بن بست سیاسی حکومت دینی جمهوری اسلامی ایران


نیکروز اولاداعظمی


• آخرین موضعگیری جمهوری اسلامی که از زبان رهبر فقیه آن علی خامنه ای در رابطه با خواست مردم ایران (آزادی) و جهان (قطع فعالیت های مشکوک هسته ای) جاری شد، در همان ساعت های اولیه موج نگرانی را در محافل وسیع ایرانیان و جهان بر انگیخت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣٨۷ -  ۲ اوت ۲۰۰٨


ای وجدان های بیدار، ای نخبگان سیاسی، ای سازمانها و گروهای سیاسی ایرانی، ای شخصیت های مسئول و متعهد، ای مردان و ای زنان ایران، ای جوانان و دانشجویان، ای کارگر و کسبه و کارمند، ای معلمان و استادان، ای هنرمندان، ایران ما، در نتیجه سیاست های بغایت تسلیم ناپذیر و غیر عقلانی سران حکومت اسلامی در برابر خواست حق طلبانه مردم ایران( همچون آزادی)، و افکار عمومی جهان مبنی بر قطع فعالیت غنی سازی اورانیوم ( تا زمان اعتمادسازی از سوی حکومت ایران) در برابر مشوق های اقتصادی اروپائیان در چهاچوب بسته پیشنهادی که از سوی نماینده اتحادیه اروپا خاویر سولانا به ایران تحویل داده شد، در معرض خطر جدی نظامی از سوی اسرائیل و امریکا قرار دارد.

آخرین موضعگیری جمهوری اسلامی که از زبان رهبر فقیه آن علی خامنه ای در رابطه با خواست مردم ایران (آزادی) و جهان (قطع فعالیت های مشکوک هسته ای) جاری شد، در همان ساعت های اولیه موج نگرانی را در محافل وسیع ایرانیان و جهان بر انگیخت، نگرانی ای که بر حسب واقعیات موجود و بر اساس موضعگیری های مشخص کشورهای امریکا، اسرائیل و اروپا در رابطه با چگونگی فعالیت هسته ای ایران و سیاست وقت کُشی جمهوری اسلامی، نشأت می گیرد.

گرچه علی خامنه ای در سخنان روز چهرشنبه مورخ۹ مرداد ۱٣٨۷به مناسبت عید مبعث در باره فرایند آزادی خواهی در ایران صحبتی با صراحت لهجه به میان نیاورد اما، کیست که نداند ایستادگی با صلابت او در برابر خواست جهان مبنی بر قطع فعالیت غنی سازی اورانیوم در برابر مشوق های اقتصادی اروپا، پای کوبیدن بر ادامه تشویش اذهان عمومی ایرانیان در راستای دشمن تراشی ها و توهم پراکنی بر ذهنیت مردم و جامعه بوده، تا از این رهگذر موضوع آزادی و رعایت حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی لوث و فرایند دموکراسی در ایران تخطئه گردد.

سخنان با صلابت و موضعگیری علی خامنه ای در رابطه با فعالیت هسته ای ایران هنگامی صورت گرفت که تا روز شنبه مورخ ۱۲ مرداد مهلت داده شده از سوی اروپائیان به ایران مبنی بر پاسخ آری و یا خیر به قطع غنی سازی درمقابل مشوق های اقتصادی باقی مانده است،مهلتی که، اگر حامل پاسخ رسمی مثبت نباشد، قطعأ روابط جمهوری اسلامی با کشورهای مذکور را وارد فاز جدیدی از تخاصمات کرده و به انزوای بیشتر ایران در صحنه جهانی می انجامد. با این اوصاف باید گفت که،در قدم نخست؛ تحریم های اقتصادی شدیدتر و فشار بیشتری علیه ایران در راه بوده (که البته هزینه سنگین آنرا مردم ایران باید پرداخت نمایند) و، در قدم بعدی فاجعه یک حمله نظامی از سوی اسرائیل و یا امریکا و یا هر دو در یک زمان معین به ایران، که نه فقط ایران بلکه منطقه خاورمیانه را به کام آتش هستی سوز فرو می برد.

همه ی این مصیب ها از سوی مسببان واقعی آن که در واقع، خود سردمداران حکومت اسلامی ایران می باشند، به مردم تحمیل شده و کمترین اطلاعات در این زمینه ها از مردم دریغ می شود، در نتیجه این مردم بی خبر از همه چیز می بایست بار این مصیبت فراهم شده از طریق بی خردی سران اسلامی از جمله علی خامنه ای را بر دوش کشیده و هزینه سنگینی بابت آن بپردازند.

علی خامنه ای و دیگر سردمداران جمهوری اسلامی اینگونه به مردم تلقین و وانمود می سازند که، گویا نمی خواهند زیر بار زورگویی های "استکبار جهانی" بروند، که در این رابطه به موضوع حق ایران از برخوردار شدن به فعالیت صلح آمیز هسته ای جهت تولید برق اشاره می کنند، اما نمی گویند که به چه دلیل تا قبل از بر ملا شدن فعالیت هسته ای در نطنز آنرا از انظار پنهان ساخته بودند، به راستی چه مقاصدی در کار بوده که سالها در این زمینه از سوی حکومت دینی پنهان کاری می شده است. وانگهی، کدام خطر بزرگتر از خطر سیاست های بلند پروازانه جمهوری اسلامی است که کشور ما را به سراشیب نابودی سوق می دهد جز بی خردی و بی لیاقتی سیاسی جمهوری اسلامی، جمهوری ای که با نام خدا و قرآن از احکام دین بعنوان ابزار سیاسی برای پیشبرد هدف "امت جهانی اسلام"، حداقل برای سلطه خود به برخی کشورهای مسلمان جد ورزیده و از حزب الله لبنان و حماس بعنوان شاخه نظامی برای پیشبرد سیاست خود مبنی بر "نابود کردن اسرائیل" بهره جسته تا دور جدیدی از قدرت اسلامی را به نمایش گذارد، و از آن بعنوان ستاندن باج از جهانیان به آنها غره رود، در حالیکه مردم خود را در داخل کشور سرکوب می کند.

از این زاویه است که سران اسلامی ایران و در رأس آن علی خامنه ای هر نوع عقب نشینی را خاطی این اهداف دانسته و نمی خواهند این آگاهی به مردم و جامعه رسوخ کند که، عقب نشینی همراه با سعه صدر و سیاست اعتدال در شرایط کنونی قادر خواهد بود که کشور را از این بن بست و گرفتاری عدیده که دامنگیرش شده برهاند.

واقعیت این است، ایران کشور شاخص منطقه خاورمیانه بوده که در صورت یک حکومت دمکراتیک و سکولار قادر خواهد بود با، قدرت توامأ مقتدر و معتدل به پیشرفتهایی در زمینه های اقتصادی و آزادی و حقوق بشر نائل آید، این را هم اسرائیلی ها و هم امریکایی ها بخوبی درک کرده اند اما، متأسفانه سیاست های بغایت تحریک آمیز جمهوری اسلامی بیشترین بهانه را به اسرائیل و امریکا برای مهار کردن ایران در منطقه خاور میانه داده است، این مهار کردن گرچه ظاهرأ در زمینه کنترل سیاست مخرب جمهوری اسلامی صورت می پذیرد اما، در صورت اقدام به مهار جمهوری اسلامی از سوی امریکا، آسیب های احتمالی به ایران ممکن است برای سالیان دراز کشور ما را به عقب راند و موضوع روند دموکراسی و استخوانبندی آن یعنی، جامعه مدنی در حال نضج را بلا تکلیف گذارد.

از سوی دیگر، پیشرفت ها در زمینه آزادی و حقوق بشر مساوی است با تعدیل حکومت مداری و توزیع منطقی قدرت در جامعه، این نکته ای است که بواسطه عنصر دموکراسی و تقویت روز افزون جامعه مدنی در ایران در حال شکل گیری ست، و از همین منظر است که، جمهوری اسلامی را به دشمن تراشی و بهانه های جور وا جور در خارج از ایران کشانده تا مانع از تقویت مسیر گشوده شده در ایران (آزادی و دموکراسی) گردد، تقویت مسیری که منجر به از دست دادن نفوذ جمهوری اسلامی بر قدرت بلا مُنازع و بطور کلی ساختار قدرت متمرکز در ایران، می شود.

علی خامنه ای می گوید، "یک قدم عقب نشینی در برابر مستکبران، منجر به یک قدم پیشروی آنان خواهد شد" اما نمی گوید که در صورت عدم عقب نشینی جمهوری اسلامی در برابر خواست جامعه جهانی مبنی بر "اعتماد سازی"، ممکن است اوضاع به گونه ای پیش رود که، صحبت از یک قدم "پیشروی" آنها نباشد بلکه، نه از تاک نشانی ماند و نه از تاکستان، وانگهی اگر جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق اجتماعی و انسانی مردم ایران و گردن نهادن به یک انتخابات آزاد و دخالت دادن مردم ایران در تعیین سرنوشت خود عقب نشینی کند، طبعأ در آنصورت رابطه کشور ایران با سایر ملل جهان بر پایه احترام و سود متقابل بنا شده و هر نوع "زورگویی مستکبرانه" منتفی خواهد شداما، در صورت عدم عقب نشینی معقول، اتفاقأ در این حالت بیشترین زورگویی ها اعمال خواهد شد، از این روست که با خط بطلان کشیدن به سیاست دشمن تراشی و گردن نهادن به خواست حققوق بشر و حقوق شهروندی می توان بر سیاست زورگویی های احتمالی غلبه نمود، این موضوع روندی است که البته جمهوری اسلامی از آن، مثل جن از بسم الله می ترسد.
خامنه ای در سخنان روز چهارشنبه از ابوجهل های زمان نام برده و، خواسته و ناخواسته خود را در مقام و منزلت پیغمبر قرار داد. رفتار سیاسی علی خامنه ای، در واقع نشانگر نگرانی ایشان از، از دست دادن این مقام و منزلت می باشد اما، براستی چه کسی این جاه و منزلت را به خطر انداخته که او این همه نگران است و از ایستادگی در برابر"ابوجهل های زمان" داد و سخن می گوید؟ حقیقت این است که، ایستادگی در مقابل اندیشه جامعه بر مبانی آزادی و دموکراسی و اعتراض جهانیان به نقض حقوق بشر در ایران، از منظر او همان ابوجهل هایی است که، او را مجبور به دشمن تراشی از طریق طرح مسئله "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" نموده است. ایشان به جای تمکین در برابر حق مسلم مردم ایران در راستای حقوق مدنی و اجتماعی و تلاش برای اعتماد سازی در نزد افکار عمومی جهان به منظور جایگاه شایسته ایران در جهان، ترهاتی را بر زبان جاری ساخت که، کشور ما ایران در معرض خطر حمله نظامی اسرائیل و امریکا قرار گرفته است، ابوجهل خواندن به هر آنچه که موقعیت "پیغمبر"ی او را به چالش بکشد را باید در همین چهارچوب نگریست.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی و رهبر فقیه آن علی خامنه ای به بن بست سیاسی رسیده اند، زیرا نه می توانند جامعه را به عقب رانند و نه به پیش و اگر کسی بگوید که در آخرین لحظه ممکن است "جام زهر" را در برابر اندیشه جامعه (آزادی و دموکراسی ) و خواست جهانی در زمینه رعایت حقوق بشر و بعضی خواست های دیگر نظیر قطع غنی سازی اورانیوم، سر بکشند"، در آنصورت باید گفت که، دیگر این جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلام با مضمون گذشته نیست و باید نام دیگری به آن ذاد. اما، جمهوری اسلامی به این دلیل نمی تواند جامعه را به عقب برگرداند که، عنصر دموکراسی و جامعه مدنی نسبتأ قوی ای را در داخل ایران در مقابل خود دارد، به پیش نمی تواند برود، زیرا در ماهیت حکومت دینی که متکی به اجرای احکام گذشته های دور صحرانشینی و بیابانگردی است، پیشروی، تکامل و ترقی نمی گنجد. و این یعنی بن بست حکومت دینی در ایران.