روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۲ شهريور ۱٣٨۷ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۰٨
مرحله نوین در روابط دولت با دیگر ارکان نظام
آیا طرح سوال از رئیس جمهوری در مورد سخنان یک مدیر دولت می تواند در دستور کار مجلس قرارگیرد؟
تشدید مرزبندی ها و اختلافات جدی میان اصولگرایان در داخل و خارج از مجلس با دولت نهم
حذف ٣ صفر از واحد پولی کشور کاری بیهوده است
دولت نهم، محصول نوسازی فرهنگ سیاسی
تلاش فراوان سارکوزی در نشست ۴جانبه به نتیجه نرسید
روزنامه ایران با عنوان: نقد یک تصمیم مجلس را از سوال از رئیس جمهوری برحذر می دارد و به نمایندگان توصیه می کند وقت خود را صرف امور مهمتری کنند!
این روزنامه نوشته است: چندی است برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمع آوری امضا برای سوال از رئیس جمهور در خصوص علت عدم برکناری رئیس سازمان میراث فرهنگی از سمت خود سخن به میان می آورند.
در این میان آنچه فارغ از درستی یا نادرستی سخنان مشایی می بایست مد نظر قرار بگیرد، هزینه ای است که انتخاب این شیوه برخورد بر فضای کشور تحمیل می کند. از سوی دیگر میزان سازگاری این دست اقدامات در قبال عملکرد دولت ـ که نظیر آن را در مجلس هفتم نیز به صورت تصویب قانون برای دو شغله بودن یک فرد یا تغییر ساعت و… شاهد بودیم با رهنمودها و فرمایشات رهبر معظم انقلاب می بایست بررسی و لحاظ شود. بیانات معظم له که عنوان منشور مجلس هشتم به خود گرفت، به نظر بهترین میزان برای سنجش درستی طرح این موضوع است. مسئله دیگر اصل جایگاه طرح این موضوع برای مقصودی این چنینی است. آیا طرح سوالی که برای بارزترین اشتباهات عملکرد روسای جمهور گذشته موضوعیت پیدا نکرده، از منظر قانون می تواند در خصوص سخنان یک مدیر دولت در دستور کار قرار بگیرد؟ پاسخ به این سوالات قضاوت ما را نسبت به مسئله کامل تر خواهد کرد.
یقیناً وقتی رهبر معظم انقلاب موضوعی را تذکرمی دهند، ضرورت آن را پیشتر احساس کرده اند. لذامی توان از قضاوت ایشان نسبت به مجلس هفتم و سخنانشان در جمع نمایندگان مجلس هشتم و نیز پیام ایشان هنگام آغاز به کار این مجلس، به کاستی هایی که در گذشته وجود داشته و لازم بود رفع شود و یا نکاتی که در آینده ممکن است گریبانگیر شود و باید به آن توجه کرد، پی برد.رهبر انقلاب در خصوص مجلس هفتم فرمودند: یکی از امتیازات این مجلس…این بود که منشأ تشنجات سیاسی و بگومگوهای اختلاف افکن در بیرون نشد.
ایشان همچنین در جمع نمایندگان مجلس هشتم، نظارت مجلس را به موازات قانونگذاری، بسیار مهم و لازم دانستند و افزودند: در اوج اعمال وظایف نظارتی مجلس، باید کاملاً مراقب و هوشیار بود که این امر، به وسیله ای برای معارضه قوا تبدیل نشود. ایشان همچنین خاطرنشان کردند: ایجاد اختلاف میان قوا و رخنه در بافت یکپارچه مجموعه قوای سه گانه که فرماندهی کل کشور را برعهده دارند، از آرزوهای بزرگ و دیرینه دشمنان اسلام و ملت ایران است که گاه علناً و هم اکنون به طور غیرعلنی اما کاملاً جدی پیگیری می شود و باید مراقب آن بود… مجلس هشتم نیز باید بر این مسئله و همکاری با دولت به عنوان یک اصل تکیه کند چرا که دولت انصافاً پرکار و خستگی ناپذیر است و همان کارها و اهدافی را پیگیری می کند که مجلس در پی آن است.
در واقع یکی از دغدغه های مهم رهبر انقلاب، بروز بیرونی اختلاف نظرها بین دولت و مجلس در فضای عمومی جامعه بوده است. ایشان ضمن تأکید بر ضرورت حفظ آرامش در فضای عمومی جامعه از انتقال بگومگوهای اختلاف افکن به فضای عمومی بشدت نمایندگان را نهی کردند. ایشان همچنین راهکاری ارائه دادند که برای همیشه می تواند مورد استفاده قرار گیرد و آن در خصوص مسائلی بود که اختلاف نظری بین دو قوه در خصوص آنها ایجادمی شود…
اما در خصوص هزینه ای که این نوع مواجهه با این مسئله به کشور تحمیل خواهد کرد نیزمی بایست ارزیابی درستی انجام شود. در فضایی که دولت نهم عزم جدی برای اجرای طرح تحول اقتصادی دارد و فرصت چندانی تا مهر ماه باقی نمانده است، آیا حاشیه سازی های این چنینی مطابق مصلحت نظام خواهد بود؟ تحول اقتصادی طرح گسترده ای است که تاکنون اگر چه در دولت های قبل ضرورت بخش هایی از آن مورد توجه قرار گرفته بود، اما هیچ گاه آن گونه که باید اجرایی نشد.
آیا بهتر نیست مجلس انرژی خود را وقف طرح به این مهمی که کلیت آن مورد تأیید رهبر انقلاب نیز قرار گرفته است، کند و موضوع مشایی را به گونه ای کم هزینه تر حل و فصل نماید؟ آیا دعواهای این چنینی موجب سوءاستفاده و جنجال آفرینی مخالفان را فراهم نخواهد آورد؟
اما در خصوص جایگاه قانونی طرح سوال در خصوص سخنان یک مدیر دولت علاوه بر لزوم توجه به مراحل قانونی این امر باید این نکته مد نظر قرار بگیرد که مطابق ماده ۱۹۶ آئین نامه داخلی مجلس، نمایندگان تنها درباره وظایف رئیس جمهورمی توانند از او طرح سوال کنند…
آیا بهتر نیست ضمن انتقال نقطه نظرات و انتقادات، ابتکار عمل و تصمیم گیری در این خصوص به دولتی که این چنین عدالت خواهی آن مورد تأیید رهبر انقلاب قرار گرفته است، واگذار شود؟
مرحله نوین روابط دولت
روزنامه اعتماد ملی درسرمقاله دیروزش: طفره نروید نوشته است: روابط دولت نهم با دیگر ارکان نظام وارد مرحله نوینی می شود. هرچند محمود احمدی نژاد و همکارانش خود را پیروان اندیشه های اولیه در انقلاب معرفی می کنند، نحوه برخورد دیگر انقلابیون نشان می دهد که این ادعا چندان جا نیفتاده است، از سوی دیگر حوزه تعارض و تنش و ابهامات در اقدامات و تعامل با دولت، از سوی دیگر ارکان نظام جمهوری اسلامی وارد مراحل نوینی شده است.
از یک سو رئیس دولت معتقد است که در تمام حوزه ها کشور پیشرفت داشته و از دیگرسو منتقدان بر این نظر نیستند. فارغ از تحلیل حوزه عملکرد که نیازمند ارزیابی های کمی و کیفی است، دولت نهم با منتقدان سرسختی روبه رو است، این در حالی است که حجم وسیعی از نیروهای منتقد دولت نهم که در اردوگاه اصلاح طلبان هستند، یا در سکوت کامل به سر می برند یا از منظر انتقاد حداقلی با آن برخورد می کنند.
اما نکته جالب در این میان تشدید مرزبندی ها و اختلافات جدی میان اصولگرایان در داخل و خارج از مجلس با دولت نهم است. در این میان شاید بتوان دولت نهم را در میان دولت های پس از انقلاب یک استثنا نامید زیرا همواره دولت های مستقر از سوی همفکران سیاسی خود حمایت می شده، عمده چالش های خود را با مخالفان و رقبای سیاسی خویش داشتند.
موضوع دیگر که به این فضا التهاب بیشتری می بخشد، ارائه تصویری از دولت نهم است که آن را در انجام کار کارشناسی و ارائه آمارها کمی با تردید روبه رو می سازد. رئیس این دولت و همکارانش هر از گاهی با ارائه آمارهای عجیب و غریب تعجب ناظران و حتی نمایندگان مجلس را نیز برمی انگیزند. دولت نهم در مسائلی مانند جلو کشیدن ساعت رسمی کشور، ساعت کار بانک ها، کنکور، صندوق ذخیره ارزی، بودجه و… به روش هایی متکی شده که مورد انتقادهای جدی نمایندگان مجلس و دیگر ارکان نظام بوده است.
اما در این میان خوب است هر دو طرف ماجرا به عیار نقد و اهمیت آن بیشتر بیندیشند، از یک سو بر منتقدان فرض است که در تحلیل و ارزیابی عملکرد دولت از جاده انصاف و معدلت خارج نشوند و از دیگر سو بر دولت نهم حکم است که خود را از معرض داوری و نقد فراری ندهد. مدتی است اینگونه به نظر می رسد که رئیس دولت نهم در تلاش است تا اقدامات خود را به مراکز و نهادهای خاصی که مورد احترام و پذیرش همه نیروهای سیاسی و ارکان نظام است، متصل کرده، تلاش می نماید از ارزیابی واقعی فرار نماید. دولت نیازمند این روش ها نیست. چه امروز و چه فردا، آیندگان و تاریخ درباره عملکرد دولت نهم قضاوت خواهند کرد. اگر این دولت بر این باور است که نتیجه اقداماتش به خیر و صلاح ملک و ملت است، کینه بدخواهان و طعن منتقدان ذره ای از اصالتش نمی کاهد، اما در مقابل اگر معلوم شود دولت در اقدامات خود تدبیر لازم را مرعی نداشته وهزینه های ملی را افزایش داده، با هر لطایف الحیلی هم که بخواهد تصویری غیرواقعی از خود ارائه دهد، راه به ناکجاآباد خواهد برد. هم منتقدان باید عیار صداقت را بالا ببرند و هم دولت از عملکرد خود طفره نرود. مطلوب آن است، در آنجا که از اصل مانده اند، بیهوده بر اسب نتازند. با مردم و مخاطبان صادق باشند. بگویند در کجا کج رفته اند و در کجا توفیق داشته اند. این تصویر ماندگارتر از اقدامات مارپیچ و زیگزاگی است که به نظر می رسد برخی از دولتمردان در پیش گرفته اند.
کاری بیهوده در نظام پولی کشور
محمد طبیبیان یکی از اقتصاددانان سرشناس کشور در روزنامه همشهری نوشته است حذف ٣ صفر از واحد پولی کشور کاری بیهوده است.
وی در توجیه این نظر خود می نویسد: حذف ٣ صفر از واحد پولی کشور، موضوعی است که در روزهای اخیر، مجددا از سوی برخی دست اندرکاران نظام پولی و بانکی کشور مطرح شده است.
انجام این کار برای اقتصاد ما ضرورتی نداشته و همانطور که پیش از این نیز کارشناسان اقتصادی بارها اعلام کرده اند، با توجه به شرایط کنونی اقتصادی کشورمان حذف ٣ صفر از پول ملی کاری بیهوده بوده و حتی درصورت اجرایی شدن این طرح نیز نمی توان تحقق آثار اقتصادی مثبتی را در نظام پولی و بانکی کشورمان انتظار داشت.
همچنین درج عدد ۵۰ یا ۱۰۰ روی برخی چک پول ها از اینکه برای مردم به راحتی ارزش پول را تعیین می کند، مفید است.
اما باید توجه کرد که واحد پول قانونی کشور ریال است و نمی توان بدون تغییر قوانین آن را به واحدهای دیگری مانند تومان یا غیره تغییر داد؛ چرا که از نظر قانونی اکنون واحد پولی ایران ریال بوده و تا جایی که اطلاع دارم هیچ قانونی برای استفاده از کلمه تومان به جای ریال وجود نداشته یا ندارد.
همچنین اهداف ناشی از اجرای چنین طرحی معلوم نبوده و مشخص نیست با حذف ٣ صفر از پول ملی چه موضوعی را در اقتصاد کشور دنبال می کنیم.
اگر ضرورت هایی برای انجام این کار وجود دارد باید تبیین شده و ضرورت های توجیهی لازم برای اطلاع عموم ارائه شود.
حذف چند صفر از پول ملی در سایر کشورها بنابر ضرورت های انجام چنین کاری صورت گرفته است.
علت اینکه در زیمبابوه حذف ۱۱ صفر از واحد پولی این کشور مورد توجه قرار گرفت، آن بوده است که دیگر ماشین حساب ها امکان در یافت این تعداد صفر را نداشت یا در ترکیه که حذف ۶ صفر از واحد پولی این کشور مورد توجه قرار گرفت به دلیل رقم های میلیونی در این کشور بود و به همین دلیل ابتدا تورم را مهار کرده و سپس نسبت به حذف ۶ صفر از واحد پولی اقدام کردند.
این در حالی است که هنوز در کشورمان رقم ها میلیونی و بزرگ نشده و از سوی دیگر تورم را مهار نکرده ایم و با این روند به نظر می رسد حذف ٣ صفر از پول ملی نیز نتیجه مثبتی به دنبال نخواهد داشت.
اگر خواستار حذف ٣ صفر از پول ملی هستیم به ناچار باید ٣ صفر از سپرده های بانکی و ٣ صفر از درآمدهای مردم نیز حذف شود. باید این تعداد صفر در حساب های بانکی نیز حذف شود که انجام این کار اختلالاتی در روابط اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
بهتر است به جای انجام چنین اقداماتی به دیگر مسائل اصلی یعنی متقاعد کردن دولت به اجرای سیاست های واقعی ضدتورمی توجه شود.
آینده سیاست و رقابت در ایران
روزنامه رسالت در سرمقاله دیروزش: دولت نهم، محصول نوسازی فرهنگ سیاسی چنین نوشته است: گردونه قدرت در ایران در دهه آینده بر چه مداری می چرخد؟ زیربنای الگوهای ساختاری و کارکردی رقابت سیاسی بر چه مبنایی شکل خواهد گرفت؟ در جام سیاست نمای ایرانی کدام یک از اضلاع رقابت در قاعده و کدام در راس هستند؟ و…
پاسخ به این دست سوالات می تواند ضمن بازسازی نظری فرهنگ سیاسی در ایران، نقشه توزیع قدرت در دهه آینده را ترسیم کند و بر معادلات سیاسی اضلاع رقابت تاثیر گذار باشد.
بدون تردید آینده سیاست و رقابت در ایران از افق ثبات سیاسی پایدار طلوع می کند. در این چشم انداز تمامی ساختارها و فرآیندهای سیاسی به تقویت و حمایت از یکدیگر تمایل دارند. همبستگی ملی در کنار همگرایی و تجانس نخبگان سیاسی ضمن افزایش کیفیت مردمسالاری دینی، تعارضات فلسفی و بنیادین رهبران سیاسی را به اختلافات سلیقه ای در مدیریتها و سیاستگذاری ها فرومی کاهد و مقدمات کارآمدی سیاسی را فراهم می کند.
پایداری ثبات سیاسی مولود توافق نهایی نخبگان و مردم بر هویت عمومی جامعه و اصولی است که بر مبنای آن یک نظام سیاسی شکل گرفته است. دستکاری در اصول هر ملت پایه های ثبات سیاسی را سست می کند و ضمن دامن زدن به بی اعتمادی شهروندان نسبت به حاکمان، از سرمایه های اجتماعی سیال در جامعه می کاهد. ثبات سیاسی ارتباط مستقیمی با تمرکز بر سیستم دو حزبی و یا تکثر اضلاع رقابت ندارد بلکه مهم اصول مشترک و پذیرفته شده بین بازیگران سیاسی است. گردونه قدرت در ایران اگر بر مدار اصول انقلاب ومنطق امام خمینی(ره) بچرخد در چشم انداز ۱۴۰۴ کارآمدی سیاسی به معنای دقیق کلمه محقق می شود و کشور یک ثبات سیاسی پایدار را در دهه های آینده تجربه می کند. رهبر فرزانه انقلاب در سخنرانی های مختلف خود بارها این اصول را تعریف کرده اند و به تنقیح منطق حضرت امام(ره) در کشورداری پرداختند. عدالت محوری، مردم گرایی، ساده زیستی، استکبار ستیزی، اعتقاد و افتخار به عزت و هویت ملی، وفاداری به گفتمان انقلاب، اصلاح طلبی اصولگرایانه و شجاعت درتصمیم گیری برای حل مشکلات بزرگ، مقابله با فساد، تماس و انس مستمر با مردم و… بخشی از این اصول هستند که تحکیم آنها تضمینی بر ثبات سیاسی پایدار در ایران آینده است.
طی سی سال گذشته تلاشهای بسیاری برای ریل گذاری در سیاست ایران صورت گرفته تا قطار رقابتهای سیاسی در ایستگاه بی ثباتی متوقف نشود. در دولتهای گذشته همواره بازسازی هندسه سیاسی کشور روی میز کار دولتمردان و جریانات سیاسی قرار داشته که البته برخی اوقات گرایشات غیر بومی و بعضا سکولاریستی در مدیریت و مهندسی رقابتهای سیاسی نه تنها به ثبات سیاسی منجر نشد، بلکه مولد نوعی بی ثباتی، آنومی و بی هنجاری در رفتار احزاب و جریانات سیاسی گشت. اما در آستانه چهارمین دهه از عمر با برکت انقلاب اسلامی با اقبال عمومی یک دولت مکتبی و اصولگرا بر سر کار آمده است که نوید بخش طلیعه ثبات سیاسی پایدار در ایران است. دولت نهم محصول نوسازی فرهنگ سیاسی در ایران مبتنی بر اصول و ارزشهای انقلاب است. در واقع دولت اصولگرای نهم آغازی بر توزیع خاصی از ارزشها، ایستارها، هنجارها ومهارتهای سیاسی مبتنی بر معیارها و شعارهای انقلاب اسلامی است. هرچند سیاسیون همواره از قاطعیت در اظهار نظرها و پیش بینی ها پرهیز دارند اما نوع رویکردها و رفتار اصولگرایانه دولت و همچنین اقبال عمومی به شعارها و ارزشهای انقلاب باعث شده تا راقم این سطور متقاعد شود که ثبات سیاسی پایدار آینده محتوم سیاست و رقابت در ایران است.
تلاش سارکوزی در نشست دمشق
روزنامه کیهان با عنوان: چنگال خونین و دستکش مخملین در سرمقاله دیروزش نوشته است: نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه با ابراز سخنانی سخیف و خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران بار دیگر پاره ای از عقاید حاکمان زورگو و جاه طلب را آفتابی کرد.
سارکوزی جوان که چندی است بر مرکب قدرت نشسته است، هر از گاهی زمام کلام را از دست داده و سخنانی را بر زبان می راند که با ظاهر شیک و ادعاهای به ظاهر نیک مدعیان صلح و آزادی سر سازگاری ندارد. رئیس جمهور فرانسه اخیرا در نشست ۴جانبه دمشق ـ که هفته گذشته با حضور سران کشورهای سوریه، ترکیه و قطر همراه بود ـ ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای متهم می کند و تصمیم به غنی سازی اورانیوم را فاجعه بار می خواند!
سارکوزی در آن نشست برنامه هسته ای کشورمان را قمار خطرناکی ! توصیف می کند و در شاه بیت اشعار خیالی و بی وزنش می سراید: ایران با ادامه روند دستیابی به سلاح هسته ای، امکان زیادی برای حمله اسرائیل را فراهم می کند، ممکن است روزی بیدار شویم و ببینیم اسرائیل بدون اینکه چه کسی در راس امور است، به ایران حمله کرده باشد.
این سخنان سارکوزی که گویی سمت سخنگویی رژیم صهیونیستی را نیز برعهده دارد در حالی است که یک روز پس از آن، شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی برخلاف سارکوزی ـ که برگزینه نظامی علیه ایران پافشاری می کرد ـ تصریح می کند که در مواجهه با برنامه هسته ای ایران نباید از گزینه نظامی استفاده شود، بلکه حل آن نیازمند پاسخی سیاسی است.
پرز با تاکید بر استفاده از راهبردهای سیاسی و اقتصادی صریحا بیان می دارد که مقابله نظامی با ایران یک اشتباه است.
از همین روی درباره سیاست تایید و تکذیب حمله رژیم صهیونیستی و یا پدرخوانده اش ـ آمریکا ـ به ایران با برجسته کردن این ادعا که برنامه صلح آمیز هسته ای ایران ماهیت نظامی دارد و امنیت منطقه را به مخاطره می اندازد! گفتنی های فراوانی وجود دارد که ذکر برخی از آنهامی تواند راهگشا باشد:
۱ ـ تهدید حمله به ایران از سوی آمریکا و یا طرح آن از جانب برخی از دنباله روهای آن مانند سارکوزی تناقض فاحشی است که در گفتار مدعیان دروغین صلح و امنیت جهانی بروزمی نماید. از یک طرف آواز صلح دوستی، حقوق بشر، زندگی مسالمت آمیز و… آنها گوش فلک را کر می کند و از طرفی دیگر برخلاف موازین حقوق بین الملل و قواعد دیپلماسی تهدید به حمله می کنند و تازه مدعی می شوند که چون برنامه هسته ای ایران نظامی و دارای اثرات خشونت آمیز در آینده خواهد بود؛ ناگزیرند گزینه نظامی را اعمال نمایند. البته تلاش آنها در اخذ مشروعیت برای اعمال غیرمنطقی و غیرقانونی شان در مواقعی پرده از نیت اصلی شان برمی دارد؛ همچنانکه سارکوزی در لابلای همین سخنان اخیرش علیه ایران می گوید که این امر مهم نیست که حمله احتمالی به ایران مشروعیت دارد یا نه.
از سویی دیگر؛ رسانه های غربی نیز ـ که غالبا تحت نفوذ صهیونیست ها هستند ـ در انعکاس تهدیدات علیه ایران دچار تناقض گویی می شوند بطوریکه از یک طرف می کوشند توان دفاعی ایران را تهدیدآمیز جلوه دهند و از طرف دیگر سعی وافری به خرج می دهند تا با ابراز تردید، توانمندی دفاعی ایران را زیر سوال ببرند. به عنوان نمونه می توان یادآوری کرد که بسیاری از رسانه های غربی پس از رزمایش های دفاعی و موشکی و یا پرتاب ماهواره های ایرانی به فضامی کوشند آن را در ابعادی تقلیل یافته و یا توام با عیب و ایراد بازتاب دهند.
۲ ـ آگاهی غربی ها به دشواری ضربه زدن به ایران و عواقب بعدی آن شاید باعث شده است آنها با بکارگیری سیاست تهدید از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کنند. بدان امید که با رویت تزلزل در گفتار و کردار مقامات ایرانی و رصد اختلاف و عدم وحدت و یکپارچگی، شرایط را به نفع خود رقم بزنند ـ امیدی که همچنان در سه دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی محقق نگشته است ـ و بستر خواسته های جاه طلبانه خود را برای گزینه های دیگری علیه ایران آماده سازند. البته از این ترفند و تاکتیک هم طرفی نبسته اند. چنانکه روزنامه آمریکایی میدل ایست تایمز اخیرا طی گزارشی با اشاره به پاره ای تهدیدات مطرح شده علیه ایران تصریح می کند که فشارها تاثیری بر عزم ایرانی ها نداشته است و این کشور برنامه هسته ای خود را گسترش داده است.
٣ ـ طرح این ادعا که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای است و اساسا ماهیت برنامه هسته ای ایران نظامی است و در نهایت خطری برای منطقه به شمار می رود! در حالی است که از طرفی صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران بارها مورد تائید بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار گرفته است و هیچ سند و مدرکی دال بر نظامی بودن برنامه هسته ای ایران از سوی هیچ نهاد بین المللی ارائه نگردیده است. و از طرفی دیگر تبلیغات دولت ها و رسانه های غربی مبنی بر تهدیدآمیز بودن توان نظامی ایران برای منطقه به دور از شواهد و قراین موجود است. چرا که جمهوری اسلامی ایران در طول سال های حیات خود ثابت کرده است که توانمندی نظامی اش را هیچ گاه علیه کشوری استفاده نکرده است و تنها برای دفاع از مردم و تمامیت ارضی کشور از آن سود برده است.
جالب است که در همین زمینه یکی از اساتید دانشگاه بن گوریون در فلسطین اشغالی در نامه ای به ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی می نویسد که: وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروریخت، ایران اقدامی برای گسترش مرزهای شمالی خود نکرد و حتی وقتی صدام سرنگون شد ایران این کار را در مرزهای جنوبی خود انجام نداد؛ در حقیقت ایرانی ها ثابت کرده اند درک درستی از مرزهای قدرت دارند. آنها به شیوه ای دموکراتیک به قوانین بین المللی پایبندند.
۴ ـ مشکل اصلی غربی ها در مواجهه با ایران این است که برآورد صحیحی از توانمندی واقعی ایران ندارند. غربی ها بر مبنای نگاه ماتریالیستی به اوضاع و احوال و محیط، صرفا توانمندی تکنولوژیک و تسلیحاتی ایران را ـ که در خور توجه و تأمل است ـ مورد ارزیابی و سنجش قرارمی دهند و بر مبنای آن تصمیم گیری و تصمیم سازی می کنند.
غافل آنکه توانمندی ایران در برابر متجاوزین در صورت هرگونه حمله احتمالی دشمنان، علاوه بر قدرت دفاعی مادی شامل پاره ای اقدامات و تحرکاتی می شود که در بزنگاه های بزرگ رخ می نماید و آن ناشی از ماهیت ایدئولوژیک نظام است.
مفاهیمی همچون شهادت طلبی، ایثار، دفاع از باورها و ارزشها، ایستادگی در برابر زورگویان و دکترین عاشورایی هیهات مناالذله از جنس اموری هستند که در تحلیل قدرت های زورگو و وحشی به حساب نمی آید.
۵ ـ و بالاخره اینکه آگاهی دولت ها و ملت ها از وضعیت موجود در شرایط کنونی دنیا و پی بردن به تناقضات رفتاری و گفتاری غربی ها و قدرت های خودکامه منجر شده است تا سیاست های غیرانسانی آنها برملا گشته و به تبع آن در انجام بسیاری از خواسته هایشان ناموفق باشند. و از همین رو است که تلاش فراوان نیکلا سارکوزی در نشست ۴جانبه دمشق برای همراه کردن سوریه با غرب ـ با توجیه نظامی بودن برنامه ها و فعالیت های جمهوری اسلامی ـ به نتیجه نرسید و سوریه با درایت و تدبیر در شرایط موجود جامعه جهانی نه تنها به ایران پشت نکرد بلکه بشار اسد رئیس جمهور این کشور عربی به همتای فرانسوی خود هشدار داد که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران یک فاجعه خواهد بود.
و همه هیاهوها و ترفندهای قدرت های زورگو و مدعی دوستی با انسان ها و جوامع در حالی است که رژیم جعلی صهیونیستی با داشتن صدها کلاهک هسته ای و نپیوستن به مقررات بین المللی به روند خطرناک خود ادامه می دهد و سارکوزی و امثال او از مخاطره افتادن منطقه سخنی به میان نمی آورند.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب ـ در روز سه شنبه در جمع کارگزاران نظام ـ چنگال های خونین و باطل متجاوزین و مستکبرین در زیر ظاهر مخملین آنها به خوبی قابل مشاهده است. بنابراین باید گفت نقاب آزادی، صلح، حقوق بشر و نهایتاً انسانیت که قدرت های استکباری به چهره زده اند، فروافتاده و اینگونه ترفندها رخ بربسته است.
منیع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|