اعتصاب زندانیان سیاسی کرد وسکوت احزاب ایرانی!


هادی صوفی زاده


• . اینک با اعتصاب غذای زندانیان کرد، و با توجه‌ به‌ اینکه‌ منافع حکومتها مانع بازنمودن همچون موضوعاتی است کردها در این مقطع چشم به‌ همدردی و اقدام وجدانهای بیدار جامعه‌ ایران دوخته‌اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ شهريور ۱٣٨۷ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۰٨


همچنانکه‌ از منابع خبری و اطلاع رسانی کمپین حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی کرد (۱) دراختیار عموم قرار می گیرد عده‌ی زیادی از زندانیان سیاسی کرد که‌ اکثرا" معلم، دانشجو، نویسنده‌ و روشنفکر هستند در اقدامی شجاعانه‌ و بطور دسته‌ جمعی اقدام به‌ اعتصاب غذا نموده‌ و این حرکت وارد نوزدهمین روز خود شده ‌است. اهمیت این حرکت در این است که ‌زندانهای مخوف جمهوری اسلامی مکان به‌ سکوت کشاندن آزادیخواهان جامعه‌ بوده ‌است و کم نبودند کسانیکه‌ بعداز آزادی وادار به‌ سکوت گشته‌ و حتی کم نبودند کسانیکه‌ تابعیت امریکا و اروپا را داشته‌ اما با بازگشت به‌ کشور محل اقامت خود نیز حاضر به‌ بازگو نمودن روزهای زندان نبودند. در همچون شرایطی علیرغم اینکه‌ بدرفتاری علیه‌ زندانیان برای هیچ کردی ناآشنا نیست آنها با اقدام شجاعانه‌ خود به‌ دهن کجی به‌ بیعدالتیهای موجود جمهوری اسلامی برخواستند. در کشورایران که‌ به‌ چالش طلبیدن نظام به‌ هرشیوه‌ای بحث انگیز است این دوستان با حرکت خود دو بار به‌ ریسک با ‌جان خود پرداخته‌اند.
در جوامعی مثل ایران و برای حمایت از جان انسانها که‌ جرمشان متوجه‌نمودن اقدامات ناعادلانه ‌حاکمیت است عرف اینگونه‌ بوده‌ که‌ وجدانهای بیدارجامعه‌ و مدعیان حقوق برابری به‌زبان آمده‌اند و نمونه‌ آن را در جوامع دیگر شاهد بوده‌ایم. بسیاری حتما" بیاد دارند که‌ در سال ۲۰۰۰ و در آستانه‌ وارد شدن به‌ قرن بیست و یکم هزاران زندانی چپگرای کرد و ترک در ترکیه‌ با اعتصابات چندین ماهه‌ و با اهدای جان خود جلو عدسی دوربینهای خبرنگاران در راه‌ آرمان خود توجه‌ وجدانهای بیدار در جهان را به‌ سوی خود جلب نمودند. حکومتهای منفعت طلب که‌ منافعشان با دولت حاکم گره ‌خورده ‌بود، چشمانشان را درمقابل آن فاجعه‌ای انسانی بسته‌ و در نهایت تنها وجدانهای بیدار بودند که‌ به‌ همدردی با آن تراژدی پرداختند. اینک با اعتصاب غذای زندانیان کرد، و با توجه‌ به‌ اینکه‌ منافع حکومتها مانع بازنمودن همچون موضوعاتی است کردها در این مقطع چشم به‌ همدردی و اقدام وجدانهای بیدار جامعه‌ ایران دوخته‌اند. علیرغم گذشت هیجده ‌روز از اعتصاب متاسفانه‌ هنوز شاهد سکوت وجدانهای بیدار جامعه‌ هستیم. تاکنون به‌ غیر از یکی دو سایت معتبر کمترین بازتابی درمیان افکار عمومی ایرانیان نداشته‌ است.
درچند سال اخیر که‌ بحث بر سر ضرورت فعالیتهای مدنی بوده‌ کردها علیرغم نگاه‌ امنیتی حکومت به‌ کردستان مهمترین نقش را ایفا نموده‌اند و هزینه‌های انسانی فراوانی رانیز متقبل شده ‌اند. توجه‌ به‌ همچون امری اندیشه‌ ایست که‌ در بطن جامعه‌ کردستان نیرومند است و تنها در مرز کردهای داخل ایران تعریف نمی شود. باید به‌ خاطر آورد که‌ هنگامیکه‌ در سال ۲۰۰۶ آقای اکبر گنجی بعداز سه‌ماه‌ اعتصاب غذا و سرانجام رهایی از زندان بعداز اتمام دوران محکومیتش و سفر به‌ اروپا که‌ اعتصابی سه‌ روزه‌ درچند کشور اروپایی و امریکا به‌ راه‌انداخت ازمیان میلیونها ایرانی مقیم خارج ازکشور چندین نفر حاضر به‌پیوستن به‌ اعتصاب سه ‌روزه‌ آقای گنجی بودند. نباید ساده ‌از کنار همچون موضوعی گذشت و این بی تفاوتی را باید در ضعف خرد ملی جستجو نمود. در شهر آنکارا در ترکیه‌ که‌ تعداد کمی ایرانی در مقابل در سازمان ملل متحد ترکیه‌ به‌ اعتصاب سه‌روزه‌ نشسته ‌بودند از طرف برخی از سران حزب جامعه‌ دموکراتیک ترکیه‌ که‌ حزب متعلق به‌ کردهاست و از طرف چهره‌ شاخص و سرشناس کرد، زن مبارز خانم لیلا زانا مورد همدردی قرار گرفتند.
مسئله‌ شکاف میان ایرانیها‌ معمائی حل نشدنی میان مردم عادی و نخبگان است که‌ بلای کنونی و آینده‌ کشور است. این بی تفاوتی در همچون مقاطعی بیشتر خود را نشان می دهد. در جوامع پویا حرکتهای اجتماعی هدفمند بی وقفه‌ وجود دارند . در سال ۲۰۰۱ در سراسر دانشگاه های ترکیه‌ تومار امضا برای آزادی زبان کردی در میان دانشجویان جمع آوری می گردید از میان ۴۵۰۰۰ امضای جمع آوری شده‌ بیش از ۵۰۰۰ امضا را دانشجویان ترک امضا نموده‌ بودند. این در حالیست که‌ هیچگونه‌ اشتراک ملی میان کردها و ترکها در ترکیه‌ نیست اما در ایران در حالکیه‌ اشتراکات فرهنگی زیادی میان کردها و قازس یها هست احساس همدردی و همکاری با کردها درحد صفر است.
متاسفانه‌ علیرغم اصالت کردها و ایرانی اصل بودنشان که‌ از خطبه‌های همیشگی است و نسخه‌پیچی بسیاری برای این ملت اصیل ـ به‌ قول بسیاری ـ و روی آوری به‌ فعالیتهای مدنی که همیشه‌ از نصایح به ‌کردها بوده‌ و هست، حال که‌ روش مبارزه ‌مدنظرآنان از طرف کردها مورد توجه‌ قرار گرفته‌ تا شاید پشتیبانی از‌ اعتصاب زندانیان سیاسی نوعی همبستگی ملی را با خود داشته‌ باشد، همین افراد و سازمانها حاضر به‌ اسم بردن از آن نیستند و یا در بهترین حالت به نوشتن بیانیه‌ای در سایتها اکتفا نموده‌ که‌ دنبال کنندگان مسائل جاری و محافل سیاسی اجتماعی کردستان را که‌ با نگرانی نسبت به‌ سرنوشت زندانیان چشم دوخته‌اند گیج نموده ‌است. ریشه‌ این بی تفاوتی و تناقضات را باید در کجا جستجو نمود؟ در نگاه‌ تبعیض آمیزریشه‌ای ایرانیها نسبت به‌ قضیه‌ کردها و موجودی بنام انسان کرد؟ در درک فعالیت مدنی تنها در سخن و ژست مدنی؟ و یا ناتوانی درارتباط با سرنوشت کشور ایران؟

www.berxodaan.blogfa.com