عطر سرخ فریاد ...


پیرایه یغمایی


• رنگ سرخ گل‌ها مرد، سرخ اگر به چشمت خورد
عطر سرخ فریاد است، لخته لخته هر جا خشک

چهره ‌هاله‌ای مبهم، سینه راوی ماتم
دیده لب به لب از اشک، بام‌گونه امّا خشک ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ تير ۱٣٨۷ -  ۹ ژوئيه ۲۰۰٨


 
 خشک ِ خشک ِ خشک آمد، قد سرو رعنا خشک
برگ و بار سبزش ریخت، شد ز بیخ و بالا خشک

عشق و زندگی در یاد، از نوک قلم افتاد
بزم دل مهیّا لیک، جوهر تمنّا خشک

لحظه لحظه‌ی توفان، خاک و حسرت باران
آسمان سیاه اما، ابر‌های نازا خشک

رنگ سرخ گل‌ها مرد، سرخ اگر به چشمت خورد
عطر سرخ فریاد است، لخته لخته هر جا خشک

چهره ‌هاله‌ای مبهم، سینه راوی ماتم
دیده لب به لب از اشک، بام‌گونه امّا خشک

این هجوم ویرانی است، از چه می‌برد؟ گر نیست
رود زنده را تا مرگ، روح چشمه را تا خشک

خشکسال تر دامن، می‌زند ز گل گردن
گردن و تبر تر شد، باغ و دشت و صحرا خشک

فصل پنجمینش خوان، در بلوغ تابستان
از درون زمستانیم، سوز خشک و سرما خشک

Pirayeh163@hotmail.com