روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٨ تير ۱٣٨۷ -
٨ ژوئيه ۲۰۰٨
ویژگیهای دور تازه مذاکره سولانا و جلیلی
ایران مایل است شرایط جدید مورد بررسی دقیق قرار گیرد
دو اشتباه استراتژیکی و تاکتیکی مخالفان دولت نهم
معلوم نیست درصدر قرار گرفتن طرح تحول اقتصادی، کنترل تورم را به چه سرنوشتی دچار خواهد کرد
با این طرح دولت نهم تعهدی برای دیگران ایجاد می کند
آیا اسرائیل جرأت حمله به ایران را دارد؟
اشتباهات استراتژیک مخالفان دولت نهم عنوان مقاله ای است در روزنامه ایران دیروز که در پی نقل شده است:
۱ـ مروری بر وقایع و اخبار به وقوع پیوسته از هنگام احساس حضور جدی دکتر محمود احمدی نژاد در انتخابات در ماه های نخستین سال٨۴ تا امروز، حکایت از هجمه سهمگین تبلیغاتی و جنگ روانی علیه وی دارد.
۲ ـ پرسش بنیادی آن است که حقیقتاً مگر چه رخدادی اتفاق افتاده یا قرار است چه رخدادی اتفاق افتد که این همه های و هوی، کوی و برزن را پر کرده است؟ آیا احمدی نژاد به حریم های ممنوعه ای نزدیک گشته است؟ آیا دور شدن از فضای نقد منطقی و اتخاذ سناریوی استهزا و تمسخر هر آنچه دولت و مسئول آن انجام می دهد علت خاصی دارد؟ آیا نعره کشی سیاسی و جیغ و دادهای گوش خراش برخی سیاستمداران محفل نشین، نوعی فرافکنی است؟ چرا علی رغم مشی و سلوک مشابه رئیس جمهور با شهید رجایی، مخالفان سعی دارند او را با سید ضیأ، بنی صدر و برخی چهره های خارجی مقایسه کنند ؟
آیا دولت نهم در طول سه سال تلاش شبانه روزی و بی وقفه و خالصانه، حتی یک دستاورد مهم و ملی نداشته است؟
٣ ـ اما جریانات معاند دولت نهم دچار یک اشتباه استراتژیک و یک اشتباه تاکتیکی شده اند. آنها با پررنگ سازی نقش رسانه های خود در تخریب دولت و اتکا به جامعه نزدیک خود که همانا طبقه ای از سیاستمداران ایزوله و شبکه ای از قدرتمندان اقتصادی بودند، عنصر کلیدی دولت نهم که ارتباط دولت و ملت است را جدی نگرفتند. آن زمان که صدها سفر مدیران دولتی به میان آحاد مردم محروم مناطق نابرخوردار یا کمتر برخوردار، دولت را به خانه ولی نعمتان انقلاب برده است. همچنین خلوص و صداقت رئیس جمهور برای تمامی مردمان صداقت جو محرز است.
برخی سیاستمداران مرعوب دچار یک اشتباه تاکتیکی نیز شده اند و آن استهزا اعتقادی دولت نهم است. استهزا اعتقادات رئیس دولت نهم به معنای زیر سوال بردن شعور مردم آزاده و فطرت های خداجو است و مردم که خود بر بنیاد عقل و مصالح ملی، انقلاب کردند که آئین رحمانی و شریعت محمدی و عترت علوی بر جغرافیای ایران پرتو افکند، هر آنکس را که به این گفتمان نزدیکتر یافتند و اصلح، همو را برگزیدند. محمود احمدی نژاد به خاطر توحید عملی و اعتقاد به حضور نقش ربوبیت خدا در کنار نقش خالقیت و نیز اعتقاد به وجود واسطه فیض خداوندی، یعنی حضرت صاحب العصر و الزمان و اعتقاد به سلوک معصومین (علیهم السلام) که در صداقت و شجاعت و خلوص و تدبیر تجلی می یابد، قلوب مردم را همراه خود ساخته است.اکثر رسانه ها، احزاب، سیاستمداران، صاحبان قدرت اقتصادی و حتی ایادی نظام سلطه سرمایه داری امریکا و غرب در داخل، اراده کردند که او رأی نیاورد و آورد. چون اراده بندگان خدا بر هر اراده ای مستولی است. هم اکنون هم که فضای سنگین تمسخر و استهزا و تحقیر اعتقادات دولت نهم به عنوان تاکتیکی در دستور کار جبهه عملیات روانی مخالفان دولت نهم قرار گرفته، قطعاً ره به جایی نخواهد برد و تحقیقاً خشم اکثریت بندگان خدا را در پی خواهد داشت.
۴ـ به رغم این دو اشتباه استراتژیکی و تاکتیکی، برخی مخالفان هیجان زده دولت نهم که بیش از آنکه در افق منافع ملی و رضایت مردمی حرکت کنند در راستای تحسین و تمجید اپوزیسیون داخل و خارج طی طریق می نمایند، متذکر می گردد که تعالوا الی کلمه سوأ بیننا و بینکم و از نقطه عزیمت منافع ملی و مبانی قرآن و تعلیمات ائمه معصومین (علیهم السلام) به همدلی و مهرورزی روی آورند و تا زمان جبران از دست نرفته از این طریقت نامردمان و متکبران و عقل نامحوران دوری گزینند و به نقد عالمانه، منصفانه و شجاعانه دولت نهم در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بپردازند و از فضای روانی و هیجان زده تمسخر، تحقیر و استهزا و افترا پرهیز کنند.
۵ـ مردم که چشم بیدار انقلابند در دهه سوم انقلاب بیدارتر از دهه اول اند و قضاوت فرجامین بر گرده ملت است و حتماً نیاز به قیمان سیاسی و حزبی و رسانه ای به این معنای خاص ندارند.
عزم طرفین برای خروج از بن بست
شروع مجدد مذاکرات ایران و غرب بر سر پرونده هسته ای همچنان مورد توجه رسانه های تهران است.
عباس نجاری با عنوان: فضای مثبت حاکم بر مذاکرات ایران و غرب در روزنامه اطلاعات نوشته است:
در حالی که اسرائیل، بدون حمایت و پشتیبانی و درگیری گسترده آمریکا، قادر به حمله نظامی موثر به تأسیسات هسته ای ایران نیست، این روزها لحن دولتمردان و فرماندهان نظامی آمریکا، پیرامون مسأله هسته ای ایران، ملایم تر از هر زمان دیگری است. به نظر می رسد جرج بوش و جمهوریخواهان، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نه تنها تمایلی به باز کردن جبهه سوم در خاورمیانه ندارند بلکه ناگزیر، دیپلماسی را در اولویت قرار داده اند. نزدیک به هفت سال از اشغال افغانستان و بیش از پنج سال از اشغال عراق توسط ارتش آمریکا و متحدینش می گذرد و تلفات و هزینه آمریکا در منطقه و بهای نفت همچنان رو به افزایش است و این فقط یکی از دلایلی است که چرا در هفته گذشته آقای بوش به صراحت و روشنی، در حالی که رهبران اسرائیل را مخاطب قرار داد اعلام کرد: دیپلماسی اولین گزینه آمریکا در برخورد با ایران است.
در مقابل، اظهارات هفته گذشته آقای ولایتی در تهران و آقای متکی در نیویورک مبنی بر تصمیم ایران به ادامه مذاکرات در خصوص نکات مشترک بسته پیشنهادی ۱+۵ و بسته پیشنهادی ایران نشان داد کانال های سیاسی برای حل مسأله هسته ای همچنان باز است. اظهارات تقریباً همزمان بوش و ولایتی و متکی نمایانگر آن است که طرفین اصلی موضوع هسته ای ایران مایلند به هر شکل از درگیری نظامی بپرهیزند. این امر و همچنین پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه کشورهای ۱+۵ و قرار طرفین برای آغاز دور جدید مذاکرات شاخصی است که نشان می دهد عزم طرفین درگیر برای خروج از بن بست جدی است. زمان ارسال پاسخ ایران نیز، قبل از برگزاری اجلاس سران هشت کشور صنعتی جهان در ژاپن نمایانگر آن است که ایران به ویژه مایل است شرایط جدید در جریان مذاکراتی فراگیر و جمعی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.به هر حال روشن است که موفقیت مذاکرات آتی ایران و گروه ۱+۵تا حد زیادی تحت تأثیر نیات واقعی آمریکا قرار دارد. اما اگر قصد جرج بوش و جمهوریخواهان فقط استفاده از نتیجه این مذاکرات در جریان رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا باشد، بی تردید باید گفت امید کمی به موفقیت آن وجود دارد.
ویژگیهای مذاکرات جدید
حشمت الله فلاحت پیشه نماینده مجلس که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی است با عنوان مذاکرات تاکتیکی در روزنامه همشهری نوشته است:
مذاکرات آینده دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده اتحادیه اروپا به این معناست که دو طرف به این نتیجه رسیده اند بهترین کار در شرایط کنونی مذاکره است و باید هرچه زودتر وارد عرصه گفت وگو شوند.
هم اکنون نیز دو طرف مشغول کار روی مشترکات ۲ بسته پیشنهادی هستند، اما اینکه کیفیت مذاکرات چگونه باشد، هنوز تصمیمی در مورد آن اتخاذ نشده است.
این گفت وگوها چند ویژگی عمده دارد: اول اینکه تأکید اتحادیه اروپا بیشتر بر راهکار دیپلماسی در مقابل استفاده از روش های خشن است؛
دیگر اینکه در این دور از مذاکرات پیش شرطی از سوی دو طرف مطرح نشده است و آنها به این نتیجه رسیده اند که پیش شرطها منجر به شکست فضای کلی مذاکره می شود؛ مورد اساسی دیگر این است که اگر به گونه ای عمل شود که۲ بسته پیشنهادی ملاک عمل و تداوم مذاکرات باشد، می توان امیدوار بود که نتیجه خوبی از این گفت وگوها به دست آید.به هر حال طبیعی است که ایران براساس NPT و اساسنامه آژانس به دنبال بهره گیری صلح آمیز از انرژی هسته ای است، اما باید از یک کشور هدف به یک طرف مذاکره تبدیل شود.
ایران به دنبال این است که در عرصه بین المللی و منطقه ای صاحب نقش باشد، اما انتظارات طرف مقابل هم چیزی بیش از پایبندی ایران به معاهدات بین المللی و راستی آزمایی است، آنها به دنبال این هستند که در روند مذاکرات ایران را از حقوق هسته ای خود محروم کنند، اما همگان می دانند که با توجه به توان چانه زنی، در مذاکرات مشخص می شود که هر کدام از دو طرف چه نتیجه ای خواهند گرفت.
تعدیل هایی که در شرایط کنونی در مواضع به وجود آمده، تعدیل هایی راهبردی نیست، بلکه نوعی تعدیل در تاکتیک و روش است، به عنوان مثال، ۱+۵دیگر اصرار بر تعلیق پیش از شروع مذاکرات ندارد، ولی آنها در ضمن مذاکره دوباره بحث تعلیق را مطرح خواهند کرد و اگر در گذشته بحث تعلیق در مقدمه بحث دیده می شد، اکنون حین بحث مورد مذاکره قرار خواهد گرفت و باید دید آنها تا چه اندازه می خواهند بر خواسته های خود اصرار کنند؛البته در طرف ایرانی هم راهبردی برای عقب نشینی از مواضع وجود ندارد و جمهوری اسلامی مذاکره را با این شرایط به پیش خواهد برد.احساس می شود که مذاکرات دو طرف بسیار پرچالش باشد و به همین دلیل توافقی راهبردی نخواهد بود و اگر توافقی حاصل شود، توافق های روشی خواهد بود.
به هر حال نباید خوشبینانه به این مذاکرات نگاه کرد. آنچه ما در این بسته های پیشنهادی دیدیم، باز شدن باب مذاکرات بود و ما تنها به خاطر مذاکره است که مذاکره می کنیم.
در این میان، آمریکا و اسرائیل به طور طبیعی خواستار شکست مذاکرات هستند و اینگونه به نظر می رسد که آنها در تلاشند تا در روند مذاکرات آینده جلیلی و سولانا اخلال ایجاد کنند و این گفت وگوها را به شکست بکشانند.
طرح تحول اقتصادی و سرنوشت کنترل تورم
نقد و بررسی دعوت رئیس جمهوری از اقتصاددانان برای اظهارنظر پیرامون طرح تحول اقتصادی نیز ازجمله مسائل روز بود.
روزنامه کارگزاران در مقاله ای با عنوان اندیشه های نیمه تمام به قلم آرش حسن نیا نوشته است: با اینکه دولت نهم در عمل اجرای طرح موردنظر رئیس خود موسوم به طرح تحول اقتصادی را آغاز کرده و حتی جزئیات اجرای آن از سوی رئیس مرکز آمار ایران در روزهای قبل منتشر شده، اما به نظر می رسد دولت نهم پس از سه سال آموخته است که برای پیش بردن اهداف و طرحهای خود نیازمند همراهی گروههای بیشتری از میان گروههای مرجع است تا سروشکل مقبولی برای این نوع تصمیم سازی ابتدا به ساکن دست و پا کند. از این رو دعوت از گروههایی مانند مدیران مسئول روزنامه ها یا تعدادی از اساتید اقتصاد در دستور کار دولت قرار گرفته است تا دولت چنین وانمود کند که برای اجرای طرح مورد نظر خود طرف مشورت گروههایی مرجع از میان صاحبان خرد و اندیشه بوده است، اما چند مشکل اساسی بر سر راه چنین فرآیند معیوب تصمیم سازی و تصمیم گیری قرار دارد که چنین نمودی را که دولت نهم سخت به دنبال آن است با مانع و مشکل روبه رو می سازد. اول آنکه به گواه تمام طرفهای به اصطلاح مشورت دولت نهم در این جلسات و دیدارها هنوز طرح مدرن ومکتوبی از آنچه قرار است در این طرح تحول اقتصادی رخ دهد وجود ندارد تا بتوان به استناد آن طرح مدون و مکتوب و بررسی مفاد آن برنامه آغاز شده دولت برای اجرای طرح تحول را نقد کرد.
دوم آنکه دولت نهم سابقه ای از اینکه این طرح با اجرای هفتگانه اش چگونه و با کدام اولویت به صدر برنامه های دولت راه یافته موجود نیست تا براساس آن سابقه مطالعاتی معلوم شود چه اتفاقی قرار است روی دهد، چه تبعاتی به دنبال اجرای این طرح متصور است و دولت برای کاهش این تبعات و آثار چه برنامه هایی در سر دارد.
از سویی دیگر دولت نهم با یک برنامه توسعه پنج ساله نیمه کاره و در عمل کنار گذاشته شده و برنامه توسعه پنج ساله در آستانه تدوینی روبه روست که هر کدام از این برنامه ها می توانست مبنا و محلی برای اجرای طرحی باشد که یکباره در دستور دولت قرار گرفته است وهمه از آن سخن می گویند. همین محمل مناسب برنامه های توسعه ای است که بعضی از کارشناسان را به این سمت سوق می دهد که این طرح همان اصول معوقه برنامه چهارم توسعه است و گروهی دیگر را به این جمع بندی می رساند که چرا دولت طرحی با این اهمیت را در قالب برنامه پنجم توسعه با فرایند به نسبت مطمئن تر و کم هزینه تر تدوین و تصویب برنامه های توسعه به اجرا نگذاشته است. همین جاست که پرسشهای مهم تری نیز مطرح می شود که دولت نهم در اجرای اصول و احکام قانون برنامه چهارم توسعه کدام توفیق را داشته است که تحولی بزرگ در اقتصاد را در سر می پروراند یا حتی گذشته از برنامه توسعه دولت نهم تکلیف برنامه ها و طرحهای فی البداهه خود در سه سال گذشته را به کدام سرانجامی رسانده که طرحی تازه را آغاز کر ده است، اما گذشته از فرآیند اداری و قانونی مبهم در دستور کار قرار گرفتن طرح تحول اقتصادی در کنار تمام برنامه های نیمه کاره دولت ابهامات و تبعاتی است که پیرامون اجرای این طرح مطرح شده و به نظر می رسد دولت نهم نمی تواند بدون پرداختن به این تبعات و بیان راهکارهای خود برای کاهش این آثار دست به چنین ریسکی بزند. به ویژه آنکه براساس بیان شفاهی بخشی از جزئیات این طرح مهمترین بخش طرح تحول اقتصاد پرداخت نقدی یارانه هاست که در چند هفته اخیر نقدهای بسیاری را به همراه داشته است. نقد هایی که نوک پیکان آنها چند برابر شدن تورم را هدف قرار داده است. یادمان نرود که مسئولان اقتصادی و غیراقتصادی دولت نهم بارها و بارها مهمترین اولویت کاری خود را کنترل تورم و کاهش این شاخص بیان کرده اند و براساس هدف گذاری برنامه چهارم توسعه این مهم از باید های برنامه ای اقتصاد ایران است که معلوم نیست در صدر قرار گرفتن طرح تحول اقتصادی اولویت وهدف گذاری کنترل تورم را به چه سرنوشتی دچار خواهد کرد؟ و آخر آنکه برنامه نویسان برنامه چهارم توسعه و مسئولان سازمان منحل شده مدیریت و برنامه ریزی در دولت اصلاحات همواره آماج حملات بی رحمانه دولت نهمی ها و همفکران آنها بوده اند که برنامه چهارم توسعه به استناد کتاب تولید و خمیر شده مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم آمریکایی، لیبرالی، صهیونیستی و... است حال آقایان بفرمایند در دستور کار قرار گرفتن نسخه های بانک جهانی و اصرار به انجام توصیه های آنها برای درمان اقتصاد ایران چه معنایی دارد؟
مکمل ۷ طرح پی در پی
روزنامه اعتمادملی نیز در سرمقاله دیروزش: برای اقتصاد ایران نوشته است:
نشست کارشناسان اقتصادی و اقتصاددانان کشور با رئیس جمهور حداقل این حسن را دارد که بتوان امیدوار بود دولت نهم از رانندگی در جاده یکطرفه دست برداشته، حق آمد و شد در بزرگراه نظری اقتصاد را حتی به صورت نمادین پذیرفته است. طرح تحول اقتصادی که محمود احمدی نژاد از آن به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ مناسبات اقتصادی نام می برد، مکمل ۷ طرح پی درپی اما ظاهرا سازمان نایافته ای است که در یک ارزیابی خوشبینانه از سوی کارشناسان اقتصادی به صورت جزیره هایی جدا از هم درصدد ترمیم مصائب اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها در کشور است.
دولت نهم در حالی به فکر ترمیم فرآیند تزریق یارانه ها افتاده که کمتر از یک سال به پایان عمرآن باقی مانده است. این تصمیم دولت اگر عملی شود رقم ۹۰ هزار میلیارد تومان پول در کشور به صورت شکلی جابه جا خواهد شد. یعنی رقمی که سالیانی دراز بر اساس تصمیم مجلس و راهکارهای عرفی سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق به بودجه کشور تزریق می شد، قرار است به صورت نقدی و با تعیین و شناخت اولویت هایی مستقیما به گروه های هدف و اقشار جامعه پرداخت شود. این اقدام در حالی قرار است صورت پذیرد که خردادماه جاری نرخ تورم به عدد ۲۰,۷ رسید و این رقم به معنای رشد ۲۶,۴ درصدی به نسبت خرداد ٨۶ است. عدد فوق بیانگر یک ریسک عددی بالا و نشانگر رشد تورمی نگران کننده است. در حالی که اکثر کارشناسان معتقدند طرح دولت کلی، غیرهدفمند، غیرتخصصی و عموما شفاهی و غیرمکتوب است، تمرکز بر آن و اجرایی نمودن آن حتی اگر تنها یک روز به پایان کار دولت نهم مانده باشد، بسیار نگران کننده و ریسک آفرین است.
اقتصاد ایران از بیماری های فراوانی رنج می برد و بدون تردید نمی توان یک نسخه تک محوری برای نجات آن تجویز کرد. این پیچیدگی در بیماری مزمن اقتصاد ایران نیازمند تجویزهای پیچیده تر است. هرچند اراده سیاسی برای نیل به افق های مطلوب یک ضرورت و نیاز قطعی است، اما سیاستمداران اگر از مسیر کارشناسی خارج شده و تنها بر دیوار سیاست تکیه نمایند، همواره باید منتظر آوارها باشند. رئیس جمهور در انجام طرح تحول اقتصادی راسخ به نظر می رسد اما باید فراموش نکند که تا پایان کار این دولت قریب به یک سال باقی مانده است. در حالی که آثار مترتب بر تصمیم ایشان کل پیکره نظام سیاسی و اقتصادی کشور را در بر می گیرد و عملا اجرای این سیاست ها به عهده دولت های آتی می افتد، این کار نمی تواند چندان اخلاقی تصور شود. چنین طرح هایی که مخالفان و موافقان زیادی به همراه دارد و از سویی در دل خود حامل اقداماتی رادیکال است، باید توسط طراحان و مجریان آن اجرا شود تا کارنامه اش به پای طراحان نوشته شود. با این کار دولت نهم تعهدی برای دیگران ایجاد می کند که شاید اعتقادی به آن نداشته باشند. جز آنکه احمدی نژاد آنقدر به خود مطمئن باشد که در دور دوم ریاست جمهوری خویش این ردا بر دوش او خواهد ماند؟ از سوی دیگر مقامات وزارت بازرگانی تزریق سهمگین یارانه های نقدی را حامل آثار سیاسی و اجتماعی فراوانی دانسته آن را برای کشور خطرناک می دانند. اقتصاد تورمی ایران در معرض منحنی های اثرآفرین تصمیم های سیاسی است. چنانچه بدون ارزیابی های همه جانبه و با تعجیل و شتابزدگی، طرحی با چنین آثار و تبعاتی در کشور اجرا شود، می تواند برای کلیت نظام سیاسی آسیب آفرین باشد. ضمن استقبال از تصمیم دولت برای انجام مذاکرات و نشست های تخصصی، از دولت نهم خاصه رئیس آن انتظار می رود تا نیل به نقطه اطمینان بخش و اجماع عمومی متخصصان اقتصادی، از هر گونه شتابزدگی و تعجیل پرهیزنمایند.
آمریکا نمی تواند رضایت دهد
آیا اسرائیل جرأت حمله به ایران را دارد؟ این سوال عنوان مقاله ای است در روزنامه رسالت که در پی نقل شده است:
این روزها به بهانه برگزاری مانور رژیم صهیونیستی در دریای مدیترانه برای حمله احتمالی به مراکز هسته ای ایران، جنگ روانی گسترده ای علیه کشورمان در جریان است. هرچند مقامات سیاسی و نظامی کشورمان به این ادعاها و تهدیدات پاسخ داده اند، اما امروز این سوال مطرح است که آیا اسرائیل جرات حمله به ایران را در شرایط کنونی دارد یا نه؟
در پاسخ باید گفته شود که اسرائیلی ها در جنگ ٣٣ روزه نشان دادند که بسیار آسیب پذیر هستند و توان ورود به یک جنگ دیگر را ندارند. ناتوانی های اسرائیل در وقایع غزه باز خود را نشان داد، آنها با تمام توان به محاصره غزه پرداختند، اما قادر به مهار و نابودی جنبش مردمی حماس نبودند. اسرائیلی ها نیک می دانند که ایران کشور بسیار قدرتمندی با توانایی های بالای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی است و عمق استراتژیک آن در سراسر جهان بخصوص خاورمیانه کاملا مشهود است، لذا فکر حمله به ایران برای آنها دور از تصور است و پیامدهای حمله به ایران برای آنها بسیار گران و زیانبار خواهد بود و امنیت ملی اسرائیل رابه مخاطره خواهد افکند. پاسخ ایران به هر نوع حمله و تجاوز بسیار سریع و کوبنده و قاطع خواهد بود و این چیزی است که اسرائیلی ها به آن رسیده اند.
حمله اسرائیل به ایران بدون حمایت و همکاری آمریکا امکان تحقق ندارد. واقعیت این است که آمریکایی ها در شرایط کنونی در موقعیتی نیستند که ازحمله به ایران استقبال نمایند. دولت آمریکا به دلایل ذیل نمی تواند به حمله اسرائیل به ایران رضایت دهد:
الف: مخالفت شدید و گسترده جامعه جهانی با وقوع جنگ دیگر در خاورمیانه و نفرت از آمریکا و عملکرد آن در عراق و افغانستان و…
ب: انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مخالفت گسترده افکار عمومی مردم آمریکا علیه اقدامات جنگ طلبانه بوش و جمهوریخواهان و برنامه های دموکرات ها و اوباما که باعث ارتقای افکار عمومی مردم آمریکا از پیامدهای جنگ آمریکا در عراق و افغانستان و نتایج زیانبار آن شده است، نومحافظه کاران را در بن بست سیاسی قرار داده است.
ج: افزایش بی رویه قیمت جهانی نفت و مشکلات اقتصادی جامعه آمریکا
د: حضور هزاران نفر از نیروهای آمریکایی در عراق، افغانستان، خلیج فارس که در صورت وقوع جنگ در معرض حمله و نابودی قرار دارند و عدم دورنمای حمله به ایران و پیامدهای آن در منطقه و جهان، زیرا در صورت حمله به ایران قطعا دیگر پایان جنگ و حمله در دست آمریکا و اسرائیل نخواهد بود و منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار داده خواهد شد.
اما مهمترین سوال که ذهن آمریکا و اسرائیل را به خود جلب کرده آن است در صورت حمله احتمالی پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟
واقعیت آن است در صورت حمله اسرائیل و یا آمریکا به ایران، جمهوری اسلامی از تمام توان و امکانات خود برای مقابله استفاده خواهد کرد و متجاوزان را از اقدام خود پشیمان خواهد ساخت. با حمله به ایران دیگر هیچ نقطه ای در اسرائیل و… در امان نخواهد بود…
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|