اگر آقای خاتمی در انتخابات کاندیدا نشود چه بسا بسیاری از گروههای اصلاحطلب به این نتیجه برسند که شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم موجه نیست
تاجزاده: حمایت از یک نامزد اصولگرا، اصلاحطلبان را به جناحی بی هویت تبدیل خواهد کرد
در صورت عدم نامزدی آقای خاتمی شاید تنها راه پیروزی اصلاح طلبان آن باشد که با نظرسنجی در ۳۰ شهر مرکز استان چهره ای را که دارای بیشترین اقبال مردمی است به عنوان تنها نامزد خود معرفی کنند و تایید صلاحیت او را از کانون قدرت بخواهند و همگی اعلام کنند در صورت رد صلاحیت او ، صحنه انتخابات را ترک خواهند کرد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۱ شهريور ۱٣٨۷ -
۱ سپتامبر ۲۰۰٨
پاسخ سیدمصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به کاربران نوروز
سئوال :
به نظر شما در صورت خطرناک شدن اوضاع و ضرورت همراهی با بخشی از جناح راست برای جلوگیری از برنده شدن نظامیان در انتخابات، چقدر شانس برای قانع کردن مردم و ائتلاف سراسری با هدف نجات کشور وجود دارد؟
سیدمصطفی تاجزاده:
۱. پیشنهاد شما که در بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی هم مطرح شده ، بیانگر رشد سیاسی است و نشان می دهد ما به تدریج به این درک می رسیم که راه نجات کشور، توسعه همه جانبه و گذار به دموکراسی دست برداشتن از تمامیت خواهی است.
۲. همچنان که اصلاح طلبان در سیاست خارجی از بازی برد- برد دفاع می کنند و می کوشند آن را به گفتمان غالب در روابط خارجی ایران تبدیل کنند و خشنودند که امروز حتی اصولگرایان هم از بازی برد – برد هسته ای در تعامل با آمریکا و اروپا سخن می گویند و از اینکه حتما نباید یک طرف ببازد و طرف مقابل ببرد، در عرصه سیاست داخلی نیز تلاش اصلاحطلبان معطوف به ترویج راهبرد برد- برد است تا کم کم جای خود را بین احزاب و فعالان سیاسی باز کند و جایگزین بازی برد_ باخت کنونی شود که در نهایت باخت – باخت برای همگان خواهد بود. بنابراین اصلاحطلبان لازم می دانند راهبرد برد_ برد را تئوریزه کنند تا به تدریج در عرصه سیاست ورزی داخلی نیز حرف اول را بزند و همه اشخاص و گروههای سیاسی به حداقلی از خواسته های خود دست یابند بدون آنکه احساس شکست کامل کرده، هزینه سنگینی پرداخت کنند.
٣. در درون اصولگرایان بسیاری پذیرفته اند که تداوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بازی باخت_ باخت است. هم خود آنان بد نام می شوند و هم کشور و مردم آسیب می بینند. اما در مورد بازی برد _ برد در انتخابات ریاست جمهوری دهم اختلاف دارند. عده ای از اصلاح طلبان نیز در تردید به سر می برند که آیا اگر از عناصر معتدل جناح راست حمایت کنند بازی برد _ برد خواهد شد یا باید بکوشند آقای خاتمی را راضی کنند تا در صحنه حضور یابد و به این ترتیب بازی برد _ برد انجام شود؛ هم مردم از آن منفعت ببرند، هم نظم و امنیت تثبیت شود و هم کشور در مسیر توسعه همه جانبه و دموکراتیک قرار گیرد.
۴. به نظر من ایده دفاع اصلاح طلبان از یک نامزد معتدل اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری دهم به دلایل زیر نه ضروری است و نه نتیجه بخش، زیرا:
۴. ۱. شواهد و قرائن بیانگر تداوم حمایت قاطع مراکز قدرت از انتخاب مجدد آقای احمدی نژاد است و نشانه مهمی که خلاف آن را ثابت کند دیده نمی شود. موضع روزنامه کیهان و هفته نامه صبح صادق ( ارگان سپاه) در دفاع از ریاست جمهوری مجدد آقای احمدینژاد کاملاً گویاست. این امر دلایل گوناگون دارد.
اولاً، دیدگاه و مواضع آقای احمدی نژاد به کانون قدرت بسیار نزدیک تر از دیگر نامزدهای اصولگراست؛
ثانیاً، روسای جمهور در دور دوم معمولا رو به نزول اند، برخلاف دور اول که رو به صعودند. دستکم خود و دیگران در چنین تصوری به سر میبرند.
ثالثاًَ، آقای احمدی نژاد و همکارانش تیم کوچکی را تشکیل می دهند و عقبه سیاسی تشکیلاتی ندارند. در نتیجه مجبور به هماهنگی صد در صد با مراکز قدرت هستند.
رابعاً، امکان اکثریت شدن راست سنتی در مجلس هشتم فراهم شد تا تداوم ریاست آقای احمدینژاد با چالش جدی در درون اصولگراها مواجه نشود. به دلایل فوق نامزد مراکز قدرت همچنان آقای احمدی نژاد است.
۴. ۲. فرض کنیم کانون قدرت رقابت آزاد نامزدهای اصولگرا را در غیاب نامزد اصلاح طلب بپذیرد. در آن صورت پشتیبانی اصلاح طلبان از یک نامزد اصولگرا باعث می شود که آقای احمدی نژاد از حمایت گسترده و علنی مراکز قدرت بهره مند و مجدداً برگزیده شود. بگذریم از اینکه حتی اگر اصلاح طلبان برای برگزاری نسبتا آزاد انتخابات و بی طرف ماندن کانون قدرت خود را از انتخابات کنار بکشند باز هم به احتمال بالای ۹۰ درصد آقای احمدی نژاد انتخاب خواهد شد، زیرا تاکنون رأی او از دیگر نامزدهای اصولگرا بیشتر بوده است.
۴. ٣. چه آقای احمدی نژاد رییس جمهور شود و چه یک نامزد اصولگرای دیگر،مادام که حکومت یکدست بماند و سیاستهای جاری دنبال شود، مشکلات اساسی کشور و مردم،اگر افزایش نیابد در همین حد باقی خواهد ماند. حمایت اصلاح طلبان از هر نامزد اصولگرا، حتی اگر پیروز شود، تبعات سوء عملکرد غیر کارشناسانه و غیر دموکراتیک اصولگراها و نیز تداوم مشکلات کشور و مردم را به پای آنان نیز خواهد نوشت. نتیجه رای اشتباه اقلیت مجلس هشتم به آقای لاریجانی چه بود جز پذیرش بدنامی از یک سو و حمایت وی از طرح اعدام گردانندگان سایتهای اینترنتی منحرف در گام اول و وزیر ک شور شدن آقای دکتر کردان در گام دوم.
۴. ۴. شرکت در انتخاباتی که همه نامزدهای آن اصولگرا هستند، مشروعیت بخشی به روند خطرناک استحاله «جمهوری اسلامی ایران» به «دولت اسلامی» یا «استبداد دینی» است. این خواست کانون قدرت است که سقف رقابت سیاسی را در ایران بین نامزدهای اصولگرا قرار دهد و اصلاحطلبان با حمایت از یک نامزد اصولگرا آن روند را تأیید کنند، تا از شهر رانده شوند و از ده مانده. حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد اصولگرا، در چارچوب ساختار و شرایط کنونی، حذف داوطلبانه اصلاحطلبان نه فقط از حکومت، بلکه از جامعه مدنی و حتی از افکار عمومی است. حمایت از یک نامزد اصولگرا، اصلاحطلبان را به جناحی بی هویت تبدیل خواهد کرد که برای حضور در قدرت به هر قیمت، حاضر به اصول فروشی هستند.
۴. ۵. به نظر می رسد علت پشتیبانی عدهای از عقلای راست سنتی از نامزدی آقای خاتمی آن است که آنان نیز پشت سرگذاردن آقای احمدی نژاد را در انتخابات آتی صرفا با کاندیداتوری آقای خاتمی ممکن می دانند و معتقدند دیگر نامزدها –چه اصولگرا و چه اصلاحطلب- با توجه به حمایت مراکز قدرت از رییس دولت نهم و مهندسی شدن انتخابات، پیروز میدان رقابتهای انتخاباتی نخواهند بود.
۵. فقط تعدادی از اعضای کارگزاران سازندگی طرفدار حمایت از یک نامزد اصولگرای معتدل هستند اما مجموعه اصلاح طلبان با این ایده مخالفاند نه به دلیل اینکه با ائتلاف تحت هر شرایطی مخالفند، بلکه با توجه به ساخت قدرت و مجموع شرایط راه نجات کشور را نه حمایت از یک نامزد اصولگرای معتدل، بلکه حمایت همه از جمله گروههای مستقل و راست سنتی از کاندیداتوری آقای خاتمی می دانند.
سوال:
به اعتقاد من دلیل اصلی پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم، حمایت شدید روزنامه های دوم خردادی و فقید در آن روزگاران بود و با این تحلیل تا حدودی می توان شکستهای بعدی اصلاح طلبان رو توجیه کرد. چرا بعد از بستن فله ای این روزنامه ها با یک قانون مربوط به دهه سی ، اصلاح طلبان با در دست داشتن دو قوه عکس العمل اصلاح طلبانه ای نداشتند. آیا به نظر شما اگر در آن مقطع اصلاح طلبان کوتاه نمی آمدند و مثلا دولت تهدید به تحصن میکرد معجزه هزاره سوم رخ میداد؟
سیدمصطفی تاجزاده:
۱. ۱. در ایران یک فرد یا یک حزب و جناح می تواند بدون رسانه به قدرت برسد چون عملکرد حزب حاکم بهترین رسانه منتقدین است. اما بدون رسانه نمی تواند کشور را با رضایت مردم اداره کند.
۱. ۲. احتمالاً به دلیل فوق بود که مهندس موسوی یکی از دو شرط خود را برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۴ داشتن یک کانال تلویزیونی در صورت رئیس جمهور شدن خواند . به اعتقاد او در ساختار کنونی قدرت رئیس جمهور اصلاح طلب با صدا و سیما مشکلات فراوانی خواهد داشت. بنابراین اگر چه می تواند به رغم مخالفت صدا و سیما رئیس جمهور شود اما برای حفظ ارتباط خود با مردم پس از انتخاب شدن نیاز به یک شبکه تلویزیونی مستقل دارد.
۲. ۱. انتقاد شما را وارد می دانم و معتقدم بعد از توقیف فله ای روزنامه ها، اصلاح طلبان باید بلافاصله یک شبکه ماهواره ای راه میانداختند، حتی اگر با مخالفت های جدی و کارشکنی های گوناگون اقتدارگراها مواجه می شدند. آنان میبایست از قیچی شدن یکی از دو بال اصلاحات یعنی مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات توسط اقتدارگراها جلوگیری میکردند.
۲. ۲. تاثیر مطبوعات اصلاح طلب بر افکار عمومی چنان بود که صدا و سیمای آقای لاریجانی و رسانه های خارجی فارسی زبان را پشت سر گذاشتند و نقش تعیین کننده ای در حفظ شادابی و امیدواری مردم و پویایی اصلاحات ایفا کردند. توقیف فله ای انها نیز برای مایوس کردن شهروندان و در نتیجه ناکام کردن جنبش اصلاحی بود. به همین دلیل لازم بود بلافاصله پس از سلاخی غیر قانونی مطبوعات، اصلاحطلبان رسانه دیگری راه می انداختند تا رابطهشان با مردم قطع یا ضعیف نشود.
٣. بزرگترین انتقاد وارد به مجلس ششم را آن میدانم که نمایندگان یا نباید طرح اصلاح قانون مطبوعات را به صحن مجلس می بردند یا برای تصویب آن قاطعانه می ایستادند. البته به دولت اصلاحات هم انتقاد وارد است که می توانست در برابر توقیف فله ای مطبوعات قاطع تر عمل کند ولی موافق تحصن دولت نیستم . راههای دیگری برای حفظ آزادی مطبوعات وجود داشت که مهمترین آن تاسیس شبکه ماهوارهای بود.
سوال:
به نظر شما چرا اصلاح طلبان در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری به یک اتفاق نظر در مورد معرفی یک نفر دست پیدا نکردند و مجبور شدند بیش از یک کاندیدا را معرفی کنند.
آیا به نظر شما بهتر نیست برای انتخابات دور دهم از هم اکنون یک نفر معرفی شود.
پیشنهاد شما چیست ؟
سیدمصطفی تاجزاده:
۱. ۱. ما به نوبه خود کوشیدیم بین اصلاح طلبان اجماع شود تا نامزد واحدی در انتخابات ریاست جمهوری نهم معرفی کنند.طبق پیشنهاد ما لازم بود اصلاح طلبان در زمانی معین نظرسنجی کنند تا هر نامزد رای بیشتری کسب کرد، بقیه به نفع او کنار بروند. دوستان ضمن رد پیشنهاد فوق، خود نیز راه حلی ارائه نکردند که بر آن اساس با یک نامزد در انتخابات شرکت کنیم.
۱. ۲. تکثر نامزدهای رقیب در انتخابات ریاست جمهوری گذشته نیز دلیل دیگر کمتوجهی اصلاح طلبان به اجماع بود.هر دو طرف با نامزدهای متعدد وارد رقابت های انتخاباتی شدند .همین مسئله امکان تاثیرگذاری حزب پادگانی را به ویژه در مرحله اول انتخابات افزایش داد.
۲. یکی از دلایل ما برای کاندیداتوری آقای خاتمی آن است که با حضور وی اصلاح طلبان با یک نامزد در انتخابات شرکت خواهند کرد و مشکل انتخابات دوره نهم تکرار نمیشود . عکس مساله نیز صادق است. چنانچه ایشان کاندیداتوری را نپذیرند به احتمال زیاد اصلاح طلبان نخواهند توانست به نامزد واحدی برسند کما اینکه هم اکنون عده ای (بعضی اعضای کارگزارن) معتقد به ائتلاف با آقای ناطق نوری و جمعی (ادوار تحکیم وحدت) در پی نامزدی آقای عبدالله نوری هستند. آقای خاتمی بین دو نوری (بین النورین) قرار دارد و قادر به جلب آرای اکثریت ملت و خارج کردن کشوراز وضعیت ناگوار کنونی است.
٣. اگر آقای خاتمی در انتخابات کاندیدا نشود ابتدا باید دلایل و مواضع این امر را بررسی کرد. چه بسا بسیاری از گروههای اصلاحطلب به این نتیجه برسند که شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم موجه نیست چرا که اگر شرایط مساعد بود ،ولو در شکل حداقلی آن ،آقای خاتمی مردم را تنها نمی گذاشت.
۴.در صورت عدم نامزدی آقای خاتمی شاید تنها راه پیروزی اصلاح طلبان آن باشد که با نظرسنجی در ٣۰ شهر مرکز استان چهره ای را که دارای بیشترین اقبال مردمی است به عنوان تنها نامزد خود معرفی کنند و تایید صلاحیت او را از کانون قدرت بخواهند و همگی اعلام کنند در صورت رد صلاحیت او ، صحنه انتخابات را ترک خواهند کرد.
۶ شهریور ۱٣٨۷
منبع: نوروز
|