«سندیکا گذشته، حال، آینده» - حسین اکبری

نظرات دیگران
  
    از : بابک ساده

عنوان : سندیکا = عدالتجوئی
با سپاس از نوشته ی مفید آقای حسین اکبری در باره ی سندیکا
آنچه مسلم و تردید ناپذیر ست ضرورت تشکیل سندیکاهای مستقل در انواع فعالیت های مربوط به مناسبات سرمایه داری بدون قید و شرط می باشد تا کارگران (حقوق بگیران) با قرار داد های جمعی در باره ی مزد و ساعات کار - مسائل ایمنی - بیمه و .و. و. با سرمایه داران ( کار فرما) از حقوق خود حراست نمایند. سادگی و پیشرفتگی سندیکا ها به سطح تکامل مناسبات سرمایه داری جامعه - میزان دموکراسی و مهمتر ازهمه به تجربه ی مبارزاتی خود کارگران بستگی دارد.
بدون فعالیت سندیکائی در یک جامعه ی سرمایه داری - طبقه کارگر نمی تواند سازمان های سراسری خود را تشکیل دهد و لذا طبقه ی کارگر هم متشکل نخواهد شد و رهبران کارگری هم تربیت نخواهد گردید.

سرمایه داران در استراتژی برای سندیکا را نفی می کنند و برای تحقق آن از اشکال تاکتیک ها استفاده می کنند تا از تشکیل سندیکا ها جلوگیری کنند. تاریخ جنبش کارگری مشحون از انواع فعالیت های سندیکائی در برابر سرمایه داران اعم از کشورهای باصطلاح آزاد یا دیکتاتوری بوده ست.

تاکتیک نفی مطلق
در کشورهای دیکتاتوری بیشرمانه تر و عریان تر اساسا حق تشکیل سندیکا ممنوع میشود
کارگران در سخت ترین شرائط با تشکیل سندیکاهای زیر زمینی به مبارزه ادامه میدهند.

تاکتیک محدود کردن
در کشورهای نسبتا آزاد با انواع شگرد ها تلاش شده و میشود که فعالیت های سندیکائی محدود گردد. بهمین دلیل علیرغم وجود ازادی نسبی نقش سندیکا ها با انواع سطح مبارزاتی در کشورهای آزاد دیده میشود.

تاکتیک وابسته کردن
بعضی احزاب سوسیال دموکرات مثل سوئد با تسلط بر اتحادیه ی سراسری کارگران سوئد عملا مانع فعالیت مستقل این اتحادیه و سندیکاهای متحد آن میشود. وقتی سوسیال دموکراتها دولت تشکیل میدهند معمولا اتحادیه سراسری کارگران حمایت از دولت سوسیال دموکرات را بر مبارزه علیه کارفرمایان و سرمایه داران ترجیح میدهد . بهمین دلیل سندیکاهای سوئد غیر فعال و زائده ی حزب سوسیال دموکرات می باشند. اکنون که دست راستی ها دولت تشکیل داده اند سندیکاها از خواب غفلت بیدار شده اند و لی در این باره نه از جانب سوسیال دموکرات ها و نه طرف چپ برخورد جدی صورت نمی گیرد و در عمل سازمانیابی طبقه کارگر اسیب های جدی خورده و خواهد خورد.

چه باید کرد ؟

با خرسندی از برخورد درست دوستمان آقای اکبری بدون تردید در جامعه ی دیکتاتوری ایران از زمانیکه اولین واحد های سرمایه داری درشکل واحد های صنفی شکل گرفت تا احداث واحد های نسبتا بزرگ و معظم و تا امروز همیشه ضرورت داشته که کارگران در واحد های خود متشکل و برای حقوق صنفی خود به عقد قرار داد با کارفرمایان اقدام نمایند که بدون آن تکامل و خودآگاهی طبقاتی ناممکن ست.

عملکرد رژیم کودتا علیه سندیکاها و جنبش کارگری شناخته شده ست ولی کارگران آگاه تا آنجا که توانستند مخفیانه و نیمه علنی در برابر کارفرمایان از حق داشتن سندیکا دفاع نمودند و سندیکا های زرد وابسته به حکومت نتوانست گسترش یابد.

متاسفانه در بعداز انقلاب - هم رهبری مذهبی انقلاب و هم دولت موقت و هم سازمان های چپ در یک جو غیر منطقی بیشترین صدمات را بر سازمانیابی کارگران در سازمان های صنفی خود وارد نمودند. که در این بحث نمی گنجد.

کارگران ایران از طریق فعالیت مستقیم خود می توانستند و می توانند دقیق تر و روشنتر به تجربیات کارگران دیگر کشورها برسند و از این مسیر خود آگاهی آن ها بیشتر وبیشتر خواهد شد.

در این مسیر ست که کارگران سوئد امروز پس از ده ها سال مبارزات صنفی به نقش منفی وابستگی رهبران سندیکائی خود و حزب سوسیال دموکرات پی می برند و این خود دستاوردی برای دیگر کارگران می باشد که به این حد از خودآگاهی طبقاتی نرسیده اند.

نکته ی کلیدی قضیه این جاست که در یک جامعه ی سرمایه داری نقش چپ ها در این میان چه میشود ؟
در یک جامعه ی سرمایه داری اعم از آزاد یا دیکتاتوری چپ منقد پلیدی های سرمایه داری و مبشر دنیای بهتر ی ست و در نشان دادن جزئیات دنیای بهتر و عادلانه تلاش و پیکار می کند.

در این زمینه ست که کارگران و زحمتکشان و حقوق بگیران برای رسیدن به آن جامعه ی عادلانه با چپ ها همراه و همفکر میشوند.

بهمین دلیل طرح شعارهای چون کنترل کارگری واحد ها یا سهیم شدن در مدیرت از جانب چپ ها توجه نکردن به نقش مالکیت در مناسبات کار و سرمایه می باشد - عدم آگاهی از گذار سرمایه داری به سوسیالیسم برای تعییر ماهوی سیستم استثماری سبب میشود که کارگران قبل از اینکه تمام پیچیدگیهای سیستم سرمایه داری را بشناسند برای تغییر آن اقدام نمایند.
نمونه های این رفتار را در بعداز انقلاب بهمن در گوشه و کنار ایران شاهد بودیم که انواع حکومت های شورائی و کارگری تشکیل شد که بنی صدر با شعار " شورا بی شورا " با ارتجاع برای سرکوب چپ و تشکیل سندیکا های مستقل استفاده کرد.

امروز هم تشکیل سندیکای مستقل برای کارگران و تمام حقوق بگیران درست ست و در هیچ جامعه ی سرمایه داری بدیلی ندارد.
٣۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : آفرین حسین اکبری
با سپاس از حسین اکبری

واقعا ایجاد هر گونه موسسه برای دفاع از منافع کارگران و کارمندان و خلاصه همه‍ی آنهایی که در تولید اجتماعی شرکت دارند همیشه و هر کجایی که برای فعالین صحنه‍ی اجتماعی ممکن باشد مفید است و خواهد بود.
متأسفانه فقدان رشد نیروهای مولد در ایران و فقدان ابزارهای آموزشی و فرهنگی و محیط خفقان - دخالت های امپریالیسم جهانی و نظام دیکتاتوری و سپس دیکتاتوری مذهبی (می توانیم به این فهرست فقدان قطعی اپوزیسیون پیشگام را بیافزاییم) اجازه نداد که جنبش چپ پیشگامی در ایران بوجود بیاید.
نتیجه اینکه متحجر ترین افکار را نزد کمونیستهای ایرانی می یابیم (فدایی خلق) چنین جریاناتی اساسا با پدیده ای مثل موسسه بیگانه است. حزب توده هم به موسسه نیازی نداشت و غالبا از ذخیره احزاب برادر برداشت می کرد.
کوتاه سخن این که مقاله نوشتن خوب است ولی امکانات مادی عینی نیز ضروری ست. امروز در سطح خارج از کشور، اگر به پانورامای امکانات رسانه ای نگاه کنیم، جریان چپ ایرانی از آن بهره ای نمی برد. البته حرفی هم برای گفتن ندارد بجز : بیا برو خودت را فدا کن! بیا برو بمیر!
چند روز پیشن من یک ایمیل از «سیبر آکتور» دریافت کردم که برای دفاع از کارگران اندونزی بود و یک سرمایه دار میلیاردر آمریکایی را افشا می کرد،که اتفاقا فعالین سندیکایی را اخراج کرده بود.
http://www.cyberacteurs.org/
من فکر می کنم که حداقل کاری که سندیکا می تواند انجام دهد، انباشت اطلاعات از مبارزات کاگری در اقسا نقاط جهان است، یعنی ایجاد ذخیره‍ی فرهنگی در عرصه‍ی فرهنگ مبارزات طبقاتی. و این نظریه کاملا درست که سیر تکاملی خطی نیست، و هزار پیچ و واپیچ دارد.
٣٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨۷