آزادی و خیانت به آزادی*
یاسر عزیزی
•
اخیرا نشر ماهی اقدام به انتشار همزمان چهار اثر مهم از« آیزیا برلین» فیلسوف بزرگ لیبرال نموده است که بی گمان پس از انتشار ترجمه جدید «سرمایه »ی کارل مارکس، از سوی نشر آگه از مهم ترین اتفاقات عرصه کتاب و نشر بوده است. ترجمه «کارل مارکس»، «مجوس شمال»، «ریشه های رمانتیسم»، و « آزادی و خیانت به آزادی »، که در این مجال به آن می پردازیم، چهار اثری است که از برلین به زینت طبع آراسته شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۷ شهريور ۱٣٨۷ -
۷ سپتامبر ۲۰۰٨
مقدمه
اخیرا نشر ماهی اقدام به انتشار همزمان چهار اثر مهم از« آیزیا برلین» فیلسوف بزرگ لیبرال نموده است که بی گمان پس از انتشار ترجمه جدید« سرمایه »ی کارل مارکس ، از سوی نشر آگه از مهم ترین اتفاقات عرصه کتاب و نشر بوده است .
ترجمه«کارل مارکس»**،«مجوس شمال» ، « ریشه های رمانتیسم» ، و « آزادی و خیانت به آزادی » ، که در این مجال به آن می پردازیم ، چهار اثری است که از برلین به زینت طبع آراسته شده است .
اگر چه همواره قلم برلین را سنگین و برای کسانی که با زبان فلسفه ، نیز قلم برلین آشنایی چندانی ندارند ، بدفهم توصیف کرده اند ، اما ترجمه خوب «عزت اله فولادوند» که با کارهای سترگی چون «جامعه باز و دشمنان آن » از "پوپر" و «انقلاب » از"هانا آرنت" آزمون خود را در بیش از نیم قرن پس داده است ، خواندن «آزادی و خیانت به آزادی » را آسان می کند . از دیگر ویژگی های این اثر مقدمه ای در آثار و آراء برلین به قلم "هنری هاردی" ویراستار عمده آثار برلین است که در شناخت برلین برای کسانی که چندان شناختی از وی ندارند موثر است .
« آزادی و خیانت به آزادی» همچنان که در متن اثر و بر جلد کتاب آمده است ، به شش متفکر می پردازد. شش متفکری که در این کتاب با آنها سر و کار داریم « هلوسیوس ، روسو ، فیشته ، هگل ، سن سیمون و دومستر » می باشند .
برلین در این اثر مدعی است شش متفکر مورد اشاره ، جز«دومستر» همه مکرر از آزادی سخن گفته اند و حتا به دفاع پرشور از آزادی پرداخته اند ، اما " عقایدشان نهایتا ضد آنچه معمولا آزادی فردی یا آزادی سیاسی خوانده می شود از کار در می آید " .
نویسنده با طرح سوالی که به زعم خویش پرسش بنیادین در عصر ما بوده است ؛ با چنین مضمونی که " چرا اصولا کسی باید از کس یا کسانی دیگر اطاعت کند ؟ " به پاسخ های شش اندیشمند مورد بحثش می پردازد و معتقد است پاسخ های هر شش تن همچنان " اساس عقاید دشمنان آزادی و محور پیکار دوستداران آن است".
از میان شش متفکر مورد بحث ، هلوسیوس بیش از همه و دومستر به واسطه ی آرایی که بیشتر در عالم حقوق دارد پس از وی برای پویندگان غیر حرفه ای و حتا اهل پویش متمرکز کتابخوان نا شناخته اند . بر این اساس پیشنهاد می شود خوانندگان برای مطالعه کتاب و جهت آشنایی مقدماتی با هر شش تن ، جستجویی در دوره 9جلدی«تاریخ فلسفه» از« فردریک کاپلستون» صورت دهند تا با زمینه ای هر چند موجز به سراغ مدعیات برلین بروند.
سعی ما نیز بر این است که در چند مطلب، آنچه در کتاب آمده است را جهت شناخت بهتر این شش فیلسوف اجتماعی و سیاسی مورد دقت قرار دهیم .
هلوسیوس که بود؟
«کلود آرین هلوسیوس » ، فیلسوف فرانسوی آلمان تبار ، در 1715 به دنیا آمد . هلوسیوس به واسطه افکار و آثار خود ، یکی از سران نهضتی نام گرفت که به روشنگری معروف شده است . مهم ترین اثر هلوسیوس کتابی به عنوان « درباره روان» بود که به سال 1758 منتشر و به دلیل آنکه حاوی مطالب تند الحادی تشخیص داده شد ، محکوم به اعدام گردید . پس از آنکه مامور مخصوص اعدام، نسخ کتاب را به سانسور آتش کشاند ، هلوسیوس ناگزیر ، سه بار و به دفعات مختلف آنچه را که گفته بود پس گرفت تا حکم برائت بگیرد . با این همه اما در پی انتشار اثر دیگری به سال 1775 و پس از مرگ وی به نام " درباره انسان " مشخص شد که او هرگز آرای ضد دینی و الحادی خود را تغییر نداده بود .
هلوسیوس چه می گفت؟
هلوسیوس در تمام حیات فکری خود می اندیشید و می گفت که در حیات اجتماعی و اخلاق ( اعم از سیاست و اخلاق به معنای خاص ) اصولی هست ، چونان اصول نیوتن در فیزیک یا اقلیدس در هندسه که باید به کشف آن اصول مبادرت ورزید ، اخلاق را بازتعریف کرد و جامعه ای را پی ریخت که در آن انسان بداند چگونه رفتار کند ، جگونه زندگی کند و به کجا برود . بر این اساس هلوسیوس خود را نیوتن سیاست تعریف می کند .
واقعیت این بود که پیش از هلوسیوس و به ویژه نزد اصحاب دایره المعارف (انسیکلوپدیست ها ) چنین علائمی از تفکر دیده شده بود . همچنانکه "کندرسه" می گفت یا آنچنانکه « الباک » در جایی این چنین می نمود که ؛ "اخلاق، علم به نسبت های موجود میان اذهان و اراده ها و اعمال انسان هاست به همان وجه که هندسه علم نسبت های بین اجسام است " .
پس هلوسیوس به دنبال هندسه سیاست و اخلاق تا بدانجایی پیش رفت که به زعم خود موفق به کشف اصول یااصل حاکم بر اخلاق به معنای اعم شد . بر اساس این اصل ، تنها چیزی که انسان می خواهد لذت است و یگانه چیزی که نمی خواهد و از آن می پرهیزد ، درد و الم است . این هر دو، تنها انگیزه هایی هستند که در آدمی کارگر می افتند ، همجنان که گرانش در فیزیک به نسبت اجسام بی جان . بنابراین همه رفتارها ،بود ها و هست های بشر از عشق و نفرت و شور و اندیشه و ... به این دلیل است که انسان ها در پی لذت و پرهیز از دردند اعم از اینکه آگاهانه باشد یا ناآگاهانه .
چنان گزاره هایی در اندیشه ی «هلوسیوس» برلین را مدعی این مطلب نموده است که چنین زمزمه هایی اولین نشانه ها از «فایده باوری» است که پس از هلوسیوس و نزد شاگرد وی «ژرمی بنتام» که از وی به عنوان نخستین بنیانگذار «مکتب فایده باوری » نام برده اند ، دیده شد.
هلوسیوس پس از این کشف است که به فکر تشریح علل ناکامی ها و عدم خوشبختی مردمان می افتد و جهل تاریخی مردمان به واسطه اقلیت حاکم و حاکمان فاسد که هرگز مایل به آگاهی مردم به راز های شادکامیشان نبوده اند را قرینه می گیرد تا به تحویل های بعدی برسد .
هلوسیوس می گوید: " آدمی مستحق سعادت ، فضیلت و حقیقت است " و چونان کندرسه اما به تفسیر دیگر « طبیعت را حلقه اتصال این هر سه می داند » ، باری اما هلوسیوس معتقد است که آدمیان به واسطه خبث ذاتی و ضعف طبیعی و بیماری های فکری درمان ناپذیرشان از آن هر سه محروم مانده اند . بر همین اساس است که پیشنهاد می دهد " ما اصلاحگران روشن بین نباید سعی کنیم مردم را با استدلال به کیش خود درآوریم زیرا در شرایط امروز به علت سو ء حکومت وحشتناک در گذشته ، عقلشان به آن حد قوی نیست که بفهمند چه می خواهیم به آنان بگوییم . باید زبان منافع را جانشین لحن آزردگی کنیم . شکایت نکنیم ، به منافع آنان متوسل شویم . " از همین جاست که هلوسیوس نخستین تکلیف فیلسوف را پیش می نهد که همانا کاربرد گونه ای بهداشت اجتماعی برای درمان صفات خباثت بار و جهل آلود آدمیان است .
هلوسیوس چه می خواست؟
آنچنانکه آمد اولین کار فیلسوف ایجاد بهداشت اجتماعی برای پاکسازی آدمیان از جهل است . هلوسیوس بر خلاف بسیاری قائل به طبیعت خیر خواه یا بد اندیش آدمی نبود ، بلکه معتقد به این ایده بود که انسان طبیعت منعطف و تأ ثیر پذیری دارد . همچنانکه ساختار های پیشین با تأثیر در این طبیعت، کشف راز شادکامی و لذت را از وی سلب می کرد با ورزیدن این طبیعت منعطف به وسیله تربیت صحیح می توان به سمت حداکثر لذت سوقش داد. از اینجاست که اخلاق نزد هلوسیوس تکنولوژیک می شود و در زمره علوم طبیعی. بر این اساس است که وی پیشنهاد بنای جامعه ای جدید را ارائه میکند . جامعه ای البته نه مبتنی بر دموکراسی که حکومت اکثریت جامعه را بر بلاهت ایشان موجب شود چه اکثریت ابله اند پس نمی توانند به تأمین منفعت خود نائل آیند . این ایده که در میان همه فیلسوفان لیبرال تا قبل از «روسو» غلبه داشت به زعم هلوسیوس باید به سمت ایجاد جامعه ای می رفت که فیلسوفان معمار بلکه سازنده آن باشند . و از آنجا که به تصور وی یگانه چیزی که بر بشر حکومت می کند «منفعت» است فیلسوف باید حول همین منفعت و تحت تأثیر تربیت خود، وی را شرطی نماید . بدین صورت که آنچه انجام می دهد مشروط به منفعت وی باشد . پس اداره جامعه نزد هلوسیوس چونان افلاطون و ارسطو باید به دست «حاکمان حکیم » باشد . و بشر در پاسخ به این مسئله که «چرا باید از کسی اطاعت کند ؟» هماره این پاسخ را خواهد داشت که بنا بر مقتضیات طبیعی و آموزه های حاکمان حکیم ، در چنین تابعیتی است که منافع وی محقق می شود.
در چنین نظامی نخست همه ی مسائل ارزشی (آنچه باید باشد ) مسائل مربوط به امور واقع (آنچه هست ) انگاشته می شو ند و دوم همه غایات نهایی با یکدیگر سازگارند و بلا تعارض ( که به زعم برلین این هر دو پیش فرض نظام هلوسیوس باطل است چه تجربه نشان داده است .) چرا که به سان منطق و هندسه که در آن هیچ گزاره صادقی ممکن نیست با هیچ گزاره صادق دیگر منافات داشته باشد، پس در علم اخلاق نیز گزاره ای ارزشی نافی گزاره های دیگر نخواهد بود و این مهم هنگامی محقق است که به دست حقیقت راز گشایی شود ، هر کس به حقیقت دسترسی داشته باشد سعادتمند است و دانشمندان (حکیمان ) از آن دسته اند.،پس لایق راهبری جامعه. این هر دو فرض البته با تکیه بر این فرض اساسی تر ممکن است که آدمی با طبیعت یکی است و متصل ، پس چیزی به نام علم انسان موجود است و قادر به تغییر طبیعت ورزپذیر و منعطف انسان .
چرا دشمن آزادی؟
اگر چه هلوسیوس به دنبال جامعه ایست با حد اکثر خوشبختی برای همه، مبتنی بر یکسان سازی اخلاقی و شرطی شدن انسان و اعمالش به رفتار منفعت بار ، اما برلین معتقد است ؛ "آنچه مسلم است در عالمی که هلوسیوس ترسیم می کند هیچ یا تقریبا هیچ جایی برای آزادی فردی نیست . آدمیان ممکن است در دنیای او خوشبخت شوند ، ولی مفهوم آزادی سرانجام ناپدید خواهد شد ، زیرا آزادی بد کاری از میان میرود و همگان به نحوی شرطی شده اند که فقط به کار خوب دست بزنند. "
برلین معتقد است اگرچه هلوسیوس به دنبال برپایی نظامی سرشار از خوشی و خوشبختی برای همه بود و می خواست جامعه ای بر محور فایده باوری بر پا کند ، اما طرح او مستقیما به گونه ای جباریت تکنو کراتیک می انجامید که به جای جباریت جهل و ترس کشیشان خرافه پرست و پادشاهان خودسر و همه لولوهایی که روشنگری با آنها می جنگید ، قرار می گرفت و چنین جباریتی باز، همان قدر با آزادی و با این تصور سر دشمنی داشت که، " ارزشمند ترین امور در زندگی انسان آزادی انتخاب است به خاطر نفس انتخاب ، نه انتخاب آنچه خوب است ، بلکه به خاطر خود انتخاب " چه " نه اکنون روشن است و نه حتا در قرن هیجدهم روشن بود و یقینن از آن پس نیز روشن تر نشده است که خوشی و خوشبختی یگانه هدفی است که آدمیان می جویند . "
...................................
پی نوشت ها:
*. « آزادی و خیانت به آزادی» پیش از این به سال 82 توسط محمد امین کاردان تحت عنوان «به نام آزادی» از سوی نشر مروارید نتشر شده بود که نشر ماهی سال 87 باهمه اضافات و اشارات در 260 صفحه به قیمت 6500 تومان منتشر کرده است.
**. «کارل مارکس» عنوان اولین اثر برلین است که سال 86 توسط نشر ثالث و به ترجمه سیف اله گلکار با قیمت 4200 تومان به بازار آمده اما نشر ماهی با ترجمه رضا رضایی و به قیمت 7500 تومان در سال جاری آن را منتشر کرده است.
منبع: http://azizi61.blogfa.com
1 - هلوسیوس
|