چرا در برابر زندان و شکنجه باقی سکوت کرده اید؟ - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
  
    از : به مش قاسم

عنوان : رسوائی مجاهدین ربطی به بریدگان و مزدوران رژیم ندارد که خود کرده را چاره نیست
مش قاسم این حرفا چیه که میزنی. رسوائی مجاهدین بخدا ربطی به بریدگان و مزدوران رژیم ندارد. متاسفانه نیستی که در بحثهای پر بار در رابطه با نجات جان اسیران مجاهد در پایگاه اشرف شرکت کنی. همونائی که بهشان فحش میدی و مزدور رژیمشان میخونی الان دارن تلاش میکنند که مجاهدین اشرف را تحویل ایران ندهن اخه شما یک کمی متمدن بشین و مثل بچه ادم حرف بزنین و نه بچه محاهد چماقدار
٣٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : حمایت از پاسدار باقی اما سکوت هنگام سرکوب خانواده های قتل های ۶۷
۲۰ سال بعد از کشتار و قتل عام زندانیان سیاسی توسط رژیم پلید خمینی هنوز خانواده ها و دوستان آنها نمی توانند بر مزارشان با آسودگی در خاوران بروند و پاسداران جنایتکار با نهایت بیشرمی و بی وجدانی به آنها حمله ور می شوند در عین حال ما شاهد هستیم که یک بریده از یک پاسدار کهنه کار رژیم به نام پاسدار باقی حمایت می کند و با جعل نام های مستعار تلاش می کند رد گم کند و مشگل مردم ایران را اپوزیسیون ملایان جانی نشان دهد. مردم ایران به خوبی می دانند که دشمنان آنها جانوران وحشی حکومت خمینی هستند و این روضه خوانی های مزدوران سیاسی رژیم هیچ تغیری در این مورد نخواهد داد. این نکبت ها اکنون اطراف خاوران مشغول کتک زدن مادران قربانیان ۲۰ سال گذشته خود می باشند و یکی از چماق داران پلید آنها در این سایت مشغول تبلیغ برای امام آدمکشان می باشد! مرگ بر رژیم جنایتکار خمینی و پاسداران جهل و جنایت!
۲٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نسیم بهار

عنوان : عجب بحثی بود, نامردا چند نفر به یک نفر
اخ مش قاسم الهی مریم جون قربونت بره که اینقد براش جوش میزنی.الهی مسعود جون برات بمیره ,لامصبا تو جاشون نشستن وخوش کردن و این بچه رو میفرسن جلو
ای ول مش قاسم دمت گرم
۲٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : لمپن خود امام آدمکشتان می باشد برادر پاسدار بیسواد اما هزار چهره!
باز این پاسداران اسم عوض می کنند و با یک فقره سرقت از لغت "لمپن" از کسانی که به دار می کشیدند به امداد غیبی برای قاتلان نوجوان ایرانی و سنگسار کنندگان زنان ایرانی آمده اند! شیادها فکر می کنند با دوروغگویی و اینکه مثلا جیره خوار ملایان جانی نیستند می توانند رد گم کنند و خود را به جای اپوزیسیون جا بزنند! پاسداران بیسواد همیشه از ذهن ضعیف رنج برده اند و به مغز کوچوله آنها این فکر فرو نمی رود که دستشان را می شود خیلی راحت خواند زیرا خودشان را با اراجیف آخوندی لو می دهند!!! یکی لطف کند و این بو گندوهای ریشو بیسواد وحشی را راهنمای کند که به سایت برادر پاسدار دکتر تیر خلاص زن بدبو احمدی نژاد هدایت کنند!!!
۲٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : احمد دارابکلائی

عنوان : موافق بحث با لمپنها نیستم
من هم با قسمت اخر نوشته مش قاسم یعنی شعار
"مرگ بر رژیم جنایتکار خمینی و تمامی پاسداران جنایتکار!" موافقم ولی در عین حال موافق بحث با لمپنها نیستم
در عین حال از همه دوستان بویژه اعضای سابق مجاهدین میخواهم به نوشته های این چماقدار مریم تابان و مسعود جواب ندهند.برخوردهایمش قاسم همان برخوردهای لمپنی رجوی است وبرای انحراف بحث های دمکراتیک با چند فحش به دیگران شروع میشود.
۲٨۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : کنسرت سازهای ناهنجار ایادی رژیم سنگسار و آدمکشان به ملایان جانی امداد می رسانند
همانطور که قبلا نیز نوشته بودم به روباه گفتند شاهدت کی است گفت دمبم!
حالا پاسداران وحشت و جنایت تغیر جنسیت داده اند و به شکل پریساها و مریم ها و دائی جان ناپلئون می خواهند هیولاهای فاشیست امام آدمکشان را با داستانهای جعلی آخوندی و یا با به اصطلاح باندهای سیا ساخته حقوق بشری مانند "دیده بان حقوق بشر" امداد برسانند! هرچه به این ناجیان رژیم آدمکشان گفته می شود که نمی شود رژیم بی آبروی جنایت پیشه را با هزار تا این جور باندهای مشکوک و جاسوس تطهیر و توجیه کرد باز این برادران بیسواد عقده ای دکتر شدن نمی توانند با مغز دایناسوری خود آن را درک کنند! آخر کسی که از یک مشت آخوند جانی در قرن ۲۱ جیره خواری می کند که نمی تواند توان فکری زیادی داشته باشد! مرگ بر رژیم جنایتکار خمینی و تمامی پاسداران جنایتکار!
۲٨۱۵ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پریسا شکیب

عنوان : "نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق"
مش قاسم دیگر به هذیان گوئی افتادی
یک گزارش تازه گروه دیده بان حقوق بشر اطلاعاتی را در مورد شرایط داخلی سازمان مجاهدین خلق ایران ارایه می دهد که پیش از این کمتر از سوی نهادهای بین المللی انتشار یافته بود.
این گزارش حاوی تصویری تیره از نحوه برخورد مجاهدین خلق با اعضای آن و به خصوص ناراضیان و کسانی است که در صدد جدایی از سازمان بر آمده اند و از بازداشت، ضرب و جرح، شکنجه و حبس انفرادی طولانی مدت، حتی تا هشت سال، به عنوان مجازات این گروه از اعضا نام می برد.
گروه دیده بان حقوق بشر می گوید گزارش خود را بر اساس مصاحبه با گروهی از مجاهدین ناراضی تهیه کرده است که پیش از سقوط حکومت صدام حسین از زندان ابو غریب آزاد شده بودند و یا پس از جدایی از سازمان مجاهدین خلق، در اروپا به سر می برند.
سازمان مجاهدین خلق در پانزده سال آخر حکومت صدام حسین با ایجاد قرارگاه هایی در عراق به آماده سازی نیرو برای مبارزه مسلحانه با دولت جمهوری اسلامی ایران مشغول بود.
اما در طی این سال ها، جزییات اندکی از روابط داخلی و شرایط این قرارگاه ها به بیرون درز کرده بود.
اعضای سابق سازمان به نمایندگان گروه دیده بان حقوق بشر گفته اند موارد آزار اعضای سازمان امری رایج بوده و به بازداشت کسانی که قصد ترک پایگاه را داشتند و زندان بلند مدت انفرادی و زدن و شکنجه ناراضیان اشاره کرده اند.
چندین مصاحبه شونده که با هم در یک سلول بازداشت بوده اند ازمرگ یک همبند بر اثر ضربات وارده در سال های میانی دهه ۱۹۹۰ گزارش داده اند.
دو عضو ارشد سابق سازمان که تصمیم به ترک مجاهدین گرفته بودند گفته اند یکی به مدت هشت سال و نیم و دیگری به مدت پنج سال در زندان انفرادی به سر بردند.
آنان بعدا در اختیار دولت صدام حسین قرار گرفتند و به زندان ابوغریب بغداد منتقل شدند و پیش از سقوط حکومت سابق عراق، به ایران برگردانده شدند.
سازمان مجاهدین خلق در ایالات متحده و اروپا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده اما گروه دیده بان حقوق بشر می گوید شاخه سیاسی آن، شورای ملی مقاومت ، درتماس با سیاستمداران غربی تلاش می کند این عنوان و محدودیت های ناشی از آن را لغو کند.
گروه دیده بان حقوق بشر می گوید پرونده حقوق بشرحکومت ایران ترسناک است اما اشتباه بزرگی است اگرسازمانی با این سابقه نقض حقوق بشر به عنوان نیروی مخالف آن مورد حمایت قرار گیرد.
منبع بی بی سی
۲٨۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : پرکردن برنامه روزانه برای گرفتن انرژی افراد سازمان مجاهدین در عراق
با عرض معذرت از سرکار خانم گرامی مریم فراهانی
خانم محترم این حرفهای مش قاسم در حقیقت مش وبرنامه سازمان مجاهدین در دولت خیال است. میبینید که ایشان فکر میکند غذا درست کردن فقط جزو وظایف زن است. فقط هرکسی که یکبار نظراتش را بخواند میفهمد که جز فحاشی و تهمت و افترا چیزی در چنته ندارد من این ادمها را خوب میشناسم به ایشان دستور تشکیلاتی دادند که بحث نیروهای ازادیخواه و دمکرات را در نشریه وزین اینترنتی اخبار روز به انحراف بکشد وبا فحش وبدو بیراه و بویژه منتصب کردن مخالفین سازمان ارتجاعی مجاهدین به رژیم ارتجاعی اسلامی افراد را مجاب کند.مجاهدین در عراق علاف هستند واین هرزه گوئی افراد تشکیلاتی نادان فقط یک شلوغ بازی و فرار به جلوست وگرنه انها در عراق هیچگونه اراده ای از خودشان ندارند ومثل مهره در دست امریکا هستند همانطور که قبلا مثل مهره در دست صدام بودند و از نظر تفکرات هم بسیار ارتجاعی تر از رژیم جنایتکار اسلامی هستند ورجوی هم کاریکاتوری از خمینی است .انها بعد ازعملیات فروف تا تسلیم بدون قید وشرط و خلع سلاح توسط آمریکائی ها در سال ۲۰۰۳ ، اکثر وقت نیروها صرف باز و بسته شدن و تمیز کردن اسلحه ها میشد.
سخنرانی موسی خیایانی چندین بار تکرار میشد. فرماندهان درمقابل اعتراض اعضاء درمورد اینکه ما این سخنرانی را تا بحال چندین بار گوش داده ایم و چیز جدیدی ندارد. به انان درجواب گفته میشد هر دفعه چیز تاره ای از سخنان موسی در می اید .

در سال ۱۳۶۸- بعد ازچندی خط راه پیمائی در زمین مانور امد. آنهم اسلحه بدون فشنگ در منطقه کفری که منطقه غصب شده از کردها توسط صدام حسین بود . بالطبع

امکان درگیری بویژه درشب بود. فقط چند تا از فرماندهان و معاونین گلاشینکف هایشان ، فشنگ داشت. این راه پیمائی خنده دار بود زیرا بیست و چهار کیلومتر رفت و بر گشت بود درحالیکه سازمان اعلام کرده بود که ارتش مکانیزه شده و ارتش مکانیزه هم که بیست و چهار کیلومتر راه نمی رود. در راه یکی از اسرا ایستاد تا بند کفشش را ببندد. عماد (‌فرمانده گردان) به معاونش اشاره ای کرد که مواظب باش. بعدا فهیمدم که تعدادی از اسرا به این دلیل به سازمان پیوسته اند که بتوانند از عراق فرار کنند ومنتظر فرصت مناسب بودند.
آنان چندین سال است که وقتشان را با تمیز کردن اسلحه هایئ که هیچگاه بکار نیامد تلف کردند. در حال حاضر نیز به شستن تانک های خراب و شستن زمین و جارو کردن و سبزی کاری وقتشان را پر کرده اند و اینکه انرژی از آنا ن ماند که بتوانند سئوال کنند. ا زکتاب خواندن تنها به این نمونه اشاره کنم که فرماندهان می گفتند ? در کتابها چیزی پیدا نمی شود ،‌ به مسعود بچسبید ? !!!
۲٨۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : خوب شد مریم خانم هم یک نظری داد
مریم خانم مواظب باش غذات نسوزه خواهر! اصلا تو که حوصله نداری چرا نمی روی یک چای برای این دائی جان ناپلئون که سابقا مجاهدت می کرد و الان زده شده و ترجیح می دهد که در صف افرادی باشد که از رژیم ضد امپریالیست امام آدمکشان حمایت می کردند و خواهان مسلح کردن پاسداران به چماق های سنگین تر بودند! مشگل این دائی جان ناپلئون دیگر این رژیم که خانمهای ایرانی مثل جنابعالی را سنگسار می کند یا بچه های ۱۵ ساله را به دار می کشد نیست و فقط دلخور مجاهدین است چرا که آنها به قول امام آدمکشان خودشان خودشان را شکنجه می کنند تا آبروی سربازان گمراه امام را ببرند و رفتن آنها به عراق خیلی به مردم ایران صدمه زد!!! واقعا که مرغ پخته نیز از دست این مجاهدان انقلاب اسلامی به خنده می افتد! خیلی خوب شما بفرمائید و یک چای برای این حاج آقا ببرید تا او ببیند که امروز چند نفر را برای اسلام عزیز باید شکنجه کند یا دار بزند! ننگی بزرگتر از حمایت از رژیم قرون وسطی ملایان جانی وجود ندارد و این بچه آخوندها که از همان روزهای انقلاب برای سرقت نام مجاهدین باند جنایت پیشه مجاهدین انقلاب اسلامی را بنا گذاشتند ایندفعه با دوروغ بزرگتری به عموافریبی مشغول شده اند! یکی باید به این شیاد پاسدار بگوید که کور خواندی!
۲٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مریم فراهانی

عنوان : راستی اقایان مجاهدین معتقد به اسلام انقلابی و یا بی اعتقاد به اسلام انقلابی لطفا دعواهیتان را با اعضا سابقتان ببرید جای دیگر
راستی وقتی این دعواها وفحاشی مجاهدین و یا طرفداران مجاهدین کنونی را با مجاهد سابق میبینم میفهمم با تمام مشکلات زندگی چقدر خوشبختم که مجاهد نبوده و نیستم و نخواهم بود. چقدر این فحاشی ها چندش اور است.اقایان لطفا به ما رحم کنید بخدا ما بیتقصیریم وحقمان نیست هروقت به یک صفحه سیاسی مراجعه کنیم فحشهایتان را ببینیم.
۲۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
این جور مزخرفات گفتن به مخالفین نظری فقط از بچه مجاهد بر نمیاید درست میگوئی ولی چنان از مجاهد میگوئی و فحاشی به مخالفان میکنی و تا الان هم نشان دادی که جزو همان منطقی که مسعود و مریم تابان برایتان ترسیم کردند.زیاده روی در فحاشی به مخالفین به عکس ان تبدیل میشود و در همین سایت که نظر میدهی معلومه که از فحاشین درجه یک مجاهدین بحساب میائی حالا شما که اینقدر سنگ مجاهد را به سینه میزنی وباز هم انکار میکنی که مجاهد هستی مثل همان بچه اخوندها اخه ۲ نوع بچه اخوند داریم بچه اخوند بی عمامه که لانه شان در مجاهدین وعراقه و با عمامه هاشان هم در ایران هستند. میگی اصلان حالیش نیست خوب شما که خیلی حالی تون هست چه گلی به سر مردم ایران زدی جز مزدوری صدام و حالا هم امریکا و به کشتن دادن وشکنجه هوادارن سازمان چه چیزی در کارنامه درخشان شما هست که ارائه کنین.البته اش انقدر شوره که اشپزی مثل مش قاسم هم میگه من مجاهد نیستم وبعد دم خروس فحاشی به مخالفین مجاهد مشخص میشه.حالا فحاشی تان به اخبار روز برای چیست خوب یک نشریه اینترنتی از مجاهدین و یا طرفداران مجاهد به ما نشان بده که به اندازه اخبار روز به نظر خوانندگان احترام میگذارد و یا این همه نظرات مختلف که در اینسایت چاپ میشود ایا در خواب هم میشه دید یک روز مجاهدین به این جایگاه دموکراتیک برسند. من کاملان ناامید هستم وهرگز هم بخاطر مخالفت با رژیم حاضر نیستم در کنار نیروی مرتجعی مثل مجاهدین قرار بگیرم. من مجاهد سابق میدانم که سازمان اکثریت که شخصا به عنوان مجاهد سابق چقدر به ان در ۲۷ سال گذشته بدو بیراه گفتم و با تمام اشتباهاتی که داشتند. و افرادی مثل کشتگر و ف تابان سرپرست اخبار روز انسانهای ازادیخواه و دمکراتی هستند. من ترجیح میدهم در کنار این عزیزان قرار بگیرم تا با مجاهدین تعزیه امام حسین بخوانم اگر تو که خیلی حالی ات هست پس حرفم را هم بفهم لطفا و به صحرای کربلا نزن وگفتن اینکه شما همه طرفدار رژیم هستین خودت را رسواتر نکن
۲۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : انگار اصلا حالیش نیست!
در رابطه با اراجیف ملایان جانی باید دو یا سه نکته را دوباره گوشزد کنم شاید بلاخره حالیش بشود.
۱. اعتقاد به اسلام هرگز نداشته و ندارم و اصلا هم معتقد نیستم که اسلام انقلابی باشد.
۲. هرگز طرفدار یا هوادار یا ربطی به مجاهدین نداشتم
۳. مجاهدین را دشمن نمی دانم بلکه رزیم جنایتکار خمینی و ایادی آدمکش آن را دشمن می دانم و با اینکه اصلا اصول اعتقادی مجاهدین را قبول ندارم آنها را دوست مردم در مبارزه بر علیه فاشیست های اسلامی می دانم.
۴.شاید برای بچه آخوندها سخت باشد که باور کنند که کسانی از هوادران مجاهدین نباشند اما در مبارزه با رژیم پلید آنها با مجاهدین در یک صف هستند و گور رژیم امام آدمکشان را با هم خواهند کند.
۵. خواب های پریشان ایادی رژیم سنگسار باعث شده که همه مخالفان را یک نفر بدانند و فکر کنند که هر که اینجا چیزی نوشت لابد مش قاسم هست!!! بهتر است از صاصب این سایت بپرسند شاید سو تفاهم این جیره خواران عمامه بسران رفع شود.
۲۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
مش قاسم شناختمت
چرا به نام اپوزیسیون ایرانی به دائی جان ناپلئون و اخبار روز پرخاش میکنی. باور کن من از تو نسبت به مجاهدین بیشتر تعصب داشتم بقول ابوذر ورداسبی مرحوم من هم مثل تو ان الاغ سرگردانی بودم که فکر میکردم با انقلاب ایئولوژیک انقلابی شدم و انقدر در خیابانهای اروپا برای باصطلاح بچه های سرگردان ایرانی در عراق کاسه گدائی بدست گرفتم که منگ ومنگ بودم و فکر میکردم اگر مجاهدین نباشند دنیا به اخر میرسه غافل از اینکه در اروپا و امریکا با انهمه چلو کباب دادنها و مجانی با اتوبوس به تظاهرات بردنهای پناهندگان اردوگاههای پناهندگی نتوانستیم یک صدم ایرانیها در خارج را جذب کنیم یعنی از ۵۰۰۰۰۰۰ نفر ایرانی حدقل ۵۰۰۰۰ نفر را در صفوف خود جا دهیم. حالا تو و امثال تو هم با این فحاشی ها وتهمت به مخالفین خود به جائی نمیرسین.این کارها ی امثلا تو بیشتر مجاهدین را رسوا میکند چرا اگر هرکسی که با مجاهد مخالف هست پس طرفدار رژیم باشه اونوقت که رژیم در خارج هم از شما بیشتر طرفدار داره و این به نظرت مزخرف نیست .دست از این کارها بردار و اگر هم طرفدار مجاهد باقی ماندی سعی کن با منطق و دلیل با مخالفین خودت برخورد کن وگرنه عرض خود میبری وزحمت ما میداری
۲۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : اپوزیسیون ایرانی

عنوان : سایت اخبار روز در ضدیت با مجاهدین همان مشی کهنه اکثریت را ادامه می دهد
متاسفانه مسولین اخبار روز هنوز همان مشی کهنه دلجویی از رژیم جنایت پیشه را ادامه می دهد و بارها نشان داده است که در ضدیت با سازمان مجاهدین دست کمی از جنایتکاران رژیم ندارد. نمونه همین اراجیفی می باشد که در این سایت بر ضد سازمان مجاهدین پخش و تکثیر می شود. اخبار روز با بیشرمی اجازه می دهد که عوامل اطلاعاتی رژیم به سمپاشی خود ادامه دهند لیکن نظرات مخالف رژیم را سانسور می کند. این ادامه همان سیاست خیانتکارانه دفاع از رژیم ولایت فقیه است که حزب توده و سازمان اکثریت مشغول به آن بودند و هنوز نیز رسوبات نامطلوب آن سیاست را در این سایت می توان یافت. واقعا نهایت بیشرمی است که بعد از سالها هنوز اینها به دشمنی خود با اپوزیسیون انقلابی ادامه می دهند و هنوز چشم امید به رژیم بسته اند.
۲۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
صفحه ۳۸۳ پاراگراف دوم

در صحنه ولی، وضع ما خراب بود. هیچ کس به سازمان نمی پیوست و هواداران قدیمی روز به روز در حال ریزش بودند . در ایران ما دیگر ماکزیمم چند صد نفر هوادار داشتیم که نتوانسته بودیم به عراق بیاوریم. در عراق چیزی را که ما " پرراندمان ترین و تحصیل کرده ترین ارتش خاور میانه می نامیدیم" با عدم امکان عبور از مرز فلج و علیل شده بود و بجز تعدادی چند نفوذ چریکی در سال چیزی برای تبلیغ نداشتیم. فعالیت های سیاسی ما به هم ریخته و دستگاه تبلیغاتی مان فضاحت بار بود. شخصا آرزو می کردم که اصلا آن را تعطیل می کردیم و فعالیت نمی کردیم. احساس می کردم که نیاز مبرم به تغییرات جدی داریم بخصوص در روش هایمان و یا خداحافظی با تمامی آرزوهایمان (ترجمه از کتاب خاطرات یک ایرانی شورشی، آقای مسعود بنی صدر)ا.


به گفته مسعود بنی صدر که تا سال هزار و نهصد و نود و شش نماینده شورای ملی مقاومت در اروپا و امریکا بود، این شورا عملا شاخه سیاسی سازمان مجاهدین و لابی آن در اروپا و امریکا بوده است:
... این بر همگان به جز ما واضح بود که مجاهدین از نظر سیاسی در ایجاد یک ائتلاف وسیع که رجوی قول آ را داده بود، شکست خورده بودند. ...ما به یکدیگر می گفتیم که شورای ملی مقاومت چیزی نبود جز ابزار رجوی برای حضور در صحنه سیآسی اروپا و آمریکا. تنها استفاده آن فریب آمریکاییان و اروپائیها بود که فکر نکنند ما عضو همان سازمان مجاهدین که مسئول قتل شهروندان آمریکا در ایران است، هستیم...

رجوی (در مورد عملیات فروغ جاویدان) گفت: ما تنها نخواهیم جنگید، مردم با ما خواهند بود. آنها از این رژیم خسته بوده و بخصوص از زمان آتش بس به بعد خواهان رهایی همیشگی از آن هستند. ما تنها باید نقش سپری را ایفا کنیم که از مردم در مقابل حملات سپاه محافظت می کند. هر جا که پای بگذاریم، توده های مردم به ما خواهند پیوست و زندانیانی که آزاد می کنیم همیار ما برای پیروزی خواهند شد. سرانجام این بهمن شبکه خمینی را پاره خواهد کرد شما احتیاجی ندارید که چیزی با خود حمل کنید. ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد. آنها هر چه بخواهید به شما خواهند داد...
ده سال بعد که سازمان اسامی و عکس های شهدای این عملیات را برای اولین بار منتشر کرد تعداد شهدا هزار و سیصد و چهار اعلام شد. علاوه بر این هزار و صد تن نیز زخمی شدند که یازده نفر از آنها مدتی بعد جان سپردند...

عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد. اما مهمتر از آن، این عملیات برای من و بسیاری دیگر حاکی از پایان ایدئولوژی، اعتقاد و انتظار اخلاقی بود. ارزش های بنیانی ما معنای خود را از دست داده و دیگر روحیه بخش نبودند. همه ما به هنرپیشه هایی تبدیل شده بودیم که با یکدیگر بازی کرده و یکدیگر را تشویق می کردیم. این دروغا هنگامی که "رهبر ایدئولوژیک" ما اشتباه در پیش بینی و قضاوت خود را نپذیرفت به اوج خود رسید... به ما گفته شده بود که ایمان مجاهدین دو پایه دارد: فداکاری و صداقت. پس از فروغ چاه صداقت بطور کامل خشک شد و پس از آن سازمان تنها مبتنی بر یک رکن بود: "فداکاری" و "فداکاری" بیشتر...

اولین کاری که باید در بغداد انجام می دادم مشاهده نوار ویدئویی جلسه ایدئولوژیک "اعضای مرکزی و اجرائی" بود. این جلسه که "امام زمان" نام داشت، با یک سوال ساده شروع می شد: "ما همه دستاوردها و هر چیزی که داشتیم را به چه کسی مدیون بودیم؟"... همانطور که من فکر می کردم مسعود رجوی ادعا نکرد که او امام زمان است، اما گفت که ما همه چیز خود را مدیون امام زمان هستیم... هدف این بود که نشان داده شود اگر ما نیز با رهبر خود همانگونه که او با امام زمان و خدا یکی است، یکی شویم می توانیم به تهران برسیم. او حاضر بود که هر چه که داشت (در واقع یعنی همه ما!) را در راه خدا بدهد. رجوی با این ادعا که تنها در اندیشه اراده خدا بود، انتظار داشت که ما نتیجه بگیریم بین او و امام زمان هیچ حائل و واسطه ای وجود ندارد، اما بین ما و او (رجوی) حائلی وجود داشت که مانع می شد وی را به وضوح ببینیم. این حائل "ضعف" ما بود. اگر ما آن را می پذیرفتیم می توانستیم ببینیم چرا و چگونه در مواردی نظیر عملیات فروغ شکست خوردیم. مسعود و مریم تردیدی نداشتند که حائل ما همسرانمان بود...

جو پایگاه کاملا متفاوت بود. ...فضای حاکم بیچارگی بی امان بود. ...بنظر می رسید که همه در مرحله جدیدی از "انقلاب ایدئولوژیک" بودند. تنها بحث مشروع، انقلاب و مبادله تجربیات مشابه بود. غیر از این هیچ چیز مهم نبود. جهانی در بیرون نبود. ...حتی افراد مجرد نیز باید حائل های خود را طلاق می دادند. آن بیچاره ها نمی دانستند که حائل هایشان چه کسانی هستند. ظاهرا این شامل حال همه زنان و مردانی می شد که به آنها احساس علاقه ای وجود داشت. بعد ها من متوجه شدم که سازمان نه فقط طلاق قانونی بلکه خواستار طلاق احساسی و "ایدئولوژیک" نیز شده بود. من باید آنا (همسرم) را در قلب خود طلاق می دادم. در واقع من باید یاد می گرفتم که از او بعنوان حاثل میان من و رهبرم متنفر شوم.
رجوی در این نشست اعلام کرد که بعنوان "رهبر ایدئولوژیک" ما دستور به طلاق دسته جمعی از همسرانمان را می داد. او از همه خواست که حلقه های خود را اگر قبلا تحویل نداده بودند، تحویل دهند. آن جلسه که برای مدت یک هفته ادامه داشت، عجیب ترین و تنفر انگیز ترین جلسه ای بود که من در آن شرکت کردم...

پس از آن مسئول من از من خواست به بنگاله ای رفته و تفکر کنم. من بنگالی شدم یعنی این که باید به سلول انفرادی رفته و فقط فکر کنم و بنویسم. این نوع شدیدی از شکنجه روانی است بطوری که برخی اعضا سازمان ترجیح می دادند که خود را بکشند تا این که بنگالی شوند...
۲۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : در سرازیری سقوط
محمدعلی اصفهانی در سراشیب سقوط از اپوزیسیون و مردم ایران دعوت می کند که از پاسداران جنایتکاری دفاع کنند که در دهه ۶۰ مسول قتل عام نوجوانان و جوانان ایرانی بود و در نهایت کشتار جنایتکارانه تابستان ۶۷ را به فرمان امام آدمکشان به اجرا در آوردند. پاسدار باقی نیز گوش به فرمان همان امام پلید بود و هنوز نیز بخشی از یک جناح از درندگان وحشی رژیم می باشند که اکنون به هم دندان تیز نشان می دهند. خود باقی و عوامل اطلاعاتی رژیم مانند حجاریان هیچ از گذشته خود پشیمان که نیستند بلکه مانند تمامی تبهکاران یا ادعای بی اطلاعی می کنند یا خود را حق می دانند. محمد علی اصفهانی بعد از کناره گیری از مبارزه به همان مسیر بقیه بریدگان سیاسی گرویده است و برای بدست آوردن دل ملایان جانی دست به خود شیرینی برای آمران جنایتکار رژیم می زند. او با اسامی مستعار نظیر "یک نظر دهنده" تلاش می کند برای نظرات بیشرمانه خود ظاهرا نشانی از حمایت اختراع کند. این است آینده یک بریده سیاسی که به منجلاب رژیم سنگسار رسیده است!
۲۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : یک نظردهنده دیگر

عنوان : باقی و دوستانش
به دو عکس باقی در زیر نگاه کنید و تصمیم بگیرد که آیا علاقه ای از حمایت از قاتلان جوانان ایرانی دارید یا خیر. در لینک های زیر اعداد را به اعداد انگلیسی تبدیل کنید.

http://۲.bp.blogspot.com/_-SjyEa۸۲Zo۰/RyzyIpRJb۲I/AAAAAAAAAF۰/bfmklDjs۰Sw/s۱۶۰۰/۱۰.jpg

http://۲.bp.blogspot.com/_-SjyEa۸۲Zo۰/RyzyIpRJb۱I/AAAAAAAAAFs/۴tpajJomwUs/s۱۶۰۰/۰۹.jpg
۲۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : چوخ بیلمز

عنوان : چرا اصفهانی حالا طرفدار ملاها شده؟
راستش من سر در نمیارم چرا این اصفهانی که طرفدار منافقین بود حالا یچ دفه طرفدار یه پاسدار شده؟ بابام جان اجر این پاسدار را زندان بردند برای اینه که زندان خودشونه و دلشون می خواد که پاسدارها قدر اسلام را بدانند وجرنه به تو چه؟ مگر زندان اوین دانشگاه نیست؟ خود ملاهای مثل امام هم می گفتند که زندان اوین دانشگاه هست و دانشگاه ها هم که آقای دکتر احمدی نژاد گفت که ورق پاره می دند و مهم نیست که دکتر باشند یا نباشند. اصلا به قیافه احمدی نژاد میاد که دکتر باشه؟ خودش هم ورق پاره گرفته است. خوب شاید میخوان به این عماد آقا یک مدرج دکتری در دانشگاه اوین بدند که بردنش اونجا. خودش هم خودش را شکنجه می کنه که این اصفهانی ها دلشون براش بسوزه. عجب این اصفهانی زرنگ ند والا!
یک وقت با منافقین هستن و حالا با پاسدارها. به این میگن زرنگ. خیلی خوشم میاد.
حالا از این یکی که اسمش را گذاشته یک نظر دهنده خیلی جنسش خرابه که میگه بزرگترهاتون را بیارین. مگه تو پاسدار یا نیروی انتظامی هستی که اینجوری خودت را گنده می کنی ؟ تو خودت اصلا کی هستی که اینقدر هیچی نمی دونی.
مگه تو پسر یک ملای که خودت را گرفتی و واسه ما لوس کردی؟ اینجا که نمی تونی پاسدار باشی. اصلا گور پدر ملاها که آدم نیستند. من طرف هیچ کسی را نمی گیرم اما این پاسدارها که یک نظر بدرد به خور هم ندارن از منافقین بدترند.
۲۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : آدمکشان پرمدعا
واقعا خنده دار است که حامیان حکومت سنگسار و جنایتکاران طلبکارانه و خیلی پر مدعا همان حرف ملایان جانی را دوباره و دوباره بلغور می کنند! البته مردم ایران با جناینکاران و حامیان رژیم جهل و جنایت حرفی برای گفتن ندارند و در زمان لازم این رژیم پلید و داینوسورهای وحشی آن را به گورستان تاریخ خواهند فرستاد! خنده دار تر این است که فالانژ چماقدار فکر می کند که هنوز کسی برای امثال او پشیزی ارزش قائل است. مردم ایران از اینها نفرت دارند اما عمله های رژیم سنگسار خود را به نفهمی می زنند!!!
۲۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : یک نظر دهنده

عنوان : حتماً کامنت این لوده را بخوانید و بشناسیدش
من که هویت اصلی این دلقک لوده را می دانستم و برای همین با قاطعیت نوشتم که از متعلقان به کدام دار و دسته است. اما کسانی که نمی دانند او کیست می توانند با خواندن کلمات و تعبیراتی که به کار برده است اگر نه مثل من هویت اصلی او، دستکم هویت صاحبان او را بشناسند.
ضمناً خوب است به اظهار نظر های او در پای یکی دو مقاله دیگر، از جمله مقاله دو سه هفته پیش علی کشتگر در مورد خطر جنگ مراجعه کنند.

و کلام آخر با این جیره خور (در معنای دقیق کلمه: یعنی ارتزاق کننده از پول خون بچه های پادگان اشرف) این است:
با بزرگتر های تو حرف دارم. زیاد. اما با تو و امثال تو نه.
هر چه قدر دلت می خواهد با همان فرهنگ متعفن مسعود و مریمی در این ستون و آن ستون عربده کشی کن.
خوانندگان را به خود این مقاله (علاوه بر مقدمه، مخصوصاً به متن نوشته متین خانم آسیه امینی که در آن به تشریح تغییر و تحولات باقی اشاره کرده است) ارجاع می دهم، و مطمئنم که قدرت درک آن ها بسیار بیشتر از آن است که این دلقک فکر می کند. و تقصیری هم ندارد. چون از هرکس باید به اندازه فهم او انتظار داشت.

به هر حال تا آنجا که به این فرد بر می گردد من حرف دیگری برای نوشتن ندارم. ولی اگر با بزرگتر هایش بیاید (در اینجا یا سایت هایشان) آن وقت می شود با آن ها در حد خودشان حرف زد. حرفی در حد خودشان و به اندازه شأن خودشان البته.
۲۶۴۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : دو کلمه هم از برادر پاسدار دکتر "یک نظر دهنده"
واقعا که ایادی آدمکش رژیم هرچقدر هم زور می زنند نمی توانند ماهیت خود را مخفی کنند مثلا همین اسلامگرای که مانند بقیه کارمندان وزارت جنایت و آدمکشی تا دیروز در خیابانهای تهران عربده می کشیدند "می کشم می کشم " حالا دارد می سوزد زیرا نمی توانند تاریخ را پاک کنند و شعبده بازی! آخر این عمله های اسلامی شعور فهم این موضوع را ندارند که نمی شود که یک هیولای آدمکش را با شعبده بازی زندان رفتن به چیز دیگری تبدیل کرد! این داینوسورهای وحشی نمی دانند چه کار کنند که مردم ایران را دوباره فریب دهند. توصیه من به این "برادر" پاسدار این است که برگردد زیر عبای ملایان جانی زیرا برای او و امثال او جائی دیگری وجود ندارد!
۲۶۴۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : یک نظر دهنده

عنوان : «مش قاسم» لوده، ناشناخته نیست
فردی که با نام مستعار «مش قاسم» با خودش را به لودگی زدن، در پای مطالب مختلفی که به نوعی به مسایلی از قبیل دفاع از حقوق بشر، و به مخالفت با تحریم ایران و جنگ و تجاوز به ایران مربوط می شوند سرو کله اش پیدا می شود ناشناخته نیست. او از جیره خواران شناخته شده شیر همیشه بیدار و سمبل نسل فدا و رهیر انقلاب، مسعود رجوی، و همسر پاکدامن و پاکباز او، مریم پاک رهایی، مهر تابان، و رییس جمهوری برگزیده مقاومت ایران است.
چه انتظاری به جز همین نوع اظهار نظر ها می توان داشت از جیره خوار کسانی که تمام تلاششان این است که مردم ایران را آمریکا با تحریم اقتصادی به روزگار مردم عراق طی ده سالی که به اشغال عراق انجامید بنشاند؟ و با حمله هوایی به ایران، و بعد از آن مسلح کردن کسانی که نه برای تبدیل شدن به پیشمرگ سربازان آمریکایی، بلکه برای رهایی و آزادی مردم خود، به سازمانی پیوسته اند که روزی چیز دیگری بود و امروز به تصریح جان پیلجر به CIA- sponsored تبدیل شده است، ایران را هم اشغال کند؟
این «مش قاسم» های لوده و دلقک چه چیز بیش از این که نشان می دهند می توانند باشند، وقتی که کارفرما هایشان، کارگزاران دست چندم و یکبار مصرف آمریکا و اسراییلند؟
۲۶٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : سینه چاک کردن های طلبکارانه محمد علی اصفهانی برای یک خودی رژیم
عجب روئی دارد این یکی که این چنین طلبکارانه سیه چاک کرده و برای یک پاسدار سابق رژیم و شعبده باز به اصطلاح مدافع جعلی "حقوق زندانی" طلبکارانه می پرسد که:
"خانم ها و آقایان! به من جواب بدهید. من از شما سئوال می کنم:
آیا باید همه، انقلابی یا خود انقلابی بین باشند تا حق حیات داشته باشند؟ چند نفر از ما انقلابی ها و خود انقلابی بین ها، چند صدم کارهایی را که باقی، بی سر و صدا و بی ادعا، برای محروم ترین و بی پناه ترین آدم های کشور ما، یعنی زندانیانِ در آستانه ی اعدام انجام داده است، انجام داده ایم در این سال های بد؟ سال های بدِ پر از افتخار. بر از افتخار امضا کردن بیانیه ها و اعلامیه ها و نوشتن مقاله ها و شعر ها و قصه ها و کوفت ها و زهرمار ها..."

نه حاج آقا زیاد جوش نزن! تازه مگر باقی بی کس و کار است که حالا انقلابیون باید برایش اعلامیه حمایت بدهند؟! چرا نمی رود و از آخوندهای شیاد به اصطلاح اصلاح طلب کمک بگیرد یا مگر کاری از دست کارچاق کن ملایان جانی جناب یزدی دیگر کاری بر نمی آید که برای یک پاسدار خودی رژیم انجام دهد؟ این حرفهای مفت نیز که باقی برای کسی کاری کرده بدرد خودت می خورد. این شعبده بازی ها و زندان رفتن ها برای اعتبار خریدن برای پاسدارانی می باشند که در دستگیری و شکنجه و کشتار جوانان و نوجوانان ایران مانند همین پاسدار خودی نقش دست اول داشتند. دیگر کار اپوزیسیون تمام شده که برای آدمکشان سابق شعر و کوفت و رهر مار سرهم کند که مبادا به روی یک نفر مانند این جناب اصفهانی بر نخورد!!!
۲۶۲۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مش قاسم

عنوان : پاسدار باقی با گرگها دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند!
جنگ گرگها دوباره بالا گرفته است که رژیم باز یکی دیگر از پاسداران اولیه خود را به زندان انداخته است. این زندان انداختن خودی های رژیم در سالهای اخیر نشان از بحرانی تر شدن اختلافات گرگهای رژیم دارد و همچنین برای مونتاژ اپوزیسیون زندان رفته در داخل که در وقت مناسب با تشکیل گروهای کذائی به اصطلاح حامی حقوق بشر و زندانی به رژیم پا به مرگ امداد برسانند! همین پاسدار باقی خود یک نمونه از این شعبده بازی رژیم می باشد!
۲۶۲۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷