خدا را شکر می کنم که توفیق زیارت خانه اش را و مدینه پیامبرش(ص) را نصیبم فرمود و در این فرصت در جوار مرقد حضرت ختمی مرتبت و ائمه مظلوم بقیع و جده سادات حضرت فاطمه زهرا(س) دست دعا به بارگاه حضرتش بلند نموده که کشور عزیزمان ایران و ملت بزرگمان را سربلند نموده و از تمامی خطرات درونی و بیرونی محافظت نمایند. از خداوند بزرگ همراه و هم کلام با کلیم الله درخواست می کنم که خدایا به ما شرح صدر عنایت فرما و کار را بر مردمان ما آسان گیر و گره را از زبان مدافعان جامعه و مردم مظلوم در دفاع از حقوقشان برگشای. از خداوند می خواهم که به مسوولان ما نیز نگاهی بلند، عزمی جزم و سینه ای گشاده عطا فرماید تا در خدمت به این مردم عزیز لحظه ای از پای ننشینند و برای خود و خانواده ام و همکارانم آرزوی شادکامی، تندرستی و درستکاری و راست کرداری می نمایم.

فاین تذهبون؟
علی اکبر جوانفکر مشاور رئیس جمهوری هم در یادداشت اعتراض آمیزی که در همان روزنامه چاپ شده، نوشته است:
امروز سه شنبه یازدهم تیرماه، آقای رسول منتجب نیا از سران جامعه مجمع روحانیون مبارز تهران و قائم مقام حزب اعتماد ملی در مطلبی با عنوان چند سوال از رئیس جمهور به بهانه مبارزه با خرافات و بدعت در دین، به طرح مسائلی علیه دکتر احمدی نژاد پرداخته که بدون مبالغه می توان آن را یک ترفند سیاسی و تبلیغاتی برای شایعه پراکنی، تشویش اذهان خصوصی و عمومی، ایجاد بدبینی و اختلاف میان مسوولان کشور دانست.استناد ایشان به شایعات را توجه کنید: سه سال پیش با دو واسطه نقل شد… نماینده ای از شورای اسلامی نقل کرده است…بین خواص شایع است… شخصی نقل کرده است…
در اینجا به بیان چند نکته می پردازم:
۱ ـ آقای منتجب نیا، یک فرد روحانی است و چنین وانمود ساخته اند که دغدغه و درد دین دارند. بنابراین به طور طبیعی و بدیهی انتظار می رود که رفتار، گفتار و کردار ایشان بازتابی از جلوه های زیبا و پرجاذبه دین مبین اسلام باشد. از ایشان باید پرسید که کدامیک از احکام دین مبین اسلام، اجازه می دهد با استناد به گفته می شود.. نقل شده است.. شخصی نقل کرده است و… ، به هتک حیثیت رئیس جمهور و منتخب یک ملت بپردازند، به ایشان نسبت دروغ بدهند و او را بدعت گذار در دین بنمایانند؟ آیا حوزه های علمیه، جامعه مدرسین، روحانیون و شخصیت های دینی، فرهنگی و سیاسی حق دارند در برابر این رفتار خلاف شرع، قانون و اخلاق، سکوت اختیار کنند ؟
۲ ـ ایشان اذعان کرده اند که چنین شایعاتی اعتقادات مردم و نسل جوان را تضعیف می کند و مورد استهزاء و تمسخر دستگاه های تبلیغاتی بیگانه و دشمنان اسلام و تشیع قرار می گیرد. روشن است که شایعه در یک فرآیند هدایت شده، ساخته، پرداخته و پراکنده می شود. خودتان بگویید که شما در کجای این فرآیند به ایفای نقش پرداخته اید و چه سهمی را برای جنابعالی در بی اعتقاد کردن مردم و نسل جوان و بهانه دادن به دشمنان برای استهزاء و تمسخر باید در نظر گرفت؟ حتما قبول دارید که دامن زدن به اینگونه شایعات، محصول طبیعی مطلب نگارش شده شما در روزنامه اعتماد ملی است.
٣ ـ ایشان نوشته اند: نتیجه این سخنان، انتساب همه ضعف ها، کاستی ها، سوء مدیریت ها، افزایش تورم و گرانی و… به حضرت ولی عصر (عج) می باشد و این بزرگترین ظلم و جفا و توهین به ساحت آن حضرت است. خودتان شایعات بی اساس را می پردازید و به آن دامن می زنید و سپس نتیجه آن را به امام زمان(عج) نسبت می دهید و این نسبت دادن را هم ظلم و جفا و توهین به ساحت آن حضرت می دانید. فاین تذهبون ؟
۴ ـ رئیس جمهور محترم در باره امام زمان(عج) بحث روشنی را به صورت علنی و نه مخفیانه در جمع صدها تن از علما و روحانیون مشهد مطرح کردند که از صدا و سیما پخش شد و در مطبوعات نیز منعکس گردید. آیا بهتر نبود از شایعه پراکنی و توسل به اظهارات واسطه های مجهول و نقل قول های نامعلوم، اجتناب می کردید و مستقیما به سراغ سخنان ایشان در باره امام زمان(عج) می رفتید و اگر نقدی بر اظهارات منطقی و عالمانه رئیس جمهور داشتید، به صورت مستدل مطرح می کردید و به جای بروز خشم سیاسی، وجاهت علمی و فکری خود را به رخ دیگران می کشیدید؟
۵ ـ نکات سخیف و بی منطق مطرح شده به نقل از منابع مجهول، قابلیت تکذیب ندارد. اما در بند ج این مطلب، تحریف آشکاری صورت گرفته است که نشان از میزان سطحی بودن و نگاه خصمانه نگارنده به رئیس جمهور دارد. بنده در دیدار دکتر احمدی نژاد با آیت الله جوادی آملی حضور داشتم و شهادت می دهم که ایشان در مورد هاله نور، اینگونه سخن بر زبان نرانده است. آقای منتجب نیا که کسوتا باید خداترس تر از بنده باشند، خوب است به همان سی دی مورد ادعایشان مراجعه کنند و ببینند آیا مطلب همان است که ایشان آورده اند؟! آقای عزیز! در برابر این نسبت دروغی که به رئیس جمهور داده اید، چه پاسخی به پیشگاه خداوند خواهید برد؟
۶ ـ آقای منتجب نیا در بند د با استناد به شایع بودن در میان خواص مدعی قرار دادن بشقاب و قاشق و چنگال برای امام زمان (عج) در سر سفره غذا شده و در بند ه نیز به نقل از یک شخص مجهول ادعا کرده است که یکی از نزدیکان؟! رئیس جمهور نماز جماعت را در پشت سجاده خالی و به امامت حضرت ولی عصر(عج) اقامه کرده است. آقای منتجب نیا ! خودتان بگویید که اگر کسی چنین مطالب موهنی را در باره دکتر احمدی نژاد که شخصیتی متدین و استاد فرهیخته دانشگاه هستند، باور کرده باشد، آیا نباید به فهم، عقل و درک او از دین و سیاست و همچنین خلوص نیت و سلامت نفس کسانی که ذهن و فکر امثال او را دستکاری می کنند، شک کرد؟ و از آنها پرسید که به کجا می روید و از جان این ملت چه می خواهید؟
منتشر شده در وبلاگ شاهد ـ یادداشت های علی اکبر جوانفکر

اتوبوسهای مرگ در جاده های کشور
اتوبوسهای مرگ عنوان نوشته ای از دکتر شهیدی مودب در روزنامه اطلاعات دیروز است که در پی حادثه چند روز اخیر در مورد تصادف اتوبان قم نگاشته شده است. این نوشته در پی نقل شده است: خیلی ها فکر می کنند که آسیب پذیری انسان به زمانهای گذشته تعلق دارد. که البته این باور چندان هم نادرست نیست. زیرا در گذشته های نه چندان دور انسان سلطه چندانی برطبیعت نداشت و عدم شناخت او از خطراتی که در کمین وی بود موجب می شد که هرسال هزاران نفر ناخواسته به آغوش مرگ بروند. اما آیا در زمان حاضر که دست آوردهای علمی و تکنولوژیکی او کرات دیگر را به تسخیر درآورده است وضع بهتر از گذشته است؟ پاسخ به این سوٌال متاسفانه خیلی امیدارکننده نیست. اگر ما تنها یکصد سال اخیر را در نظر بگیریم که هر روز انسان در آن به اکتسابات جدید علمی دست یافته است میزان تلفات جانی آدم ها فرق زیادی با گذشته نکرده است. تنها در دو جنگ جهانی اول و دوم دهها میلیون انسان توسط همان سلاح هائی که فن آوریهای مدرن آنها را ساخته است نابود شده و باز اگر یک دهه گذشته را در نظر گیریم هرسال هزاران انسان در زلزله ها و سونامی ها و طوفانها و جنگهای منطقه ای جان باخته اند.
البته این گونه حوادث مرگزا فقط به بلایای طبیعی و منازعات در مقیاس بزرگ محدود نمی گردد. شمار هواپیماهائی که در سال سقوط می کنند، تعداد تصادفات رانندگی که در روز رخ می دهد یا ریزش در معادن ذغال سنگ و قربانیان آتش سوزیها در جهان همگی موٌید آن است که انسان اگرچه با سلاح علم و فن آوری خیلی بهتر از گذشته به مبارزه با عوامل تهدیدگر حیات می رود لیکن هنوز هم دنیا برای بشر پر از خطراتی است که نمی توان از آنها پیشگیری کرد.
آنچه به اختصار برشمرده شد تنها مربوط به خطرهای مشهود است که شاید با چشم غیر مسلح بتوان از شمار تلفات آنها کاست. اما خطرهائی هم وجود دارد که نمی توان به راحتی به مقابله با آنها پرداخت.
جنون گاوی، مرض هائی که توسط پرندگان مهاجر منتقل می گردند و انواع اپیدمی هائی که هر سال در فصل های مختلف به سراغ انسان می آید از این مقوله اند که با کوچکترین بی توجهی می توانند میلیون ها انسان را در معرض خطر قرار دهند.
از این گونه تهدیدهای زنده بودن که بگذریم یک دسته خطر کاملاً نامرئی وجود دارند که در یکصد سال اخیر پیدا شده اند و در گذشته عملاً وجود نداشته اند و آن خطر پرتوهای ذرات اتمی یا هسته ایست. وقتی ازاین گونه خطر مدرن صحبت می شود همه به فکر انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی یا حادثه مرگبار چرنوبیل در اوکراین می افتند. البته این ها به عنوان خطرهای نمادین هسته ای تلقی می شوند لیکن در بکارگیری اشعه نامرئی که در مداواهای پزشکی از آن گریزی نداریم هر سال شمار زیادی انسان قربانی بی دقتی پزشکانی می شوند که بی مهابا بیماران خود را به دام آن می اندازند.
روز گذشته مقاله ای در تلکس های خبری علمی آمد که محققان در ایالات متحده به بیمارستانها و پزشکان هشدار داده اند که در توصیه بیماران به CTScan (سی تی اسکن) افراط نکنند و به بیمارانی که برای تشخیص ناراحتی هایشان به استفاده از این فن آوری جدید توصیه می شوند نیز هشدار داده اند که در مقابل پیشنهاد پزشکان به عکسبرداریهای سی تی اسکن راحت تسلیم نشوند. به گفته این پژوهشگران میزان اشعه ای که به بدن یک بیمار در سی تی اسکن می رسد پانصد برابر میزانی است که در یک رادیوگرافی معمولی وارد می شود که کمتر عارضه آن ایجاد سرطان در بزرگسالان، ناقص الخلقه بودن در فرزندان زنان باردار و مشکلات دیگر در کودکان می شود.
و باز بشدت توصیه شده که اگر مریضی به سی تی اسکن می رود حتماً باید عکس خود را نگه دارد که در مراجعات ضروری آینده به همراه داشته باشد و نهایتاً گفته شده که ٣۰ درصد عکسبرداریهای سی تی اسکن که سالانه در آمریکا انجام می گیرد کاملاً غیر ضروریست.
از این خطرهای آشکار و پنهان که بگذریم این روزها در جهان تهدیدهای دیگر حیات نیز وجود دارد که با کمال تأسف شمار آنها و تعداد وقوع آنها در حال افزایش است.
تصور کنید که انسان به فروشگاهی برای خرید کالائی می رود یا سوار قطار می شود تا به کارش برسد که ناگهان با انفجار یک بمب تمام رویاهایش به انتها می رسد و اگر به کام مرگ نرود لااقل راهی بیمارستان می شود و اگر نقص عضو پیدا نکند مدتها با کابوس آن دست به گریبان می شود. البته نباید تصور کرد که این حوادث تنها در خیابانهای شهرهای عراق یا افغانستان یا سریلانکا رخ می دهد بلکه در خیابانهای مادرید و لندن و نیویورک و پاریس هم چنین حوادثی واقع می شود.
از این گونه خطرهای رنگارنگ که بگذریم می رسیم به ضایعاتی که انسان خود خواسته به آنها تن می دهد که مرگ و میرهای حاصل از سیگار و مشروبات الکلی در نوع مشخص و ایدز از دیگر انواع مدرن آن است. سالانه هزاران و بلکه میلیونها انسان در سراسر جهان از چین و اندونزی گرفته تا آمریکا و اروپا بخاطر استفاده از سیگار و دیگر انواع دخانیات جان می بازند و باز هزاران هزار نفر از نوشیدن مسکرات یا راهی بیمارستانها می شوند یا به گورستانها سرازیر می گردند.
گرفتار شدن به این گونه بلایای ارضی و سماوی و دست ساخته انسان منحصر به یک نفر و یک کشور و یک قاره نمی باشد با این حال خوشبختانه در کشور ما ایران نوع خطرها و تلفات سالیانه آن هنوز قابل کنترل است. تربیت دینی که ما داریم، عدم استفاده فراگیر از مشروبات الکلی، سنت و اخلاق و علاقمندی به خانواده و تشکیل آن از عوامل موٌثر در عدم توسل به یک رشته کارهائی می شود که تلفات زا می باشند و شاید تنها عاملی که هنوز دل آزار و پرتلفات می باشد عدم انضباط در رانندگی است.
روز گذشته انتشار خبر تصادف سه دستگاه اتوبوس در جاده های کشور و شمار کشته ها و زخمی های این تصادف ها همه را اندوهگین کرد. از این گونه تصادف ها به فراوانی در کشور اتفاق می افتد. شاید بعد از خانواده های داغدار در درجه نخست افسران و درجه داران راهنمائی و رانندگی بیشتر از دیگران از چنین حوادثی متأثر می شوند زیرا از یک طرف مشاهده می کنند که علیرغم دقت و توجه قابل تقدیر آنها باز چنین حوادثی رخ می دهد از سوی دیگران این پرسش باقی می ماند که جدای از بی انضباطی رانندگان و سودجویی صاحبان اتوبوس ها و خودروهای مسافرکش آیا اگر دقت و سختگیری بیشتر می شد باز هم چنین حوادثی رخ می داد.
در سالهای اخیر بخصوص در فصل مسافرت های ملی شاهد بوده ایم که در گرما و سرما افسران مسئول پلیس چگونه مواظب جاده ها بوده اند و تردید برای کسی باقی نمانده است که اگر چنین پی گیریها و مواظبت های پلیس نمی بود قطعاً شمار تلفات بیشتر می شد. با این حال افکار عمومی انتظار دارد که مسئولان در راهنمائی و رانندگی بخصوص در جاده های بیرون شهر دست به ابتکارات جدیدی بزنند و با یافتن راه حلی از وقوع حوادث پر مرگ و میر در جاده ها جلوگیری کنند. خانواده های دانشجویانی که فرزندان آنها برای زیارت به مشهد مقدس می روند یا به بازدید از مناطق جنگزده عازم می شوند و اجساد آنها به پدر و مادرهایشان تحویل می شود زائرانی که از یزد حرکت می کنند تا به قم بروند و جسم بی جان آنها در زیر اتوبوس در پای پل پیدا می شود، از دولت، وزارت کشور و پلیس انتظار دارند که امنیت را در جاده ها برقرار کنند. البته نباید تصور کردکه حوادث رانندگی تنها در ایران واقع می شود لیکن این واقعیت تلخ نیز وجود دارد که علاوه بر قربانی شدن انسان های بی گناه این ضایعه ملی نیز برای ما بجا مانده که در دنیا گفته می شود که جاده های ایران برای رانندگی ناامن است و چنین شهرت منفی برای اعتبار جهانی ما و تلاش های جذب توریست ما یک عامل بازدارنده محسوب می شود. مجلس محترم می تواند در جلوگیری از این حوادث با تخصیص اعتبارات به نیروی انتظامی و موظف کردن وزارت کشور به ارائه برنامه های سالم سازی جاده ها نقش موٌثری ایفا کند.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی