پس قراولان ناسیونالیسم درباری - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
  
    از : سا مان

عنوان : ژورنالیسم یا شارلاتانیسم
اعمال نوری زاده بیشتر به یک شارلاتان آشنا به فن روزنامه نگاری می ماند.
بزرگترین گاف وی خبر پناهندگی فلاحیان به امریکا در سال ۷۶ بود که آش را آنقدر شور کرد که پس از ظاهر شدن فلاحیان بر روی صفحه سیما نوری زاده مدعی شد که آن فردی که در سیما بعنوان فلاحیان بمردم نشان داده شده پسر عموی وی است که مانند برادر دو قلو به هم شبیه اند!
مشکل دیگر وی زبان بازی و چاپلوسی است (از جمله علیم شارلاتانیسم). مثلا روز یادبود شاعر بزرگ ومردمی مان احمد شاملو، نوری زاده طوری به خواننده وانمود می کند که خدای نا کرده انگار یک عمر هم خانه و همنشین شاملو بوده. وی در صدای امریکا برای "آیدای" عزیز دل می سوزاند و از شاملو بنام کوچک وی یاد می کند!
هم جهت باد بودن نیز (باز از نشانه های شارلاتانیسم) از دیگر ویژگی های وی است. دور نیستند روزهایی که وی خود را اصلاح طلب می نامید و حالا از نام اصلاحات حالش خراب می شود. البته در نزد پهلوی طلبان گویا این امر عادی قلمداد می شود. همانطور که پسر شاه سابق نیز دز مصاحبه ای اعلام کرد: "من هم یک اصلاح طلب هستم".
بدون شک برای جامعه ای که حمید شب خیز و ایر قاسمی ها دارای رسانه تصویری باشند و رئیس جمهوری عوامفریب بر راس قدرت باشد وجود این چنین "ژورنالیست" ها نیز عادی است
۲٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : حسن کیان زاد

عنوان : آنجا که فر و فرزادی قربانی یکسونگریهای بسته و تمامیت خواه میشوند.
نوشتار آقای ایرج فرزاد زیر عنوان "پس قراولان ناسیونالیسم درباری" بار دیگر برای ایشان فرصتی را بوجود آوردکه به بهانه ی موضع گیری آقای علی نوریزاده نسبت به رویداد فاجعه آفرین در "گرجستان" -- که ایشان از آن تنها بگونه "اتفاقات جاری در گرجستان" نام بمیان می اورند -- انبانی از خشم و کینه تاریخی و آرام نگرفته ایدئولوژیک خود را شعاری چونان دوران جنگ سرد, بسوی دگراندیشان روانه سازند و با ناسزاگوئی یورش بسوی هیولائی واهی بنام "سیستم عظمت طلبانه ایرانی" که زائیده تفکر بسته و یکسوگرایانه ایشان می باشد, برند. نویسنده در حالیکه به رویکردهای به بیان ایشان, "دوایر ناسیونالیست گنده دماغ" و سطح مدنی و میزان نزاکت سیاسی آنها بیدادگرانه می تازد, اما بخود اجازه میدهد که با سیلی از فحش و تهمت و افترا آنان را مورد تحقیر قرار دهد. از آنجمله: نقال و گزمه مجالس عیاشی درباری, نقالان و دلقکها, موجود عقب مانده, ژورنالیست های کنتراتی و بساز و بفروش امثال نوری زاده, فوران کریه و هرزه یک هویت دریدگی لومپنیسم و ناسیونالیسم عظمت طلب و مردسالار ایرانی, ناسیونالیسم قوم پرست و عشیره ای, که مشتی است نمونه خروار از شیوه رفتاری روشنفکری که خود را مارکسیست میداند و کمونیست که هنوز هم پس از نزدیک به دو دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و شکست سلطه امپریالیستی اش بر اروپای شرقی , مدعی است و می خواهد با همان ابزار و راهکارهای اسارت و بندگی آور ایدئولوزیک مردم ایرا ن را از گیر و بند استبداد و ارتجاع سیاه حاکم ملایان برهاند و سپس آنها را بزیر سلطه ی دیکتاتور پرولتاریا, که هنوز هم برخی از تئوری پردازان اش درس عبرت از گذشته نگرفته اند,ببرند. و بر این پایه است که آقای فرزاد بجای اینکه یورش نظامی و فاشیستی قدرتمندان حاکم بر روسیه را به گرجستان, که بیشترین شان از کارشناسان و کوشندگان پیشین ک .گ .ب می باشند, مورد نقد خردمندانه و آزادیخواهانه قرار دهد و آنرا محکوم کند, بهانه کرده و منتقدین به آنرا به چوب و فلک ناسزا بسته و کینه دیرین خود را نسبت به ملی گرایان و ایرانی اندیشان پرخاشگرانه, آشکار ساخته است. مردم جهان در این روز ها یکبار دیگر شاهد یک سناریوی از پیش ترتیب داده شده سرکوب و تحقیر و سلطه نظامی ابرقدرتی بر کشوری بیدفاع شدند که به یمن گاز و نفت و دلارهای بدست آمده از آن جانی تازه گرفته و میخواهد بار دیگر با یورش های بربرانه نظامی و قلدری, سرزمین های آزاد شده از بند و زنجیر اسارت آور دیرین خود را گروگان گرفته و چونان گذشته بزیر مهمیز خود در آورد. اما ناگفته پیدا است که در جهان بیدار امروز و خواست مردمان اش در راستای رسیدن به آزادی و دموکراسی و پاسداری از استقلال و تمامیت سرزمینی, دیگر تکرار آن یورش های خونین دهه های گذشته -- ۱۹۵۳ در برلین شرقی, ۱۹۵۶ در مجارستان و ۱۹۶۸ در چکوسلواکی -- ممکن نخواهد گردید. در پایان این نوشتار, دگراندیش آقای فرزاد را توجه می دهم به این که ملایان حاکم بر میهن مان در سی سال گذشته از هیچ فرصتی در راستای کوبیدن و تحقیر فکر و اندیشه وری ملی ومهر به آب و خاک و زاد و بوم, کوتاهی نکرده اند, زیبنده یک روشنفکر نیست که با آنها همزبان و همراه گردد. از سوی دیگر, شما بزعم خود "سیستم تفکر ناسیونالیسم عظمت طلبانه ایرانی" را, که جز خیالبافی دون کیشوت مآبانه معنائی دیگر ندارد, چونان یک بیگانه مورد سرزنش و تحقیر قرار دادید, خوب خواهد بود اگر که نقدی هم در باره ی "تفکر ناسیونالیسم عظمت طلبانه و امپریالیستی روسی" ارایه دهید. من سخن را با سروده ای از فردوسی بپایان میبرم, تا شاید پند و اندز بزرگان فرهنگ ایران زمین را بگوش بگیریم و نور راستی ها را بر فراسوی اندیشه وری مان بتابانیم.

بیا تا جهان را به بد نسپریم بکوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند نخواهد بدن مر تو را سودمند
سخن ماند از تو همی یادگار سخن را چنین خوار مایه مدار
فریدون فرخ فرشته نبود ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکوئی تو داد و دهش کن, فریدون توئی
۲٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : سا مان

عنوان : ژورنالیسم یا شارلاتانیسم؟
اعمال نوری زاده بیشتر به یک شارلاتان آشنا به فن روزنامه نگاری می ماند.
بزرگترین گاف وی خبر پناهندگی فلاحیان به امریکا در سال ۷۶ بود که آش را آنقدر شور کرد که پس از ظاهر شدن فلاحیان بر روی صفحه سیما نوری زاده مدعی شد که آن فردی که در سیما بعنوان فلاحیان بمردم نشان داده شده پسر عموی وی است که مانند برادر دو قلو به هم شبیه اند!
مشکل دیگر وی زبان بازی و چاپلوسی است (از جمله علیم شارلاتانیسم). مثلا روز یادبود شاعر بزرگ ومردمی مان احمد شاملو، نوری زاده طوری به خواننده وانمود می کند که خدای نا کرده انگار یک عمر هم خانه و همنشین شاملو بوده. وی در صدای امریکا برای "آیدای" عزیز دل می سوزاند و از شاملو بنام کوچک وی یاد می کند!
هم جهت باد بودن نیز (باز از نشانه های شارلاتانیسم) از دیگر ویژگی های وی است. دور نیستند روزهایی که وی خود را اصلاح طلب می نامید و حالا از نام اصلاحات حالش خراب می شود. البته در نزد پهلوی طلبان گویا این امر عادی قلمداد می شود. همانطور که پسر شاه سابق نیز دز مصاحبه ای اعلام کرد: "من هم یک اصلاح طلب هستم".
بدون شک برای جامعه ای که حمید شب خیز و ایر قاسمی ها دارای رسانه تصویری باشند و رئیس جمهوری عوامفریب بر راس قدرت باشد وجود این چنین "ژورنالیست" ها نیز عادی است.
۲۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مریم فراهانی

عنوان : دروغ گفتن وبی ادبی از خصوصیات نوری زاده است
نوری زاده برای دروغ تحویل مردم دادن پول میگیرد ولی برای بی ادبی فکر کنم بی جیره و مواجب کار کند
۲۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : بهروز م

عنوان : کمونیست پررو
خوب به هم نان قرض می دهید۰ پدر این مملکت را شما کمونیست ها دراوردید۰
۲۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : احمد

عنوان : معذرت و تشکر
آقای R یک مارکسیست متشکر از توضیحاتتان و با عرض معذرت بسیار از شما.
موفق باشید
۲۶۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : اشتباه
احمد آقا از نکته سنجی و انتقاد به جای شما کاملاً متشکرم. بله شما راست می گوئید من در برحه ای از زمان از استالین دفاع می کردم و نشانه اش هم همان نظری است که شما بازنوشته اید.

اما دوست عزیز به عنوان یک مارکسیست- لنینیست که به علم دیالکتیک اعتقاد داره من در همان روزها هم دست از مطالعه و تحقیق برنداشتم. خوشبختانه پس از مطالعات فراوان و تحقیق به این نتیجه رسیدم که استالین نه نماینده سوسیالیزم بلکه نماینده سرمایه داری دولتی بود و تمام آن جنایات توسط امپریالیزم شوروی در دوران استالین و جانشینان او حاصل تضادهای نظام سرمایه داری می باشند.


مطمئن باشید من زمانیکه بر علیه استالین مطلب می نوشتم می دانستم که ممکن است شخصی (مانند شما)‌ به من حمله کند که در گذشته از استالین حمایت می کردی و حالا ... من هم از قصد به استالین حمله کردم که هم جبران نظرات گذشته خودم را بکنم و هم نشان دهم که استالین و شوروی اگر بیشتر از آمریکا دشمن کمونیزم نبودند به همان اندازه به طبقه کارگر و سوسیالیزم آسیب رساندند.

حالا اگر شما این را دودوزه بازی می نامید مشکلی نیست اما من اسمش را بیرون آمدن از یک اشتباه مهلک که متاسفانه به مدت ۸۰ سال گریبانگیر چپ جهانی بود می گذارم.این کمک می کند تا چپ انقلابی و اصیل باز هم به روی صحنه بیاید یا به قول مارکس و انگلس (( شبه کمونیزم )) دوباره جهان را فرا گیرد.

از همین جا از تمام رفقا که ممکن است هنوز در توهم استالین و یا شوروی باشند می خواهم که به مطالعه آثار تروتسکی و سایر چپ های تروتسکیست بپردازند تا ببینند که چطور انقلاب کارگران روسیه به رهبری لنین تبدیل به سرمایه داری دولتی شد.
۲۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : احمد

عنوان : دو دوزه باز توده ای!
آقای R یک مارکسیست یادت رفته که در قسمت نظرهای مقالهء فریدون احمدی نوشتی:
"آنموقع که مهر تائید زدیم به دروغ گوئیهای امپریالیزم در رابطه با استالین ما اشتباه کردیم. آنموقع که باور کردیم که استالین بد بوده اشتباه کردیم. آنموقع که خدمات بی سابقه استالین در جنگ جهانی دوم و رهبری او و مبارزات خلق قهرمان شوروی را فراموش کردیم اشتباه کردیم. آنموقع که رهبری استالین در تبدیل کردن شوروی به یکی از قطب های جهان را فراموش کردیم آنروز اشتباه کردیم. آنموقع که اشتباهات استالین را با توجه به آن شرایط بحرانی تحلیل نکردیم تا به یک نتیجه درست برسیم اشتباه کردیم."
(پاره ای از حقیقت، حقیقت نیست! نظر شمارهء ۵۷۳ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ عنوان : از ماست که بر ماست از : R یک مارکسیست)
حال چه شده که "خدمات بی سابقه استالین" تبدیل شده به جنایت و مینویسی:
" پوتین و نظام سرمایه داری کنونی ادامه نظام سرمایه داری دولتی و جنایتکار استالین و شوروی می باشد."
نه آقا جان، ما آنقدرها که فکر میکنی فراموشکار نیستیم و پس ماندگان راه "پدر" کیا را خوب میشناسیم.
۲۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : در پاسخ به Liberal
با تشکر از این مقاله بر علیه نوری زاده این ناسیونالیست مرتجع و سرباز کورش کبیر و رضاشاه بزرگ که در حال حاضر در ارتش بوش آزادی خواه خدمت می کند.

اما در رابطه با جناب liberal که به چپ ها حمله نموده اند که چرا حمله روسیه را محکوم نمی کنند. جناب ما مارکسیست - لنینیست ها این جنایت نظام سرمایه داری و امپریالیزم روسیه را محکوم می کنیم . اما همانقدر که امپریالیزم شرق (روسیه) کثیف و جنایتکا هست امپریالیزم غرب نیز جنایتکار و کثیف. پوتین و نظام سرمایه داری کنونی ادامه نظام سرمایه داری دولتی و جنایتکار استالین و شوروی می باشد. ما کمونیست ها نتنها استالین و امپریالیزم شوروی نتنها امپریالیزم روسیه را محکوم می کنیم بلکه جنایات امپریالیزم آمریکا را نیز محکوم میکنیم و با همه آها که نماد سرمایه داری هستند مبارزه می کنیم. اما شما چه آیا این جرات را دارید این جنایتکاران را به عنوان نمادهای نظام سرمایه داری محکوم کنید؟

نه دوست عزیز اشتباه می کنید انتقاد از روسیه استالین و پوتین عین خدمت به کمونیزم هستش.
۲۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : کاوه سبزواری

عنوان : لببرال یا دلال
تمنا مینمایم با رعایت احترام متقابل به امثال« لیبرال» امکان شلوغ بازی ندهید.زیرا نامبرده با تمام مخالفین حکومت اسلامی جنگ دارد و ماموریت دارد که مزدورانه بحث ها را بهم بریزد.

او هم علیه دکتر نوری زاده مزخرف نوشته هم منقدین او مارکسیست روسی نامیده :

اقای نوریزاده و مواضع او کاملا بر مردم ایران روشن است چون برخلاف نقابداران مارکسیست روسی بی پرده حرفش را میزند۰ چون چیزی در چنته ندارد و دمش به ابر قدرت امریکا بسته است
۲۶۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : شهلا

عنوان : درود بر نوری زاده
من از این بی ادبانی که چنین گستاخانه به دکتر نوری زاده ناسزا میگویند میپرسم کدام ژورنالیستی توانسته چنین فعال پشت آخوندها را بلرزاند و به درستی ماهیت آنها را افشا کند. اگر شرکت در صدای آمریکا مزدوری است، بخش عمده ای از جریانهای به اصطلاح "مترقی" را باید مزدور آمریکا شناخت.
۲۶۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : محمد مهابادی

عنوان : نوریزاده چهره ای برجسته
اقای ایرج فرزاد، کمی آب خنک بخور "رفیق"!
نمیدانم مشکل تو با نوریزاده در چیست. فقط میتوان گفت که تو هم همچون دیگر "رفقایت" در آتش حسد و کینه ورزی میسوزی. این یک واقعیت است که نوری زاده یکی از برجسته ترین ژورنالیست های ایران است. و این یک واقعیت است که اکثر حرفهای او درست از آب در آمده اند. نمونه اش را میتوان در اظهارات عباس پالیزدار متوجه شد. من تا قبل از صحبتهای پالیزدار خیلی به نوری زاده توجهی نمیکردم، علی رغم آنکه در بین کردها از جایگاه خاصی برخوردار است. ولی بعد از افشاگریهای پالیزدار و این مسئله که تقریبن تمامی این افشاگریها را نوری زاده با جزعیات بیشتری در اختیار عموم گذاشت، نظر مرا بیشتر به سوی او جلب کرد. چه شما و دیگر رفقایتان از او خوششان بیاید یا نه، نوری زاده در عمل ثابت کرده که روزنامه نگاری باسواد و چیره دست است و جایی بسیار ویژه نه تنها در بین جامعه ایرانی بلکه در بین جامعه مطبوعاتی خاورمیانه دارد. شاهد بودیم که ادیب برومند در صدای آمریکا چگونه با احترام بسیار از او یاد کرد.
بله "اخوی" حسادت و کینه ورزی دوای درد شما نیست!
۲۶۵۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : سایه

عنوان : بی انصاف نباشید
خیلی بی انصافی ست که عبدالله مهتدی را همردیف نوریزاده به شمار آورده اید!
۲۶۵۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : نوریزاده لمپن است شما چه هستید؟
اقای نوریزاده و مواضع او کاملا بر مردم ایران روشن است چون برخلاف نقابداران مارکسیست روسی بی پرده حرفش را میزند۰ چون چیزی در چنته ندارد و دمش به ابر قدرت امریکا بسته است و داستانسرایی کودکانه را بستر تاریخ نگاری و روزنامه نگاری کرده است باز تولیدش همین است که می بینیم۰
اما انچه چون خوره ریشه فرهنگ و عقلانیت ایران را سالهاست دست در دست ارتجاع سیاه می خورد همین مارکسیسم تافته جدا بافته و نقد ناپذیر روسی است که با فحش و لعن و جنجال و برچسب زنی به روشنفکران واقعی مملکت وبیرون راندن انها از متن سطح مباحثات را تا نوریزاده تقلیل می دهد که هدفی اسان است برای دهن های گشاد چپ روسی ۰
شما که لمپن نیستید و به گرجی ها وابستگی عاطفی و اجتماعی صحیح دارید چرا هیچ مقاله ای علیه این خرسهای قطبی که مرزها را در هم می نوردند و مثل بوش به صلاحدید خودشان به کشورهای دیگر حمله می برند و مردمان انها را صرفنظر از شکل و قیافه و جنسیت و سطح دانش و حتی عقاید سیاسی قتل عام می کنند چیزی نمی گویید تا امثال نوریزاده میدان دار نشوند؟

اگر پوتین به بهانه حفظ امنیت کسانی که پاسپورت روسی دارند می تواند بدون اجازه شورای امنیت و سازمان ملل و خارج از عرف دیپلماتیک حمله برده و صدهانفر غیر نظامی گرجی را سر میز شام قتل عام کند چرا بوش و صلاح الدین ایوبی نتوانند؟

کدام وبسایت چپ زحمت به خود داد تا هردوی اینها را محکوم کند؟ ساکاشویلی و پوتین ؟

کدام چپ ایرانی کشتار مردم اوکراین و چک و مجار و لهستان را توسط گرجی خون اشام دیگری مثل استالین محکوم کرده است ؟

لمپن بودن فقط به صحبت کردن از زیبایی زنان و حرمسراها و ربط دادن ان به تاریخ سیاسی نیست بلکه بیهوده تلاش کردن برای پوشاندن جنایات یک تبه کار سابقا عضو ک ڰ ب و رئیس مافیای دولتی فعلی روسیه هم می تواند باشد۰
البته اگر شما هم مثل هم پالکی های مسلمانتان هر نقدی به خودتان و روسیه را ضدیت با کمونیسم و اسلام بنامید همه ازادیخواهان ضد کمونیسم خواهند شد۰
۲۶۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مژگان

عنوان : آدمی بسیار کثیف
این آشغال نوریزاده، در مطلبی که راجع به کنفرانس برلین در کیهان لندن نوشته بود، درباره خانمی که در اعتراض لباس از تن برکنده بود، گفته بود که ایشان چندان مالی هم نبود!
۲۶۴۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مریم فراهانی

عنوان : دروغ گفتن وبی ادبی از خصوصیات نوری زاده است
نوری زاده برای دروغ تحویل مردم دادن پول میگیرد ولی برای بی ادبی فکر کنم بی جیره و مواجب کار کند
۲۶٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷