روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣ مرداد ۱٣٨۷ -  ۲۴ ژوئيه ۲۰۰٨


طرح اصلاح اقتصادی؛ نیاز به چکش کاری نخبگان دارد!
احمدی نژاد رئیس جمهوری دوران گذار است
آمادگی موتلفه برای ائتلاف با اصلاح طلبان و گذر از احمدی نژاد؟
دیپلماسی شتاب آمریکا با فضای مذاکرات سازنده در تعارض است
مذاکرات ژنو نشان داد فصل جدیدی از گفتگوها و سازماندهی سیاسی در دنیا در حال شکل گرفتن است
ایران دامنه ای وسیع برای رفع تهدیدها دارد
معیارهایی برای تعیین درستی یا غلط بودن یک رفتار سیاسی

روزنامه رسالت با عنوان: رئیس جمهوری دوران گذار نوشته است: احمدی نژاد رئیس جمهوری دوران گذار است. گذار از مصلحت اندیشی های سیاسی به تصمیم گیری های بزرگ و قانونی برای پیشرفت کشور و خدمت صادقانه به مردم.این واقعیت طی سه سال گذشته علی رغم تمام جوسازی های رسانه ای در افکار عمومی مردم پذیرفته شده است.اما خاصیت گذار پرداخت هزینه است. هزینه برای تغییر و تحول ! تا حرکتی صورت نگیرد پیشرفتی نیز حاصل نمی شود، البته هنر یک رئیس جمهور این است که ضمن تند کردن آهنگ گذار تا حد ممکن از هزینه های آن بکاهد.
آنچه که امروز در ایران تحت عنوان تحول اقتصادی با مدیریت دولت نهم در حال انجام است محصول یک توافق عمومی بر ضرورت پیشرفت و بازنگری در سیاستهای اقتصادی است که با تاکید بر یک نگاه ایرانی ـ اسلامی و عدالت محور به مهندسی جزءبه جزء زیرساختهای اقتصادی پرداخته است.
در سالهای گذشته دولتهای مختلف با بهانه جویی های مکرر از زیر بار هزینه های تحول اقتصادی شانه خالی کردند و بر طبل مصلحت سنجی ها کوبیدند و با خط کش نتایج انتخابات، منافع و مصالح کلان کشور را اندازه زدند. خصوصی سازی، سهمیه بندی بنزین، هدفمند شدن یارانه ها، نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری، بیمه روستایی، گازرسانی به روستاهاو… وظایفی بود که بر اساس برنامه های سوم، چهارم و پنجم توسعه بر عهده دولتهای پیشین نیز بود اما همه این مسئولیتهاامروز با همت دولت نهم در حال اجراست. اغراق نکرده ایم اگر بگوییم دولت نهم در پایبندی بی هیاهو به الزامات برنامه های توسعه و چشم انداز بیست ساله ممتاز است. از دیروز طرح جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوارها به منظور اجرای برنامه هدفمند شدن یارانه هاآغاز شده است. گذار از یارانه های دولتی به یک بازار توانمند و خود اتکانیازمند یک جسارت و ابتکار عمل مثال زدنی است. دولت نهم این شجاعت را دارد که به خاطر منافع کلان کشور مطامع زودگذر سیاسی را فدا کند و مطمئن است که این از خودگذشتگی برای افکار عمومی باهوش ایران قابل فهم است. اماهنر رئیس جمهور ایجاداقناع عمومی بر ضرورت اصلاحات اقتصادی و کاهش هزینه های این گذار پیچیده است. دولت باید ضمن واکاوی دقیق و کارشناسی تمام زوایای این طرح، مانع از تحمیل هزینه های اضافی بر مردم شود. این طرح در کلیات مطلوب است اما جزئیات آن نیاز به رونمایی در افکار عمومی دارد تا در معرض قضاوت و نقد نخبگان اقتصادی قرار گیرد.
چکش کاری نخبگان و جلاکاری آنها به این طرح اتقان و استحکام بیشتری می دهدو مسیر اجماع و اقناع ملی را هموار می کند.

آمادگی برای ائتلاف
روزنامه کارگزاران در گزارشی با عنوان: آمادگی موتلفه برای عبور از احمدی نژاد نوشته است: حزب موتلفه اسلامی با استقبال از ائتلاف با اصلاح طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری، رسما پروژه عبور از احمدی نژاد را کلید زد و جالب آنکه این پیام دوستی از طرف شخصی فرستاده می شود که در مجموعه موتلفه و جناح راست به داشتن دیدگاه انتقادی شدید نسبت به اصلاح طلبان شهره است؛ اسدالله بادامچیان ، قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در گفت وگویی با خبرگزاری ایلنا ، ضمن استقبال از ائتلاف اصولگرایان با اصلاح طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را از لیست گزینه هایی که می تواند این ائتلاف را سامان دهد، کنار گذاشت. بادامچیان به صراحت تاکید کرد که موتلفه تنها تا پایان عمر دولت نهم آن هم به دلیل آنکه بار امور اجرایی کشور بر دوش احمدی نژاد است از وی حمایت کرده اما حمایت در انتخابات آتی بحث دیگری است. قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در ادامه سخنان مهم خود، شروطی را برای ائتلاف با اصلاح طلبان قرار داد که در مقایسه سابقه بادامچیان در اتخاذ مواضع شدیداللحن علیه رقیب، از نرمی و انعطاف فوق العاده ای برخوردار است. وی اولین شرط موتلفه برای تفاهم با اصلاح طلبان را به کار بردن واژه های منفی و دسته بندی های کاذب توسط آنها درباره اصولگرایان عنوان کرد. این نماینده مجلس هشتم در توضیح دومین شرط خود برای ائتلاف با اصلاح طلبان گفت: تفاهم وقتی ممکن است که پیشنهادهای گروه مقابل هم بررسی شود و چهره ای که انتخاب می شود باب میل اصولگرایان نیز باشد. وی این سخنان را پس از آن بیان کرد که با معرفی حسن روحانی به عنوان کاندیدای مورد اجماع اصولگرایان و اصلاح طلبان، مخالفت کرد.
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در عین حال با آگاهی از ممکن نبودن اجماع با اصلاح طلبان بر سر محمود احمدی نژاد، از بردن نام وی به عنوان گزینه پیشنهادی حزب خود برای این مهم خودداری کرد. بادامچیان اضافه کرد که افرادی هستند که به صحنه نمی آیند چون دارای تواضع هستند. بادامچیان همچنین با بیان اینکه در حال حاضر همت اصلی اصولگرایان در جهت وحدت اصولگرایانه است که زمینه آن در آینده مهیا می شود، درباره احتمال ائتلاف اصولگرایان گفت: تلاش اصولگرایان برای حضور با یک کاندیداست اما پاسخ به این سوال کمی زود است. انتخابات گذشته نشان داده است که می توان بر روی یک نفر اجماع کرد اما بعید است که از هر دو جریان فقط یک نفر در انتخابات باقی بماند. قائم مقام موتلفه در عین حال با تایید احتمال حضور اصولگرایان با چند کاندیدای متعدد در انتخابات آینده، از اظهارنظر بیشتر در این باره خودداری کرد. سخنان بادامچیان روشن ترین پیغام بخش مهم و تاثیرگذاری از جناح راست به اصلاح طلبان درباره آمادگی این جریان برای عبور از احمدی نژاد است. این سخنان پس از هشدار شدیداللحن اخیر حبیب الله عسگراولادی مرد شماره اول موتلفه و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری به دولت نهم و شروط محمدنبی حبیبی دبیرکل این حزب برای حمایت از احمدی نژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری مطرح می شود و نشان دهنده آن است که موتلفه نه تنها تصمیمی برای حمایت از رئیس دولت اصولگرا نداشته بلکه در این راه حتی حاضر به همکاری و ائتلاف با اصلاح طلبان است. در عین حال و در نگاهی بدبینانه، می توان گفت که سخنان اخیر بادامچیان به نوعی تلاش موتلفه برای جلب نظر بخشی از اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان با هدف منصرف نمودن آنها از حمایت از سیدمحمد خاتمی است. با این وجود، انتقادات شدید چهره های شاخص روحانیون محافظه کار از دولت نهم و پیوند تاریخی میان روحانیت سنتی با موتلفه، به توجیه تمایل این حزب تاثیرگذار جریان راست ایران برای ائتلاف با اصلاح طلبان در انتخابات آینده (که در صورت وقوع برای اولین بار خواهد بود) می انجامد.
از سوی دیگر، دبیر اجرایی ائتلاف فراگیر اصولگرایان به عنوان ائتلاف اصولگرایان منتقد احمدی نژاد، تصریح کرد که قالیباف یکی از گزینه های اصلی این ائتلاف برای انتخابات ریاست جمهوری است.
علی دورانی با محتمل دانستن عبور اصولگرایان از احمدی نژاد ، تاکید کرد که حتی در صورت کاندیداتوری خاتمی و احمدی نژاد، باز هم انتخابات آینده دوقطبی نخواهد بود.
دبیرکل آبادگران جهادی با تاکید بر اینکه اصولگرایان در مقطع فعلی فرد خاصی را برای انتخابات در نظر ندارند، اظهار داشت: ائتلاف فراگیر در حال بررسی میزان تطابق برنامه کاندیداها با شاخص های مورد نظر ائتلاف است و هنوز وارد بررسی مصادیق نشده است. وی در همین زمینه تصریح کرد: در بررسی کاندیداها علاوه بر توانمندی فرد مورد نظر، همراهی هژمونی اقتصادی و سیاسی کشور با وی و تیم همراهی که با فرد مورد نظر در کابینه خواهد بود بسیار مهم است.
تصمیم بخش اعظم اصولگرایان برای حمایت از فرد دیگری به جز احمدی نژاد در انتخابات آینده ریاست جمهوری، حامیان دولت نهم را به تکاپوی منصرف کردن آنها از این تصمیم وادار ساخت.
در همین زمینه سخنگوی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی هشدار داد که عدم اجماع بر روی کاندیداتوری احمدی نژاد در وضعیت فعلی به نفع مجموعه اصولگرایان نخواهد بود.
سخنان اسدالله بادامچیان درباره احتمال ائتلاف اصولگرایان با اصلاح طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری با واکنش برخی چهره های اصلاح طلب مواجه شد. علی تاجرنیا از اعضای ارشد جبهه مشارکت یکی از این افراد بود که با دیدی مثبت به این سخنان توجه نکرد. وی در گفت وگو با خبرگزاری ایلنا درباره احتمال حمایت بخشی از اصلاح طلبان از اعضای موسوم به راست میانه، اظهار داشت: این مسائل از سوی اشخاص مطرح شده و مواضع احزاب نیست. اگر تعریف صحیحی از جریان اصلاح طلبی داشته باشیم، به چه دلیل باید این مسائل مطرح شود.
عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با اشاره به وضعیت فعلی کشور گفت: اختلاف راست میانه و دولت تنها برای کسب قدرت است و موضوع نگاه اصولی و استراتژی در میان نیست…
از سوی دیگر رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتمادملی با منتفی دانستن ارائه کاندیدای مشترک بین اصلاح طلبان با اصولگرایان، گفت: اگر ما به مشی و روشی برای اداره کشور معتقدیم، تعامل با گروهی که روش آن برای اداره کشور را قبول نداریم، معنی ندارد.

تعارض دیپلماسی شتاب
روزنامه ایران با عنوان: تعقل و تدبیر نیاز آمریکا در مذاکرات ۱+۶ نوشته است: …مرحله مقدماتی مذاکرات ایران با۱+۵ در تاریخ ٨۷,۴/۲۹ کلیدخورد، ایران در این مذاکره مقدماتی با رویکردی راهبردی و سازنده و با شفافیت کامل مواضع اصولی خود را بیان نمود و بر اهمیت تداوم رایزنی های دیپلماتیک تا حصول نتیجه مبتنی بر بازی برد ـ برد تأکید کرد.
ایالات متحده امریکا نیز با هر تحلیلی، نماینده رسمی خود را به نشست ژنو اعزام کرد. حضور برنز می تواند ناشی از فرصت مداری ـ حضور موثر ، حذف واسطه مداری ـ حضور مستقیم و یا در نهایت خردگرایی ـ جلوگیری از پرداخت هزینه سنگین و غیرقابل پیش بینی رویکرد نظامی و یا هر عامل دیگری ارزیابی شود.
آمریکا در جریان سه مرحله مذاکرات سه جانبه تهران، بغداد و واشنگتن که در سال ۱٣٨۶ در عراق برگزار شد، فرصت مذاکره ای مستقیم و رسمی در یک موضوع مهم بین المللی عراق را مورد استفاده قرار داد و بر حکمت ، درایت ، بردباری و منطق حاکم بر گفتمان و رفتار سازنده ایران در عراق جدید به خوبی پی برد. هرچند به ناچار در جنگ روانی رسانه ای فضای کاذب دیگری را دامن زد.
ارائه بسته پیشنهادی ایران قبل از دریافت بسته ۱+۵ و ارائه non-paper جدید در جریان مذاکرات مقدماتی نشانگر نگاه راهبردی و سازنده و آمادگی کامل و جدی ایران در پیشرفت مذاکرات و حصول نتایج است.
رسانه ها و برخی از مقامات ایالات متحده امریکا در گرماگرم مذاکرات، جنگ روانی را با عناوینی همچون ایران باید بین همکاری یا درگیری یکی را انتخاب کند آغاز کرده اند. در حالی که ایران در کمتر از سه هفته پاسخ بسته ۱+۵ را ارائه و مذاکرات را شروع کرده است. این رفتار مبتنی بر دیپلماسی شتاب امریکا، ضمن اینکه با فضای مذاکرات سازنده و مثبت موجود در تعارض قرار می گیرد، متناسب در شأن دولتی که عنوان هژمون و ابرقدرتی را با خود به یدک می کشد نیز نمی باشد. بدیهی است آنچه مذاکرات ایران و غرب را در پرونده هسته ای به نتیجه خواهد رساند، برخورد منطقی، سازنده و خردگرایانه خواهد بود. در غیر این صورت دیپلماسی شتاب و تهدید فرصت طلایی فراروی را از غرب و ایالات متحده سلب خواهد نمود. مروری بر عملکرد امریکا و متحدان در عراق و افغانستان ناکارآمدی دیپلماسی شتاب، تهدید و توسل به زور را آشکار خواهد ساخت. تغییر رفتار و رویکرد سازنده ایالات متحده، در پاسخ به ابتکارات ایران از مسیر دیپلماسی مذاکره بهترین گزینه و تعیین کننده موفقیت مذاکرات ۱+۵ با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

فصل جدید گفتگوهای سیاسی
روزنامه همشهری نیز با عنوان: پاسخ به انتظارات جهانی نوشته است: …شرکت ویلیام برنز به عنوان نماینده آمریکا در مذاکرات اخیر ژنو نشان دهنده این واقعیت مهم بود که آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که فضای بین المللی، منطقه ای و فضای حاکم بر ۱+۵ فضای مذاکره است.
در واقع اگرچه اهمیت شرکت طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر ژنو در سایه کلیت موضوع محو شد اما شرکت برنز، مهم ترین ویژگی این مذاکرات بود. به نظر می رسد آمریکایی ها تلاش خواهند کرد که جایگاهی را که در حال حاضر در مذاکرات پیدا کرده اند از دست ندهند و برنز را همواره به عنوان یک عضو ثابت در مذاکرات حفظ کنند.
جدای از مبحث مذکور، تغییر جایگاه ایران از متهم به همکار در مذاکرات اخیر ژنو و برداشتن پیش شرط تعلیق از مقابل ایران، نشان داد که ایران در مذاکرات هسته ای صاحب نقش مضاعفی شده است.
پذیرش مذاکره از سوی هر دو طرف پاسخی مثبت به یک سری انتظارات جهانی نیز به شمار می آید. مذاکرات اخیر ایران با ۱+۵ یک بحث جهانی و نوع جدیدی از مذاکرات بود که دنیا به آن واکنش نشان داد.
از آن جمله می توان به واکنش اقتصادی بازار انرژی به این رخداد سیاسی اشاره کرد که از زمان اجرایی شدن مذاکرات شاهد کاهش ۱۶دلاری قیمت نفت در بازارهای جهانی بوده ایم که در هیچ مقطع زمانی بعد از سال ۲۰۰۱ اقتصاد دنیا به این میزان نسبت به یک موضوع سیاسی واکنش نشان نداده است.
تاکید بر تعلیق غنی سازی باعث شده بود که مذاکرات در چند سال گذشته با شکست مواجه شود که برداشتن این پیش شرط در مذاکرات ژنو، باعث شد که گفت وگوهای طرفین در ژنو با هر نتیجه ای مثبت ارزیابی شود.
این مذاکرات نشان داد که فصل جدیدی از گفت وگوها و سازماندهی سیاسی در دنیا در حال شکل گرفتن است که براساس این سازماندهی و روند و تحول سیاسی دنیا، آمریکا از تصمیمات خودمختار و تک محور در حال مایوس شدن است و دنیا به سمت و سوی تعامل با کشورهای گوناگون پیش می رود.

دامنه وسیع اقدامات ایران
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: چالش راهبردی در مواجهه آمریکا و ایران نوشته است: ادبیات رایج آمریکا در مواجهه با ایران همواره توام با نوسان شدید بوده است. این نوسان گاهی به تغییر در استراتژی و گاهی به تغییر در تاکتیک تعبیر شده است و تحلیل گران با همین دو عنوان به تحلیل موضوع پرداخته اند اما اگر با دقت بیشتری به سطح نوسانات در مواضع مقامات آمریکا بنگریم متوجه می شویم که در بسیاری از موارد نمی توان نوسانات مورد اشاره را تاکتیکی یا استراتژیک بدانیم پس باید عنوان جدیدی برای آن بیابیم.
مقامات آمریکایی طی هفته های اخیر به تکرار از واژه های مجازات ، تشدید تحریم ها ، هماهنگی غرب در مواجهه با ایران و مذاکره و… در بیان رویکرد خود نسبت به ایران استفاده کرده اند و در عین حال سلسله اقدام هایی را در این راستا به نمایش گذاشته اند که برگزاری چند حلقه مانور نظامی، سفرهای پیاپی به منطقه با رویکرد ضد ایرانی، ایجاد ائتلاف ها، به پرواز درآوردن هواپیماهای شناسایی و جاسوسی، دادن هشدار، استفاده از ادبیات جنگ، اعزام نماینده به گروه مذاکره کننده ۱+۵ در ژنو، سخن گفتن از ضرب الاجل و… از جمله آنهاست. اگر به این واژگان بنگریم نوعی آشفتگی در موضعگیری به چشم می خورد و از عدم جمع بندی در مواجهه با ایران خبر می دهد، با این وصف می توانیم بگوئیم سیاست آمریکا در مواجهه با ایران آشفته است و دقیقا از همین رو ظرف دو هفته سه موضع (نفی هر نوع مذاکره با ایران قبل از تعلیق، قبول مذاکره مقدماتی و اعزام ویلیام برنز به ژنو برای شرکت در دور اول مذاکره دور جدید با ایران) از سوی آمریکایی ها اتخاذ گردیده است و این البته در عین آشفتگی بیانگر تنازل پی درپی در مواضع پیشین آمریکا نیز هست.
اما در عین حال نباید گمان کرد که تنازل مواضع سیاسی آمریکا به معنای کاهش علامت های درگیری است چرا که مجموعه رفتار آمریکایی ها از سخت تر شدن مواضع آنان نسبت به ایران حکایت می کند. در عالم سیاست نیز این نکته با دقت مورد توجه قرار می گیرد که عمل تعیین کننده نیات و اهداف است نه سخن.
تهدیدآمیز بودن رفتار آمریکایی ها نسبت به جمهوری اسلامی اگرچه نیازمند یک بررسی جامع و موشکافانه است که طبعا در این مجال کوتاه نمی گنجد اما در عین حال باید توجه داشت که نقطه اصلی در مواجهه آمریکا با ایران مقولات هرچند مهم نظیر مقوله فناوری هسته ای و یا حمایت ایران از یک دولت و یا یک جنبش در فلان کشور نیست. چرا که چنین مقولاتی در بستر زمان تحول پذیرند و در طول یک دوره ۱۰ تا ۲۰ساله می توان بسیاری از این روندها را تغییر داد کما اینکه در موارد زیادی این اتفاقات افتاده است. آنچه آمریکا را بسیار نگران کرده است مسئله اقتدار منطقه ای روزافزون ایران و پذیرش آن در خاورمیانه بعنوان مهمترین قدرت توازن بخش یا دگرگون ساز می باشد. آمریکایی ها معتقدند خاورمیانه نقطه اصلی اقتدار در عرصه بین الملل طی دهه های آینده است. منظور آنان از خاورمیانه مجموعه کشورهای ایران، شبه جزیره، عراق، ترکیه، مصر، لبنان، سوریه، فلسطین، اردن و آبراههای خلیج فارس، اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای مدیترانه، دریای عمان، دریای مرمره و دریای سیاه و چند تنگه و دماغه استراتژیک در این محدوده است.
آمریکایی ها به این منطقه بعنوان قلب جهان آینده به تعبیر مکیندر جغرافیدان معروف (Hartland) می نگرند و معتقدند ایران تنها قدرتی است که با اتکا به قدرت ملی و فراملی خود که ابعاد آن کاملا مشروع و مورد پذیرش ملت های خاورمیانه است مانع استیلای آمریکا و یا هر کشور غربی یا حتی مجموعه ای از کشورهای غربی خواهد شد. تحولات ۵ ـ ۴ سال اخیر این موضوع را با وضوح تمام در منظر آمریکایی ها و رژیم های مرتبط با آنان در این منطقه و در غرب قرار داده است…
بر همین اساس ما به عنوان طرف اصلی این دعوا از یک سو باید به در گرانبها و بی بدیل و سرنوشت ساز خاورمیانه توجه کنیم و همه توان خود را برای انطباق آن با منافع ملت های این حوزه ـ که بیش از ۵۹ درصد آن را مسلمانان تشکیل می دهند ـ به کار بگیریم و هر هزینه ای را در برابر تحقق آن، که سرنوشت آینده اسلام و مسلمین را مشخص می کند، بپذیریم و از سوی دیگر باید بدانیم که چه عقده فزاینده ای جسم و جان آمریکا و متحدان آن را آزار می دهد و آنان را به اقدام عملی تحریک می کند.
در این میان نباید سهم یک حزب یا شخص خاص آمریکایی را در رویکرد فعلی و آینده آمریکا برجسته کرده و روی آن مانور کنیم. چنین خاورمیانه ای که در اختیار آمریکا نباشد و وزنه اصلی در تحولات آینده دنیا باشد به یک اندازه برای بوش و جمهوریخواهان و نیز اوباما و دموکرات های آمریکا وحشتناک است و آنان را به واکنش تحریک می کند اما در عین حال در این تردیدی نیست که در فاصله ۵ ـ ۴ سال اخیر آمریکایی ها بسیاری از فرصت ها را از دست داده اند و ۵ ـ ۴ سال آینده را نیز آمریکایی ها در شرایط حساس سپری خواهند کرد و استقامت ما در این دوره نقش بسیار تعیین کننده ای در شکل گیری این خاورمیانه اسلامی دارد. دقیقاً از همین رو حتی زمانی که آمریکا و رژیم های همگرا با آن از مذاکره و صلح سخن می گویند ما باید نوعی فرصت طلبی را در آن جستجو کنیم و راهی برای خنثی کردن اهداف ناگفته آنان بیابیم. حضرت امیرالمومنین(ع) ـ در فراز ۱٣٣ نامه ۵٣ ـ خطاب به مالک اشتر نخعی فرموده است: و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدو ربما قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن اما بعد از آنکه با دشمن صلح کردی هوشیار باش و بسیار هوشیار باش زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند، پس دوراندیش باش و خوشبینی را کنار بگذار.
آمریکایی ها اگر مجالی پیدا کنند و امکان برخورد با ایران را عملی ببینند، در مواجهه سخت با ایران بعنوان قله خاورمیانه اسلامی تردید نمی کنند و امروز را به فردا نمی اندازند، در این میان باید در رفتار دشمنی که مجال او به سرعت رو به پایان است، بیشتر تأمل گردد. البته یک نکته مهم در این مواجهه وجود دارد، ایران اگر با دایره ای از تهدیدات آمریکا و غرب مواجه است، دامنه ای وسیع در رفع این تهدیدها و دفع آن ها ـ آن گاه که واقع شود ـ دارد. اگر کار به جنگ ختم شود، جنگ یک اقدام غیرمتعارف در مواجهه آمریکا با ایران است، از این رو دامنه پاسخ ایران به اقدامات متعارف و غیرمتعارف تسری می یابد. و به قول رهبر فرزانه و حکیم انقلاب، منافع آمریکا در همه جای دنیا می تواند هدف حملات ما باشد. بدیهی است که ایران اسلامی علاقه ای به درگیری نظامی ندارد ولی برای آنکه متجاوز را درگیر صدها داغ جانسوز کند، تصمیم خود را گرفته است.

معیارهای درستی یا غلط بودن
عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی در مقاله ای با عنوان: آنچه بر خود می پسندیم در شماره دیروز روزنامه اعتماد ملی نوشته است: برای تعیین درستی یا غلطی یک رفتار یا سیاست چه معیارهایی داریم؟ برخی صرفا بر معیارهای درون دینی تاکید می کنند. این معیار خوبی است، اما در بسیاری مواقع پاسخ مناسب را نمی دهد. هنگامی که طرف مقابل دین و اعتقادات ما را قبول نداشته باشد، چگونه می توان با این معیار، درست یا غلط بودن یک رفتار را برای یکدیگر تبیین کرد؟ بنابراین، معیار ما باید مبتنی بر زمینه ای باشد که قابلیت عام داشته باشد. این معیار مهم و کلیدی پسندیدن کاری برای خود و دیگران همچنین نپسندیدن آن کار برای خود و دیگران است. البته این گزاره به یک معنا درون دینی هم هست چون عین جمله امام علی است که متاسفانه در التزام عملی به حاشیه رانده شده است.
مثلا چگونه می توانیم به دیگران بقبولانیم که تهمت زدن علیه افراد کار درست و پسندیده ای نیست؟ حتما می توان به دستورات خداوند یا احادیث نبوی و... استناد کرد، اما برای کسی که این چیزها را قبول ندارد، چگونه می توان در بد و ناپسند بودن این کار یعنی ایراد اتهام بلاوجه سخن گفت؟ مهم ترین راه این است که بگوییم اگر به دیگران تهمت بزنی، لزوما باید رضایت داشته باشی که دیگران هم متقابلا علیه تو چنین کنند. آیا این فعل را از جانب دیگران روا می داری؟ اگر خیر، پس خودت هم نباید آن را مرتکب شوی. روشن است که قاطبه انسان ها در برابر چنین استدلالی خاضع هستند.
واکنش برخی از نیروهای مصری نسبت به ساخت و انتشار مستند اعدام فرعون و اقدام متقابل برای ساختن فیلمی علیه مرحوم امام(ره) را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ خب شاید سازنده فیلم در ایران بگوید که من حق هستم، پس می توانم این فیلم را بسازم، اما طرف مقابل ما بر باطل است و حق ساخت فیلمی علیه امام(ره) را ندارد. اشکال این استدلال این است که منطق آن درونی است، یعنی بر اساس معیارهای خودمان، نسبت به دیگران ارزش داوری کرده ایم و در نتیجه دیگران هم می توانند بر اساس معیارهای درونی خودشان علیه ما ارزش داوری کنند و چون این داوری ها متعارض خواهد بود، در نتیجه تعامل صلح آمیز غیرممکن می شود و جنگ و خشونت مبنای تقابل خواهد شد.
اجازه دهید که موارد دیگری را هم مطرح کنیم. برخی از این موارد در زمره عقایدی قرار می گیرند که وارد شدن در آن ممکن است مشکل ساز باشد، اما در حوزه سیاست داخلی می توان مثال های ملموس تری زد. اگر به مجموعه استدلال های سیاستمداران در نقد رژیم گذشته توجه کنیم، حذف نیروهای سیاسی از انتخاب شدن یکی از نکات مورد اتفاق همه نیروها بود، استدلال شاه هم این بود که هرکسی که کلیت نظام را با تعبیر وی قبول ندارد، حق نماینده شدن ندارد و او نیز چنین افرادی را برانداز می نامید و امروز هم یکی از اهل سیاست که تصور می کند اوضاع بر وفق مرادش است، ردصلاحیت دیگران را با این استدلال توجیه می کند که هیچ حکومتی اجازه نمی دهد، مخالفان نظامش در مجلس وارد شوند و درواقع این نوعی تایید سیاست رژیم گذشته در منع دیگران از مشارکت سیاسی بود، زیرا استدلال های مذکور در اساس، تفاوتی با یکدیگر ندارند.
توجه شود که بحث ما درباره حقانیت یا غیرحقانیت حکومت یا اندیشه یا دین خاصی نیست، چرا که هر مسلمانی عقیده خود را واجد ویژگی حقانیت می داند همچنان که پیروان دیگر ادیان و مکاتب نیز خود را چنین می پندارند، بلکه مشکل از اینجا آغاز می شود که مرز تصمیم ها و سیاست های ما برحسب ملاک ها و معیارهای درونی تا کجاست؟ اعتراضی که امروز به برخی قدرت های جهانی وارد می کنند و آنان را متهم به تبعیت از معیارهای دوگانه می کنند، ناشی از همین امر است که آنان برحسب معیارهای درونی خودشان تصمیم برای اموری بیرونی می گیرند و حاضر نمی شوند از معیارهای عموم بشری و بین الاذهانی با مردم دیگر جوامع تبعیت کنند.
ساختن فیلم اعدام فرعون نمونه گویا و روشنی از مساله فوق است. بدین معنا که آیا ما حاضریم در تعامل یا تقابل با سایر جوامع سیاستی را پیشه کنیم و در عین حال به آنان حق ندهیم که سیاست مقابله به مثل را پیشه کنند؟ اگر حاضریم، مشکلی نیست و حق اعتراضی هم نداریم. اما اگر به رفتار مشابه از سوی دیگران اعتراض داریم، بیش از هر چیز لازم است که خودمان نیز در پرهیز از انجام اعمال مورد اعتراض پیشقدم باشیم.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی