بیانیه ی تحلیلی شماره ۱
کمیته متحصنین دانشجویان دانشگاه تربیت معلم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ شهريور ۱٣٨۷ -  ۲۲ اوت ۲۰۰٨


ماجرای اعتراضات دانشجویی در تربیت معلم از کجا شروع شد ؟
بی شک هر اعتراض دانشجویی ریشه در نقایص سیستم اداره‍ی درون دانشگاهی و برون دانشگاهی دارد. اما کم و کاستی های درونی در تربیت معلم سر به فلک کشیده بود ؛ تا جایی که از سال ٨۴ هر سال چندین بار دانشجویان برای حقوق از دست رفته اشان دست به اعتراض می زدند و هر بارمسئولین با وعده های دروغین تنها سعی در آرام کردن دانشجویان می کردند.
زمانی که به مشکلی رسیدگی نشود و تنها نگاه به مشکلات وعده دادن های دروغین برای خریدن فرصت زمانی باشد ، به این امید که فراموش می شود و هیچگاه نوبت بعدی در کار نباشد ، دیگر روزی خواهد رسید که کارد به استخوان می رسد و هیچ وعده ای پذیرفته نخواهد شد . حجم مطالبات برآورده نشده در خرداد ماه امسال در تربیت معلم به جایی رسید که برای دانشجویان راهی جز مقاومت جانانه و از خود گذشتگی تا پای جان برای بدست آوردن خواسته هایی صنفی ، قانونی ، برحق و بسیار کوچکشان نداشتند .
در اولین شب از روز های تعطیلات قبل از امتحانات ( فرجه های امتحانی ) یعنی پنجشنبه ۹/٣/٨۷ دانشجویان تربیت معلم با منظره عجیب ظهور مجدد ماکارونی در وعده های غذایی روبروشدند. _ در جریان تحصن های قبل از عید ۷۰۰ نفری در تربیت معلم ، قرار شده بود که ماکارونی از وعده های غذایی حذف شود اما با بی شرمی این قرار زیر پا گذاشته شد تا نشان دهند که دست های کج از سیستم اداری دانشگاه خارج نخواهد شد. _ در واقع وضعیت تربیت معلم چنان نابسامان بود که دانشجویان انرا بهانه ای برای پیگیری مطالبات خود می خواستند و ظهور ماکارونی همان نیروی جزئی لازم برای گزار از آستانه ی حرکت، به حرکتی واقعی بود.
در روزشنبه ۱۱/٣/٨۷ با توجه به وعده ی حضوری که دانشجویان در پنج شنبه شب به هم داده بودند؛ تحصن در مقابل سلف سرویس شروع و در روز یکشنبه ساعت ۲ بعد از ظهر اعتصاب غذا رسماً با حضور چهل نفر از دانشجویان آغاز شد که در پایان تحصن این تعداد به ۱۶۰ نفر رسید. به جرات می توان گفت که در هیج جای دنیا سابقه نداشته که دانشجویان یک مملکت برای خواسته های کاملا صنفی و بسیار کوچکشان این گونه از عزیزترین سرمایه زندگیشان یعنی جانشان، مایه بگذارند تا جایی که وضعیت جسمانی دانشجویان به حدی بحرانی شده بود که در هر لحظه حداقل ۴ نفر بیهوش کامل و بیش از ۱۰ نفر بستری بود و درمانگاه دانشگاه در راهروها هم جایی برای دیگر انسان های پایمرد نداشت.
تحصن به روز یکشنبه ۱۹/٣/٨۷، یعنی روز آغاز امتحانات کشیده شد. بیش از سه هزار دانشجو با سپر جانی درهای دانشکده ها را بستند و مانع برگزاری امتحاناتی شدند که هیچکس حاضر به شرکت در آن نبود.
در آخرین تریبون آزادی که برگزار شد بیش از چهار هزار دانشجوی تربیت معلم حضور داشتند و مسئولین را مطمئن کردند که دیگر نمی توان جلوی این سیل عظیم از انسان های حق طلب را گرفت. پس راه را تنها در مذاکره با دانشجویان دیدند .

جریان مذاکرات
با به صحنه آمدن اساتید محبوب، دانشجویان حاضر به گفتگو با مسئولین شدند. در جلسه ای که با حضور دو نماینده تام الا ختیار وزارت علوم، رئیس دانشگاه، رِِِِئیس حراست، نماینده تمام الاختیار فرماندار کرج، سه تن از اساتید و نمایندگان دانشجویان برگزار شد؛خواسته های به حق و کاملا صنفی دانشجویان به این صورت بیان شد:
۱-عزل معاونت فرهنگی
۲- عزل معاونت آموزشی
٣- بهبود کامل وضعیت سلف سرویس
۴-بهبود مطلوب امکانات رفاهی و خوابگاهی
۵-معذرت خواهی رئیس حراست برای ارعاب خانواده های متحصنین
۶-ایجاد سالن مطالعه مرکزی مناسب
۷-ندادن حکم کمیته انظباطی به هیچکدام از دانشجویان
٨-به تعویق افتادن امتحانات

که هر کدام توضیحات خاص و منطقی خاص خود را داشته و دارد. در این جلسه هم به صورت شفاهی و هم به صورت مکتوب (صورت جلسه) قرار شد که این خواسته های کاملا صنفی و به حق دانشجویان کاملا برآورده شود و همچنین در بند احکام قرارشد هیچ کدام از دانشجویان به دادگاه انقلاب احضار نشوند و به این ترتیب تحصن بعد از ۲۰٣ ساعت اعتصاب غذای بی سابقه و با جشن و پایکوبی در بیش از ۴۰ دانشگاه کشور به اتمام رسید.

و اما بعد ...
در ۲۰ روز گذشته مسئولین در اقدامی ننگین و دیکتاتور مآبانه برای هشت نفر از دانشجویان احکام کمیته انضباطی و برای بیش از ده نفر هم احضار به کمیته و برای تعدادی احضار به دادسرا و دادگاه انقلاب فرستاده اند. در این اقدام خانم فیروزه صداقتی محکوم به یک ترم تعلیق بدون احتساب به سنوات و عباس رشیدی، امیر سالاری، مصلح فاتح پور، سیوان فرخ زادی و امین آریا محکوم به دو ترم تعلیق بدون احتساب به سنوات و محمد شریفی و فاروق معروفی محکوم به دو ترم تعلیق با احتساب به سنوات شده اند. لازم به ذکر است که در دو مورد آخر اشد مجازات را به کار برده اند و پرونده های مختومه قبلی را سابقه حساب کرده اند و حتی در مورد آقای معروفی پرونده یک ترم تعلیق قبلی که با نامه لغو از طرف معاونت آموزشی وقت به اجرا در نیامد؛ دوباره به راه انداخته اند که این اقدامات مفاد جلسه گفتگو را کاملا نقض کرده است.

نتیجه
به راستی دیگر در ذهن هیچ دانشجویی، مسئولین قابل باور نیستند و از همه افرادی که زیر توافق نامه ای که با یاد خدا شروع شده است را امضا کردند؛ باید پرسید که از جایگاه اجتماعیتان شرم نکردید از خالق راستی چرا این گونه بی شرم هستید که به این راحتی توافق نامه را زیر پا گذاشته اید؟ همچنین باید پرسید که چه کسی جوابگوی جو بی اعتمادی است که از این به بعد دانشجوی ایرانی نسبت به مسئولان دارد؟                        
                                                                              
کمیته متحصنین سنگر حصارک