سفری از برهوت پریشانی به ماندآب اندیشه - محمد امینی

نظرات دیگران
  
    از : کاوه جلالی

عنوان : نقد یا هجو
نوشته جناب امینی نشانگر تفکرات پان فارسیستی و راسیستی ایشان است. کسی که دریای خزر را مازندران نامیده و از قبول انتقادات سازنده سر باز میزند و خونخواری و دد منشی هخامنشیان را که در چپاول و غارت و استعمار ملتهای دیگر دست کمی از مغولان نداشتند را متمدن مینامد واضح است که در خصوص پژوهش و نظری که خلاف اندیشههای دگماتیستی ایشان باشد چه عکسالعملی خواهد داشت.
۱۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۷       

    از : آیدین تبریزی

عنوان : آوردن لینک اصل مقاله به همراه نقد آن ضروری است.
جناب آقای امینی،

رسم بر این است که هرگاه نقدی بر مقاله ای می نویسند، لینکی هم به اصل آن در اختیار خواننده قرار می دهند تا او بتواند با مطالعه اصل مقاله و نقد شما بهتر با موضوع آشنا شود. لذا تصمیم گرفتم که لینک اصل مقاله را که در سایت «ایران گلوبال» منتشر شده برای اطلاع خوانندگان در اینجا بیاورم:

http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=۲&news-id=۴۶۷۲۶&nid=haupt

فقط باید متذکر شوم که در سیستم نظرات اخبار روز همه اعداد و ارقام به فارسی تبدیل می شوند و برای این که این لینک درست کار کند، خوانندگان باید همه ارقام را به انگلیسی تبدیل کنند.

اما در مورد مقاله آقای اردلان باید بگویم که مقاله ایشان آنجا که به تاریخ گذشته مربوط می شود با دقت بالایی درست است یعنی طبیعت خشن، انسانها را هم خشن می کند و اکثر جهانگشایان غارتگر و خشن مانند هخامنشیان، مغولها و ... در سرزمینهای خشک و بی آب و علف که طبیعت خشنی دارد (چه گرم و خشک مثل کویر و چه سرد و خشک مثل سیبری) ظهور کرده اند. اما این نظریه بیشتر در عصر زراعت و دامداری صدق می کرد و به نظرم تعمیم این نظریه به دوران معاصر چندان دقیق نیست. چون بشر در عصر انقلاب صنعتی، به تدریج بر تمام ناملایمات طبیعی غلبه می کند و چرخه تولید صنعتی خود را به طبیعت تحمیل می کند و دیگر فراوانی و تولید تابع مستقیمی از میزان بارندگی نیست، هرچند همچنان طبیعت نقشی مهم در توسعه کشورها بر عهده دارد ولی هرچه زمان می گذرد، نقش تکنولوژی های پیشرفته پر رنگتر می شود و نقش عوامل طبیعی کم رنگتر می شود.

این تئوری می تواند بررسی تاریخ گذشته این منطقه را دقیق تر نماید و به جای تاکید بر نژاد به عنوان عامل خشن بودن و خونخوار بودن، به عامل طبیعت که آن مردمان خشن در آن رشد کرده اند، تاکید بگذارد و خشونت های داریوش و چنگیز را نه وابسته به نژادشان که وابسته به خواستگاه طبیعی شان نماید. چرا که نوادگان همان مردمان پس از نسلها زندگی در طبیعتی ملایم و پربار، به علم و ادب و هنر روی آورده اند.
۱۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣٨۷