از : مریم فراهانی
عنوان : راستی اقایان مجاهدین معتقد به اسلام انقلابی و یا بی اعتقاد به اسلام انقلابی لطفا دعواهیتان را با اعضا سابقتان ببرید جای دیگر
راستی وقتی این دعواها وفحاشی مجاهدین و یا طرفداران مجاهدین کنونی را با مجاهد سابق میبینم میفهمم با تمام مشکلات زندگی چقدر خوشبختم که مجاهد نبوده و نیستم و نخواهم بود. چقدر این فحاشی ها چندش اور است.اقایان لطفا به ما رحم کنید بخدا ما بیتقصیریم وحقمان نیست هروقت به یک صفحه سیاسی مراجعه کنیم فحشهایتان را ببینیم.
۲۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷
|
از : دائی جان ناپلئون
عنوان : اشتباه تایپی
میدونم غافل درسته نه قافل, مش قاسم به حساب بیسوادی دائی جان نذاری ها
۲۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷
|
از : دائی جان ناپلئون
عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
مش قاسم شناختمت
چرا به نام اپوزیسیون ایرانی به دائی جان ناپلئون و اخبار روز پرخاش میکنی. باور کن من از تو نسبت به مجاهدین بیشتر تعصب داشتم بقول ابوذر ورداسبی مرحوم من هم مثل تو ان الاغ سرگردانی بودم که فکر میکردم با انقلاب ایئولوژیک انقلابی شدم و انقدر در خیابانهای اروپا برای باصطلاح بچه های سرگردان ایرانی در عراق کاسه گدائی بدست گرفتم که منگ ومنگ بودم و فکر میکردم اگر مجاهدین نباشند دنیا به اخر میرسه قافل از اینکه در اروپا و امریکا با انهمه چلو کباب دادنها و مجانی با اتوبوس به تظاهرات بردنهای پناهندگان اردوگاههای پناهندگی نتوانستیم یک صدم ایرانیها در خارج را جذب کنیم یعنی از ۵۰۰۰۰۰۰ نفر ایرانی حدقل ۵۰۰۰۰ نفر را در صفوف خود جا دهیم. حالا تو و امثال تو هم با این فحاشی ها وتهمت به مخالفین خود به جائی نمیرسین.این کارها ی امثلا تو بیشتر مجاهدین را رسوا میکند چرا اگر هرکسی که با مجاهد مخالف هست پس طرفدار رژیم باشه اونوقت که رژیم در خارج هم از شما بیشتر طرفدار داره و این به نظرت مزخرف نیست .دست از این کارها بردار و اگر هم طرفدار مجاهد باقی ماندی سعی کن با منطق و دلیل با مخالفین خودت برخورد کن وگرنه عرض خود میبری وزحمت ما میداری
۲۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷
|
از : اپوزیسیون ایرانی
عنوان : ضدیت اخبار روز با سازمان مجاهدین و همسوئی با رژیم جنایتکار
متاسفانه مسولین اخبار روز هنوز همان مشی کهنه دلجویی از رژیم جنایت پیشه را ادامه می دهد و بارها نشان داده است که در ضدیت با سازمان مجاهدین دست کمی از جنایتکاران رژیم ندارد. نمونه همین اراجیفی می باشد که در این سایت بر ضد سازمان مجاهدین پخش و تکثیر می شود. اخبار روز با بیشرمی اجازه می دهد که عوامل اطلاعاتی رژیم به سمپاشی خود ادامه دهند لیکن نظرات مخالف رژیم را سانسور می کند. این ادامه همان سیاست خیانتکارانه دفاع از رژیم ولایت فقیه است که حزب توده و سازمان اکثریت مشغول به آن بودند و هنوز نیز رسوبات نامطلوب آن سیاست را در این سایت می توان یافت. واقعا نهایت بیشرمی است که بعد از سالها هنوز اینها به دشمنی خود با اپوزیسیون انقلابی ادامه می دهند و هنوز چشم امید به رژیم بسته اند.
۲۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷
|
از : دائی جان ناپلئون
عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
صفحه ۳۸۳ پاراگراف دوم
در صحنه ولی، وضع ما خراب بود. هیچ کس به سازمان نمی پیوست و هواداران قدیمی روز به روز در حال ریزش بودند . در ایران ما دیگر ماکزیمم چند صد نفر هوادار داشتیم که نتوانسته بودیم به عراق بیاوریم. در عراق چیزی را که ما " پرراندمان ترین و تحصیل کرده ترین ارتش خاور میانه می نامیدیم" با عدم امکان عبور از مرز فلج و علیل شده بود و بجز تعدادی چند نفوذ چریکی در سال چیزی برای تبلیغ نداشتیم. فعالیت های سیاسی ما به هم ریخته و دستگاه تبلیغاتی مان فضاحت بار بود. شخصا آرزو می کردم که اصلا آن را تعطیل می کردیم و فعالیت نمی کردیم. احساس می کردم که نیاز مبرم به تغییرات جدی داریم بخصوص در روش هایمان و یا خداحافظی با تمامی آرزوهایمان (ترجمه از کتاب خاطرات یک ایرانی شورشی، آقای مسعود بنی صدر)ا.
به گفته مسعود بنی صدر که تا سال هزار و نهصد و نود و شش نماینده شورای ملی مقاومت در اروپا و امریکا بود، این شورا عملا شاخه سیاسی سازمان مجاهدین و لابی آن در اروپا و امریکا بوده است:
... این بر همگان به جز ما واضح بود که مجاهدین از نظر سیاسی در ایجاد یک ائتلاف وسیع که رجوی قول آ را داده بود، شکست خورده بودند. ...ما به یکدیگر می گفتیم که شورای ملی مقاومت چیزی نبود جز ابزار رجوی برای حضور در صحنه سیآسی اروپا و آمریکا. تنها استفاده آن فریب آمریکاییان و اروپائیها بود که فکر نکنند ما عضو همان سازمان مجاهدین که مسئول قتل شهروندان آمریکا در ایران است، هستیم...
رجوی (در مورد عملیات فروغ جاویدان) گفت: ما تنها نخواهیم جنگید، مردم با ما خواهند بود. آنها از این رژیم خسته بوده و بخصوص از زمان آتش بس به بعد خواهان رهایی همیشگی از آن هستند. ما تنها باید نقش سپری را ایفا کنیم که از مردم در مقابل حملات سپاه محافظت می کند. هر جا که پای بگذاریم، توده های مردم به ما خواهند پیوست و زندانیانی که آزاد می کنیم همیار ما برای پیروزی خواهند شد. سرانجام این بهمن شبکه خمینی را پاره خواهد کرد شما احتیاجی ندارید که چیزی با خود حمل کنید. ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد. آنها هر چه بخواهید به شما خواهند داد...
ده سال بعد که سازمان اسامی و عکس های شهدای این عملیات را برای اولین بار منتشر کرد تعداد شهدا هزار و سیصد و چهار اعلام شد. علاوه بر این هزار و صد تن نیز زخمی شدند که یازده نفر از آنها مدتی بعد جان سپردند...
عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد. اما مهمتر از آن، این عملیات برای من و بسیاری دیگر حاکی از پایان ایدئولوژی، اعتقاد و انتظار اخلاقی بود. ارزش های بنیانی ما معنای خود را از دست داده و دیگر روحیه بخش نبودند. همه ما به هنرپیشه هایی تبدیل شده بودیم که با یکدیگر بازی کرده و یکدیگر را تشویق می کردیم. این دروغا هنگامی که "رهبر ایدئولوژیک" ما اشتباه در پیش بینی و قضاوت خود را نپذیرفت به اوج خود رسید... به ما گفته شده بود که ایمان مجاهدین دو پایه دارد: فداکاری و صداقت. پس از فروغ چاه صداقت بطور کامل خشک شد و پس از آن سازمان تنها مبتنی بر یک رکن بود: "فداکاری" و "فداکاری" بیشتر...
اولین کاری که باید در بغداد انجام می دادم مشاهده نوار ویدئویی جلسه ایدئولوژیک "اعضای مرکزی و اجرائی" بود. این جلسه که "امام زمان" نام داشت، با یک سوال ساده شروع می شد: "ما همه دستاوردها و هر چیزی که داشتیم را به چه کسی مدیون بودیم؟"... همانطور که من فکر می کردم مسعود رجوی ادعا نکرد که او امام زمان است، اما گفت که ما همه چیز خود را مدیون امام زمان هستیم... هدف این بود که نشان داده شود اگر ما نیز با رهبر خود همانگونه که او با امام زمان و خدا یکی است، یکی شویم می توانیم به تهران برسیم. او حاضر بود که هر چه که داشت (در واقع یعنی همه ما!) را در راه خدا بدهد. رجوی با این ادعا که تنها در اندیشه اراده خدا بود، انتظار داشت که ما نتیجه بگیریم بین او و امام زمان هیچ حائل و واسطه ای وجود ندارد، اما بین ما و او (رجوی) حائلی وجود داشت که مانع می شد وی را به وضوح ببینیم. این حائل "ضعف" ما بود. اگر ما آن را می پذیرفتیم می توانستیم ببینیم چرا و چگونه در مواردی نظیر عملیات فروغ شکست خوردیم. مسعود و مریم تردیدی نداشتند که حائل ما همسرانمان بود...
جو پایگاه کاملا متفاوت بود. ...فضای حاکم بیچارگی بی امان بود. ...بنظر می رسید که همه در مرحله جدیدی از "انقلاب ایدئولوژیک" بودند. تنها بحث مشروع، انقلاب و مبادله تجربیات مشابه بود. غیر از این هیچ چیز مهم نبود. جهانی در بیرون نبود. ...حتی افراد مجرد نیز باید حائل های خود را طلاق می دادند. آن بیچاره ها نمی دانستند که حائل هایشان چه کسانی هستند. ظاهرا این شامل حال همه زنان و مردانی می شد که به آنها احساس علاقه ای وجود داشت. بعد ها من متوجه شدم که سازمان نه فقط طلاق قانونی بلکه خواستار طلاق احساسی و "ایدئولوژیک" نیز شده بود. من باید آنا (همسرم) را در قلب خود طلاق می دادم. در واقع من باید یاد می گرفتم که از او بعنوان حاثل میان من و رهبرم متنفر شوم.
رجوی در این نشست اعلام کرد که بعنوان "رهبر ایدئولوژیک" ما دستور به طلاق دسته جمعی از همسرانمان را می داد. او از همه خواست که حلقه های خود را اگر قبلا تحویل نداده بودند، تحویل دهند. آن جلسه که برای مدت یک هفته ادامه داشت، عجیب ترین و تنفر انگیز ترین جلسه ای بود که من در آن شرکت کردم...
پس از آن مسئول من از من خواست به بنگاله ای رفته و تفکر کنم. من بنگالی شدم یعنی این که باید به سلول انفرادی رفته و فقط فکر کنم و بنویسم. این نوع شدیدی از شکنجه روانی است بطوری که برخی اعضا سازمان ترجیح می دادند که خود را بکشند تا این که بنگالی شوند...
۲۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣٨۷
|
از : هدیه از امل
عنوان : به ممل فرنگی
من مخالف به هم فحش دادن هستم و شما از کجا میدانید که من به خاوران نرفته ام. اینجور به هم فحش دادنها در بین نیروهای سیاسی خارج از کشور مرسوم است. در داخل کشور بحثها فرق میکند یعنی کسی از مجاهد وفدائی و کشتگر وفرخ نگهدار و اینجور چیزها صحبت نمیکند چرا که اینجور بحث ها که فقط نشان از کینه های تاریخی است شاید اوقات بیکاری شما را پر کند ولی کمکی به حل مشکلات جامعه امروز نمیکند . کسی نمیخواهد ونباید جنایات رژیم را مستمالی کند ولی شما هم که احتمالا از نسل قبل از ما هستید باید بفهمید که دعواهای شما مشکل جامعه امروز ایران نیست.در باره اظهار نظرهای خوش خیالانه و یا مودیانه از طرف من سخن گفتید. برای اینکه به تله فحاشی افرادی مثل شما دچار نشوم از پاسخ به این قسمت صحبتهای شما خودداری میکنم. برای شما اوقات پر باری ارزو میکنم
۲۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : ممل فرنگی
عنوان : آملی ! تک مضراب نپران!
برار یا خاخور آمولی «برادر یا خواهر آملی » تو از کجا میدانی آنهائی که در بحث ها دعوا راه میاندازند از تو ایران این کار را نمی کنند . خیال نکن تو ایران بودن فضیلتیست که در خارج از ایران نیست و برعکس ! هنوز خیلی زود ست که جنایات تاریخی حکومت مذهبی با این حرف ها ماسمالی شود یک سر ی برو خاوران که هنوز یک کلمه در ایران از آن صحبت نمی شود. هر وقت امثال ایت الله منتظری توانستند تو ایران زندگی امنی داشته باشند آنوقت میتونی از این اظهار نظر های خوش خیالانه یا موذیانه نمائی .
۲۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : این سند همان نامه مجاهدین در۱۲ اردیبهشت سال ۶۰ به خمینی است و برای دوستانی که مایل به دانستن واقعیت هستند و نه لمپنهائی که جز فحاشی هنری ندارند
حضرت ایت الله !
شما پیوسته به رغم نقاهت جسمی با گروها وجماعات وافراد مختلف به طور روزمره دیدار وملاقات دارید. اکنون اگر سوئ تعبیر نشود ما وکلیه هوادرانمان در تهران نیز که قشری از اقشار ملت هستیم بدین وسیله تقاضا میکنیم تا برای بیان مواضع وتشریح اوضاع وعرض شکایات و اثبات مطالب فوق الذکر بدون هیچگونه تظاهر ودر نهایت ارامش به حضورتان برسیم. به گمان ما این میتواند یک رویداد مهم تاریخی محسوب شده و انشاالله سر اغاز بسیاری تدابیر وتفاهمات ملی وهرچه بیشتر زنده داشتن امیدوزندگانی مسالمت امیز و در نتیجه نافی تشنجات داخلی و حتی زمینه ساز اتحاد عمومی وسراسری برای دفع کامل العیار تجاوز حکام دیکتاتور وجاه طلب بعثی به حقوق و زندگانی هموطنان ستمزده و رنجدیده ما باشد.
مجاهدین خلق ایران
۱۲/ اردیبهشت ۶۰
نشریه مجاهدین خلق ایران
سال دوم پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ تکشماره ۳۰۰ ریال
برای دیدن اصل سند به این سایت مراجعه کنید
http://www.golshan.com/asnaad/mojahed/html/bas.html
۲۶۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : هدیه از امل
عنوان : خوابهای بیکاران خارجه نشین ودمکراسی ایرانی
چقدربعضی هااز محیط ایران وزندگی مردم دورند وخوابهای طلائی میبینند
ما همه ایرانیان و بویژه هم میهنان بهائی مشکلات بسیار بیشتر از به هم فحش دادنها داریم
۲۶۶۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : نیرویهای ازادیخواه نه مجاهدین را قبول دارند و نه رژیم اسلامی را چون هردو سروته یک کرباسند
اقا جان این زبان لمپنی مجاهدین برایمان اشناست و به شما در ۲۷ سال گذشته در تشکیلات گفته شد که دو جبهه وجود دارد مسعود رجوی وخمینی وانکه مخالف مجاهدین است پس طرفدار خمینی است. در خارج کشور سالهای سال جلوی ایرانیان را گرفتید که بیان برای تظاهرات و تا کسی میگفت شما را قبول ندارم شروع به فحاشی میکردید وچهره وقیحتان را نشان میدادید ودستتان را رو میکردید که هیچ فرقی فالانژ مجاهدین با فالانژ خمینی ندارد و شما واقعا سرو ته یک کرباسید . احتیاجی نیست شما چیزی را باور کنید چون بر خلاف اراده و خواست شما نیروی ازادیخواه وجود دارد که نه شما را قبول دارد و نه رژیم اسلامی را و هیچکس را هم رهبر خودش نمیداند وبه دموکراسی باور دارد و از تهمت افرا بدور است. کافی کمی به دورو برتان نگاه کنید وشیوه برخورد برادران مجاهد شما هیچ فرقی با برادران بازجو شریعتمداری ندارد.همه ادبیات لمپنی شما را میشناسند.شما به همین خیال بمانید
۲۶۶۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : ادعاهای توخالی
"مش قاسم عزیز شما که مرا نمیشناسید من از شما خواستم اگر این نامه را شما میدانید لطفا انرا ادرس بدهید. اینکه برای من که ۲۷ سال در تبعید هستم و هم پسر عموی من وهم تعدادی از دوستان من بدست رژیم جنایتکاراسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند."
عجبا! این دیگر از عجایب زمانه است که خود او می نویسد که من او را نمی شناسم و بعد ادعا می کند که ۲۷ سال است در تبعید زندگی می کند و فامیلش نیز توسط آدمکشان اسلامی اعدام شده اند و باز انتظار دارد که من حرفش را باور کنم اگر چه او را نمی شناسم و صرفا باید محض رضای خدا حرفش را باور کنیم!؟!
اگر بعد از ۲۷ سال او ماهیت شیادانه و عوامفریب آدمکشان اسلامی را نمی داند و داستانهای آخوند کوسه صفتی مانند رفسنجانی را باور می کند پس باید به حال او گریه کرد! حال فرض کنیم که اصلا این به اصطلاح نامه وجود دارد و شرط امام آدمکشان بود که مجاهدین اسلحه ای را که اگر داشته باشند تا قتل عام نشوند بقیه سازمانهای سیاسی را چه می گوئید که نه مسلح بودند و نه عملی بر علیه رژیم انجام داده بودند!؟ حزب توده و سازمان اکثریت که مجیز رژیم را می گفتند را چه شد؟ چند نفر از هوادران و اعضا آنها را شکنجه و اعدام کردند؟! لابد آنها خمینی آدمکش می خواست پای آنها را ببوسد و رفسنجانی کوسه نیز در دوروغ نامه خود یک اشاره ای به آن کرده است!
برو "برادر" خجالت بکش و دست از این شارلاتان بازی بردار! این شعبده بازی های آخوندی فقط بدرد پاسداران بیسواد می خورد!!!
۲۶۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : شعبده بازی آخوندی
خنده دار است که سربازان گمنام امام آدمکشان به چه درجه ای رسیده اند که مجبورند این نمایش های مضحک را اجرا کنند که روزی خفت بار خود را در بیاورند.
نمونه جالب آن این "برادر" تهمینه است که به اصطلاح دلسوزانه تلاش می کند رژیم آدمکشان را تطهیر کند و تمام دردش انگاری مجاهدین هست! من قبلا هم نوشتم که اسلام را قبول ندارم که بخواهم طرفدار به اصطلاح اسلام از نوع انقلابی مجاهدین باشم اما بوی ایادی ملایان جانی را نیز خوب تشخیص می دهم و اگر به اندازه یک مثقال بر علیه آدمکشان اسلامی می نوشت باز می شد گفت که شاید واقعا او ذره ای صداقت دارد اما او همان است که از نوشته هایش معلوم می شود. این ژست به اصطلاح ضد رژیم گرفتن نیز فقط برای رد گم کردن توسط ایادی رژیم هزار چهره می باشد. رژیم متعفن ولایت فقیه در شیادی نمره یک است و ابلهانه فکر می کند که می تواند با این عربده کشی ها علیه مجاهدین در مردم ایران نسبت به این مبارزان تردید بوجود آورد اما کور خوانده اند! پایان نکبت رژیم امام آدمکشان نزدیک است.
۲۶۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : ولایت فقیه خمینی وخامنه ای و رجوی هر سه ارتجائی است
رژیم جمهوری اسلامی ۳۰ سال است که مخالفینش را امریکائی ویا سلطنت طلب ویا کمونیست مینامد. مجاهدین بویژه از سال ۶۰ به بعد مخالفینشان را طرفدار جمهوری اسلامی ویا اقلیتی واکثریتی و سلطنت طلب نامیدند.اقای مش قاسم رژیم اسلامی و مجاهدین دو روی یک سکه هستند. از نظر من ولی فقیه مجاهدین که اقای رجوی است هیچ فرقی با ولی فقیه خمینی و خامنه ای ندارد یعنی گوشتان را باز کنید تا با صدای بلند بگویم سگ زرد برادر شغال است ولی شما میگویید مریم و مسعود را ول کنید برای چی باید انها را ول کنیم چون ارتجاع ارتجاع است پس هر دو دسته را باید باهم کوبید تا یک بار دیگر دچار ارتجاع اسلامی و اینبار از طرف مجاهدین نشویم. کشتار طرفداران مجاهدین ازطرف رژیم اسلامی به هیچ وجه به معنی حق به جانب بودن مجاهدین نیست.چرا که هم مزدوران رژیم و هم مزدوران مجاهدین به یک شیوه با مخالفین برخورد میکنند. اگر مجاهدین هنوز نمیتوانند هر صدای مخالف را خاموش کنند دلیش انست که هنوز به حکومت نرسیده اند وگرنه در کشتار و شکنجه و زندانی کردن دست رژیم را هم از پشت میبندند چرا که تاکنون هم نشان دادند چگونه هوادارن خودشان را شکنجه میکنند.اقای مش قاسم ما نه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خمینی را میخواهیم و نه جمهوری دمکراتیک اسلامی حضرت مسعود رجوی را حالا شما بازهم دیگران را وابسته به رژیم بدانید و یا مزدوران رژیم اسلامی دیگران را امریکائی و کمونیست و منافق بنامد. خداوند به شما عمر دراز اعطا کند تا شاید یک روزی به آشتباه خودتان پی ببرید و شاید هم هیچوقت به ان پی نبرید.
۲۶۵٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : روش مجاهدین فقط تهمت و افرا میباشد ولی حنایشان دیگر پیش کسی رنگ ندارد
مش قاسم عزیز شما که مرا نمیشناسید من از شما خواستم اگر این نامه را شما میدانید لطفا انرا ادرس بدهید. اینکه برای من که ۲۷ سال در تبعید هستم و هم پسر عموی من وهم تعدادی از دوستان من بدست رژیم جنایتکاراسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند چنین نظر میدهید دلیلش هم اینه که من در اینترنت گشتم و فقط درخاطرات رفسنجانی نامه رجوی به خمینی پیدا شد حالا شما زحمت بکشید از ارشیو مجاهدین به ما نشان دهید. در ضمن من این جمله را به گوگل دادم " نامه مجاهدین در سال ۶۰ به خمینی". در رابطه با خانم ستایشگر هم به خودشان مربوط است که جواب شما را بدهند ولی ایا جواب شما به ایشان همینه که شما فرمودید?
مش قاسم عزیز کاش نشریات اینترنتی مجاهدین واقعا این امکان را میداشت که کسانی که به مجاهدین انتقاد داشتند انرا مثل سایت اخبار روز چاپ میکرد چون جنابعالی مجاهد و یا ان سلطنت طلب و یا هرکسی مثل ان اقای لیبرال هرچه دلشان میخواد به مخالفین چپ ازجمله کشگر و اکثریت میگویید و انرا به حساب دموکراسی میگذارید ولی تا کسی بگوید بالای چشم مجاهدین ابرو است شما انها را به جمهوری اسلامی نسبت میدهید اخه واقعا شما پیش وجدانتان اسوده هستید که به کسانی که نمیشناسید توهین کنید و برچسب طرفدار رژیم بدهید. در ضمن نه برای من که سنم از این حرفها گذشته حدقل برای خودتان بروید جستجو کنید و ببینید ایا مجاهدین در اردیبهشت ۶۰ به خمینی جلاد نامه ندادند و از او نخواستند که خدمتش برسبد
۲۶۵۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : کم کم صفه شکسته موزیک آخوندها شروع به نوازش کرد!
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دنبم!
خاطرات رفسنجانی بدرد برادران بازجو و قاتل می خورد و مسخره است که آن را به عنوان سند تاریخی عنوان می کنند!
این تهمینه خانم یا آن یکی کم کم همان نغمه رژیم را شروع به نواختن کردند! ای بابا حداقل یک کم طاقت می آوردی و زود خودتان را لو نمی دادید؟
راستی نظر جنابعالی در باره سنگسار خانمهای ایرانی چه هست؟ مریم و مسعود را فراموش کن دو کلمه در نکوهش ملایان آدمکش حرف بزن بدانیم که خدای نکرده به برادران بازجو و سربازان گمراه امام وصل نباشید!
راستش خوب داشتی پیش می آمدی اما خراب کردی!!!
۲۶۴٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پیمان اسماعیلی
عنوان : فقط برای روشن شدن قضیه نامه مجاهدین در اردیبهشت سال ۶۰ به خمینی
اقای مش قاسم عزیز خانم ستایشگر در مورد نامه درست میفرمایند و این در اردیبهشت سال ۶۰ بود. این نامه را من هم بیاد دارم ولی نتوانستم انرا پیدا کنم. اینکه خمینی گفته باشد من پای شما را میبوسم و یا نه دقیق یادم نیست ولی خمینی گفت اسلحه را زمین بگذارید من میام خدمت شما.داستان این نامه را فقط در خاطرات رفسنجانی پیدا کردم ولی اگر مش قاسم و یا کسی اصل نامه را دارد وارشیوی در این رابطه موجود است چه خوب برای اطلاع اینجا ادرس بدهد تا همدیگر را متهم به دروغ گوئی نکنیم . این قسمت از خاطرات رفسنجانی را فقط جهت اطلاع اینجا میاورم وبهتر است با تعصب برخورد نکنیم و دیگران را به دوستی با جمهوری اسلامی متهم ننماییم
"""امام خمینی در سخنرانی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ خطاب به گروه های سیاسی مسلح ضمن اتمام حجت گفتند که «صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه این است که اسلحه ها را زمین بگذارید و از این شیطنت ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید.» به دنبال این سخنرانی، سازمان منافقین که خطاب امام خمینی را متوجه خود می دید، با ارسال نامه ای ضمن تشریح مظلومیت های سازمان، تقاضای دیدار با امام خمینی را مطرح نمود که توسط امام رد شد. امام خمینی دیدار را مشروط به بازگرداندن اموال غارت شده بیت المال و تحویل اسلحه ها دانستند و اظهار داشتند که سازمان در نامه اش «ناشیگری» کرده و نظام را تهدید به قیام مسلحانه کرده است."""
۲۶۴۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مریم فراهانی
عنوان : به خانم ستایشگر
چرا به خودتان زحمت میدهید مجاهدین هیچ وقت اشتباه نمیکنند وکار اقای رجوی نیز با اجازه امام حسین بوده است وافرادی که مجاهد نباشند نمیتوانند انرا درک کنند. ازدواج ایدئولوژیک مجاهدین را به عرش اعلا رساند و هرکس مخالف مجاهد است در بست وابسته به حکومت اسلامی است.مریم ماه تابان هم رئیس جمهور مادام العمر ولی فقیه رجوی است خوب شد شما اسم ایشان را به میان نیاورده اید وگرنه بچه مجاهدان یا شما را میکشند و یا خودشان را اتش میزنند. حتما چند سال قبل در پاریس شاهد بودید. این گروه شبیه القاعده افراد شهادت طلب زیاد دارد وکسانی مثل اعضای سابق ومخالف امروز شان را بزودی به جوخه اعدام میسپارند
۲۶٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : رجوی واقعا با خمینی قابل مقایسه است
مش قاسم نظرات تکراری مجاهدین را بازهم تکرار کرد و من هم نظرم همین بود که اقای کشتگر از سیاستهای گذشته خودش انتقاد کرد و شما مجاهدین ۲۷ ساله که همان تحلیلها را که اشتباه بودنش ثابت شده را تکرار میکنید.در رابطه با زندنی و شکنجه کردن هم سازمانیها و جاسوس جمهوری اسلامی خواندن انها هم مش قاسم طبق معمول نظر نمیدهد.سرکوبی و کشتن کردها وشیعیان هم .اما یک چیز را درست میگویید رجوی واقعا با خمینی قابل مقایسه است چون هردو ولی فقیه مطلقه هستند اگرچه خمینی هرگز با کمک صدام به ایران لشکر نکشید و تا مخالفتش را با شاه جدی کرد صدام او را اخراج کرد و هرگز هم زن دیگران را طلاق نگرفت و عقد طرفدارانش را باطل نکرد و زن دوستش را هم برای خودش عقد نکرد و اسمش را انقلاب ایدئولوژیک نگذاشت .شما در همین تحلیها بمانید تا شاید یک روزی از خواب بیدار شوید وشاید دنیا را با عینک دیگری ببینید و شاید هم هرگز این اتفاق نیفتد.
۲۶٣۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : محمد درویش
عنوان : با دفاع از هموطنان بهایی یک شرمساری تاریخی را جبران کنیم
بهائیان ایران جزو نخستین اقلیت های مذهبی و اجتماعی ایران بودند که حتی پیش از تصرف قدرت بطور تام و تمام بوسیله آخوندها و در جریان راه پیمائی ها و تظاهرات ها و به تحریک آخوندها مورد حمله و هجوم دیوانگان افسار گسیخه ی متعصب و خشک اندیش قرا ر گرفتند و زمانی هم که حکومت خون و جنون پا به عرصه وجود گذاشت بهائیان ایران جزو نخستین گروه اجتماعی بودند که چوبه های دار برای اعدامشان بر پا شد .
و چه شرمساری بزرگی است برای احزاب و سازمانهای سیاسی ایران از خُرد و کلان که در آن زمان شیفته ی مبارزات "ضد امپریالیستی" امام جماران شدند و بر تمام جنایات و ظلم وستمی که در مقابل چشمانمان بر هموطنان بهائی ما گذشت چشم فرو بستند !! و از این نظر یک پوزش خواهی بزرگ نیز به این دسته از هموطنان ما بدهکار شدند که هنوز مانند سایر مسائل آنرا به پشت گوش انداخته و این دین را پرداخت نکرده اند .
بهر حال آب رفته را نمی توان به جوی باز گرداند اما می شود خطای گذشته را هم اکنون با دفاع از رهبران بهائیان ایران که چند روز پیش در چنگ فاشیست های اسلامی به اسارت در آمده و هم اکنون در زیر شکنجه اند جبران نمود و تا حدودی از پس یک شرمساری تاریخی بدر آمد .
زمانی که فاشیسم جمهوری اسلامی ، رهبران بهائیان ایران را یک جا دستگیر می کند بدانید که توطئه شومی علیه این دسته از هموطنان ما در حال وقوع است . این توطئه را می توان و باید درهم شکست . اگر همه ایرانیان هوادار حقوق بشر و آزادی وعدالت اجتماعی برای دفاع از هموطنان بهائی دست به دست هم دهند مسلماً قادر خواهند بود که دیوسیاه و خون آشام حکومت اسلامی را به عقب نشینی وادارند .
فراموش نکنیم که فاشیست های جمهوری اسلامی در سکوت و بی تفاوتی مردم و افکار عمومی جهانیان جنایات و تبهکاری های خود را آسان تر مرتکب می شوند
۲۶۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : تاریخ را آنطور بوده است بیان کنیم
خانم تهمینه نوشته اند که:
"در اردیبهشت سال ۶۰ نیز به خمینی نامه نوشتند و از او تقاضای کمک کردند که جلوی فالانژها را بگیرد وخواستند بروند خدمت امام وخمینی هم دستشان را خواند و بهشان گفت اسلحه را پایین بگذارید من خودم میام پای شما را میبوسم."
خانم عزیز این خود خمینی و آیت الله های جانی او مانند آیت الله راسپوتین (بهشتی) بودند که این دستجات جانی فالانژ چماقدار را تجهیز و سازماندهی و مسلح می کردند که به مجاهدین و بقیه اپوزیسیون حمله کنند و ساده لوحانه است که مجاهدین این موضوع را ندانسته باشند! خمینی هرگز نگفت که پای مجاهدین را می بوسد و در عوض گفت که منافقین از کفار بدتر هستند که خود جواز حملات بیشتر به مجاهدین و نیروهای چپ بود. شما متاسفانه یک مثقال حقیقت را با یک من تحریف تاریخی قاطی می کنید و بعد نتیجه مطلوب خود را می گیرید!!!
"فقط یک ماه بعد دست به اسلحه بردند و بقول خودشان گفتند شهریور ماه خونه خمینی سرنگونه واز همه خواستند در صف انها قرار بگیرند وببسیاری از گروهها مثل راه کارگر وپیکار هم بدون اینکه اهل سلاح باشند زیر ضرب رفتند."
دست به اسلحه بردن مجاهدین در دفاع از خود بعد از سرکوب مسلحانه ۳۰ خرداد بود که نیروهای فالانژ و پاسدار هواداران مجاهدین را به گلوله بستند و در زندانها به کشتار نوجوانان و جوانان مجاهد و چپی دست زدند. رژیم مدتها بود که به شکل مسلحانه به تجمعات مخالفین حمله می کرد اما در مقطع ۳۰ خرداد به وحشیانه ترین شکل به کشتار مردم ایران دست زد. سازمانهای سیاسی مانند راه کارگر و پیکار که مطلقا مسلح نبودند و هیچ عملیات مسلحانه علیه رژیم انجام نداده بودند نیز به شدیدترین شکل سرکوب شدند و اعضا و هواداران آنها نیز قتل عام شدند. خانم عزیز این رژیم جانی بود که مقصر بود نه مجاهدین یا راه کارگر یا هیچ سازمان سیاسی دیگری.
"تا اینجا شاید هنوز براورد اشتباه بود ولی قرار گرفتن در کنار صدام که خون اشامتر از خمینی بود"
خود خمینی نیز سالها مهمان صدام بود و همچنین چریکهای فدائی خلق و مجاهدین و بقیه مخالفان رژیم پهلوی سالها در عراق تحت حاکمیت حزب بعث عراق پایگاه داشتند همانطور که مخالفان رژیم بعثی عراق در ایران در زمان پهلوی و خمینی مستقر بودند. هنوز هم اگر عراق بگذارد نیروهای مخالف باید از عراق برای پایگاه نزدیک کشور استفاده کنند. حزب دمکرات و کومله نیز در کردستان عراق بوده و هستند. داشتن پایگاه در عراق دلیل همفکری با بعثی ها نبوده و نیست و برای مبارزه از امکانات دشمن رژیم جانی خمینی می باید استفاده کرد همانطور که مخالفین صدام نیز بدون هیچ گونه خجالتی از رژیم خمینی کمک گرفتند و لزوما همفکر رژیم نیستند بطور مثال آقای جلال طالبانی که بارها نیز با ملاهای حکومتی ملاقات کرد. برای نابودی رژیم خمینی باید هر کمکی را قبول کرد و صرف نظر از این مورد فقط خوش خدمتی به آیت الله های شیاد می باشد!
۲۶۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : کشتگر اگرچه رهبر اکثریت بود ولیبه اشتباه خود پی برد و بارها از خود انتقاد کرد و قابل احترام است ولی رحبران مجاهدین نه از خود انتقاد کردند و نه قابل احترامند
البته من به نظر مش قاسم احترام میگذارم ولی مجاهدین هم در اول انقلاب که خمینی مردم ترکمن صحرا و کردستان را سرکوب میکرد در کنار امامشان بودند و فدائیان خلق را اپورتونیست مینامیدند که چرا با رژیم اسلامی در افتاده اند و در اردیبهشت سال ۶۰ نیز به خمینی نامه نوشتند و از او تقاضای کمک کردند که جلوی فالانژها را بگیرد وخواستند بروند خدمت امام وخمینی هم دستشان را خواند و بهشان گفت اسلحه را پایین بگذارید من خودم میام پای شما را میبوسم. فقط یک ماه بعد دست به اسلحه بردند و بقول خودشان گفتند شهریور ماه خونه خمینی سرنگونه واز همه خواستند در صف انها قرار بگیرند وببسیاری از گروهها مثل راه کارگر وپیکار هم بدون اینکه اهل سلاح باشند زیر ضرب رفتند.تا اینجا شاید هنوز براورد اشتباه بود ولی قرار گرفتن در کنار صدام که خون اشامتر از خمینی بود وسرکوب کردها و شیعیان عراقی وحمله به ایران که منتظر حمایت هوائی صدام بودند که او فریبشان داده بود وهیچ کمکی به انها نکرد ودیدن عکس اجساد مجاهدین در شاه اباد غرب دیگر جائی برای تردید نگذاشته است که سران مجاهدین برای منافع خودشان چگونه جوانان مردم و رفقای خودشان مثل زرکش را به کشتن میدهند. همه اینها یکطرف انها چگونه رفقایشان را که دیگر حاضر به همراهی با بلند پروازیهآی رجوی نبودند به زندان انداخته و شکنجه شان کردند و سر اخر اگر کسی با تحمل همه اینها جان سالم بدر برد و به اروپا رسید انها را خائن و جاسوس جمهوری اسلامی لقب دادند حالا انصافان خیانتهای رجوی ودیگر رهبران مجاهدین را میشود نادیده گرفت. اما با تمام اینها نباید فراموش کرد که دشمن اصلی رژیم اسلامی است
۲۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : ایرج رشتی
عنوان : خانم عبادی رتوریک شما بنفع دموکراتی نیست
شیرین عبادی اضافه کرد: «وقتی که یک وکیل از یک قاتل و یا از یک قاچاقچی در دادگاه دفاع می کند، شریک جرم او نمی شود. در مورد متهمان سیاسی نیز به همین گونه است.»
رادیو فردا, روز پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۷
ردیف کردن قاتل, قاچاقچی و متهمان سیاسی کار غلطی است و هیج آدم سیاسی خودش را مثل یک قاتل و یا قاچاقچی مجرم نمی داند و کار سیاسی را هم جرم محسوب نمی کند.
فکر کنم نظر آقای کشتگر در این رابطه مهم است. خانم عبادی با بیاناتشان بهائیت را یک "فحش" بخود و "دیگران" می دانند.خانم عبادی متاسفانه با این بیانات بجز ترویج و تائید نگرش غلط جامعه ایران در باره ادیان دیگر کار مثبتی انجام نمی دهند.
این بینش غلط خانم عبادی مرا یاد روزنامه های ضد خارجی اروپا می اندازد که همیشه مسایل مبرم خارجی ها را با بیکاران, هم جنس بازان , معتادین, ارازل و اوباش ... یکجا می نویسند(قید می کنند) و بینش ارتجائی و نژادی را بر ضد خارجیان غیر مستقیم رواج می دهند.
زمان دریافت جایزه صلح ایشان بقول خانم سودابه میرزایی "فقط فریاد دفاع از زندانیان گوانتا نامو را سر داده بودند ". شب قبل از دریافت جایزه صلح در یک شب زمستانی بیش از ۳۰ بی خانمان در خیابان های سرد تهران جا ن باختند و لی ایشان در مورد این بی عدالتی و فاجعه در ایران زمان دریافت جایزه صلح سکوت کردند.
ایشان تا بحال با سو استفاده از موقعیت اجتماعی خودشان بکمک ملا های مرتجع شتافتند و در تمام دنیا تبلیغ می کنند که تضادی بین اسلام و دموکراتی نمی بینند.
۲۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : شیرین عبادی زنی شجاع است
خانم عبادی بدون دریافت هیچ گونه کارمزدی وکالت هموطنان بهائی را به عهده گرفته است و خود و خانواده اش را در معرض گزند یکی از جانی ترین رژیم های تاریخ ایران گذاشته است. او همچنین بارها وکالت زندانیان بی گناه سیاسی را بدون کارمزد قبول کرده است. این نهایت بی انصافی است که او را اینگونه ناجوانمردانه مورد حمله قرار می دهید. اینکه او گفته است که به صرف دفاع یک وکیل از موکل خود دلیل هم عقیده بودن آنها باشد که امری بدیهی است. این یک دوروغ بیشرمانه است که خانم محترم عبادی هموطنان بهائی را با تبهکاران یکی بداند. در ضمن حتی زندانیان عادی در ایران نیز از حقوق انسانی خود محروم هستند و وظیفه همه ایرانیان است که از حق آنها به یک محاکمه عادلانه و وکیل دفاع کنند.ایادی رژیم جنایت پیشه خمینی بارها خانم عبادی را تهدید کرده اند و بارها او را سرزنش کرده اند و توطعه بر علیه او ریختند و برخی نیز در هر جا و مکانی همان کار را با ماسک دوروغین اپوزیسیون انجام می دهند. تردید نباید کرد که این همان ایادی خود رژیم است که به این شکل حیله گرانه به خانم عبادی حمله می کنند! رژیم هزار چهره خمینی درجه بالای از پلیدی دارد.
۲۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : سودابه میرزایی
عنوان : شیرین عبادی و سوپاپ دو گانه سوز
هوطنان گرامی و ایراندوستان خردمند ! ضمن تائید سخنان آقای کشتگر ، سوای اندیشه و مرام ایشان بد نیست نگاهی ریشه ای به رفتار و گفتار خانم شیرین عبادی در چند سال گذشته بیاندازیم در تمام زمینه های اجتمائی و سیاسی ، حقیقت این است البته برای من ! که از این خانم همیشه جز دفاع از اسلام حاکم بر ایران البته با رنگ و لعاب بهداشتی و کمی مدرن شده به سبک روز و در واقع نقش بدل محمد خاتمی ولی در هیبت یک زن ندیده ام ! زمانی ایشان در اوج سرکوبهای دانشجویی و بگیر و ببند و کشتار در زندانهای ولی فقیه همه چی را فراموش کرده بودند و فقط فریاد دفاع از زندانیان گونتو نامو را سر داده بودند که البته تاکتیک جالبی بود ! و ایشان را هم اروپائیان کاسبکار و هم اهل بخیه بازاری در جمهوری اسلامی برای روزی در آب نمک خوابانده اند ،این خانم وکیل بجای پرداختن به اصل موضوع در رابطه با هوطنان بهایی قبل از خود دژخیم دادستانی انقلاب آنها را در ردیف قاتل و قاچاق فروش مینشاند که با هیچ معیاری در امر وکالت هم خوانی ندارد و بطور غیر مستقیم این ستمدیگان را گناهکار معرفی میکند . از این خانم و گفتار و رفتارشان بیش از اینها مثال برای گفتن وجود دارد ولی سر عزیزان را بیش از این درد نمیاورم ، به امید اینکه با طناب پوسیده امثالهم ملتی داخل چاه نشود !
۲۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : حمایت از رژیم آدمکشان را نمی توان توجیه کرد
خانم تهمینه مرا مخاطب قرار داده اند که:
"مش قاسم عزیز ایا کسی ۲۶ سال قبل اگر( به دلایل سیاسی که البته نادرست است) از رژیم خمینی دفاع کرده است و از همان موقع (باز هم به دلیل سیاسی) از ان فاصله گرفته است واقعا نمیتواند از هموطنان بهائی ما دفاع کند"
خانم عزیز این حمایت ایشان در زمانی بود که رژیم دسته دسته نوجوانان و جوانان ایرانی را شکنجه و اعدام می کرد! او به رژیم توصیه می کرد که چماقداران را به سلاحهای مرگبارتر و بزرگتر مجهز کنند و او و رفقایش اعمال تبهکاران جنایت پیشه خمینی را بر علیه فرزندان مردم یک عمل انقلابی و لازم اعلام می کرد. من با شما موافق نیستم که او فاصله ای از آدمکشان گرفته است و تنها درد او این است که او را در قدرت سهیم نکردند وگرنه او همان است که بود.
"پس شما در باره مجاهدین چه میگوییدکه اوائل انقلاب از امام خمینی شان دفاع کردند و بعد هم با بنی صدر همراه شدند و تا ۵ سال قبل با صدام حسین همکاری میکردند. بهتر نیست کمی واقعگرا باشیم و برای ازادی میهن عزیزمان امروز از اشتباهات گذشته درس بگیریم وهمصدا شویم"
مجاهدین از اعمال جنایتکارانه خمینی حمایت نکردند و رژیم طرفداران و اعضای آنها را به شدت سرکوب کرد و به قتل رسانید. آنها اول انقلاب از خمینی بعنوان رهبر انقلاب ضد سلطنتی حمایت کردند و این زمانی بود که خمینی هنوز چهره بسیار جنایتکارانه خود را نشان نداده بود و بعد از آن دوره بسیار کوتاه هواداران و اعضا مجاهدین بصورت سیتماتیک مورد حمله ایادی رژیم بودند. همراهی با بنی صدر مسلما یک اشتباه سیاسی بود ولی موضوع سیاست های نادرست یک حزب یا سازمان سیاسی نیست بلکه موضوع حمایت یک سازمان سیاسی از سرکوب و اعدام و شکنجه شهروندان ایرانی توسط آقای کشتگر و رفقایش می باشد.
خانم عزیز من و امثال من هرگز در صفی که کشتگر و امثال او باشند نخواهیم بود و هرگز با او همصدا نخواهیم شد. او در صف حمایت از یکی از جنایتکارترین رژیمهای تاریخ ایران بود. رفیق همراه و همصدای او در شوی مناظره تلویزیونی با آیت الله راسپوتین (بهشتی) هنوز دست به دامن فرشتگان است که ایادی جنایتکار این رژیم را قدرتمندتر کند!
۲۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : تهمینه ستایشگر
عنوان : به مش قاسم
مش قاسم عزیز ایا کسی ۲۶ سال قبل اگر( به دلایل سیاسی که البته نادرست است) از رژیم خمینی دفاع کرده است و از همان موقع (باز هم به دلیل سیاسی) از ان فاصله گرفته است واقعا نمیتواند از هموطنان بهائی ما دفاع کند
پس شما در باره مجاهدین چه میگوییدکه اوائل انقلاب از امام خمینی شان دفاع کردند و بعد هم با بنی صدر همراه شدند و تا ۵ سال قبل با صدام حسین همکاری میکردند. بهتر نیست کمی واقعگرا باشیم و برای ازادی میهن عزیزمان امروز از اشتباهات گذشته درس بگیریم وهمصدا شویم
۲۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣٨۷
|
از : parisa amini
عنوان : ایران آشیانه جغدان شب سیاهان یا بهشت روشن اندیشان
سپاس و درود بر رادمردانی که همچون کورش کبیر همنوعان ستمدیده خود را زیر بال و پر شفقت و لطف قراردهند و دلیرانه از حقّ مظلومین از هر نژاد و رنگ و دین دفاع کنند. فغان از ناشکیبایی هم وطنانی که امواج کینه در دریای قلبشان در تلاطم است، کوته نظر و مغرضانه در شنزار ساحل تعصّبات به بازی کودکانه مشغول و به دنبال خطا میگردند، غافل از آنکه چشم خطا بین خطا کار است.
هموطنان عزیز، در حالیکه افکار متشتّت و اختلافات متعدد سبب شده تا مشتی جاه طلب و ستمکار بر مسند قدرت و مکنت تکیه زده (تا کی موعد آنان نیز به سر آید) بی داد میکنند، شما به جنگ و ستیز افکار خود مشغولید. سرزمین عزیز ایران به زبان حال فریاد میزند که از خود پرستان بیزار است، آیا آه و حنین آنرا نمیشنوید؟ ادب، هنر، تاریخ و فرهنگش از خودخواهان در کنار است.
ایران احتیاج به اندیشه تازه، خلق تازه، نسل تازه، خوی تازه و باورهای تازه دارد و الاّ ویران گردد و لانه و آشیانه جغدان حسد و خفاّشان تاریک اندیش همواره باقی بماند و من و شما ماًیوس از افکار خودپسندانه در دل خاک رویم.
آیا بر این باوریم که هر حکومت لایق همان ملّت است؟ و الاّ عکس آنرا به گفتار و رفتار انسانی خود دور از هرگونه حبّ و بغض ثابت نماییم.
۲۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣٨۷
|
از : شکیب اسدی
عنوان : ادرس فیلم
http://www.meytv.com/view_video/VID۶۲۳۹۵/Persepolis_۲-Safeguard_the_Innocent-_Farsi_version.htm
۲۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣٨۷
|
از : شکیب اسدی
عنوان : زمان آن فرا رسیده است که برای دفاع از بهاییان ایران بپا خیزیم
در این روزهای تاریک که خبر آزار و اذیت بهاییان ساکن ایران هر روز به گوش میرسد
اگر ما از طرف بهاییان صحبت نکنیم و سکوت را نشکنیم ،
حکومت آنها را همچنان آزار خواهد داد تا آخرین نفس .
و ما شاهد ظلم و هراسی خواهیم بود که آرزو می کردیم هیچوقت نباشیم
نباید بگذاریم این اتفاق بیفتد .
در زمانی که برادران و خواهران بهایی ما در ایران به زندان می افتند و از حقوق اولیه و
اساسی شهروندی خود محروممند این وظیفه اخلالقی ماست که سکوت را بشکنیم و از
حقوق آنان دفاع کنیم .
اکنون زمان آن فرا رسیده است که برای دفاع از بهاییان ایران بپا خیزیم
MideastYouth.comدر وب سایت
فیلمی به نمایش در آمده است تحت عنوان " پرسپولیس ۲ – حفاظت از بی گناهان "
در این فیلم از تمامی انسانهای آزاده ایران خواسته شده است تا برای دفاع از بهاییان ایران به پا خیزند
این فیلم را به فارسی می توانید در این آدرس ببینید :
in Farsi : http://www.
۲۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : با افتخار در صف دفاع از هموطنان بهائی هستم
به خوبی از ظلم و ستمی که توسط دین فروشان جانی رژیم خمینی به هموطنان بهائی شده است آگاه هستم و با دوستان بهائی از سختی های که با آن در ایران روبرو بوده اند بارها صحبت کرده ام و عمیقا احساس همدردی می کنم. هر دفاعی از حقوق هموطنان بهائی مطمنا ارزشمند است اما همانطور که آقای آذری با صراحت فرصت طلبی آقای کشتگر را در نوشته خود نشان دادند من نیز معتقدم که اشخاصی مانند او که در استقرار نظام فاشیستی اسلامی از هر کاری صرف نظر نکردند حق ندارند که اکنون با دودوزه بازی و فرصت طلبی از قربانیان فاشیست خمینی برای مطرح کردن وجود سیاسی ورشکسته خود سو استفاده کنند. او و رفقایش با رژیم گرگ دنبه خوردند و اکنون می خواهند با مردم چوپان وطن گریه کنند!!! وقاحت و بی شرمی ایادی رژیم و حامیان به اصطلاح اپوزیسیون مصلحت طلب آدمکشان اسلامی حد ندارد!
۲۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : پویا تندیس
عنوان : ضدیت با بهاییان
دشمنی با بهاییان خاص حکومت جمهوری اسلامی و تشکیلات روحانیت شیعه نیست. این امر در همه سازمان های سیاسی دیگر از ملی گراها تا چپ ها نیز وجود دارد. اقدام اقای کشتگر امر بسیار پسندیده ای برای شکستن این تابو می باشد. دفاع از حقوق انسانی و شهروندی بهاییان ارتباطی به حمایت از سیاست های تشکیلات بهاییت ندارد. همانطور که چپ ها هیچگاه حمایت از ازادی فعالیت همین گروهای سیاسی اسلامی را در زمان حکومت پهلوی منوط به حمایت انها از چپ ها نکردند. این استدلال ها تنها نشانی از همان تنفر ریشه دار ضد بهایی در بخشهایی از جامعه ایرانی می باشد.
۲۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : محمود آذری
عنوان : مایه گذاشتن از ستم دیدگان بهایی عوامفریبی و تحمیق است
• فکر جنایتکارانه "بهائی کشی" که انجمن حجتیه از دوره پیش از انقلاب حامل و مبلغ آن بود و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی حاملان آن به قدرت رسیدند،
این فرمایشات کسیست که تا خرخره در زمانی که جمهوری اسلامی هنوز میخ تثبیت خود را نکوبیده بود برای تثبیت آن سینه چاک میداد و ابایی از همکاری با جمهوری اسلامی و در جهت فرو پاشی جنبش جوان انقلابی و مخالف جمهوری اسلامی نداشت و فراموش کرده است که جمهوری اسلامی را با هزار صفت و رنگ چنان لعاب میداد که خمینی میشد خود سالوادر آلنده و اباش آدمخور، ضد بشر و دگر اندیش و بهایی کشی چون محمد علی بشارتی که اتفاقا همشهری این آقای کشتی گیر نیز می باشد( هر دو از اهالی جهرم می باشند) میشد دست توانای انقلاب در قلع و قمع ضد انقلاب ( یعنی=کارگران اعتصابی ،، زحمتکشان معترض،، اعضاء و هواداران جنبش انقلابی مانند چریک های فدایی خلق ،، آقلیت،، مجاهدین خلق،، پیکار،، کومله،، دمکرات ووووو ) و جالبتر این که این آقای علیمحمد
کشتی گیر (فرخنده جهرمی) با آن همشهری جلادش تقسیم کار نموده بود ، این یکی تئوریزه میکرد و آن یکی پراتیزه ( یعنی میکشت) ، این یکی توجیه میکرد و ان یکی بیشتر تشویق میشد ، این یکی کیش میداد و آن یکی پاچه بهایی ها را میگرفت،حال آن یکی وزیرو وکیل است و این یکی چرم فروشی ناراضی از عدم دریافت حق الزحمه تشبث می فرمایند که بهایی کشی می کنند.
آقای کشتگر مگر جان بهایی یانی که در سالهای ۵۸ و ۵۹ و۶۰ و۶۱ گرفته میشدند قابل دفاع نبودند؟ مگر جان نوجوانان نونهال مجاهدو دگر اندیشی که بدست همشهری آدمخوار ضد امپریالیست شما در سالهای ۵۸ و ۵۹و ۶۰وووو گرفته میشد فاقد ارزش بودند ؟ که شما آنهمه در جهت تخطئه و تخریب جنبش کوشیدید و برای نابودی آن، که بزرگترین مانع بر سر راه آدمخواران اسلامی بودتلاش کردید و برای آنهمه کشتار و سرکوب دگر اندیشان و دگر باشان تحت عنوان سرکوب ضد انقلاب هلهله کشیدید؟ حال چه شده است؟ نکند شما هم بوی کباب شنیده اید؟ نکند بهاییان با جان و روان خویش نردبامی ساخته اند که شما دوباره ابراز وجود کنید ؟ آقای کشتی گیر اینبار چه خوابی برای ملت در بند دیده اید ؟ اصلا نکند با مریم جان سطوت و مهدی فتی پور مسابقه تحمیق گذارده اید؟
حقا که در این زمینه دست خمینی و بهشتی و خاتمی را از پشت بسته اید.
ولی مطمئن باشید جهان چنان نبوده و چنین نیز نخواهد ماند.
۲۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : علی ایرانی
عنوان : به مش قاسم
مش قاسم جان
چرا شماها همینکه اسم بهایی را می شنوید مثل علمای شیعه فیلتان هوای هندوستان می کند و سیل تهمت و ناروا را می کنید.
مش قاسم عزیز این رژیم آدمکشی که ازش یاد میکنی تصمیم دارد ۳۰۰ هزار هموطن ایرانی ترا که بهایی هستند از دم تیغ بگذراند و این آقای کشتگر که به قول تو زمانی در رهبری سازمان اکثریت بود ه از حقوق شهروندی اینان دفاع کرده و خواستار جلوگیری از این کشتار شده و از تو که با رژیم آدم کشتان مخالف هستی فحش می خورد که چرا کشتگر از حقوق عده ای انسان بیگناه دفاع می کند
عجیب است . نه؟
۲۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : مش قاسم
عنوان : از حمایت از رژیم خمینی تا به اصطلاح دفاع از بهائیان
این آقای کشتگر زمانی که در رهبری سازمان اکثریت بود از رژیم آدمکشان جانانه دفاع می کرد و او همفکرانش خواستار مسلح کردن پاسداران تاریکی و جنایت به سلاحهای سنگین بود! علت جدائی او از اکثریت نه مخالفت با آدمکشان اسلامی بلکه اختلاف تشگیلاتی بود. حال او کاسه داغتر از آش برای بهائیان شده است و مصیبت نامه می نویسد! البته ظاهرا او تکامل فکری کرده و دیگر امید به معجزه از امامزاده های هفت خط امامی ندارد! اما به نظر من یکی او همان است که بود و این عوامفریبی ها برای رد گم کردن است. او اکنون تحلیل های یک من یک غاز سر هم می کند و به اصطلاح تحلیل گر سیاسی شده است! شاید بهتر بود می رفت و یک بیزنس مانند برخی دیگر از رفقای اکثریتی راه می انداخت زیرا بعید است کسی بتواند برای حرفهای بی فایده او پشیزی قائل باشد!
۲۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : e
عنوان : "ما همه ایرانی بهائی هستیم"
"ما همه ایرانی بهائی هستیم"! is the correct way that it should be !
۲۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : فرشاد نگارستان
عنوان : سپاس
آقای کشتگر،
انصاف و نوعدوستی شما حقیقتاً شایسته تقدیر و تشکر است. برایتان آرزوی سلامت و موفقیت دارم.
۲۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣٨۷
|
از : سایه
عنوان : شیرین عبادی و بهاییان
مطلب خوبی بود و خوب شد که به واکنش خانم شیرین عبادی هم اشاره کردید. ایشان در واکنشی که داشتند بهاییان را با قاتلین و قاچاقچیان همردیف دانستند و گفتند که همانگونه که یک وکیل میتواند از حقوق یک قاتل یا قاچاقچی دفاع کند، میتواند از حقوق بهاییان هم دفاع کند و این به معنای تایید افکار یا اعمال آنان از سوی آن وکیل نیست.
۲۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣٨۷
|
از : شکیب اسدی
عنوان : آقای جیج غانی کمی انصاف
آقای جیج غانی
جمله آخر مطلب جناب کشتگر را دوباره بخوان :
" موثرترین راه شکستن تبعیض علیه بهائیان آن است که دفاع از حق برابری کامل ادیان و مخالفت با تبعیض مذهبی در سرلوحه کار همه فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی مدافع حقوق شهروندی قرار گیرد و صرفا به اقدامات مقطعی وکلای مدافع حقوق بشر محدود نشود.
وقتی بهائیان مورد هجوم رژیم قرار می گیرند همه باید بگوئیم و بنویسیم که ما "همه بهائی ایرانی هستیم."
آقای جیج غانی
ظاهرا شما از حول حلیم به دیگ افتاده اید .
شاید از اینکه رژیم فکر کند که بهایی هستی و ترا سر ببرد می ترسی .
تو که هنوز اینقدر کمونیست باقی مانده ای که آنرا به زبان می آوری فکر میکنی
" دفاع از حق برابری کامل ادیان و مخالفت با تبعیض مذهبی " که کشتگر عزیز به آن اشاره کرده است به معنای گرویدن به آن مذاهب و عقاید است .
جیج غانی عزیز تو که بدتر از رژیم اسلامی برخورد کرده ای . آنها هم به شیرین عبادی می گویند تو چون وکیل بهاییان شده ای بهایی شده ای
آقای جیج غانی عزیز مرگ یکبار شیون یکبار اگر هنوز کونیست باقی ماند ه ای بیا و مردانه از حقوق همه انسانها فارغ از اعتقاداتشان دفاع کن .
آقای جیج غانی کمی انصاف!
۲۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣٨۷
|
از : جیج غانی
عنوان : آقای کشتگر لطفا از دیگران مایه نگذارید
با سلام؛
نویسندهء گرامی با تمامی احترامی که برای سرکار قائلم و بدون اینکه وارد مضامین بحث شما شوم از شما خواهش می کنم یکم این "ما" را تعریف بفرمائید!
دوم اینکه گیریم جنابعالی و سایر ان؛ از جور این رژیم؛ ممکن است همگی بهائی شده باشید و "اللهُ ابها" گویان بدور خود بچرخید اما من یکی کمونیست مانده ام و هنوز بهائی نشده ام. شما و سایر مدافعین حداقل های منشور جهانی حقوق بشر بخوبی می دانید که در تحت سیطرهء نظامی نظام اسلامی "اثنی عشری"!، وضع کمونیست ها از بهائیان "بهتر" نیست. سئوال من از حضرتعالی و سایر دانشمندان ِطبقات میانی و همه بهائی شدهء ایران! اینست که با توجه به اینکه کمونیست های این میهن همواره از حقوق همهء دگراندیشان، از درویش و شیطان پرست و آته و سنی و بهائی و غیره دفاع می کنند، چگونه است که حضرات بهائی شده بطور مثال حتی در یک استثنای کوچک، از حقوق این کمونیست های دم تیغ در هیچ کجای این فلات پهناور دفاع نمی کنید؟
۲۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣٨۷
|