روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۰ شهريور ۱٣٨۷ -
۱۰ سپتامبر ۲۰۰٨
انتخابات دهم ریاست جمهوری و پرسشهای فراروی اصولگرایان
یکی از دلایل اعلام زود هنگام کاندیداتوری کروبی، جلوگیری از حضور دیگر چهره ها بویژه خاتمی بود
هشدار شریعتمداری درباره قراردادی که با کرسنت بسته می شود
پیشنهاد تاسیس یک پایانه موشکی در ایران توسط روسها از اساس غلط است
روزنامه جام جم در گفتگو با یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از قول وی نوشته است: انتخابات دهم دو قطبی می شود
گفتگوی جام جم را در پی می خوانید: حزب اعتماد ملی، چندی پیش با معرفی رسمی مهدی کروبی به عنوان کاندیدای انتخاباتی این حزب برای ریاست جمهوری دهم، او را به عنوان اولین کاندیدای این انتخابات مطرح کرد.
همزمان با این موضوع، رایزنی درباره چگونگی حضور دیگر کاندیدای انتخاباتی اصلاح طلبان از جمله خاتمی در کنار کروبی نیز آغاز شده است. حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با جام جم معتقد است: اگر حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری قطعی شود، بزرگان جریان اصلاحات، رایزنی های جدی به منظور حضور تنها یکی از دو گزینه خاتمی و کروبی را در انتخابات آغاز خواهند کرد.
دلایل ورود زودهنگام حزب اعتماد ملی به عرصه انتخابات و معرفی دبیرکل این حزب به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم چیست؟
به اعتقاد من، یکی از دلایل اعلام زودهنگام کاندیداتوری آقای کروبی و حزب اعتماد ملی این بود که مانع از حضور دیگر چهره ها و بویژه آقای خاتمی در انتخابات شوند زیرا آقای خاتمی، تنها در شرایطی وارد عرصه انتخابات می شودکه بداند، انتخابات حالت دو قطبی به خود خواهد گرفت.
البته حضور آقای کروبی در حال حاضر یک حضور اعلامی است و این که حضور وی عملیاتی و منجربه ثبت نام شود، منوط به این است که تا چه حد اصلاح طلبان از وی حمایت کنند.
حتی در اردوگاه خود آقای کروبی نیز هنوز در میزان حمایت اصلاح طلبان از وی تردید وجود دارد.
به نظر من در نهایت جریان هایی در دو طرف یعنی اصلاح طلبان و اصولگرایان ایجاد خواهد شد که انتخابات را به سمت دوقطبی شدن با دو کاندیدای مشخص پیش می برد.
مخالفان عمده کروبی چه طیف هایی از اصلاح طلبان هستند؟
در داخل اصلاح طلبان یک سری از مخالفت ها، مخالفت های ریشه ای است و به دوران حضور کروبی در ریاست مجلس ششم برمی گردد. عده ای از اصلاح طلبان معتقدند مهدی کروبی در آن دوران به عنوان مانعی در برابر دولت خاتمی عمل می کرد و به عبارتی او را ترمزی در روند اصلاحات و سیاست های دولت دوم خرداد می دانند. بجز این مخالفت های سنتی، برخی مخالفت ها هم انتخاباتی است. به این معنی که برخی معتقدند آمدن کروبی شانس حضور خاتمی را کمرنگ می کند و به همین دلیل مخالف حضور او هستند و معتقدند کروبی به جای حضور در انتخابات، باید از خاتمی حمایت کند.
آیا ورود کروبی را می توان بروز نشانه های زودهنگام اختلاف در جبهه اصلاحات به شمار آورد؟
به طور طبیعی این گونه است، اما باید منتظر باشیم و ببینیم آیا این جریان می تواند در نهایت اختلافات خود را حل و فصل کند یا خیر. اگر حضور آقای خاتمی در جبهه دوم خرداد قطعی شود، آن وقت بزرگان این جریان رایزنی های جدی را به منظور حضور تنها یکی از این دو نفر در انتخابات، آغاز می کنند.
به اعتقاد من، جریان انتخاباتی در جناح اصلاح طلب هنوز خاتمی را به عنوان کاندیدای اصلی خود می داند و تلاش این است که زمینه را برای ورود خاتمی به انتخابات فراهم کنند، اما ورود زودهنگام کروبی تا حدودی معادلات آنها را پیچیده تر کرد. با وجود این، آنها کوتاه نمی آیند و تلاش می کنند خاتمی را به عنوان کاندیدای اصلی معرفی کنند، چرا که براساس نظر سنجی ها تنها گزینه اصلاح طلب که می تواند در مقابل جریان اصولگرا شانس پیروزی داشته باشد، خاتمی است. اما در حال حاضر هنوز فضای انتخابات تبلیغاتی است و وارد فاز عملیاتی نشده ایم. در فضای تبلیغاتی کاندیداها خود را در بازخوردهای جامعه می سنجند و بعد از این بخش، تعداد کمی از این کاندیداتورهای تبلیغاتی تبدیل به کاندیداتورهای عملیاتی می شوند.
آیا این احتمال وجود ندارد کروبی و خاتمی در کنار یکدیگر برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوند؟
با توجه به تجربه اصلاح طلبان از انتخابات گذشته، آنها قطعا تمام تلاش خود را می کنند که یکی از این ۲ نفر وارد انتخابات شوند. هر چند که در حال حاضر میان نخبگان اصلاح طلب، اجماع روی شخص خاتمی است. به نظر من در نهایت انتخابات به سمت دو قطبی شدن پیش می رود و با وجود این که افراد مختلفی در جریان راست و چپ، خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده کرده اند، اما تجربه ای که دو طرف از انتخابات گذشته گرفته اند این است که انتخابات را به سمت دو قطبی شدن سوق دهند.
پرسشهای اصولگرایان
امیرمحبیان نظریه پرداز طیفی از اصولگرایان درباره انتخاب دهمین رئیس جمهوری و پرسشهایی که فراروی اصولگرایان قراردارد نوشته ای در روزنامه رسالت دارد که در پی آمده است:
لحظه های حساس انتخابات دهم ریاست جمهوری شتابان از راه می رسد و برای اهل سیاست که قصد دارند برنامه های خاص خویش را در آن انتخابات پی گیرند به قول آن تبلیغات پرمعنا، زود دیر می شود.
در این راستا ؛ وضعیت اصولگرایان از حساسیت بیشتری برخوردار است زیرا:
۱ . دولت را در دست دارند و رای مردم نشانه تائید یا عدم تائید سیاست های اجرایی دوران حاکمیت آنها شمرده خواهد شد.
۲ . احتمال می رود که رقابت های درونی تشدید شده و نوعی تکثر انتخاباتی درون اصولگرایان فضا را به نفع رقیب آماده کند؛پاره ای رقابت های درونی اصولگرایان که تاحدی اخیرا در مجلس از کنترل خارج شد، می تواند مقدمه ای برای نبرد انتخاباتی تلقی شود.
٣ . ظرف چند سال گذشته چهره رقبای اصولگرایان تا حدی در نزد افکار عمومی ترمیم شده یا حداقل با دور شدن از دوران دوم خرداد، از حساسیت های منفی توده هایی که از آنان کنار کشیدند؛ تا حدودی کاسته شده است.
البته ظرفیت های مثبتی هم برای اصولگرایان وجود دارد که عبارتند از:
۱ . سنت انتخاباتی گذشته که روسای جمهور در دور دوم ریاست جمهوری نیز پیروز می شدند.
۲ . وجود شکافی که در بین رقبا (بویژه خاتمی ـ کروبی)ترمیم ناپذیر می نماید.
٣ . بقای فضای مثبت به نفع اصولگرایان به تبع غلبه گفتمان عدالت یا حداقل عدم پیدایش اشتیاق ویژه ای برای رقبای آنها.
۴ . حمایت های مقام معظم رهبری از رویکردهای مهم دولت که ظرفیت بالایی برای دولت فعلی پدید آورده است.
اما تحلیل شرایط اصولگرایان در انتخابات آتی تا حدودی مشکل است. زیراابتدا باید به پرسش های زیر پاسخ داد:
۱ . انتخابات آتی ریاست جمهوری در یک نوبت برگزاری، رئیس جمهور را مشخص خواهد کرد یا انتخابات دو دوره ای خواهد شد؟
۲ .اگر انتخابات دو دوره ای است بهتر است؛ دو اصولگرا در دور دوم برابر هم قرار گیرند یا یک اصولگرا و یک اصلاح طلب برابر هم صف آرایی کنند؟
٣ .جریان دوم خرداد در معرفی کاندیدا به وحدت خواهد رسید یا خیر؟ اگر آری بر روی چه کسی؟ و اگر به وحدت نرسند اختلافات را چگونه مدیریت خواهند نمود؟
۴ . در میان اصولگرایان، دولت احمدی نژاد تمامی ظرفیت اصولگرایی است یا بخشی از آن ؟به عبارتی در شرایط حاضر امکان انفکاک میان این دو وجود دارد یا خیر؟
۵ . ریزش های آرای احمدی نژاد ظرف چند سال گذشته کمتر از رویش های آن است یا بیش از آن؟
۶ . هدف کدام است؛ پیروزی جریان اصولگرایی در انتخابات آتی یا پیروزی احمدی نژاد؟ آیا جریان اصولگرایی می تواند در شرایطی خاص یا براساس تحلیلی از شرایط موجود، نماینده ای به جز احمدی نژاد را به میدان انتخابات ریاست جمهوری بفرستد؟ آن شرایط کدامست؟ آلترناتیو احتمالی کیست؟
۷ . و مهمتر از همه، اگر اصولگرایان ببازند آیا فقط انتخابات ریاست جمهوری را واگذار کرده اند یا ظرفیت های ارزشمندی در آینده را سوزانده اند که احیای آنها بسیار دشوار است و راه آنها را برای بازگشت به قدرت سخت تر از سال ٨۴ خواهد نمود؟
مذاکرات کرسنت در تهران
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان در شماره دیروز این نشریه به نکاتی درباره قرارداد گاز با شرکت اماراتی کرسنت اشاره و سئوالاتی را در چند وچون مذاکراتی که در تهران جریان دارد مطرح کرده است.
نوشته حسین شریعتمداری را با عنوان: جلسه ساعت ۱۲…! بخوانید:
یک خبر موثق حکایت از آن دارد که مدیرعامل شرکت اماراتی کرسنت وارد تهران شده و قرار است ساعت ۱۲ امروز در جلسه ای با حضور وزیرکشور! قرارداد جدید خرید گاز از ایران را نهایی کند. این در حالی است که شرکت کرسنت مدتی پیش با پرداخت رشوه کلان به چند دلال نفتی توانسته بود قراردادی با ایران منعقد کرده و نفت کشورمان را به بهایی اندک ـ بخوانید ثمن بخس ـ به یغما ببرد. این قرارداد بعد از روی کار آمدن دولت نهم و کشف رشوه کلانی که برای انعقاد آن پرداخت شده بود، مورد اعتراض مسئولان ایرانی قرار گرفته و متوقف شد، ضمن آن که ایرادها و ابهامات آن هنوز برطرف نشده است.
و اما براساس شواهد و قرائن موجود انعقاد قرارداد جدید با شرکت اماراتی کرسنت نیز درهاله ای از ابهام است و به نظر می رسد کسانی در پی آنند که این قرارداد جدید را بیرون از چارچوب حقوقی و روال قانونی آن منعقد کنند.
چند هفته پیش آقای ضیاء حمید جعفر مدیرعامل شرکت کرسنت که به خاطر رشوه دهی در انعقاد قرارداد قبلی تحت تعقیب قضایی بود با کسب اطمینان از این که بازداشت نشده و با مشکلی روبرو نخواهد بود وارد ایران شد و در جلسه ای با حضور آقای کردان ـ قائم مقام وقت وزارت نفت ـ و برخی از مدیران آن وزارتخانه درباره قرارداد جدید به مذاکره نشست. ادامه این مذاکرات به تشکیل جلسه ای در وزارت کشور موکول شد. در این هنگام، آقای کردان از وزارت نفت به وزارت کشور آمده بود و ریاست جلسه را درحالی که دیگر مسئولیتی در وزارت نفت نداشت برعهده گرفت. در این جلسه آقای رحیمی معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور محترم ـ که در مذاکرات حضور داشت! ـ خطاب به ضیأ حمید جعفر مدیرعامل شرکت کرسنت می گوید من از مخالفان سرسخت انعقاد قرارداد با کرسنت بوده ام و در دیوان محاسبات نیز رشوه خواری و رشوه دهی در قرارداد قبلی این شرکت را افشا کرده ام ولی اکنون که آقای کردان ریاست هیئت مذاکره کننده را بر عهده دارند، نسبت به قرارداد جدید اعتماد و اطمینان کامل دارم (قریب به مضمون) و در ادامه می گوید به دلیل همین اعتمادی که پیدا کرده ام حاضرم با شما ـ مدیرعامل کرسنت ـ ملاقات خصوصی هم داشته باشم.
تا اینجای ماجرا ٣ نکته مبهم و سوال برانگیز وجود دارد. اولین ابهام، حضور آقای کردان به عنوان ریاست جلسه و مسئول هیئت مذاکره کننده است چرا که ایشان در شرایط جدید، وزیر کشور بوده اند و به علت ترک مسئولیت قبلی در وزارت نفت حضور وی به عنوان مسئول ایرانی طرف مذاکره غیرقابل توجیه نیست. دومین ابهام حضور موثر آقای رحیمی در جلسه مذکور است که خود از افشاکنندگان فساد مالی در قرارداد قبلی کرسنت بوده و در این جلسه ضمن ابراز اطمینان به خاطر حضور آقای کردان ـ که معلوم نیست چه مبنای حقوقی و منطقی داشته است ـ وعده ملاقات خصوصی با مدیرعامل شرکت کرسنت را نیز می دهد! ـ که امیدواریم این خبر علی رغم شواهد فراوانی که از صحت آن حکایت می کند، صحت نداشته باشد ـ و سومین ابهام، سابقه فساد مالی شرکت کرسنت در قرارداد قبلی و پرداخت رشوه های کلان برای انعقاد آن قرارداد است و اما، بعید نیست آقای رئیس جمهور بنا به عللی، پی گیری انعقاد قرارداد جدید با شرکت کرسنت را به وزیر کشور کابینه خود سپرده باشند که این اقدام اگرچه توجیه چندانی ندارد ولی می توان با استناد به اختیارات ویژه ریاست محترم جمهوری، تا حدودی آن را پذیرفت… اما نکته درخور توجه این که قیمت پیشنهادی طرف ایرانی برای گاز صادراتی به شرکت کرسنت به گونه ای تعجب آور و سوال برانگیز، بسیار پائین تر از قیمت گاز صادراتی ایران در قراردادهای مشابه است و امروز مدیرعامل شرکت کرسنت برای نهایی کردن قرارداد خرید گاز با همین بهای پیشنهادی یعنی ثمن بخس و تقریباً مفت و مجانی به تهران آمده است.
گفتنی است که رابط اصلی در این ماجرا شخصی بنام همایون انصاری شیرازی است که مدت ها ساکن لندن بود و اکنون به امارات نقل مکان کرده است. این شخص به زد و بند، فساد مالی و فعالیت های سیاسی علیه ایران اسلامی معروف است و…
و بالاخره، سوال این است که مگر پرداخت رشوه های کلان از سوی شرکت کرسنت برای انعقاد قرارداد قبلی صرفاً با هدف کاستن از قیمت در قرارداد مزبور صورت نگرفته بود؟ بنابراین، اگر قرار باشد قرارداد جدید نیز ـ آنگونه که شرح آن رفت ـ با همان قیمت ناچیز و اندک منعقد شود، تنها دو احتمال می تواند قابل طرح باشد. اول آن که خدای نخواسته باز هم زد و بند پنهانی در کار است و کسانی دور از چشم ریاست محترم جمهوری و یا از طریق فریب دادن طرف های ایرانی، یعنی آقایان کردان و رحیمی، رشوه ای دریافت کرده و درپی انعقاد قراردادی مشابه قرارداد قبلی هستند و یا این که طرف های ایرانی قرارداد با بهره گیری از هوش و ذکاوت سرشار خود!! خواسته شرکت کرسنت را بدون آن که نیازی به ناز باشد برآورده کرده اند! و در هر دو حالت برای پیشگیری از تاراج ثروت ملی باید این ماجرا به دقت مورد بررسی و کاوش قرار گیرد.
پیشنهادی از اساس غلط
یک نماینده عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می گوید این نظر که ایجاد یک پایگاه نظامی توسط روسیه در ایران می تواند ضامن نظامی برای ایران باشد به هیچ وجه با دکترین دفاعی ایران همخوانی ندارد روزنامه همشهری اظهارات غلامرضا کرمی را چنین منعکس کرده است:
دکترین دفاعی به عنوان دکترین نظامی جمهوری اسلامی تعیین شده و اتکا به نیروها و امکانات خودی اساس و پایه دکترین دفاعی است.فراموش نکنیم که در خلال جنگ تحمیلی ٨ ساله علیه ایران، همه شرق و غرب به رژیم بعثی کمک می کردند و در یک چنین شرایطی، مردم ما به صحنه آمده و با تمام توان دشمن را از صحنه بیرون کردند.این همان مسئله اتکا به نیروهای خودی در دکترین دفاعی است. در بعد تقویت نظامی و ایجاد پایگاههای دفاعی نیز همین دیدگاه در جمهوری اسلامی حاکم است.به عنوان مثال ایران رسما اعلام می کند که به فناوری ساخت موشک های دوربرد دست یافته است و یا در مانور عظیم دریایی تجهیزات جدید نظامی را به نمایش می گذارد. این تجهیزات و نمایش آنها نه برای تهاجم که برای دفاع از مرزهای زمینی و دریایی پیش بینی شده است.
نوع سازماندهی ارتش و سپاه هم به تبعیت از دکترین نظامی دفاعی صورت می گیرد. تغییراتی که اخیرا در سپاه انجام شده، تشکیل سپاه های استانی، تلفیق لشکرها و رده های مختلف بسیج و آن شکل خاصی که در دفاع موزاییکی برای بسیج دیده شده، همگی بر همین مبناست.پس موضع روشن جمهوری اسلامی، دفاع است و این دفاع به وسیله توانمندی های داخلی صورت می گیرد و اینکه گفته می شود روسیه بنا دارد برای ایجاد پایگاه نظامی در داخل خاک ایران با ما همکاری کند، خلاف دکترین دفاعی ماست.اخیرا مدیر مرکز تحقیقات ایران در روسیه پیشنهاد داده و ادعا کرده است که در صورت حمله آمریکا یا اسرائیل، ایجاد یک پایگاه نظامی توسط روسیه در ایران می تواند ضامن نظامی برای ایران باشد.این سخن به هیچ وجه با دکترین دفاعی ایران همخوانی ندارد و نمی تواند مورد توافق قرار بگیرد.بنابراین این پیشنهاد از اساس غلط است که اگر روس ها یک پایانه موشکی در ایران ایجاد کنند یا یک پایگاه نظامی خارجی در ایران مستقر شود می تواند ضامنی برای ایران در مقابل حمله احتمالی آمریکا باشد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|