از : Hadi Shahab
عنوان : سوال پایین شاید از سوی شما و خانم ماهباز کمک مفیدی به فهم من و امثال من در این رابطه بکند.
با سلام به خانم برادران،
اینکه زندانیانی مثل شما و خانم ماهباز از سوی کارگذاران رژیم جمهوری اسلامی شکنجه شده اند قلب هر انسانی را زخمی و جریحه دار میکند. اینکه شکنجه و اعدام پلیدترین روش سرکوب مخالفین برای
حفظ و ادامه حکومت جبارین قدر پرست است کشف بنده نیست. اما جواب به این سوال پایین شاید از سوی شما و خانم ماهباز کمک مفیدی به فهم من و امثال من در رابطه با مقاله شما و درک خانم ماهباز بکند.
لطفا" از خانم ماهباز بپرسید آنموقع پاسداران رژیم در بهار ۵۸ به کردستان و ترکمن صحرا حمله بردند... زمانی که در تابستان ۶۰ بهترین جوانان این کشور دسته دسته به جوخه اعدام سپرده شدند...این اعمال چرا از سوی اکثریت (از سال ۵۹ ) مورد اعتراض واقع نشد. ببخشید یک چیز را بنده نمی فهمم آخر بعد از اینکه خانم ماهباز در زندان از سوی کارگذاران رژیم ضد امپریالیست "اکثریت" تحت شکنجه قرار میگیرد چگونه میتواند مهمترین موضوع برای ایشان قبول داشتن سازمان اکثریت باشد.
لطفا" بگویید این چیست، اگر اسمش را دناله روی بی چون و چرا نگذاریم...فرقش با دناله روی امت از امام در چیست
باور کنید از یکسو اشگ در چشم من حلقه میزند که ایشان فرصت گفتن
دوستت دارم را به محبوبشان پیدا نمیکنند.. از سوی دیگر اشگ را (برای آنهمه تظلم روا شده به آن بیچارگان کرد و ترکمن ... که قصه شان را از گمنامی کسی نشنید) کافی نیست.
بی اعتنایی اکثریت و حزب توده به مقوله حقوق بشر زایده اش حس تنفر من و امثالهم به آنها بود. جدال سیاسی از جدال حقوق بشر جدا نیست. اگر چه تنفر فقط در حد احساس کلام بود و هست...
با احترام فراوان
هادی شهاب
٣٣۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣٨۷
|