جادو و آیین های جادویی در مراسم ازدواج در ایران


عباس احمدی


• مراسم عروسی و ازدواج درایران، سرشار از جادو و آیین هایی جادویی است. مراسمی که در این مقاله مورد بررسی قرار داده ام از کتاب نیرنگستان نوشته ی صادق هدایت، انتخاب کرده ام ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ تير ۱٣٨۷ -  ۱۷ ژوئيه ۲۰۰٨


مراسم عروسی و ازدواج درایران، سرشار از جادو و آیین هایی جادویی است. مراسمی که در این مقاله مورد بررسی قرار داده ام از کتاب نیرنگستان نوشته ی صادق هدایت، انتخاب کرده ام. ابتدا، آن دسته از مراسمی را که بر اساس جادوی تقلیدی ساخته شده است، تحلیل کرده ام و سپس به آیین هایی که بر شالوده ی جادوی سرایتی استوار است، پرداخته ام. در پایان مقاله به نوع خاصی از جادو به نام جاوی پیشگویی اشاره کرده ام. نکته ی اصلی در فرضیه من این است که جادو، که چیره کننده ی آدمی است، نوعی "علم عامیانه" است که هدف آن مانند "علم عالمانه"، بر مطالعه ی رابطه ی علت و معلولی بین پدیده های طبیعی استوار است و با مذهب، که خوار کننده ی آدمی است و بر اساس رابطه با خدایان ساخته شده است، تفاوت زیاد دارد.         
***
جادوی تقلیدی
در جادوی تقلیدی، جادوگر با انجام عملیاتی مخصوص، می کوشد طبیعت را مجبور کند تا از عمل او تقلید نماید. به عنوان مثال، به جادوی "فندق مغز جیوه ای" که در مراسم عروسی به کار می رود، توجه کنید:

" مغز یک فندق را در آورده. در آن جیوه می ریزند. و سوراخ آن را با موم می گیرند. و آن را همراه عروس می کنند تا همان طوری که جیوه در فندق می لغزد، دل داماد برای عروس بتپد." (نیرنگستان، ص ۲٣)

این یک نوع جادوی تقلیدی است. هدف از آن این است که دل داماد در قفسه ی سینه از مایع لغزنده ی جیوه در محفظه ی فندق، تقلید کند، "تا همان طوری که جیوه در فندق می لغزد، دل داماد برای عروس بتپد."

نمونه ی دیگر از جادوی تقلیدی، پرهیز از گره در لباس عروس در آداب و تشریفات زناشویی در ایران، است.

"در لباس عروس نیاید گره باشد. همچنین، بندهای لباس او باید باز باشد، تا گره در کارش نخورد." (نیرنگستان، ص ۲۲)   

در این جا، بین گره خوردن در لباس و گره خوردن در کار عروس، یک رابطه ی علت و معلولی مشاهده می شود. کافی ست کسی بندهای لباس عروس را گره بزنند، تا کارعروس، به تقلید از آن، گره بخورد. بنابراین برای جلوگیری از گره خوردن کار عروس، باید بندهای لباس او باز باشد.

نمونه دیگراز جادوی تقلیدی، آیین بستن زبان مادر شوهر است.

"یک زبان از شله سرخ درست می کنند. و آن را زیر عروس، به زمین میخ کوب می کنند. و می گویند: زبان مادر شوهر، خواهر شوهر، جاری، و پدر شوهر را بستم. "(نیرنگستان، ص ۲۱)

هدف از میخ کوب کردن زبان شله سرخ در زیر عروس، این است که زبان مادرشوهر و خواهر شوهر و جاری و پدر شوهر، از این کار تقلید کند و همان طور که زبان شله سرخ در زیر عروس میخ کوب شد، زبان آن ها نیز در برابر عروس بسته شود.
***
جادوی سرایتی
در جادوی سرایتی، خاصیت یک جسم بر اثر تماس و همنشینی به جسم دیگر سرایت می کند. به عنوان مثال، عوام معتقدند که اگر یک مرد مجرد با یک نفر تازه داماد، نشست و برخاست بکند، خاصیت تاهل و زن گرفتن، بر اثر مجاورت و همنشینی و تماس، از تازه داماد به آن شخص سرایت می کند. به این نمونه، از کتاب نیرنگستان صادق هدایت، توجه کنید:

"داماد را که به حمام می برند، باید یک نفر ینگه (یا لنگه)، از اقوام او، که هنوز زن نگرفته باشد، دوش به دوش او، همه جا برود و بیاید و آن شخص زود زن خواهد گرفت. همچنین، عروس باید یک ینگه داشته باشد و ینگه شدن باعث سفید بختی است." (نیرنگستان، ص ۲۴)

اعتقاد به این که "ینگه شدن باعث سفید بختی است" نیز نوعی جادوی سرایتی است. در این جا، خاصیت سفید بختی، ازراه تماس، از نوعروس جوان به ینگه ی عروس سرایت می کند و با عث می شود که ینگه نیز مانند عروس جوان، ازدواج کند و سفیدبخت شود.

یکی دیگر از آیین های جادویی در تشریفات ازدواج در ایران، مراسم گلاب شوران است:

"بعد از دست به دست دادن، شست پای عروس و داماد را به هم می بندند و با گلاب می شویند... و آن گلاب را به دیوار می پاشند که موجب برکت خانه می شود. " (نیرنگستان، ص ۲٣-۲۴)

مراسم "گلاب شوران"، نوعی جادوی سرایتی است. در این آیین جادویی، خاصیت خوشبختی و برکت از شست پای عروس و داماد به گلاب منتقل می شود. با پاشیدن این گلاب متبرک به دیوار خانه، خاصیت خوشبختی و برکت از گلاب به دیوار خانه سرایت می کند. در این جا، دیوار خانه مستقیما با بدن عروس و داماد تماس ندارد، بلکه از گلاب به عنوان واسطه و ناقل خوشبختی استفاده شده است که از یک سو با بدن عروس و داماد، و از سوی دیگر با دیوار خانه تماس برقرار می کند. زنجیره ی علت و معلولی این جادوی سرایتی به شرح زیر است:
برکت و سفیدبختی -- شست پای عروس و داماد – گلاب – دیوار خانه

گاهی به جای گلاب از نقل استفاده می شود. در بین عوام، یکی از تشریفات مراسم عروسی، شباش کردن نقل بر سر عروس و داماد است:

"نقلی که سر عروس و داماد شباش می کنند، هر کس بردارد و بخورد اسباب گشایش کارش می شود." (نیرنگستان، ص ۲٣)

این نیز نوعی جادوی سرایتی است. نقل بر اثر تماس با سر عروس و داماد، خاصیت برکت و سفیدبختی را از عروس و داماد به خود منتقل کرده است و هرکس این نقل متبرک را بخورد،   می تواند خاصیت برکت و خوشبختی را، از راه دستگاه گوارش، ازنقل به خود منتقل نماید. زنجیره ی علت و معلولی این جادوی سرایتی به شرح زیر است:
برکت و سفیدبختی -- سرعروس و داماد – نقل – دستگاه گوارش
***
ارتباط جادو با علم

جادو، برادر دو قلوی علم است. جادو، مانند علم، بر مشاهده و کشف رابطه ی علت و معلولی بین پدیده های طبیعی، استوار است. جادو با مذهب که بر نیروهای آسمانی و لاهوتی استوار است، تفاوت عمده دارد. در عصر جادو یعنی در زمانی که هنوز خدایان از زمین به آسمان نرفته بودند، آدمیان، برای بر آورده شدن خواسته هایشان، به جای آن که به آسمان و نیروهای آسمانی متوسل شوند، سعی می کردند با تکیه بر زمین و نیروهای زمینی به خواسته های خود برسند. جادو، از این نظر، یعنی از نظر تکیه زدن بر نیروهای زمینی و ناسوتی، برادر دوقلوی علم است.

بگذارید با آوردن مثالی این موضوع را روشن کنم.

در طبیعت اگر مقداری خاک درمجاورت گلبرگ های گل خوشبویی قرار بگیرد، عطر گل و خاصیت خوشبویی آن از گل به خاک سرایت می کند. این پدیده، که سعدی نیزدر داستان "گلی خوشبوی در حمام روزی / رسید از دست محبوبی به دستم" به آن اشاره کرده است، یک پدیده ی زمینی است و از قوانین فیزیکی پیروی می کند. در این جا یک رابطه ی علت و معلولی بین مجاورت و تماس با گل و خوشبو شدن خاک مشاهده می شود. اگر این پدیده ی طبیعی، یعنی سرایت عطر گل بر اثر مجاورت و تماس با گل، را به سایر امور، مانند مجاورت و همنشینی یک دختر مجرد با یک تازه عروس، تعمیم بدهیم، به جادوی سرایتی می رسیم و مانند عوام معتقد می شویم که "ینگه شدن باعث سفید بختی است"

در نمونه ی بالا، اثری از توسل به آسمان و خدایان آسمانی برای سفید بختی مشاهده نمی شود. ینگه ی عروس، به جای توسل به آسمان و التماس و ندبه به درگاه خدایان،سعی می کند از راه های زمینی و با نشست و برخاست با تازه عروس جوان، خاصیت سفید بختی را، از راه جادوی سرایتی، از تازه عروس به خودش منتقل کند. عوام در ذهن خود استدلال می کنند که همان طور که بر اثر همنشینی با گل نوشکفته، عطر گل به انسان منتقل می شود؛ بنابراین بر اثر همنشینی با عروس نوشکفته نیز خاصیت سفید بختی او را به انسان سرایت خواهد کرد. ینگه ی عروس می خواهد از راهی کاملا زمینی و این-جهانی و دنیوی و ناسوتی، و نه آسمانی و آن-جهانی و مذهبی و لاهوتی ، خود را سفید بخت کند.

اگر "عقیده ی سخیفه" ی سفید بخت شدن ینگه ی عروس را که بر اصول جادویی استوار است، با داستان کمال همنشین سعدی که بر اصول علمی استوار است، مقایسه کنیم، متوجه می شویم که هردوی آ ن ها از رابطه ی علت و معلولی بین پدیده های طبیعی سرچشمه گرفته است. سعدی روایت می کند که یک روز، در حمام، گِل (با کسره ی گاف) خوشبویی از دست محبوبی به دستم رسید. از گِل پرسیدم که تو مشک و یا عبیری که از بوی دلاویز تو مست ام؟ گِل پاسخ داد که من گِلی ناچیز بودم، اما مدتی با گل (با ضمه ی گاف) نشستم. در اثر تماس و مجاورت با گل ، عطر وبوی خوش او به من سرایت کرد و مرا خوشبو ساخت و گرنه من همان خاکم که هستم.

گِلی خوشبوی، در حمام، روزی / رسید از دست محبوبی، به دستم.
بدو گفتم که: "مشکی یا عبیری، / که از بوی دلاویر تو مستم؟"
بگفتا: " من گِلی ناچیز بودم، / ولیکن مدتی با گل نشستم.
کمال همنشین در من اثر کرد /وگرنه، من همان خاکم که هستم."

عوام معتقدند که اگر گلی ناچیز می تواند مدتی با گل بنشیند و کمال همنشین در او اثر کند، بنابراین دختری مجرد نیز می تواند مدتی با تازه عروس جوانی بنشیند و انتظار داشته باشد که کمال همنشین در او اثر کند و او نیز بزودی عروس شود.

نمونه ی دیگرازمکانیسم زمینی و دنیوی و این جهانی ی جادو، آیین   جادویی "فندق جیوه دار" است که در ابتدای این مقاله شرح داده شد. در این آیین جادویی، عروس به جای دعا به درگاه خدایان و کمک گرفتن از ملکوت آسمان، می کوشد با استفاده از راهکار های زمینی مانند لغزیدن جیوه در درون پوسته ی فندق، دل داماد را وادار به تقلید از جیوه کند وبا تکیه بر توانایی های این جهانی، به خواسته ی خود برسد.
***
جادوی پیشگویی
تا این جا نشان دادیم که بسیاری از تشریفات ازدواج در ایران ازجادوی سرایتی ویا جادوی تقلیدی، سرچشمه گرفته است. به غیرازاین دو نوع جادو که هدف آن، مانند علم، چیرگی و تسلط آدمی بر طبیعت است، ، نوع دیگری از جادو در ایران رایج است که برای پیشگویی به کار می رود. جادوی پیشگویی بر این اساس استوار است که چیزی که امروز روی می دهد، از نظر سمبولیک با آن چه که در آینده روی خواهد داد، ارتباط دارد. برای روشن شدن مطلب، به نمونه ی زیر توجه کنید. عوام معتفدند که:

"اگر زن آبستن در کوچه سنجاق پیدا کند، بچه اش دختر میشود، و اگر سوزن پیدا یکند، پسر می شود." (نیرنگستان، ص ۲۵ )

سوزن به خاطر آن که دراز و نوک تیز است، سمبول و فرانمود قضیب یا آلت تناسلی مردانه است. سنجاق به علت آن که بدنه ی آن به صورت یک حلقه است، سمبول و نشانه ی مهبل یا آلت تناسلی زنانه است. در این جا نوعی ارتباط جادویی بین سوزن و قضیب وجود دارد. جادوگربرای دانستن آینده از خدایان آسمانی یاری نمی جوید، بلکه می کوشد از راه های زمینی و دنیوی و با تکیه بر شباهت بین سوزن و قضیب، آینده را پیش بینی کند. پیداکردن سوزن دراز و نوک تیز، به نوعی، از پیداکردن قضیب برای نوزاد آینده، خبر می دهد که آن نیز از نظر آناتومی و علم اندام شناسی، مانند سوزن، دراز و نوک تیز است. با همین استدلال، پیداکردن سنجاق حلقوی، به نوعی، از پیداکردن مهبل برای نوزاد آینده، خبر می دهد که آن نیز از نظر آناتومی و علم اندام شناسی، مانند سنجاق، دارای حلقه است.      

نمونه ی دیگر از کاربرد سمبول ها و نشانه های جنسی در پیشگویی آینده، استفاده از سمبولیسم سبیل و زلف است.

"اگر زن آبستن...دستش را ببرد به پشت لبش، بچه اش پسر خواهد شد و اگر به زلفش دست بزند، بچه دختر می شود" (نیرنگستان، ص ۲۵ )

در این جا نیز نوعی ارتباط جادویی بین سبیل و قضیب و زلف و مهبل وجود دارد. جادوگر می کوشد از راه سمبولیسم سبیل و زلف، آینده را پیشگوی کند. سبیل پشت لب زن آبستن با سبیل پشت لب نوزاد آینده و زلف زن حامله با زلف نوازاد آینده مرتبط است و از روی آن می توان به آن دیگری رسید.
***
منابع
۱) صادق هدایت. ۱۹٨۹ میلادی. نیرنگستان. لوس آنجلس. از روی نسخه ی انتشارات جاویدان (تهران فروردین ۱٣۱۱).

Abbas.Ahmadi@Mailcity.com