آقای خاتمی و مثلت چارگوش - بهروز خوشدل

نظرات دیگران
  
    از : پیمان وفایی

عنوان : اگر می شد چی میشد!
دوست گرامی شما همچنان از پاسخ به سوالات من امتناع می ورزید و تنها به فراخواندن من به مطالعه بیانیه آتشین این و آن بسنده می کنید.
من از شما خواهش کردم برای ادامه بحث ابتدا به سوالات من پاسخ دهید.
این نوع خواست ها که بر حق هم هستند نیاز به ابزاری برای عملی کردنشان دارند. تشکل و حمایت فعال جامعه. من چنین چیزی را در ایران امروز نمی بینم. این آرزو ها مرا یاد ملا نصرالدین می اندازد که با آب خزر و یک سطل ماست می خواست دوغ درست کند و وقتی به وی قبولاندند که چنین چیزی ممکن نیست گفت: " اما اگر میشد چی میشد"!.
من باره گفتم و باز می گویم که انتخاب مجدد خاتمی دال بر بهترین گزینه بودن وی نیست بلکه ممکن ترین راه برای بر هم زدن بازی راست و رهایی از بحران فعلی و ممانعت از وخیم تر شدن اوضاع است.
۲۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : وقت آن رسیده که شیوه‌ی بازی در ایران تغییر کند.
آقای وفائی ، نامه ی فعالان دانشجوئی به آقای خاتمی را چند بار مطالعه فرمائید و نطرتان را راجع به آن ابراز بفرمائید. آیا آنها هم در ایران شعار میدهند ؟

این فقط قسمتی از نطرات آنها خطاب به آقای خاتمی چنین ست :
«وقت آن رسیده که شهروندان این سرزمین، انتخابی فراخ‌تر داشته باشند. نمی‌شود سالها ایرانیان را از بیم شرایط بدتر به کنش سیاسی فرا خواند. وقت آن رسیده که شیوه‌ی بازی در ایران تغییر کند.»
۲۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : من آرامم شما جواب سوالات بنده را ندادید!
آقای کوشا شما لطف کنید دو پست اخیر این حقیر را مطالعه کنید و به سوالات من پاسخ دهید. اگر مایل هستید وگرنه گوش بنده از شعار پر است
۲۷۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : انتخابات حق مردم ست آنها باید بتوانند رای خود را آزادانه و مخفی در صندوق ها بیاندازند.
آقای وفائی ، یک کمی آرام باشید جانم، تا فشار ها ی عدیده که بر مردم تحمیل میشود کمتر و کمتر نشود. حکومت برای مردم رئیس جمهور و نماینده ی مجلس کاندید نکند. مسئولان مادام العمر به پست ها نچسبده باشند.مردم و بخصوص جوانان منفعل و منفعل تر میشوند ـ لطفا پیام اخیر سعید حجاریان را مطالعه فرمائید.ـ بخاطر داشته باشید که فشار های اجتماعی بر کل جامعه تحمیل میشود نه فقط بر خارج از حکومتی ها ! در تمام جوامع دیکتاتوری همین طور ست و از صدر تا ذیل از فشارها بی نصیب نخواهند ماند و میزان آن بر اقشار پائینی سهمگین ست حضرات با پولهائی که به جیب زده اند فشارهای اجتماعی و اقتصادی را می توانند خنثی کنند. با وجود فشار بر مردم ، کسی نمی تواند ادعا کند کدام بخش از مردم واقعا طرفدار حکومت و اصلاح طلبان آن و کدام بخشها در صورت بودن کاندید های دیگر طور دیگری رفتار خواهند کرد.
این تربیت محصول نیم قرن دیکتاتوری پیوسته می باشد. دیدیم که مردم در اوایل انقلاب و دوره ی اول آقای خاتمی امیدوار بودند که تعدیل هائی صورت گیرد و صمیمانه عمل کردند. هر وقت این امیدواری دوباره در مردم ایجاد شود مطمئن باشید که در صحنه خواهند بود . پس علت عدم استقبال مردم به خاطر من نوعی نیست که اعتقادی به حکومت مذهبی ندارم بلکه تجربه ی ملموس و روز مره ی مردم ست که آنها را نسبت به مسئولان مذهبی بی اعتقاد کرده.

اما یک نکته را هم فراموش نکنید که تمام نیروهائی که ارگانهای این حکومت مذهبی را تشکیل داده اند تا زمانیکه روش حذفی و مکانیکی قرون وسطائی را که در رقابت های داخلی خود به کار میرند را کنار نگذارند و اسلوب های متعارف حقوقی ومدنی را بکار نبرند. صد البته نیروهای خارج از حکومت که وحشتناکترین احجاف را تا بحال تحمل کرده نمی تواند به موعظه های حکومتیات خوشبین باشد.

نتیجه: این به آقایان مربوط ست که به مردم پای بند باشند و آنقدر بحران سازی نکنند.
اصلاح طلبان و آقای خاتمی خودشان مردم را نا امید کردند این را بحساب نیروهای سکولار و تحریم کنندگان نگذارید.

بلندگوهای رژیم منقدان خود را ناچیز می شمارد و جرات نمی کند یک کمی از قیم مابی دست بردارد این تناقض را باید ارزیابی کرد.
در مملکتی که اصلاح طلبان حکومتی از کاندید شدن محروم شدند و میشوند چه دلیلی دارد که من نوعی از مردم بخواهم که بازهم از این آقایان حمایت کنید.
اصلاح طلبان هنوز نسبت به حذف آنها از انتخابات برخورد جدی نکرده اند و نمی خواهند از شعار اساسی و محوری انتخابات آزاد حمایت کنند

حمایت از شعار انتخابات آزاد توسط اصلاح طلبان به معنی سرنگونی رژیم نیست
فقط تکرار فاجعه ی احمدی نژاد پیشگیری میشود با ۵۰ سال بد آموزه یهای دو رژیم مطمئن باشید رئیس جمهوری بعدی با آزادی انتخاباتی معدل رفسنجانی احمدی نژاد خاتمی خواهد بود اتفاق عجیبی رخ نخواهد داد. چه اشکالی دارد که مردم مثل اول انقلاب چند تا کاندید داسته باشند.؟چه اشکالی دارد یک کاندید غیر حکومتی ده تا ۱۵ در صد از آرا را بدست آورد ؟ ایرانیان نمی توانند چنین باشند؟ حکومت اعتماد به نفس ندارد و خودش بهتر از من و شما میداند که موضوع به این سادگی نیست.

من بهیج عنوان صلاح نمی دانم که باید مردم را فریب داد و برای آنها رئیس جمهور دست و پا کرد ، انتخابات حق مردم ست آنها باید بتوانند رای خود را آزادانه و مخفی در صندوق ها بیاندازند. اگر از حسنی مبارک ، کاسترو و امثالهم بدرستی انتقاد میشود باید خودمان هم به آن پای بند باشیم.

وظیفه ی حکومت اجرای درست انتخابات ست نه هدایت و تحریف و دخالت مشمئز کننده در آن
۲۷۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : من حق دارم هر چیزی بگویم، شما چه پیشنهاد می کنید!
دوست محترم شما برای من تعیین نکنید چه بگویم یا نگویم. من و شما تفاوت نظر داریم و من حتا شرط بندی نمی کنم که حق صد درصد با من است. چنین چیزی نیست.
شما لطف کنید و پیشنهاد مشخص خود را برای نجات مردم و ایران از شرایط فعلی برایمان بنویسید.
با ایراد گرفتن از این و آنی که دعوت به حرکتی می کنند و فراخواندن مردم به خانه نشینی کاری پیش نمی رود.
لطفا ما را هم از شنیدن شعارهای فضایی و رویاهای ذهنی محفوظ بدارید. خیلی صریح بگویید شما چه پیشنهاد می کنید!
۲۷۰۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : شما حق ندارید بگوئید نه انشاالله گربه ست.
آقای وفائی ! از مسائل داخل ایران حرف می زنیم که حاکمان آن با آزمون و خطا پدر مملکت را در آوردند و در داخل حکومت یک عده ای می خواهند اصلاحاتی در حد قطره چکان بکنند که رهبر و بقیه حکومت وا اسلاما می کنند که دیدیم. لطفا اظهار نظر آیت الله طاهری را مطالعه فرمائید و همین طور بهزاد نبوی که در باره ی آقای خاتمی چه می گویند. او خودش بهتر از شما میداند که مردم راجع به او چه احساسی دارند. مردم یغنی همان مردمی که نمی خواستند زیز ستم شاهی زندگی کنند و برای آزادی مبارزه کردند فکر نمی کردند حکومت دینی چه بلائی ست
نتیجه ی نبود نهاد های مدنی در زمان انقلاب "معجزه ای" بود برای آقایان که سوار قدرت شوند.

ادامه ی وضع امروز به مراتب فاجعه انگیز تر از گذشته ست شما چه بخواهبد امروز ناهنجاریها به مراتب بیش از قبل از انقلاب ست و ایران بدلیل نابخردی حکومت مذهبی در محاصره ست و چه نخواهید و چه نخواهید حکومت بخش بزرگی از ایرانیان را غیرخودی میداند چه دلیلی دارد که در شرائط بحرانی آنها برای حکومت مذهبی سینه بزنند دیگر اوائل انقلاب نیست .کدام نیروه در داخل از به حکومت انتقاد نمیکند و با سیاست های احمقانه ی آن کنار میاید. جز اصلاح طلبان ؟ اگر قواعد بازی ز ا عوض نکنید تشدید بحران عواقب غیر قابل کنترل خواهد داشت . این بلائی ست که هموطنان ما در ایران را آسیب خواهد زد شما حق ندارید بگوئید نه انشاالله گربه ست.
۲۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : اصلاحات و ضد اصلاحات
آقای کوشا شما به " جبهه مردم و فعالان حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی" اشاره کرده اید، اما مشخص نکرده اید که اولا کدام جبهه مردم مورد نظرتان است؟ دوما فعالین حقوق بشر و کوشندگان در راه تقویت جامعه مدنی در داخل جملگی شعار اصلاح امور را می دهند. شاید جبهه ها و نهاد های مورد نظر شما آندسته که در خارج از ایران فعال هستند بوده که در آنصورت باید به همه نیروهای تحول طلب رهنمود مهاجرت به اروپا و امریکا را بدهیم تا سپس از آنسوی مرز ها رژیم را با هم ساقط کنیم!
دوست گرامی آرزوی من بوده و هست که ما جبهه ای مردمی که مورد حمایت اکثریت جامعه می بود را می داشتیم. در آنصورت با حضور مردم در صحنه امکان بسیج جامعه بر علیه صاحبان قدرت و زر فراهم می بود. از ولی فقیه گرفته تا شورای نگهبان و ... . اما متاسفانه چنین جبهه ای وجود خارجی ندارد. علت آن وجود اصلاح طلبان و اراده اصلاحات از داخل نیست. مردم ما از سیاست تشکل، مطالعه و کلا مبارزه گریزانند. در ایران باید علاوه بر اصلاحات سیاسی اصلاحات فرهنگی عظیمی در دستور کار نیرو های تحول طلب قرار گیرد. و این اصلاح فرهنگی در چنین شرایطی فراهم نیست. زمان زیادی نیاز هست و فضایی که بتوان جامعه را مورد نقد قرار داد نیز صد البته. و از همه مهم تر نیروهای فرهیخته ای که با تمام تضاد ها و اختلافاتشان این وظیفه را باید بر عهده بگیرند. در چنین شرایطی خط زدن نام اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و ... فقط بخاطر اعتقادشان به اصلاح از درون، در نهایت به ادامه حیات فر هنگ فوق ارتجاعی و انگلی حاکم در جامعه کمک می کند.
۲۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : فرهاد مظهری

عنوان : مارکسیسم آری !
در حالیکه مارکسیسم لنینیزم توسط اغلب چپ های جهان به نقد کشیده شده یکی بیاید و از سنت های آن دم بزند خیلی تعجب انگیز ست. مطمئن هستید که بر حسب عادت ننوشتید . دوره ی کلیشه و شعار سپری شده جون مادرت با این شعارهای قدیمی چپ های واقعی را دچار درد سر نکن.
۲۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : چپ خرده برژوا
پیش از هر چیز از آقای پیمان وفائی به خاطر واقع بینی شان متشکرم. متاسفانه اپوزیسیون ایرانی دچار چنان خود شیفتگی شده فکر می کنه راه مبارزه تنها بیانیه دادن و تحریم انتخابات هستش. اما تحریم انتخابات یک جریان کاملاً خرده برژوانه هستش. بخشی از طبقه خرده برژوا که می توان نماینده فکریش را گنجی دانست چون از لحاظ اقتصادی دچار مشکل نبود با ژست مثلاً‌ انقلابی انتخابات را تحریم کرد. مشکل آنها تنها مهمانی و پسر بازی و دختر بازی بود خب این کارها را هم می شود در خانه کرد. احزاب مثلاً چپ خارج از کشور هم که عناصر خرده برژوا در آنها غالب هستند انتخابات را تحریم کردند. این احزاب به اصطلاح طرفدار طبقه کارگر باید پاسخگو باشند که چطور با این سیاست غلط باعث افزایش فقر و بدبختی طبقه کارگر شدند. باید در مقابل طبقه کاگر ایران بایستند و پاسخ بدهند که چطور همزبان با راست سلطنت طلب معین و خاتمی را شبیه احمدی نژاد و لاریجانی دانستند که باعث افزایش فشار بر شانه های طبقه کاگر شد.

چطور احزاب ورشکسته به اصطلاح چپ از قول معین برای فراهم آوردن شرایط برای تشکیل سندیکای مستقل کاگری بی تفاوت گذشتند و از او حمایت نکردند.

البته برخی از چپ های داخل مثل دکتر رئیس دانا و زرافشان و دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب هم باید جوابگوی اشتباهات خودشان باشند.

اینها باید پاسخگو باشند که چطور با بی عملی و بی تفاوتی طبقه کارگر را بی رهبر و بی نماینده گذاشتند به نحوی که بخشی از آن بی تفاوت شد و رای نداد و بخشی هم به وعده های پوپولیستی احمدی نژاد رای داد.

سنت واقعی مارکسیسم- لنینیزم با حفظ آرمان خود و سیاست انقلابی خود از هر جنبش و حرکت و انتخاباتی که ذره ای وضعیت و شرائط طبقه کارگر را بهبود بده حمایت می کنه.
۲۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : پلورالیسم آری !
تجربه ی ۱۰۰ ساله اخیر حکومت های اقتدارگرای مطلقه سلطانی و فقاهتی نشان دادکه اینان استعداد تحمل غیر خودی را نداشتند و ندارند .بهمین دلیل قواعد خاصی را برای اداره مملکت سر وهم کردند که با معارهیای شناخته شده کشورهای آزاد جهان قابل مقایسه نبود و نیست.
بخش بزرگی از منفقدین دو رژیم هم متاسفانه در عمل به پلورالیسم اهمیت ندادند و همه چیز را سیاه و سفید ارزیابی می کردند. شعارهای خود محورگرایانه رایج بود.


امروز در دید بخش بزرگی از فعالان سیاسی و منقدین رژیم تغییرات مثبتی صورت گرفته که بر خلاف پیشینیان به اهمیت جامعه ی مدنی می پردازند و گذار از دیکتاتوری به دموکراسی را منحصر به یک فرد کاریسما یا یک جریان ندیده بلکه آنرا در ارتباط با احترام به حقوق شهروندی تمام ایرانیان می بیند و خواهان آزادی شرکت تمام شهروندان در حق تعیین سرنوشت خویش می باشد.


طرفداران آقای خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی عنایت فرمایند و پاسخ دهند که چگونه آنها میخواهند با ولایت فقیه و نهاد های وابسته نظامی و غیر نظامی او و تمام اقتدارگرایان حقوق تضییع شده مردم را به آنها باز گردانند.

بهتر نیست که آنها به جبهه مردم و فعالان حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی هم روی بیاوند.شعار ایران برای تمام ایرانیان چی شد ؟ مطالعه ی پیام اخیر سعید حجاریان جالب ست . عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در پیام خود به جوانان مشارکت با اشاره به وضعیت جامعه امروز ایران گفت: در میان جوانان ما علائمی از نومیدی مشاهده می‌‏شود که به مهاجرت و جلای وطن برای تحصیل و اشتغال و سرخوردگی از شرایط فعلی، نشانه‌‏های بارزی از این امر است. البته به نظر من روزنه‌‏هایی از امید نیز دیده می‌‏شود. مثلاً تلاش برای انتخابات آتی ریاست جمهوری؛ اما دقت داشته باشید که راه رهایی، تنها از صحنه سیاست عبور نمی‌‏کند، بلکه تلاش در جهت رفع آلام مردم نیز نوعی امید را در دل مددکاران می‌‏تاباند. مثلاً امروز، تشکیل حلقه‌‏های علمی با هدف کمک آموزشی به دانش آموزان متعلق به خانواده‌‏های کمتر برخودار جامعه که در این سرسام کلاس‌‏های خصوصی و نیمه خصوصی و هزینه‌‏های میلیونی عبور از سد کنکور جا می‌‏مانند، کم از برگزاری میتینگ‌‏های سیاسی برای مخالفت با فلان امر ضد دموکراسی ندارد

درضمن انتخابات و انتخاب مسئولان ادواری چیز بدی نیست ولی چرا فقط مذهبی ها و رفسنجانی ها و و خاتمی هاو نبوی ها ؟
۲۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : به آقای حسینی
دوست گرامی شما کمی احساسی برخورد می کنید. من و شما اگر در فضای دیگری سخن برانیم یقینا مشترکات فراوانی خواهیم داشت. اما شما عرائض بنده را بشوخی می گیرید!
دوست گرامی من در همان چند جمله ای که برای مژگان خانم نوشتم، بدین نکته اذعان داشتم که گزینه های بهتر از خاتمی بدون شک هستند، اما اینکه امکان تحمیل آنان به حکومت باشد از نظر بنده بعید است. زیاد رویایی فکر نکنیم. بعنوان مثال مطلوب ترین گزینه خود را آقای عبدلله نوری در نظر بگیریم. آیا در شرایط فعلی احتمال عقب نشینی حکومت تا حد پذیرش نوری بعنوان رئیس جمهور هست؟ من بطور قطع می گویم: نه!
ما از اهرم فشار از داخل (مردم) محرومیم که بواسطه آن بتوانیم چنین گزینه ای را به حکومت تحمیل کنیم. مگر اینکه دست بدامن امریکا و اسرائیل شویم تا یک "کرزای" ایرانی برایمان به ارمغان بیاورند.
در آخر اشاره شما به "انتخابات" های اخیر برای اثبات عدم محبوبیت خاتمی و اصلاح طلبان اتفاقا دال بر شوخ طبع بودن شماست. چرا که در صورت صحت نظرتان باید احمدی نژاد را منتخب واقعی مردم دانست و تقلبات صورت گرفته را بکلی نا دیده انگاشت. و در آن صورت وای به حال امثال من و شما!
۲۶۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : خدمت یا خیانت
با درود خدمت نویسندهء گرامی جناب آقای خوشدل، باید خدمت جناب پیمان وفایی عرض کنم که مطالب ایشان (آقای وفایی) بر پایهء سفسطه بافی و عرضهء فقط بخشی از واقعیات استوار است.
هموطن گرامی آقای وفایی، تا آنجا که بنده اطلاع دارم مردم ایران شما را وکیل وصی و یا سخنگوی خود قرار نداده اند که شما چنین قاطعانه حکم میرانید که "در ایران مردم دلشان برای دوران خاتمی لک زده". بنده تقریباً هر دو سال یکبار به ایران میروم و هرگز چنین چیزی را در برخوردم با مردم ندیدم (البته من مثل شما جرئت نمیکنم یکجا فتوا صادر نمایم و بگویم که مردم ایران چنین و چنان می اندیشند). شما برای اثبات فرمایشاتتان چه دلیل و مدرکی دارید؟ در مقابل بنده خدمتتان عرض میکنم که تیر و تبار خاتمی از بعد از انتخابات مجلس ششم جز بی اعتنایی چیزی از توده های مردم ندیده اند. بنابر آمار و ارقام موجود، دوم خردادی ها (که به غلط نام اصلاح طلب بر آنان گذاشته شده) در تمامی به اصطلاح "انتخابات" بعد از مجلس ششم جز ناکامی و عدم استقبال از مردم چیزی ندیدند (چه انتخابات مجلس، چه انتخابات شوراها و چه انتخابات ریاست جمهوری). حال چگونه "در ایران مردم دلشان برای دوران خاتمی لک زده" معمایی است که باید توسط "آگاهان" حل شود!
شما در فرمایشاتتان از اوضاع اقتصادی زمان خاتمی چنین یاد میکنید:
" اقتصاد ایران در آن دوران قابل مقایسه با وضع فعلی نیست". من نمیدانم که با این حرفتان آیا قصد آن دارید که اوضاع اقتصادی ایران را در زمان خاتمی درست جلوه دهید؟ اگر چنین منظوری دارید باید براستی بر "شوخ طبعی" شما "آفرین" گفت!
دوران حکومت خاتمی دوران بس فاجعه آمیز برای اقتصاد کشور بود. بی برنامگی و بی عرضگی خاتمی و همکارانش براستی اوضاع را بدتر از زمان رفسنجانی کرد و این در حالی بود که کمپانیهای اروپایی و آسیایی برای شرکت در بازار ایران با هم رقابت میکردند. بنابر آمار موجود نرخ تورم، نرخ بیکاری، کمبود کالا، رشوه و اقتصاد دلالی در دوران خاتمی رشدی فزاینده داشت (این را نه بنده بلکه همکاران سابق جبهه دوم خرداد همچون بابک داد، شعله سعدی، شیرزاد و حتی حقیقت جو ابراز میدارند).
بی برنامگی ها و بی عرضگیهای دولت خاتمی و عدم توانایی آنها سبب شد که دولت از تاسیس پالایشگاه های جدید در کشور سرباز زند و شخص خاتمی در این بیعرضگی سهمی بزرگ داشت (رجوع کنید به اظهارات شیرزاد).
در مورد نشریات فقط همینقدر خدمتتان عرض کنم که بزرگترین سرکوب مطبوعات در تاریخ کشور در زمان این "مونا لیزای اسلامی" به وقوع پیوست و ایشان که بنابر وظیفه اش میبایست نظاره گر اجرای درست قوانین کشور باشد، با همان لبخند "جادویی اش" با مسئلهء قانون شکنیها در سرکوب مطبوعات توسط مرتضوی، کشتار ۱۸ تیر و قتل زهرا کاظمی و دیگر جنایات رژیم برخورد کرد (در مورد عدم انجام وظیفهء دولت خاتمی در مورد مطبوعات به اظهارات آقای شمس الواعظین در مصاحبه های متعددش رجوع کنید). در پایان بد نیست به این نقل قول از سعید حجاریان (مغز متفکر "اصلاحات") رجوع کنیم که در مصاحبه با ابرار در نوامبر ۲۰۰۵ گفت: "آخرین میخها را بر تابوت اصلاحات خاتمی زد". حال بنده و جنابعالی چرا باید کاسهء داغتر از آش شویم و از کسی حمایت کنیم که بنابر قول نزدیکترین یارانش مردی بی عرضه و بی کفایت بود.
آقای وفایی، قبل از آنکه بنده را با طعنه متهم به طرفداری از موجودی چون احمدی نژاد بنمایید باید خدمتتان عرض کنم که من از هواداران جدی خاتمی بودم و در ۲ خرداد در داخل کشور ( ونه آنطور که شما میگویید "لمیده در سایه امن مهاجرت") به او رای دادم. واقعیت آن است که محمد خاتمی، یا از روی حیله گری و یا از روی حماقت به من رای دهنده دروغ گفت و من به سهم خود از خیانت او نخواهم گذشت مگر آنکه بطور رسمی از عملکرد بسیار مخرب خودش در ۸ سال "ریاست جمهوریش" از ملت ایران پوزش بطلبد.
۲۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : تصحیح
ببخشید یک اشتباه تایپی۰

گناه او این بود که به مذاکرات پشت پرده روی اورد و مسائل را با مردم در میان نگذاشت ۰ صحیح است
۲۶۷٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : گناه خویش به گردن دیگران انداختن فرافکنی است
خاتمی از روز اول اخوند بود۰ هیچوقت ادعا نکرد که می خواهد نظام ج ا را عوض کند۰ هیچوقت وعده نداد که دین را می خواهد از صحنه سیاست بیرون کند۰ این ما و شما بودیم که بار دیگر عکس یک ملا را در ماه دیدیم و کمونیست ها فکر کردند او ایران را به سوسیالیزم میبرد۰ لیبرالها فکر کردند اوحکومت قانون را برقرار و ولایت فقیه را به زیر سلطه قانون می اورد۰ سکولارها فکر کردند که او دین را از صحنه سیاست محو می کند۰پس تا کی می خواهیم گناه اشتباهات خود را به گردن دیگران بیندازیم ۰ گناه خاتمی اگر چه کوچک نیست ولی هیچکدام اینها نیست ۰ گناه او این است که در برابر محافظه کاران و تندروها در تجاوز به انچه که او از اسلام تصویر می کرد نایستاد (همچون بنی صدر و بازرگان) ۰ گناه او این است که از ترس بهم ریخته شدن نظام ج ا که او هرگز با ان در تضاد نبود و خواهان تلطیف و اصلاحش بود به مذاکرات پشت پرده روی اورد و انها را با مردم درمیان گذاشت ( مثل بازرگان و بنی صدر)۰
اما کوبیدن خاتمی توسط ماها که خود رامخالف این نظام می دانیم نیز حاصلی نداشت جز روی کار امدن احمدی نژاد۰
شکی نیست که خاتمی دوای درد مملکت نیست ولی ایا این بی انصافی نیست اگر بگوییم او مثل احمدی نژاد است؟
اگر نمی توانیم رژیم را عوض کنیم چرا به نفع شریعتمداریها خاتمی ها را می کوبیم؟
۲۶۷۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : آنچه شما می خواهید و آنچه در ایران امروز ممکن است
مژگان خانم شما مغلطه می فرمایید من با مثال هایی که آوردم خواستم بگویم که تمایل مردم بی دلیل نیست.
نهاد های مدنی (مثل سندیکای اتوبوسرانی و...) در دوران اصلاحات تشکیل شدند و نشریات دوم خردادی نیز حتما از خاطر مبارک شما نرفته.
از نظر اقتصادی نیز وضع بسیار مطلوب تری از آنچه امروز شاهدیم را داشتیم.
اینکه دولتمردانی بهتر از خاتمی نیز وجود دارند و در دوران ریاست جمهوری وی می شد بهتر عمل کرد، همه درستند اما در عالم ذهن نه در عمل.
شما در عالم آرزوهای خود می توانید قدم های بسیار بزرگی را تصور کنید، اما اجازه دهید مردم ما با پیروزی های کوچک تر و پی در پی از سویی زندگی خود را از این وضعیت بحرانی نجات دهند و نیز زمینه دستیابی به پیروزی های بزرگ تر را از این راه فراهم کنند.
۲۶۶۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مژگان

عنوان : آقای پیمان وفایی
من مطمئنم که شما به این دلیل که بسیاری از مردم دلشان برای دوران سلطنت شاه لک میزند، از بازگشت آن نظام طرفداری نمیکنید. ولی اگر بنا به گفته شما مردم بار دیگر خاتمی را بخواهند، شما هیچ مشکلی با این ندارید که از این آخوندی که پایش را از چهارچوبهای نظام ولایت فقیه آنورتر نمیگذارد، طرفداری کنید. به احتمال زیاد در دوران انقلاب هم از طرفداران روی کار آمدن این نظام جنایتکار بوده اید، با این توجیه که مردم این نظام را میخواهند!
۲۶۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : زنده باد احمدی نژاد درستکار!
مژگان خانم خیلی تند می روید.
در ایران مردم دلشان برای دوران خاتمی لک زده و شما خاتمی را دغلکار می نامید. تمام (جز چند استثنا) ان جی او ها و نشریات و نهاد های سیاسی که امروز نیمه جان مشغول به فعالیتند متولد دوران اصلاحات هستند. اقتصاد ایران در آن دوران قابل مقایسه با وضع فعلی نیست. شما اگر در سایه امن مهاجرت لمیده اید و امید به رویاهای ذهنی قدرت یابی اپوزیسیون خارج نشین دارید، من برایتان آرزوی خوابی خوش می کنم. اما خواهشا دست از همزبانی با کیهان تهران و انصار و مصباح بردارید.
۲۶۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : پیمان وفایی

عنوان : زنده باد احمدی نژاد درستکار!
مژگان خانم خیلی تند می روید.
در ایران مردم دلشان برای دوران خاتمی لک زده و شما خاتمی را دغلکار می نامید. تمام (جز چند استثنا) ان جی او ها و نشریات و نهاد های سیاسی که امروز نیمه جان مشغول به فعالیتند متولد دوران اصلاحات هستند. اقتصاد ایران در آن دوران قابل مقایسه با وضع فعلی نیست. شما اگر در سایه امن مهاجرت لمیده اید و امید به رویاهای ذهنی قدرت یابی اپوزیسیون خارج نشین دارید، من برایتان آرزوی خوابی خوش می کنم. اما خواهشا دست از همزبانی با کیهان تهران و انصار و مصباح بردارید.
۲۶۵۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : مژگان

عنوان : ممنون
مطلب خیلی خوبی بود. دستتان درد نکند.
این آقای خاتمی از آن دغلکاران هفت خط و خال است. فراموش نکنیم که در مراسم بخاکسپاری جلاد لاجوردی چه تعریف و تمجیدهای از آن "سرباز انقلاب" کرد!
۲۶۴۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۷