در مقابل آیینه


داریوش لعل ریاحی


• این تویی لم داده زیر ِ سایبان؟
از خودت خالی، جدا از آرمان!

این تویی دور از حریم ِ آفتاب؟
دور تر از مرغ ماهی خوار و آب! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۱ تير ۱٣٨۷ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۰٨


این زمان نقش تو در آیینه نیست!
اندکی اندیشه کن، این عکس ِ کیست؟

این تویی آیا چنین، چون پود ِ سنگ؟
آسمان در دیده ات هفتاد رنگ!

این تویی لم داده زیر ِ سایبان؟
از خودت خالی، جدا از آرمان!

این تویی دور از حریم ِ آفتاب؟
دور تر از مرغ ماهی خوار و آب!

این تویی اندیشه در کولاک برف؟
دیده نابینا، پر از ایما و حرف!

آه! ای آینه یارم نیستی
آه! ای دریا کنارم نیستی

شوق ِ موج و آتشم آید به یاد
شوق رفتن، شوق بودن، شوق داد

شوق ِ زندان، شوق تن دادن به رنج
شوق ِ دل بستن به مزد ِ دسترنج

من قبای ژنده را آویختم
زنده کن جانم، حَذَر را ریختم

من به پایم، سینه ام را باز کن
در هوایی غیر از این پرواز کن

دل به پایت می نهم تا پای جان
تا ببینم رویش گل را در آن

دوشنبه 31 تیرماه 87

Dlr1266@hotmail.com