از : سیامند
عنوان : این راستگویی از نوع «راست» است. بسیار هم «راست»
آقای «راستگو» به گمانم جان کلام را در این جملات بیان فرموده اید:
«دولت اسرائیل بهمراهی آمریکا تلاش نمود از میان گروههای سلطنت طلب ، سازمان مجاهدین ، تجزیه طلبها و برخی از نیروهای بریده شده از جمهوری اسلامی جبهه ای جهت تعویض رژیم جمهوری اسلامی ایجاد نماید که این اقدام با فعالیت و افشاگری پیگیر نیروهای دمکرات و مستقل ایرانی به شکست انجامید»
مشکل شما و باقی نوستالژیک های «حزب طراز نوین» اینجاست که هنوز در حال و هوای دوران جنگ سرد زندگی می کنید. دوست محترم، از خواب برخیزید، از «سوسیالیسم واقعا موجود» شما تنها کشوری باقی مانده که تبدیل به منبعِ راست افراطی و گروه های نژادپرست سراسر اروپا شده و در عرصه ی جهانی نیز در کنار ازتجاعی ترین و ضددمکراتیک ترین حکومت های جهان می ایستد. همین دیروز قطعنامه ی تحریم زیمبابوه ی موگابه را به همراهی چین هر دو با هم وتو کردند.
دوست محرتم بر مبنای این گفته ی شما، آنها که خواهان براندازی و تغییر رژیم جمهوری اسلامی اند الزاما در یکی از دسته های نامبرده جای می گیرند، یعنی یا سلطنت طلب، مجاهدین، تجزیه طلبان و البته گروه های بریده شده از جمهوری اسلامی. و البته دمکرات ها و مستقل های ایرانی هم که خارج از این گروهند و تنها انتقاداتی به حکومت دارند. دوست محترم مثل اینکه شما حتی همان انتقاداتِ نیم بند رهبران حزبتان را نیز نمی پسندید. شما هنوز در رویای «جبهه ی متحد خلق به رهبری امام» مشغول مبارزه اید. این دسته ی «بریده شده گان از جمهوری اسلامی» شامل خود شما و هم نظرانتان نیست ؟ پس چطور امروزه شما در کنار سردار جعفری که اتفاقا به سلاح سنگین مجهز هم شده، سینه می زنید و مایهی به ادامه ی «مبارزه ی ضد امپریالیستی تان هستید ؟
دوست محترم، متاسفانه سی سال حکومت جمهوری اسلامی و شکست و فروپاشیِ «سوسیالیسم واقعا موجود» شما و هم فکرانتان را چیزی نیاموخت، حال با چند جمله ی من نیز چیزی تغییر نخواهد کرد، اما تنها به هدف یادآوری عرض می کنم، جنگ را همواره دوسر است. در هر جنگی می بایست به دنبال منافع بود، نفع چه کسی در جنگ است ؟ چرا جنگ و چرا نه جنگ ؟ پس از این که به این بخش پرداختید، سپس منافع هر یک از دو طرف جنگ را تبیین بفرمائید. نفع برای هر کدام از دو طرف چه معنایی دارد ؟ برای جمهوری اسلامی نفع در شرایط کنونی چیست ؟ اسرائیل و امریکا به دنبال چه منافعی اند ؟ و سپس به گفتارها و رفتار طرفین طی سال های اخیر نیز عنایت بفرمائید. تا جایی که ما نوآموزان تحلیل سیاسی آموخته ایم؛ اینها روش تحلیلی سنجیده و نزدیک به واقعیت می تواند باشد، نه نتیجه گیری احساسی از یک مقاله در روزنامه ای و یا اظهارنظری از جانب فردی حکومتی یا روزنامه نگاری جنجالی.
۱٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣٨۷
|