سه روحانی، سه چهره!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۰ بهمن ۱٣٨۱ -  ٣۰ ژانويه ۲۰۰٣


بازداشت خانگی آیت الله منتظری، بعد از سالیان طولانی پایان یافت. بعید به نظر می رسد تضییقات و اعمال فشار علیه این روحانی سالخورده به کلی لغو شود و وی بتواند از حقوق ابتدایی شهروندی و انسانی خویش تماما برخوردار گردد، اما پایان «حصر خانگی» شکست سیاستی است که برای سالیان متوالی کوشید آیت الله منتظری را یا به عفو وادار سازد و یا از صحنه سیاسی کشور حذف کند. زمانی که آیت الله خمینی در حکمی ظالمانه و ضد دموکراتیک – مانند بسیاری از فرامین دیگری که صادر کرد – آقای منتظری را از دخالت در سیاست منع نموده و بر حقوق شهروندی وی خط بطلان کشید، و زمانی که مردان آیت الله خامنه ای، خانه و زندگی او را مورد تعرض چندباره قرار دادند و علاوه بر وی، اطرافیان و نزدیکانش را تحت فشار نهادند، آرزو و تصورشان شاید این بود که آیت الله – که به تایید سیاست های آن ها نپرداخته و اعتراض پیشه ساخته بود - یا تسلیم شود و یا در گوشه «بیت» خود فراموش گردد. اما هیچ کدام از این دو آرزو متحقق نشد، منتظری نه تسلیم شد و نه فراموش گردید.
اکنون در پایان دوران حبس، آیت الله منتظری پراعتبارترین روحانی ایران است. روحانی که حتی در نزد مخالفین ثابت قدم این حکومت از احترام برخوردار است. موقعیتی که کسانی مانند آیت الله خامنه ای باید بسیار بر آن رشک برند.
 
رهبر حکومت اسلامی، امروز بعد از سالیان درازی حکومت کردن، موقعیت های بسیاری را از دست داده و تباه کرده و خود راهی بر خلاف نصایح اخلاقی خویش به دیگران پیموده است که بندگی قدرت و مقام، شاخصه آن است.  آیت الله خامنه ای چنان که امروز آشکار است، خود و اطرافیانی را که بر آنان فرمان می راند، بنده قدرت بیشتر کرد و این عطش قدرت بیشتر او را به جایی کشاند که در صف اول مقابله با خواست های ملت قرار گرفت، دستور سرکوب آزادی ها و جنایات بسیاری را مستقیما صادر کرد و در برابر جنایات و ظلم های بسیار دیگری چشم فرو بست و خود و دستگاه عریض و طویلش را چنان در برابر ملت قرار داد و چنان در چشم افکار عمومی خوار کرد که امروز به حق به عنوان بزرگترین دشمن آزادی در ایران شناخته می شود.
ادامه چنین راهی خامنه ای را در خط مقدم  انتقادات و اعتراضات مردمی قرار داد و وی را به یکی از بدنام ترین و نامحبوب ترین شخصیت های سیاسی جهان تبدیل کرد. کافی است ماشین سرکوب و اختناقی که آقای خامنه ای بر آن تکیه زده است، اندکی از نفس بیفتد تا او به چشم خود فوران خشم و نفرت مردم را نسبت به خویش و نظامی که وی از آن پاسداری می کند، ببیند.
 
سیدمحمد خاتمی که در زمانی نه چندان دور، محبوبیت و اعتماد بی سابقه ملت ایران را به خود جلب نمود، اکنون در راهی قدم نهاده است که نتیجه آن از دست دادن روز افزون این سرمایه عظیم است. هر چند از نظر برخی ناظران سیاسی، انتخابی را که آقای خاتمی بدان اقدام کرده است، بر خلاف دو روحانی دیگر، هنوز نمی توان پایان یافته و قطعی به حساب آورد، اما این نکته نیز انکار ناپذیر است که هر چه بر عمر دوران ریاست جمهوری او گذشته است، مماشات با قدرت و چشم فرو بستن بر خواست های ملت و بی اعتنایی بیشتر به افکار عمومی در سیاست و عمل وی برجستگی بیشتری یافته است، تا جایی که اکنون رسما مورد عتاب آیت الله منتظری نیز قرار گرفته است که از وی عمل به وعده هایش را می خواهد. محمد خاتمی انگیزه کسی چون خامنه ای را نداشته است، شیفته قدرت نبوده است، اما دغدغه «حفظ نظام»ی را داشته است که شاید از بد روزگار، نظام نامردمی است. او قدرت را برای خود نمی خواهد، اما از خواستن قدرت برای روحانیت نیز دل نمی کند. در انتخاب بین یک نظام نامردمی با مطالبات مردمی، سعی کرده است میانه را بگیرد و نه این و نه آن را از خود ناامید سازد، اما تاریخ قوانین خود را دارد. دوست و دشمن این روزها اعتراف می کنند که مسیری که او برگزیده، به جدایی و جدایی بیشتر از ملت و مطالبات آن ها انجامیده است. دشوار نیست پیش بینی کرد محمد خاتمی اگر امکان می داشت به همین منوال، سالیان بیشتری را در مقام خویش باقی بماند، سرنوشتی بهتر از روحانی دیگری به نام هاشمی رفسنجانی برای خود رقم نمی زد.
 
آقای منتظری برعکس آن دو دیگر، نه خواست های ملت را به مقام فروخت و نه فرع یک نظام مستبد ساخت. او از آن زمان که در برابر بنیانگذار حکومت اسلامی ایران به اعتراض علیه نقض وحشیانه حقوق مردم و مخالفت با اعدام های دسته جمعی زندانیان سیاسی پرداخت، تا امروز که آشکارا مردم را به اعتراض نسبت به مستبدین فرا می خواند، راهی را پیموده است که وی را سزاوار اعتبار و احترام ساخته است. اعتراض وی به استبداد، صرف نظر از برخی مواضع و اعتقادات ایشان که می تواند مورد تایید گروه های دیگری از آزادیخواهان ایران نباشد – و همچنین رفتار و کردارش در احترام به مخالفین خویش و دیگراندیشان، احترام متقابل همه آزادیخواهان ایران را برانگیخته است.
امید است که آقای منتظری در دوران پس از بازداشت خانگی، صدایی باز هم بلندتر در مخالفت با استبداد و حمایت از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران داشته باشد.