دفاع از حقوق اولیه دموکراتیک
شورای سردبیری نشریه ی میلیتانت
•
تهدید دادستان کل کشور در وهله نخست به منظور ارعاب و ترساندن دانشجویان است. بدیهی است که دانشجویان نباید و نمی توانند مرعوب دولت گردند. صدها تن دانشجو در سالهای اخیر دستگیر، زندانی و بازجویی شده اند تا دانشجویان این قبیل ارعاب ها و توهین ها و زورگویی ها را نپذیرند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۴ شهريور ۱٣٨۷ -
۲۵ اوت ۲۰۰٨
دادستان کل ایران، قربانعلی دری نجف آبادی، روز سه شنبه ۲۹ مرداد ۱٣٨۷ در یکی از علنی ترین حملات لفظی و اخطارها علیه فعالیت سیاسی دانشجویان گفت: "جریان آفرینی دانشجویی پیگرد قانونی دارد چه رسد به اینکه این جریان آفرینی یک جریان آفرینی سیاسی باشد." (ایرنا)
ظاهراً سخنان «دادستان کل ایران» در قیاس با مواضع سایر سران دولتی در پیش، دستخوش تغییراتی شده است. زیرا، محمد مهدی زاهدی وزیر علوم بهار سال گذشته پس از بازداشت تعدادی دانشجو در مازندران گفته بود "هیچ کس حق بازداشت دانشجویان به خاطر فعالیت سیاسی شان در داخل دانشگاه را ندارد." همچنین غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات در دولت محمود احمدی نژاد نیز درست یک سال پیش در چنین روزهایی گفت "ما معترض دانشجویانی نخواهیم شد که می خواهند به بیان عقاید و نظرات خود بپردازند."
نخست باید روشن شود منظور از "جریان آفرینی سیاسی" چیست و چه کسانی در صدد جنجال آفرینی هستند؟
بدیهی است که هیچ دانشجویی با داشتن عقل سلیم نمی تواند خواهان "جریان آفرینی سیاسی" باشد. تنها افرادی به دنبال "جریان آفرینی" سیاسی یا غیر سیاسی هستند، که بخواهند حقایق را بپوشانند. دانشجویان در هر حرکت و تظاهراتی خواهان دستیابی به حقایق و یافتن راه کارهایی برای تحقق آن حقایق هستند. دانشجویان در ذات خواهان حتی اعتراض و تظاهرات و یا به قول دادستان "جریان آفرینی" نیستند. دانشجویان به علت کسب معرفت و دانش به دانشگاه راه پیدا می کنند. آنان قصد دارند پس از فراغ تحصیل شدن در جامعه شغلی بیابند و زندگی عادی و بدون دغدغه داشته باشند.
اما دانشجویان به محض ورود به دانشگاه در مقابل دیوار عظیمی از موانع قرار می گیرند: زورگویی و اجحافات «حراست»؛ تجاوز به حقوق اولیه شان یعنی آزادی بیان و تجمع؛ تجاوز به حرمت هم دانشگاه یی زن؛ بیکاری و بی حقوقی پس از فارغ تحصیل گشتن و غیره. در واقع دانشجویان خوب درک می کنند که باید در انتظار پیوستن به خیل ده میلیونی بیکاران ( پدران و برداران وخواهران کارگر) خود گردند.
آیا زمانی که دانشجویان برای احقاق حقوق اولیه دموکراتیک خود دست به اعتراض می زنند و از کارگران (یعنی پدران و مادران خود در کارخانه ها) حمایت می کنند، "جریان آفرینی" است؟ آیا آنان به علت فریاد زنی در دفاع از حقوق خود و پدران و مادرانشان باید دستگیر و بازجویی و زندان گردند؟ این است پاسخ به حق طلبی و این است دادرسی "عادلانه"؟
دوم باید معلوم گردد که چرا موضع سران دولت در یک سال گذشته (حد اقل در گفتار و نه الزاماً در کردار) تغییر کرده است؟
علت این تغییر موضع، نیز آشکار است. دولت کنونی با بحران عمیق سیاسی درونی مواجه شده است. زمانی که هفته پیش رفسنجانی (یکی از مهرهای اصلی) دولت را برای سهل انگاری به باد انتقاد می گیرد؛ زمانی که بحران اقتصادی و بیکاری و گرانی خوراک اولیه و مسکن به شکل روزانه افزایش می یابد؛ زمانی که فشار های بین المللی هر روز افزون می گردد و تحریم ها علیه ایران تمدید می گردند؛ اینها همه نشانگر بحران عمیق سیاسی است. بدیهی است برای سران دولت، کوچکترین حرکتی از جانب هر فردی یا قشری "جریان آفرینی سیاسی" محسوب می گردد. هدف اصلی حمله دولت نیز معمولا از حساس ترین و رادیکالترین بخش اقشار اجتماعی یعنی دانشجویان، آغاز می گردد. دولت با ارعاب دانشجویان قصد تحدید اعتراضات سایر اقشار اجتماعی را دارد.
سوم اینکه واکنش دانشجویان به این "هشدار" چه باید باشد؟
این هشدار در وهله نخست به منظور ارعاب و ترساندن دانشجویان ایراد شده است. بدیهی است که دانشجویان نباید و نمی توانند مرعوب دولت گردند. صدها تن دانشجو در سالهای اخیر دستگیر، زندانی و بازجویی شده اند تا دانشجویان این قبیل ارعاب ها و توهین ها و زورگویی ها را نپذیرند. بی عملی در مقابل اجحافات سران دولت علیه حقوق اولیه دموکراتیک دانشجویان؛ سکوت در مقابل وضعیت بسیار وخیم اجتماعی و اقتصادی؛ تمکین به زورگویی و تهاجمات فیزیکی "لباس شخصی" ها و "حراست" در دانشگاه ها؛ به مفهوم پذیرش اختناق و وضعیت وخیم موجود است. این موضع را دانشجویان نمی توانند بپذیرند!
اما حرکت های اعتراضی برای کسب حقوق دموکراتیک در جو کنونی نمی تواند با نام "حقیقی" و عکس دانشجویان در وبلاگ ها و به شکل کاملاً علنی صورت گیرد. در وضعیت کنونی سازماندهی حرکت ها باید توسط رهبران عملی دانشجویی به صورت مخفی و به دور از نظارت وزارت اطلاعات صورت گیرد. اما اجرای حرکت می تواند توده ای و با شرکت تمامی دانشجویان صورت پذیرد. دانشجویانی که با روش کار علنی و نام و نشان حقیقی قصد دارند با تجاوز زورگویان مقابله کنند، سخت در اشتباه هستند (تجربه ۱٣ آذرسال پیش بی اعتباری این روش از مقاومت را به اثبات رساند). تشکیل کمیته های مخفی دانشجویی با افراد قابل اعتماد تنها راه برای گسترش مبارزات برای کسب آزادی های دموکراتیک برای تمام دانشجویان خواهد بود.
|