توان افراد جدید سندیکایی را باور کنیم


حمید عسگری نژاد


• به نظر من با این شرایط حاکم بر فعالیتهای سندیکایی و کارگری ره به جایی نخواهیم برد و برای مبارزه با سرمایه داری فقط نیازمند اتحادی هستیم که همه از آن سخن می گوئیم اما بدان عمل نمی کنیم. بیائید به جای این همه بد و بیراه گفتن به همدیگر و به جای تیر اتهام دراز کردن به سوی یکدگر راهی را برگزینیم که همدلی و اتحادمان را نزدیک و نزدیکتر می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ شهريور ۱٣٨۷ -  ۱ سپتامبر ۲۰۰٨


در همین ابتدای مطلب باید یادآور شوم که اگر امروز دست به قلم می برم و در رابطه با مصاحبه آقای حسین اکبری با عنوان "سندیکاها باید تقویت شوند" منتشر شده در سایت اخبار روز، نکاتی را عنوان می دارم به خاطر علاقه ای است که به مباحث کارگری داشته و با افتخار می گویم که نخستین فردی بودم که به عنوان دبیر سرویس اجتماعی روزنامه "صاحب قلم" به طور جدی مطالب سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را منتشر نموده و هر یک روز در میان ستونی را در صفحه فوق الذکر به این مهم اختصاص داده بودم که بعضا به قلم کارگران محترم سندیکا و بعضا به صورت اخبار منتشر می شد و باز روزنامه "صاحب قلم" نخستین روزنامه ای بود که اولین اعتراض سندیکایی را به عنوان تیتر اول خود منتشر کرد و البته این مهم میسر نمی شد جز با همکاری سردبیر عزیز وقت که به دلیل نداشتن اجازه از نام بردن ایشان معذورم.
مصاحبه آقای اکبری را به دقت و چندین بار مرور کرده و روی سخنم با بخشی است که در رابطه با سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، ایشان بیان کرده اند. متاسفم بگویم که فعالان کارگری و سیاسی و محافل روشنفکری مملکت من گویا هیچگاه به همدلی و همکاری نخواهند رسید. تاسف زیادم از مطلبی است که آقای اکبری مطلبی را در پاسخ به آقای علیرضا ثقفی در سایت اخبار روز منتشر کرده بودند و من منتظر پاسخی بودم از جانب آقای ثقفی که نمی دانم به چه علت پاسخی به این مطلب داده نشد. به شخصه معتقد به نقد و آنهم نقد مخرب و ویرانگر هستم اما معتقد به بی نزاکتی و خارج از ادبیات انسانی صحبت کردن نیستم. تحقیر و توهین به انسان ها و انسانیت را نمی پسندم و این مطلب به نظر من سراسر تحقیر و توهین بود و خود عامل نفاق که ظاهرا آقای اکبری آن را نمی پسندند چنان که نامه دوست عزیزم آقای "منصور اسالو" را هم بدین جهت که همه را دعوت به همدلی و دوری از تفرقه کرده اند، پسندیده اند.
اما برای این که بیراهه نرفته و به اصل مطلب اشاره کنم باید نخست به چند نکته اشاره کنم؛ من روی سخنم تنها با آقای اکبری نیست که خودم هم به عنوان یک ایرانی مورد خطاب هستم. من نمی دانم و اصلا نمی فهمم که چرا در وطن من هر کسی ساز خود را می زند و تا نقدی بدو می شود از کوره در رفته و پرچمی دگر علم می کند. به هر طرف که نگاه می کنم تفرقه هست و دوری و دشمنی و من نمی دانم با این مسائل به کجا خواهیم رفت. سندیکایی تشکیل می شود به جای حمایت و همفکری سعی می کنیم از همان ابتدای کار زمین و زمان را به هم بدوزیم و بگوییم این کار اشتباه است و زود است و اینکاره نیستند و ... . کمپین یک میلیون امضا که کار خود را شروع می کند سنگ اندازیها آغاز می شود، معلمان که اعتصاب می کنند به باد نقد گرفته می شوند، پرستاران که از کار دست بر می دارند بر تافته نمی شوند، دانشجویان که اسیر دست رژیم می شوند هزار انگ زده می شوند و عجبا که اینها همه ابتدا از خود ما سرچشمه می گیرد و بعدها حاکمیت از همانها استفاده کرده و می شود اتهاماتمان.
بیراهه نروم و بپردازم به مطلب آقای اکبری:
" کارگران شرکت واحداتوبوسرانی تهران وحومه این اقبال را داشتند که در پی دور جدید کوشش هایی که به منظور پایان دادن به دوران فطرت جنبش سندیکایی در ایران انجام می گرفت پیشتاز و اولین گروه کارگرانی باشند که به گشایش سندیکای خود دست یابند و از میان انواع و اقسام ترفند ها وتوطئه های مخالفین سازمان یابی کارگران راهی پرخطر را برای دستیابی به همبستگی کارگری واتحادگرایی طی کنند که البته هنوز در ابتدای راهند. و همین کارگران می توانند این بدافبالی راهم داشته باشند که با ندیدن شرایط ناپایداری که در آن قرار دارند ناخواسته به ابزاری در دست مخالفین جنبش سندیکایی بدل شوند و همه آنچه را تاکنون با تحمل بدترین شرایط بدست آورده اند را از دست بدهند و از همه بدتر مصداقی شوند برای اثبات ادعاهایی که تاکنون علیه آن ها و همه کارگران اتحادگرا بکار گرفته شده و می شود."
ابتدا این که آیا این اقبال تمام شده فرض می شود؟ آقای اکبری گویا شما هنوز به این باور نرسیده اید که کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه پیشتاز و اولین گروهی بودند که آغازگر فعالیت سندیکایی بعد از چندین و چند سال شدند و هنوز هم در صورت تن دادن به تفکر جمعی و همدلی و همکاری اعضا این اقبال کاملا سایه خود را بر سر این سندیکا و اعضای آن گسترده است که پایان دهنده دوران فطرت سندیکایی ایران باشند.
گفته اید کارگران شرکت واحد "از میان انواع و اقسام ترفند ها وتوطئه های مخالفین سازمان یابی کارگران راهی پرخطر را برای دستیابی به همبستگی کارگری واتحادگرایی طی کنند که البته هنوز در ابتدای راهند." این با جمله اولتان هیچ همخوانی ندارد اگر معتقدید به این که کارگران شرکت واحد این اقبال را داشتند که پایان بخش دوران فطرت جنبش کارگری باشند حال چگونه می شود که درست در جمله پشت بندش می گوئید "البته هنوز در ابتدای راهند" بالاخره من که نفهمیدم در ابتدای راهند یا این اقبال را از جنبش کارگری ایران ستاندند؟
و باز بلافاصله در جمله بعدی سخن از بد اقبالی کارگرانی می گوئید که ممکن است به ابزاری برای مخالفان سندیکا تبدیل شوند و همه آنچه را که امروز به دست آورده اند از دست بدهند و از این ترسیده اید که مصداقی برای اثبات ادعاهایی شوند که تاکنون علیه آنها شده است. جای شکرش باقی است که معتقدید این سندیکا چیزهایی را به دست آورده است ولی یادتان رفته روزی را که در پیست خور با هم قدم می زدیم و شما می گفتید این سندیکا به جایی نمی رسد چرا که منصور اسالو عجولانه عمل کرد و نباید به این زودیها این سندیکا تشکیل می شد پس چه شد که امروز به این نتیجه رسیده اید که سندیکای شرکت واحد چیزهایی را به دست آورده است. برای اثبات این ادعای بنده می توانید مراجعه کنید به مطلب خودتان با عنوان " ناکجا آبادی به وسعت حماقت به کار طبقه کارگر ایران نمی آید!" منتشر شده در سایت اخبار روز که در بخشی از آن سر بسته گفته اید :" آن دیگرانی که به زعم ایشان به واسطه مخلوط کردن مبارزات کارگری با مبارزات سیاسی مورد حمله من قرار گرفتند که تاریخ مصرف فعالیت سندیکایی را که می توانست به وسعت جغرافیای تهران کارگران حمل ونقل را سازمان دهد و به تشکیلاتی فراگیر با کارکردی مستمر بر رشد آگاهی های این بخش از کارگران کشور تاثیرات معینی گذارد، کوتاه و فعالیت آن را فشل کردند و با دخالت های آشکار و نهان خود موجب آسیب پذیری سندیکا و انفعال کارگرانی شدند که پس از سال ها از پیله ای که به دورشان پیچیده شده بود خود را آزاد کرده بودند. کارکرد این به اصطلاح سیاسیون مکمل ترفندها و سیاست های سرکوبگرانه ای شد که به هیچ روی وجود سندیکایی را با این گستره بر نمی تافتند و نتیجه آن شد که امروز شاهد آن هستیم. این اولین باری است که نسبت به این موضوع به صورت مکتوب اشاره می کنم شاید این اشاره کوتاه سبب شود تا آنهایی که چون ایشان اسیر بافته های ذهنی خویشند قدری با تامل به موضوع بپردازند."
و بعد باز در مصاحبه تان با اخبار روز گفته اید:
" دو خطر عمده کارگران سندیکایی وسندیکای واحد را تهدید می کند اول آن که در تشکیلاتی که چماق بر روی آنها کشید حل شوند و دیگر آنکه به دام جریانات به ظاهر چپ وآنارشیست که مخالف سندیکا و کارگران سندیکایی هستند بیافتند و در هر دو حالت به زائده سرمایه داری تبدیل می شوند."
ایکاش برای گفته تان مصداقی را می آوردید تا مخاطب شما بفهمد بر چه اساسی ادعا می کنید که کارگران سندیکایی و سندیکا ممکن است در تشکیلات چماق به دستان محجوب حل شوند؟ ظاهر فعالیتهای کنونی سندیکا که ابدا چنین قرائنی را نشان نمی دهد مگر این که شما چیزهایی را می بینید و می دانید که به عقل ناقص ما خطور نمی کند. لطفا اگر مدارکی دال بر تایید این خطرات دارید ارائه دهید تا آنچه که از دست دوستداران سندیکای شرکت واحد بر می آید دریغ نکرده و تلاششان را برای جلوگیری از سقوط کارگران سندیکایی و سندیکا در این گودال عمیق به کار گیرند و جریانات به ظاهر چپ و آنارشیست هم نمی دانم از کجا آمده اند. البته اگر کسی از داخل سندیکا به این جریانات گرایش پیدا کرده نباید به حساب سندیکا گذاشته شود تا بهانه ای باشد به دست حکومتیان که دنبال چنین اتهاماتی هستند.

و اما نامه آقای اسالو و سخنان شما
من هم نامه آقای اسالو را خواندم و به مانند شما از آن لذت بردم اما چند سوال به قوت خود باقی است؛ آقای اکبری شما می دانید در کجای بند ۲۵ اساسنامه سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه آمده که هیچ فردی حق مصاحبه ندارد که شما با استناد به این بند اساسنامه مصاحبه ای را که از رادیو برابری شنیده اید متهم کرده و در داخل جملاتتان حتی بی روا اتهاماتی را به سندیکا و اعضای آن و لابد به ویژه به مصاحبه شونده وارد می دارید و حتی خبرنگار آن رادیو را نیز از گزند اتهاماتتان بی بهره نمی گذارید. آقای اکبری شما می دانید که من خبرنگارم و باز حتما می دانید که خبرنگار عهده دار اساسنامه هیچ نهاد و صنفی نیست. حتی اگر در اساسنامه ای نوشته شده باشد هیچ فردی جز فلان مسئول حق مصاحبه ندارد خبرنگار موظف به رعایت آن نیست. آیا اگر این موضوع در داخل دولت، مجلس یا نهادی مثل شورای شهر اتفاق بیفتد شما آن را می پسندید؟ آیا مثلا شورای شهر یا مجلس یا دولت می توانند بندی را به تصویب برسانند که اعضای شورای شهر، نمایندگان مجلس، وزرا و هیچکدام از مسئولان به غیر از رئیس شورا و مجلس و دولت حق مصاحبه ندارند و یا هیچ خبرنگاری حق مصاحبه با آنها را ندارد؟ این کجای دنیا مرسوم است که حالا باید در سندیکای شرکت واحد مرسوم شود و کجای این مطلب شما با اصول دموکراسی همخوانی دارد؟ و من حتم دارم که منظور آقای اسالو مصاحبه اعضای هیات مدیره با رسانه ها نبوده بلکه او به مسائل ریشه ای تری پرداخته است چرا که خود شاهدم آقای اسالو کارگران را وادار به نوشتن مطلب می کرد و ساعتها بالای سرم می ایستاد تا قبول کنم که این مطلب چاپ شود حالا شما بگوئید چگونه منظور آقای اسالو می تواند مسائل پیش پا افتاده ای چون آنی باشد که شما بدان اشاره کرده اید؟

و اما در پایان
به نظر من با این شرایط حاکم بر فعالیتهای سندیکایی و کارگری ره به جایی نخواهیم برد و برای مبارزه با سرمایه داری فقط نیازمند اتحادی هستیم که همه از آن سخن می گوئیم اما بدان عمل نمی کنیم. بیائید به جای این همه بد و بیراه گفتن به همدیگر و به جای تیر اتهام دراز کردن به سوی یکدگر راهی را برگزینیم که همدلی و اتحادمان را نزدیک و نزدیکتر می کند نه این که به شعله آتش افزون کنیم. آقای اکبری عزیز در دنیای امروز مهاجر سیاهپوستی که در دامن خانواده ای فقیر پرورش یافته است با قدرت تمام می آید تا رئیس جمهور آمریکا شود حال شما چگونه باور نمی کنید که کارگران سندیکایی امروز توان یک مصاحبه رادیویی که سهل است توان سخن گفتن در مجامع بین المللی و حتی توان به عهده گرفتن مسئولیت تشکیلات سندیکایی را دارند بیائید به جای دامن زدن به تفرقه ها و لبخند نشاندن بر لب سرمایه داری دست اتحاد و همدلی به سوی هم دراز کنیم و باور کنیم توان افراد جدید را.

منبع: سایت سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه