هوشنگ امیراحمدی علیه شیرین عبادی


• گروه صلحی که شیرین عبادی تشکیل داده، تنها توانسته بهانه‌ای جدید به دست آمریکا بدهد تا بحث حقوق بشر در ایران توسط برخی از رسانه‌های آمریکایی هر روز مطرح شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۱ تير ۱٣٨۷ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۰٨


هوشنگ امیراحمدی در دومین گفتگویی که در کمتر از یک هفته با سایت تابناک انجام داده است، به فعالیت های صلح طلبانه در ایران و سایر نقاط جهان حمله کرد.
به گزارش تابناک دکتر هوشنگ امیراحمدی با انتقاد شدید از برخی اقدامات تبلیغاتی نظیر تشکیل گروه صلح توسط شیرین عبادی گفت: حرکت‌هایی همچون تشکیل گروه صلح، تجمع، راهپیمایی در آمریکا و اروپا علیه جنگ و تشکیل گروه‌های اینترنتی و جمع کردن امضا و فرستادن ایمیل را نه تنها کارساز نمی‌دانم،‌ بلکه یک کار خام و بچه‌گانه می‌‌دانم، همان گونه که همین گروه صلحی که خانم شیرین عبادی تشکیل داده بود، تنها توانسته بهانه‌ای جدید به دست آمریکا بدهد تا بحث حقوق بشر در ایران توسط برخی از رسانه‌های آمریکایی هر روز مطرح شود.
این استاد ایرانی دانشگاه آمریکا که علاقه زیادی به برقراری رابطه بین ایران و آمریکا دارد، در پاسخ به این پرسش «تابناک» که چه کسی شما را به ایفای نقش در این زمینه کرده، گفت: من خودم، خود را مأمور کرده‌ام و افتخارم این است که در دو سال گذشته، تلاش کرده‌ام با روابط دوستانه‌ای که با برخی مقامات بلندپایه آمریکایی دارم و همچنین لطفی که مقامات ایرانی دارند، زمینه مذاکرات دو جانبه بین مقامات دو دولت را برقرار کنم.
لابیست یعنی کسی که مغز طرف مقابل را می‌شوید و او را با توجه به منافع خودش توجیه می‌کند. هیچ گاه صهیونیست‌ها در آمریکا تظاهرات راه نمی‌‌اندازند، بلکه می‌روند افراد موثر را توجیه می‌‌کنند. متأسفانه ایران در آمریکا یتیم است. ما باید بدانیم که محل لابی، واشنگتن است و همه کشورهای اروپایی و عربی و صهیونیست‌ها در واشنگتن لابی دارند، نه کشورهای ضعیف.
امیراحمدی مهمترین اشتباه ایران در پرونده هسته‌ای را مجوز ورود اروپا به این پرونده خواند، در حالی که به اعتقاد او، مشکلی که برای تحقیقات هسته‌ای ایران به وجود آمد، ساخته و پرداخته آمریکایی‌ها بود و اروپایی‌ها از ابتدا مشکل جدی با مسئله هسته‌ای ما نداشتند.
وی گفت: آن موقعی که طرف ایرانی تصمیم گرفت اروپایی‌ها را به عنوان طرف مذاکرات انتخاب کند، هشدار دادم که با اروپایی‌ها مذاکره نکنیم؛ چون اینها اگر اجازه ورود و بازرسی پیدا کنند، حتی به زیرزمین حرم امام رضا هم رحم نمی‌کنند و می‌خواهند آنجا را هم بگردند و سرانجام هم به تمام آنچه در ذهن دارند، تن بدهیم، اما قدرت تصمیم‌گیری ندارند و آخر کار، باز گوش به فرمان آمریکایی‌ها هستند. یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد هسته‌ای ایران می‌گفت، هر وقت ما با اروپایی‌ها جلسه داشتیم، یک گروهی از آمریکایی‌ها هم در اتاق کناری بودند و وقتی به یکسری توافقات با مقامات اروپایی ‌رسیدیم، آنها اجازه تنفس می‌خواستند؛ در همین زمان استراحت می‌رفتند پیش آمریکایی‌ها، آمریکایی‌ها هم با ترفندهایی و ارایه یکسری مدارک (جعلی یا واقعی) جدید به آنها، جریان مذاکرات را تغییر می‌دادند، به گونه‌ای که پس از بازگشت به میز مذاکرات، همه سخنان قبلی خود و تعهدات چند دقیقه پیش خود را انکار می‌کردند و گاه مواضعی مخالف مواضع قبلی خود در پیش می‌گرفتند.
طرف ایرانی چون نمی‌خواست با آمریکا مستقیما وارد مذاکره شود، رفت سراغ اروپایی‌ها ولی به این مطلب توجه نداشت که آمریکایی‌ها نخواهند گذاشت دو طرف به مصالحه برسند.
دکتر امیراحمدی پرونده هسته‌ای ایران را تله آمریکا برای مات کردن اروپا و بلوک شرق دانست و گفت: این کشورها سال‌ها بود که از دعوای بین ایران و آمریکا سود می‌بردند، چون آمریکا عملا از تجارت با ایران در حجم گسترده بی‌بهره بود و در عوض شرکت‌های اروپایی، روسی، چینی و ... در پروژه‌های سودآور ایران از جمله طرح‌های نفت و گاز ایران حضور چشمگیر داشتند، اما عملا می‌بینیم که در شورای امنیت روسیه، چین، انگلستان و فرانسه به دست خودشان تحریم‌هایی را علیه ایران وضع کردند که در اصل علیه خودشان بود و شرکت‌های آنان را از بازار پرسود ایران بی‌بهره کرد.
وی توضیح داد: آمریکایی‌ها در پرونده ایران عملا طرف‌های مذاکره‌کننده با ایران، آنها را که در عراق بازی داده نشده بودند، به یک بازی باخت ـ باخت، کشاندند که اگر هر کجا از این مذاکرات به جانبداری از ایران، از مذاکرات کنار می‌کشیدند، به معنی به بن‌بست رسیدن دیپلماسی بود و آن گاه آمریکایی‌ها خود را محق می‌دانستند که موضوع را آن گونه که می‌خواهند، به پایان برسانند و اگر هم غیر از این عمل می‌‌کردند، به همین جایی رسیدند که هم‌اکنون علیه منافع اقتصادی خودشان قطعنامه امضا می‌کنند.
با این حساب آنها اگر قطعنامه‌های تحریم ایران را امضا کنند، در واقع، علیه خودشان رأی داده و خودشان را از منافع اقتصادی در ایران محروم می‌کنند و اگر هم وتو کنند، دست آمریکا را برای یافتن بهانه پایان دیپلماسی باز گذاشته‌‌اند، چون شورای امنیت، در واقع، شورای جنگ است و در عراق هم با وتوی قطعنامه‌ توسط چین و روسیه، راه برای جنگ باز شد.
وی با اشاره به دیدار خود با وزیر دفاع ریگان که به قول وی، بوش و رایس از او حرف‌شنوی دارند، گفت: در این دیدار که دو ماه پیش از ۱۱ سپتامبر برگزار شد، «جورج شولتز» به من گفت: ما می‌دانیم که زور و برخورد فیزیکی با ایران پاسخ می‌دهد، ولی هیچ گاه توانایی تحمل پیامدهای این برخورد را در درازمدت نداشته‌ایم و نه خواهیم داشت لذا من حاضرم به عنوان کسی که رایس و بوش از من حرف شنوی دارند، برای حل و فصل این دلخوری‌‌ها میانجیگری کنم، ولی شرط آن است که پیامی رسمی از مقامات عالی‌رتبه ایران مبنی بر تمایل آنها دریافت کنم. تنها پس از دو ماه از دریافت پیام، دو ماه وقت نیاز داریم. پس از آن دیدار که چند ماه پیش از ماجرای یازدهم سپتامبر بود، با آقای نژادحسینیان، سفیر وقت ایران در سازمان ملل دیدار کردم و موضوع را با وی در میان گذاشتم،‌ از قضا وی چند روز بعد به ایران رفت و پس از سه یا چهار هفته بازگشت. وقتی از او نتیجه را جویا شدم، او با لبخند پاسخ داد: با آقای خاتمی در میان گذاشتم و گفتند که من پیشتر پاسخ خود را در سخنرانی‌هایم داده‌ا‌م و هنگامی که گفتم: کدام سخنرانی، گفت: من پیدا نکردم و در پایان نژادحسینیان به من گفت که حامل پیام رسمی نیست.
گفتنی است، امیراحمدی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده بود و پس از ردصلاحیت در نامه‌ای به آیت‌الله جنتی، ردصلاحیت خود را آری به حمله آمریکا به ایران، نه به ایجاد یک اقتصاد شکوفا برای مردم ایران، و نه به برگزاری انتخابات آزاد خوانده بود!