مادام که نهادهای مدنی قدرتمندی نداشته باشیم، دعوت مردم به آمدن به خیابان عملا نتیجهای جز خشونت نخواهد داشت
تاجزاده: بازگشت به خاتمی گامی به جلو است
من فکر میکنم همه جامعه باید از حوادث ۳۰ سال سال گذشته درس بگیرند، از جمله اصلاحطلبان. حتی منتقد طرفدار عبور از خاتمی هم باید بداند که در صورت ایجاد یک فضای باز در کشور اگر به ادامه آن کمک نکند این فضا تبدیل به فضای بستهای میشود که همه را متضرر میکند. اگر آقای خاتمی در صحنه انتخابات حاضر شوند، هیچ نامزد شناختهشدهای به جز آقای احمدینژاد حاضر به رقابت با ایشان نیست. به این ترتیب یک انتخابات دوقطبی شکل خواهد گرفت که یک طرف آن را آقای احمدینژاد با کارنامه کنونی و سمت دیگر را آقای خاتمی با سابقه روشن تشکیل میدهند. به باور من در جمهوری اسلامی ایران به دلایل عدیده اگر فکر کنیم که مستقل از حضور در قدرت میتوانیم کاری موثر انجام دهیم، اشتباه میکنیم.
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ تير ۱٣٨۷ -
۷ ژوئيه ۲۰۰٨
شاید در میان چهرههای شاخص اصلاحطلب، هیچکس به اندازه «مصطفی تاجزاده» پیگیر کاندیداتوری «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات پیش روی ریاستجمهوری نباشد. این عضو مشترک شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت معتقد است که تنها راه نجات کشور از وضعیت کنونی و مشکلاتی که میتوانند در آینده ایران را تهدید کنند، نامزدی مجدد رئیسجمهور پیشین است. تاجزاده از این منظر میگوید آن دسته از افرادی که بر لزوم تغییر استراتژی اصلاحطلبان و چشمپوشی از فرصت انتخابات تاکید میکنند، به جز یک سری کلیات، آلترناتیو دیگری برای ارائه در چنته ندارند. گفتوگوی کارگزاران با شخصی که «امیدوارانه» تمام تلاش خود را برای به میدان آوردن خاتمی انجام میدهد، بخوانید.
یزدانپناه: آیا نامزدی آقای خاتمی در انتخابات آینده ریاستجمهوری، نوعی عقبگرد به پیش از دوم خرداد ۷۶ نیست؟
تاجزاده: من نهتنها بازگشت به دوم خرداد را عقبگرد نمیدانم بلکه معتقدم که اگر بتوان با تمهیداتی آن فضا را مجددا ایجاد کرد، یک گام بزرگ به جلو برداشتهایم.
یزدانپناه: ولی بازگشت به دوم خرداد به معنای بازگشت به بیش از یک دهه پیش است.
تاجزاده: منظور از بازگشت به دوم خرداد، بازگشت مجدد روحیه و نشاط به جامعه، حاکم شدن فضای باز سیاسی و اجتماعی بر کشور، پاسخگو شدن دولت، برطرف شدن تهدیدات بینالمللی علیه ایران و قرار گرفتن کشورمان در جایگاه مناسب خود در سطح نظام بینالملل است، نه مانند وضعیت فعلی که وقتی آقای احمدینژاد به ایتالیا میرود نهتنها هیچ مقام آن کشور حاضر به ملاقات با ایشان نیست بلکه با وضع تاسفباری از وی استقبال و بدرقه میشود. بنابراین اصل این حرف که بازگشت به دوم خرداد عقبگرد است را به هیچ عنوان قبول ندارم، اگرچه امیدوار نیستم چنین فضایی ایجاد شود.
یزدانپناه: چرا اصلاحطلبان چارهای جز اینکه برای حرکت به جلو به ۱۲ سال پیش بازگردند، ندارند؟
تاجزاده: مقایسه هشت سال حضور اصلاحطلبان در قدرت و چهار سالی که حکومت یکدست اصولگرا بر کشور حاکم شده پاسخ این پرسش را روشن میکند؛ چهار سالی که آثارش در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و حتی دینی روشن شده است. در این مدت بسیاری از تابوها شکسته و ماهیت خیلی از نیروها روشن شده است، ضمن اینکه در این مدت معلوم شده اصولگراها و اصلاحطلبان هر کدام چه چیزی در چنته دارند. بنابراین با توجه به اینکه مدیریت کشور در چهار سال گذشته باعث شده که وضعیت امروز ایران از قبل از دوم خرداد هم بدتر شود، اما در صورت راضی شدن آقای خاتمی به حضور در صحنه و پیروزی ایشان، میتوان امیدوار بود که روند مدیریتی کشور اصلاح شود و قطار اداره جامعه به ریل صحیح بازگردد. البته با توجه به فاجعه چند سال اخیر هر تحولی که در آینده رخ بدهد، باعث نمیشود که مشکلات فراوان حاصل از این سوءمدیریت در کوتاهمدت حل شود اما در صورت اصلاح روندها، آثار این مسئله هم پس از مدتی نمایان میشود.
یزدانپناه: یعنی میتوان گفت که اصلاحطلبان با درس گرفتن از اشتباهات و فرصتسوزیهای گذشته با تجربه بیشتری در عرصه حاضر خواهند شد تا در صورت حضور مجدد در قدرت آن مسائل دیگر تکرار نشود یا لااقل میزانشان کاهش یابد؟
تاجزاده: این اصل صحیح فقط مربوط به اصلاحطلبان نیست. من فکر میکنم همه جامعه باید از حوادث ٣۰ سال سال گذشته درس بگیرند، از جمله اصلاحطلبان. حتی منتقد طرفدار عبور از خاتمی هم باید بداند که در صورت ایجاد یک فضای باز در کشور اگر به ادامه آن کمک نکند این فضا تبدیل به فضای بستهای میشود که همه را متضرر میکند. امروز مردم به درستی درک میکنند اگرچه مشکلات زیادی در دوران اصلاحات وجود داشت اما آن مشکلات در قیاس با شرایط امروز باعث شده که همه بگویند صدرحمت به دوره خاتمی. به همین علت محبوبیت آقای خاتمی روز به روز در حال افزایش است.
یزدانپناه: این تمام توجیه بازگشت به خاتمی است؟
تاجزاده: با توجه به شرایط کنونی راهی جز استفاده بهینه از فرصتها و امکانات موجود نیست. نکته مهم این است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که قدرت انتخاب مردم محدود است. این محدودیت البته در مقاطعی زیاد و در جایی دیگر کم است. در انتخابات دوره قبل ریاستجمهوری آمریکا ۱٨ درصد افرادی که به «جان کری» رای دادند فقط به این خاطر بود که «جورج بوش» رای نیاورد. مردم در همه جای دنیا در انتخابات با توجه به شرایط موجود خود رای میدهند، یعنی یا باید به کسی رای داد که از همه بهتر است یا آن کسی که از همه کمتر بدتر است یا شخصی که در مقایسه بهتر از دیگران است.
یزدانپناه: با این اوصاف چه تضمینی وجود دارد که اگر اصلاحطلبان فرضا دوباره به قدرت بازگشتند آن اشتباهات گذشته را که به حاکم شدن فضای یأس و ناامیدی در جامعه انجامید، تکرار نکنند؟
تاجزاده: در سیاستورزی چه در ایران و چه در هر جای دیگری هیچ تضمینی وجود ندارد، اما به میزانی که آگاهیهای عمومی در جامعه افزایش پیدا میکند، نهادهای مدنی قدرتمندتر میشوند و شرایط بینالمللی دموکراتیک میشود، فضا برای ادامه حرکت اصلاحی مساعدتر میشود. به عنوان مثال بسیاری از مردم و حتی بخشی از بدنه جناح راست که تبلیغات دروغ علیه خاتمی و اصلاحطلبان را باور کرده بودند، امروز متوجه شدهاند که رفتار آقای خاتمی و اصلاحطلبان هم به نفع دین مردم بود و هم دنیای آنها. در واقع اصلاحطلبان فقط از نظر اقتصادی کارنامه بهتری از اصولگرایان ندارند بلکه حتی از نظر فرهنگی، دینی و مذهبی نیز از جریان کنونی حاکم بهتر عمل کردند. در واقع این دو عملکرد دو دوره قابل مقایسه با یکدیگر نیست. اکثریت مردم هم از این مسئله آگاه شدهاند.
یزدانپناه: اگر اصلاحطلبان نمیتوانند برای تحقق وعدههایشان به مردم تضمین بدهند، چه انتظاری دارند که جامعه مجددا به آنها اعتماد کند؟
تاجزاده: اگر اجازه بدهید من با این سخن شما مخالفت کنم. گفتمان مذکور مربوط به پارادایم پیش از دوم خرداد است. در هر حال مردم واجد نظر واحدی نیستند بلکه دارای دیدگاههای متفاوتی هستند. در این موضوع خاص عدهای اعتقاد دارند تنها راه نجات کشور بازگشت آقای خاتمی است و تحت هر شرایطی از ایشان حمایت میکنند. اینها اعتقاد دارند که با قدرت گرفتن اصلاحطلبان کشور لااقل سقوط نمیکند، یعنی شاید گلستان نشود اما قابل تحمل میشود. عده دیگری هم معتقدند تا سیستم تغییر نکند نباید در انتخابات شرکت کرد، حتی اگر آقای خاتمی نامزد شود. بخشی هم طرفدار اصولگرایان هستند. درصدی از جامعه هم که اساسا هیچ دخالتی در فرآیند سیاسی و اجتماعی ندارند و برایشان فرقی نمیکند که چه شخصی یا سیستمی بر آنها حکومت میکند. چون بهطور مطلق ناامید هستند. یکی از علل تاکید ما بر نامزدی آقای خاتمی این است که ایشان پتانسیل آن را دارند که آرای بخش زیادی از جامعه خاموش را به سوی خود جلب کنند. از سوی دیگر عموم اصلاحطلبان در مورد نامزدی آقای خاتمی اجماع دارند حتی بخشی از اصولگرایان بهخصوص آن دسته از اصولگرایان سنتی و تکنوکرات هم در انتخاب میان خاتمی و احمدینژاد به خاتمی رای میدهند.
یزدانپناه: فکر نمیکنید این پیشبینی کمی خوشبینانه باشد؟ چه شواهدی در این خصوص وجود دارد؟
تاجزاده: اگر آقای خاتمی در صحنه انتخابات حاضر شوند، هیچ نامزد شناختهشدهای به جز آقای احمدینژاد حاضر به رقابت با ایشان نیست. به این ترتیب یک انتخابات دوقطبی شکل خواهد گرفت که یک طرف آن را آقای احمدینژاد با کارنامه کنونی و سمت دیگر را آقای خاتمی با سابقه روشن تشکیل میدهند. فکر میکنم تلقی عمومی این است که در این رقابت، خاتمی بتواند از پس احمدینژاد بربیاید.
یزدانپناه: شما خیلی نسبت به پیروزی آقای خاتمی با خیال راحت صحبت میکنید! به فرض اینکه ایشان در انتخابات کاندیدا شوند و اقبال اکثریت هم متوجه ایشان بود آیا اصلاحطلبان نگران صیانت از آرای مردم و تکرار مسائلی که در چند انتخابات اخیر رخ داده نیستند؟
تاجزاده: اتفاقا یکی از دلایل ما برای اصرار به حضور آقای خاتمی در عرصه انتخابات همین مسئله است. زیرا امکان تخلف و تقلب در انتخابات محدود است. اینگونه نیست که عدهای بتوانند تحت هر شرایطی با تقلب نتیجه انتخابات را تغییر دهند. تقلب زمانی کارساز است که فاصله آرا کم باشد ولی فاصله آرای خاتمی با آرای احمدینژاد آنقدر زیاد خواهد بود که عملا امکان تقلب موثر را از بین میبرد.
یزدانپناه: دلیل واقعی این همه اصرار اصلاح طلبان برای کاندیداتوری آقای خاتمی چیست؟
تاجزاده: اولا نامزدی آقای خاتمی امکان اجماع صددرصدی اصلاحطلبان را فراهم میکند. در صورت حضور ایشان هیچ شخص دیگری از میان اصلاحطلبان نامزد نخواهد شد و اگر هم این کار را بکند عملا خودش را بدنام میکند. ثانیا ایشان قدرت جذب آرای اقشاری را دارند که تنها با آمدن خاتمی به میدان میآیند. سوم اینکه به دلیل موقعیت ویژه و فوقالعاده آرای خاتمی، هیچکس توانایی تغییر در نتایج انتخابات را ندارد.
یزدانپناه: اشاره کردید که چندان به تکرار فضای دوم خرداد امیدوار نیستید. دلیل این ناامیدی چیست؟
تاجزاده: برای اینکه ناامیدی و یاسی که امروز بر جامعه حاکم است بسیار بیشتر از مقطع پیش از دوم خرداد است. دوم خرداد یک فرصت استثنایی بود که همه دست به دست هم بدهند تا کشور در یک مسیر صحیح پیش رود. این فضای مثبت تا بعد از ماجرای قتلهای زنجیرهای و فاجعه کوی دانشگاه تهران ادامه داشت. در دوم خرداد ملت ایران به معنای واقعی کلمه در صحنه حاضر شد. پس از دوم خرداد، انتخابات مجلس ششم همچنان باشکوه بود بهگونهای که آرای آقای محمدرضا خاتمی در انتخابات مجلس ششم به تنهایی بیشتر از کل آرای سالم تهرانیها در انتخابات مجلس هشتم بود. بنابراین خیلی به تکرار آن موج امیدوار نیستم، زیرا عملکرد اقتدارگرایان چنان باعث ناامیدی بخشهایی از جامعه شده که حتی یک خاتمی رادیکال هم نتواند مطالبات آنها را پاسخ دهد. این ضربهای است که اقتدارگرایان به اعتماد مردم زدند. البته با حضور خاتمی بخشی از شهروندان از جمله درصدی از آرای خاموش مجددا به صحنه میآیند.
یزدانپناه: فکر نمیکنید این همه سرمایهگذاری اصلاحطلبان روی حضور آقای خاتمی، ریسک بالایی داشته باشد؟ یعنی اصلاحطلبان هیچ نقشهای ندارند که در صورت راضی نشدن خاتمی از آن استفاده کنند؟
تاجزاده: این تقصیر ما نیست بلکه تقصیر اقتدارگرایان است. اگر انتخابات در ایران کاملا آزاد بود ما چهرههای زیادی داشتیم که به راحتی توان شکست آقای احمدینژاد را دارند.
یزدانپناه: یعنی باید تمام تقصیرها را گردن رقیب انداخت؟ اصلاحطلبان نمیتوانستند برنامهای برای چنین شرایطی داشته باشند؟
تاجزاده: وقتی نامزدهای رایآور ما رد صلاحیت میشوند باید چهکار کنیم؟ از نظر من آقایان عبدالله نوری و محمدرضا خاتمی هم در برابر آقای احمدینژاد پیروز میشوند اما اگر صلاحیت ایشان رد شود باید چهکار کرد؟ واقعیت این است که مقابله با رد صلاحیتها عمدهترین مشکل ماست و ابزارهای ما هم برای مقابله با این ترفند محدود است.
یزدانپناه: واقعا اصلاحطلبان هیچ راه و روشی برای مقابله با این معضل ندارند؟
تاجزاده: در سیستم کنونی دست اصلاحطلبان بسته است. میشود از مردم دعوت کرد در مقابل شورای نگهبان تحصن کنند تا تایید صلاحیت نامزدشان را بگیرند. اما آیا میتوان پیشبینی کرد که یک ساعت پس از جمع شدن مردم چه اتفاقی رخ میدهد؟ اگر این اتفاق باعث تکرار فاجعهای مثل حوادث پس از کوی دانشگاه شود چه کسی پاسخگوست؟ بنای ما هم بر پیشبرد امور به صورت خشونتآمیز نیست. به ما میگویند چرا از پتانسیل مردم استفاده نمیکنید؟ دلیل این مسئله آن است که اصلاحطلبان میتوانند آغازکننده باشند اما به احتمال زیاد نمیتوانند ادارهکننده تجمعها و پایاندهنده آن باشند.
یزدانپناه: یعنی شما فکر میکنید عاقبت محتوم به میدان آمدن پتانسیل اجتماعی اصلاحطلبان خشونت است؟
تاجزاده: بله! مادام که نهادهای مدنی قدرتمندی نداشته باشیم، دعوت مردم به آمدن به خیابان عملا نتیجهای جز خشونت نخواهد داشت. اتفاقا یکی از دلایل تاکید ما بر انتخابات این است که انتخابات تنها راه بیان مسالمتآمیز مطالبات مردم است و البته این راه هنوز کاملا بسته نیست. یک زمان ممکن است این راه را صددرصد ببندند که در آن صورت دیگر اصلاحات اساسا معنایی ندارد.
یزدانپناه: آیا در صورت کاندیدا شدن آقای خاتمی و پیروزی ایشان، رای به خاتمی را میتوان رای به اصلاحطلبان و اصلاحطلبی دانست یا اینکه این آرا به علت محبوبیت شخصی اوست؟
تاجزاده: اصل شکلگیری دوم خرداد به این علت بود که با نامزدی آقای خاتمی زمینه فراهم شد تا اقشار مختلف اجتماعی، اراده خود را به منصه ظهور برسانند. پس این دو مقوله از هم تفکیکناپذیرند. یعنی اگر آقای خاتمی کاندیدا نمیشد، چنین جنینی ایجاد نمیشد و اگر خاتمی نامزد میشد اما زمینه اجتماعی وجود نداشت، آن حماسه رخ نمیداد. مثل تمام چهرههای کاریزماتیک، وقتی دو عنصر به هم پیوند میخورند یک اتفاق بزرگ رخ میدهد. به عنوان مثال اگر آقای خاتمی در سال ۷۲ کاندیدا شده بود من معتقد نیستم که میتوانست ۲۰ میلیون رای بیاورد و چنین موجی ایجاد شود. پس نه خاتمی خالق دوم خرداد است و نه مخلوق آن. ولی اصلاحات به نام و پرچمداری خاتمی است و گروههای دیگر بخشهایی از جنبش اصلاحطلب را تشکیل میدهند. ضمن اینکه اگر آقای خاتمی در انتخابات آینده کاندیدا شوند به جز اصلاحطلبان حتی تعدادی از غیر اصلاحطلبان هم به خاتمی رای میدهند.
یزدانپناه: حتی اصولگرایان؟!
تاجزاده: بله! برای اینکه معتقدند شرایط جامعه آنچنان خطرناک است و مدیریت کنونی چنان قطار اداره کشور را از ریل خارج کرده که فردی مثل آقای خاتمی با پشتوانه یک حمایت ملی میتواند این قطار را به ریل بازگرداند.
یزدانپناه: یعنی شما فکر میکنید در دوراهی انتخاب میان یک حکومت اصلاحطلب با یک حکومت اصولگرا بازهم بخشی از اصولگرایان به خاتمی متمایل هستند؟
تاجزاده: بحث این نیست که حکومت در اختیار اصلاحطلبان یا اصولگرایان باشد. اصولگرایان اکنون تمام قدرت را در اختیار دارند و حتی اگر آقای خاتمی رئیسجمهور شود در نهایت ۲۰ تا ٣۰ درصد حکومت را از دست میدهند. این دسته از اصولگرایان معتقدند که اگر شخصی مانند خاتمی در راس قوهمجریه قرار بگیرد هنوز بخش اعظم ارکان حکومت نهادهای کشور مانند قوه قضائیه، مجلس، سپاه، بسیج، شورای نگهبان، صداوسیما و... در اختیار خود آنهاست، در عین حال کشور میتواند از این وضعیت خارج شود. یعنی چون مصالح و منافع ملی را در نظر میگیرند در انتخابات به آقای خاتمی رای میدهند نه اینکه از اصولگرا بودن به اصلاحطلبی تغییر فاز بدهند.
یزدانپناه: یکی از نقدهایی که مرتب به اصلاحطلبان وارد میشود این است که این جریان و احزاب آن از پایان یک انتخابات تا انتخابات بعدی، دست روی دست میگذارند و هیچ کاری انجام نمیدهند تا انتخابات بعدی فرا برسد. پاسخ شما به این نقد چیست؟
تاجزاده: مگر یک حزب چه کارهایی میتواند انجام بدهد که ما نمیدهیم؟ یکی از کارهای حزب سیاسی ارتباط با جامعه مدنی و مردم است. اگر همین امروز مجوز روزنامه به ما بدهند قول میدهم که ظرف ۲۰ روز آن را منتشر کنیم. اینکه ربطی به انتخابات ندارد. ما امروز هم که اجازه انتشار روزنامه نداریم، خبرنامه داخلی خود را به صورت منظم منتشر میکنیم. سایتهای اینترنتی سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت هم فعال است. کلاسهای آموزشی و مباحث تشکیلاتی ما در سراسر کشور هم تا جایی که امکان داریم برقرار هستند. طراحی برنامههای آینده و آسیبشناسی گذشته نیز در درون این احزاب انجام شده که البته بخشهایی از آن منتشر نشده است. در زمینه مالی هم سعی کردهایم بهرغم تمام فشارها و قطع یارانه، روی پای خودمان بایستیم. البته ما احزابی هم داریم که تنها در ایام انتخابات فعال میشوند و هدفی هم جز سهمخواهی ندارند اما ما که به صورت مستمر جلسات و کلاسهای خود را برگزار و درباره تمام مسائل موضعگیری میکنیم، این انگ به ما نمیچسبد. ضمنا این طبیعی است که در ایام انتخابات توجه مردم به احزاب بیشتر شود.
یزدانپناه: این روزها همه اصلاحطلبان معتقد به تغییر استراتژی این جریان هستند ولی کسی توضیحی پیرامون این تغییر نمیدهد. نظر شما چیست؟
تاجزاده: همه اصلاحطلبان این نظر را ندارند.
یزدانپناه: یعنی شما تغییر استراتژی در جریان اصلاحات را ضروری نمیدانید؟
تاجزاده: همین که اکثریت قاطع اصلاحطلبان پیگیر حضور آقای خاتمی هستند یعنی کماکان شرکت در انتخابات را میپذیرند. پس همه اصلاحطلبان قائل به تغییر استراتژی نیستند. به باور من در جمهوری اسلامی ایران به دلایل عدیده اگر فکر کنیم که مستقل از حضور در قدرت میتوانیم کاری موثر انجام دهیم، اشتباه میکنیم. در ایران هر حزبی که نتواند در قدرت باشد جایی در جامعه مدنی نخواهد داشت البته در افکار عمومی مقبولیت خواهد داشت. هیچ حزب غیرخودی از نظر حکومت نمیتواند اجازه برخورداری از دفتر، روزنامه و امکان فعالیت آزاد و علنی داشته باشد. دلیل این مسئله هم آن است که دولت در کشور ما همهکاره است. بخش خصوصی و جامعه مدنی هم ضعیف است. بنابراین به محض اینکه حکومت یکدست میشود سعی میکند تکصدایی را حاکم کند. در حقیقت اگر وضعیت ما مشابه ترکیه یا پاکستان یا حتی آذربایجان بود که یک حزب بتواند در قدرت نباشد اما از حقوق خود در جامعه مدنی بهره ببرد من خودم طرفدار آنهایی میشدم که میگویند انتخابات را رها کنیم و به عرصه تصمیمسازی وارد شویم و در جامعه مدنی فعال شویم. اما در ایران حتی اگر به حاکمیت تضمین بدهیم که به عنوان مثال ما ۱۰ سال وارد قدرت نمیشویم ولی به ما مجوز انتشار روزنامه بدهید، امکان ندارد این اتفاق بیفتد.
یزدانپناه: شاید هم این از ضعف اصلاحطلبان در برقراری ارتباط با نهادهای مدنی باشد.
تاجزاده: کسانی که مدعی تغییر استراتژی و رها کردن انتخابات هستند در برابر این پرسش که چه آلترناتیوی دارند، هیچ راهی نشان ندادهاند. من از هر کسی که پیشنهاد تغییر استراتژی اصلاحطلبان را مطرح میکند، میپرسم که اگر ما انتخابات را رها کنیم چه کاری میتوانیم بکنیم که اگر در انتخابات شرکت کنیم، نمیتوانیم آن را انجام دهیم؟ هنوز پاسخ قانعکنندهای نشنیدهام. بنابراین ما باید تمام راههای ممکن را برویم و اگر امکان شرکت در انتخابات را یافتیم در آن هم شرکت کنیم. وقتی میتوان با شرکت در انتخابات قوه مجریه را در دست گرفت چرا نباید این کار را کرد؟
یزدانپناه: یعنی باید تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت کرد؟
تاجزاده: به هیچ عنوان! یک وقتی شما قرار است تنها هیزم گرم کردن تنور انتخابات شوید که شرکت در انتخابات عقلانی نیست. ما وارد انتخابات میشویم تا برای ملت نان بپزیم نه برای اقتدارگرایان. ممکن است در عمل شکست بخوریم اما تلاش خودمان را انجام میدهیم.
یزدانپناه: پس من از قول شما بنویسم که استراتژی اصلاحطلبان باید کماکان شرکت در انتخابات باشد.
تاجزاده: نه! بنویسید استراتژی اصلاحطلبان باید استفاده از تمام ظرفیتهای موجود و ممکن باشد. یعنی اگر به ما روزنامه بدهند باید آن را منتشر کنیم. اگر ساختمان بدهند دفتر حزبی میزنیم. اگر فرصت دهند شبکه ماهوارهای راهاندازی میکنیم، اگر بتوانیم سخنرانی کنیم این کار را انجام میدهیم. نباید از هیچ ظرفیتی غفلت کرد. اما وقتی به ما مجوز روزنامه نمیدهند، نمیرویم مجیز قدرت را بگوییم تا موافقتشان را کسب کنیم. در انتخابات هم ممکن است شرایطی مانند مجلس هفتم پیش بیاید که ما شرکت نکنیم. در انتخابات اخیر هم نظر ما این بود که در تهران شرکت نکنیم و اگر حفظ ائتلاف اصلاحطلبان برای ما مهم نبود در آن شرکت نمیکردیم.
یزدانپناه: اختلافنظر درباره حضور داشتن یا نداشتن در قدرت تا کجا باید ادامه پیدا کند؟
تاجزاده: دو دیدگاه در این خصوص وجود دارد که در برخی موارد اساسی اشتراک دارند. هر دوی این دیدگاهها خواهان تقویت جامعه مدنی، احزاب، بخش خصوصی، NGOها، سندیکاها، اتحادیهها، مطبوعات و کلا تمام نهادهای جامعه مدنی هستند. در این میان یک دیدگاه میگوید که این اتفاق میتواند مستقل از قدرت رخ بدهد مانند ترکیه و پاکستان اما نظر دیگر میگوید در ایران به علت ساخت سیاسی موجود، نمیتوان فرصت انتخابات را واگذار کرد اما از حقوق مدنی بهرهمند شد. بنابراین راه تقویت جامعه مدنی هم از درون انتخابات میگذرد.
یزدانپناه: پس انتخابات یک اصالت است؟
تاجزاده: خیر! آنهایی که میگویند ما بدون هیچ قید و شرطی در انتخابات شرکت میکنیم عملا اقتدارگرایی را تقویت میکنند.
یزدانپناه: یکی از انتقاداتی که به عملکرد دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی وارد میشود این است که ایشان در بزنگاههای حساس نتوانستند بر سر اصول و عقاید خود قاطعانه بایستند. فکر میکنید این نقیصه در خاتمی کنونی برطرف شده باشد؟
تاجزاده: به نظر من شرایط کشور وخیمتر از آن است که انتظار مقاومت جانانه از آقای خاتمی چندان بجا باشد. بگذارید من این سوال را از شما بپرسم که چرا بهرغم انتقاداتی که قشرهایی از مردم به خاتمی دارند، ایشان هنوز محبوبترین شخصیت کشور است؟
یزدانپناه: شما بگویید.
تاجزاده: برای اینکه مردم خاتمی را با همین ویژگیهایی که دارد، قبول دارند. من شخصا اگر جای آقای خاتمی بودم در برخی موارد بهگونهای دیگر رفتار میکردم اما ضمنا میدانم که اگر در برابر خاتمی کاندیدا شوم، مردم به من رای نمیدهند. بنابراین اینکه فکر کنیم اگر خاتمی بیاید قهرمانبازی درخواهد آورد، خیر! چون خاتمی همان خاتمی گذشته است البته چون شرایط تغییر کرده معتقدم آقای خاتمی میتواند بیشتر از دوره قبل موفق شود. به هر حال هم به تجربه او اضافه شده و هم اقتدارگرایان در موضع ضعف قرار گرفتهاند. بخشی از کسانی که امروز خواهان نامزدی آقای خاتمی در انتخابات هستند آنهایی بودند که در هشت سال دولت خاتمی تمام فکر و ذکرشان ساقط کردن دولت اصلاحات بود. اینها امروز فهمیدهاند که اشتباه میکردند زیرا در مقایسه خاتمی با احمدینژاد میبینند که صلاح دین، مردم و ایران این است که خاتمی مجددا رئیسجمهور شود. بنابراین نگاه واقعبینانه این است که اگر خاتمی بیاید حداقل میتواند کشور را نجات دهد اما اینکه تا چه حد میتواند شرایط را به شرایط مطلوبی تغییر دهد به عوامل زیادی بستگی دارد. در عین حال تصور میکنم با تصحیح جهتگیریها امیدواریم دستاوردهایی هم برای جامعه و مردم به ارمغان آید.
یزدانپناه: شما پس از انتخابات مجلس هشتم گفته بودید که این مجلس زمینه بازگشت باشکوه خاتمی را فراهم میآورد. الان میتوانید در این باره توضیح دهید؟
تاجزاده: این مجلس مانند مجلس هفتم ضعیف است و به هیچ عنوان نمیتواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد. مجلس هشتم هم از طریق انتخاباتی غیررقابتی بر سر کار آمد. امروز حتی در میان اصولگرایان هم کسی نیست که خاتمی را از مجلس هشتم بترساند و بگوید اگر او رای بیاورد مجلس با خاتمی همکاری نمیکند. این مجلس نمیتواند در برابر رئیسجمهور آینده (هر کسی که میخواهد باشد) مقاومت کند.
یزدانپناه: شما میگویید ریاست جمهوری مجدد خاتمی اصل نظام و کشور را حفظ میکند و این حرفی که شما درباره آقای خاتمی میزنید، دقیقا توجیهکننده سخنان اپوزیسیون درباره تحریم انتخابات است.
تاجزاده: تذکر شما کاملا بجاست. اختلاف ما با اپوزیسیون هم این است که آنها فکر میکنند اگر نظام ساقط شود وضعیت بهتری ایجاد میشود اما تحلیل اصلاحطلبان این است که سقوط نظام، ممکن است به سقوط ایران بینجامد. یعنی تمامیت ارضی و استقلال آن از بین برود. یک وقتی آقای باهنر گفت که زنده ماندن اصلاحطلبان به علت رافت نظام است من صریح بگویم که بقای نظام تا حد زیادی مدیون تلاش اصلاحطلبان است. زیرا تمام تلاش اصلاحطلبان این بوده که چهرهای عقلانی، رحمانی و انسانی از نظام ترسیم بکنند. البته حرف ما با اپوزیسیون این است که نظامی که ما طرفدارش هستیم، نظامی دموکراتیک و مدافع حقوق بشر است. این تعاملی است که میکوشیم با اقتدارگرایان انجام دهیم. یعنی نظام بماند اما نظامی باشد که در آن خبری از قتلهای زنجیرهای نباشد، حقوق بشر و آزادی مطبوعات در آن تضمین شود و کشور در مسیر توسعه علمی، فنی و اقتصادی قرار گیرد و زندگی شرافتمندانه برای آحاد ایرانیان تامین شود.
محمدرضا یزدانپناه
۲۷ خرداد ۱٣٨۷
منبع: کارگزاران
|