سالوادر دالی فاشیست


بامداد زندی


• دالی از کودتای فاشیستی فرانکو حمایت کرد، سرکوب های وحشیانه ی این حکومت را ستود و کار را به جایی رساند که از کارهای فرانکوی خودکامه به خاطر آن که هدف شان «پاک سازی اسپانیا از نیروهای ویران گر» (عین عبارت دالی) بود قدردانی کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ آذر ۱٣٨۲ -  ۹ دسامبر ۲۰۰٣


وينسنته ناوارو - برگردان: بامداد زندی
 
سال ۲۰۰۴ صدمين سالگرد تولد دالی است و دربسياری از کشورهای جهان« سال دالی » نام گرفته است. بسيجی جهانی به رهبری نهادی در اسپانيا که پادشاه نيز در راس آن قرارگرفته است برای بزرگداشت دالی در جوامع هنری پا گرفته است. اما در اين حرکت نكته ای مهم يعنی زندگی نامه ی دالی و پشتيبانی فعال و دو آتشه ی وی از حکومت فاشيست اسپانيا، يکی ازسرکوب گرترين حکومت های خودکامه ی اروپا درقرن بيستم مسکوت مانده است.
به ازای هر قتل سياسی که حکومت فاشيست موسولينی انجام داده است حکومت فرانکو ۱۰۰۰۰ قتل از اين دست انجام داده است. از سال ۱۹۳۹(سالی که فرانکو با کمک نظامی هيتلر و موسولينی جمهوری اسپانيا را از پا درآورد) تا سال ۱۹۴۵(سال پايان جنگ جهانی دوم و پيروزی ضد فاشيست ها در اروپا) بيش از ۲۰۰۰۰۰ نفر در اردوگاه های کار اجباری فرانکو سر به نيست شدند يا جان سپردند. ۳۰۰۰۰نفرنيز دراسپانيا ناپديد شدندوکسی ازآن ها خبری ندارد.دولت ازنار(مهم ترين متحد بوش در اروپا پس ازانگلستان) نيز به دستورها ی دفترحقوق بشر سازمان ملل متحد درباره کمک به خانواده های ناپديدشدگان برای يافتن جنازه های عزيزان شان اعتنايی نکرده است. قوه ی قضايی اسپانيا نيز همچنان از اعاده حيثيت از جان باختگان در حکومت فرانکو طفره می رود و رزمندگان راه آزادی همچنان افرادی مجرم تلقی می شوند.
اکنون سردمداران اسپانيا و ايالت کاتالان برای پشتيبانی بين المللی از نقاش خودشان دالی بسيج شده اند تا چهره ای «شورشي» و «هنجارشکن » از او ارائه کنند که در برابر سلطه های هنری ايستادگی کرد. دالی را به پيکاسو تشبيه می کنند. بالتازار پورسل(يکی از نويسندگان خرده پای کاتالونيا و رييس کميسيون سال دالي) حتی تا آن جا پيش رفته است که می گويد وقتی «استالينيستي» (عين واژه ی پورسل) مانند پيکاسو اقبال بين المللی پيدا می کند از دالی (يعنی کسی که از فاشيسم در اسپانيا حمايت کرد و منکر اين کار هم نبود) بايد قدردانی کرد. همسنگ خواندن دالی و پيکاسو نهايت توهين به خاطره ی پشتيبانی پرشور پيکاسو از نيروهای دمکرات اسپانيا و اثر معروف اش «گوئرنيکا» (تابلويی که به درخواست دولت جمهوری اسپانيا خلق شد و نماد جهانی نبرد با فاشيسم و حکومت فرانکو) است.
دالی از کودتای فاشيستی فرانکو حمايت کرد، سرکوب های وحشيانه ی اين حکومت را ستود و کار را به جايی رساند که از کارهای فرانکوی خودکامه به خاطر آن که هدف شان «پاک سازی اسپانيا از نيروهای ويران گر» (عين عبارت دالي) بود قدردانی کرد. دالی به خاطر امضای حکم اعدام زندانيان سياسی برای فرانکو تلگراف تبريک می فرستاد. وحشی گری های حکومت فرانکو تا روز های پايانی اين حکومت نيز ادامه داشت. فرانکو در سال ۱۹۷۵ يعنی همان سالی که مرد نيز حکم مرگ چهار زندانی سياسی را امضا کرد. دالی برای اش تلگراف تبريک فرستاد. اما ناچارشد پناهگاه اش در پورت يگات را ترک کند چون مردم محلی می خواستند تکه تکه اش کنند. دالی خود را شيفته ی خوزه آنتونيو پريمو دريورا (بنيان گذارحزب فاشيست) می خواند. از اصطلاحات و سخنان فاشيست ها استفاده می کرد، خود را خادم كليسای اسپانيا و تعاليم اش می خواند، كليسايی كه همان هنگام به افتخار ملكه اليزابلا جشنی به پا كرده بود زيرا جناب ملكه آينده نگری به خرج داده بود و يهوديان را اسپانيا اخراج كرده بود. كاری كه منطبق بر برنامه ی هيتلر و بهترين راه برای حل مسئله ی يهود تلقی می شد. دالی كه به خوبی می دانست چه سرنوشتی در انتظار دستگير شدگان توسط گشتاپوی فرانكو است بونوئل و بسياری ديگر را به باد انتقاد گرفت و سبب شد دچار گرفتاری و بدبختی های بزرگی شوند.
در زندگی نامه ی رسمی دالی از اين رويدادها هيچ سخنی نرفته است و كمتر كسی خارج از اسپانيا از اين مسائل آگاه است. دشوار بتوان شخصی نفرت انگيزتر از دالی يافت. دالی هيچگاه از ديدگاه های اش دست برنداشت. هنگامی هم كه ديكتاتوری داشت زير فشار ناشی از فسادهای گسترده اش از پا در می آمد دالی به دفاع سرسختانه از پادشاهی پرداخت. سرانجام نيز چشم از جهان فرو بست.
دالی بارها از ايالات متحده ديداركرد. كاردينال اسپلمن را يكی از بزرگترين های آمريكا می ناميد. هنگامی كه در ايالات متحده به سر می برد تمامی دوستانی را كه به آن ها خيانت كرده بود به پليس فدرال آمريكا معرفی كرد. درسال ۱۹۴۲از تمام نفوذ خود استفاده كرد تا بونوئل از موزه ی هنر مدرن نيويورك اخراج شود. بونوئل پس از پيروزی فرانكو اسپانيا را ترك كرده بود و در اين موزه كار می كرد. دالی از بونوئل بدش می آمد و او را كمونيستی خدانشناس می خواند. به نظر می رسد در نهايت نيز به خاطر فشارهای سر اسقف نيويورك بود كه بونوئل نيويورك را به مقصد مكزيك ترك كرد و بيشتر سال های عمرش را نيز همان جا سركرد. دالی در سفرهای متعددی كه به نيويورك كرد در كليسای جامع سن پاتريك برای سلامتی فرانكو دست به دعا می شد و در بسياری از كنفرانس های مطبوعاتی بر وفاداری بی قيد و شرط خود به حكومت فرانكو تاكيد می كرد.
می توان گفت كه اين ها سابقه هايی چشمگير است اما بسياری از دوست داران دالی در جهان هنر از آن بی خبرند يا ناديده اش می گيرند.

* وينسنته ناوارو استاد دانشگاه جان هاپكينز است
* برگرفته از : وبگاه CounterPunch.org