از : مظفر ابراهیمی
عنوان : برخورد سازنده
من هم با آقای سلامت کاظمی موافقم که نوشته ی آقای محمد رضا شالگونی را باید مطالعه کرد. ولی شخصا در این باره ی نوشته ی آقای شالگونی کامنت زیر را در سایت عصر نو گذاشته ام:
جناب شالگونی سلام !
مدتی از نشر این نوشته ی وزین گذشته و چند بار آن را خواندم دستت درد نکند. حمل بر خرده گیری نشود اما در صورت تمایل لازم ست برخورد چپ ایران با مذهب هم بررسی شود.
این را از آن جهت میگویم که در اول انقلاب بهمان دلایل که در این بحث شیوا نوشته اید چپ ها با لاقیدی به نیروهای مذهبی به طور عام و منفی برخورد کردند. جنابعالی هم در دامن زدن به این امر نقش بزرگی بعهده داشتید. با وجودیکه در زندان نمایندگان مردم دوست و عدالت خواه مذهبی را ملاقات کرده بودید ولی به دلیل جزم های معمول آنها را زیر سبیلی رد میکردید.
خواهشمند ست به کتابهایی که در اول انقلاب نوشتید و با "صدای فاشیسم " و " کاست مذهبی" و احکام کلی دیگر به تشدید تضادهای درون نیروهای ضد سلطنت دامن زدید مراجعه فرمائید. اگر با آن نظریات امروز انتقادی برخورد نکنید این نوشته ی امروز شما ارزش خود را از دست خواهد داد .
برعکس با برخورد سازنده و انتقادی به عنوان یکی از چپ های صاحب قدم از دهه ی ۴۰ خواهید توانست نقش مثبت تری بر هدایت نیروهای چپ به عهده بگیرید.
٣۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : بابک مهرانی
عنوان : دبیات غیر دوستانه
جناب محسن مقصودی .
هرچه به خودم فشار میاورم که چه شباهتی نوشته جنابعالی با ادبیات چمهوری خواهان دموکرات و لائیک دارد راه به جا ئی نمی برم. خواهشمندم به نوشته های آنها مراجعه کنید و ببینید در کجا آنها با اتحاد جمهوری خواهان مثل شما برخورد کرده اند ؟ در باره ی موضع گیری گروهی از اعضا ی اتحاد جمهوری خواهان که شما چنین توصیف نمودید . ××× به رهبری چند"پدرخوانده" علی رغم موضع رسمی اتحاد جمهوری خواهان با انتشار لیستی مردم را دعوت به شرکت در بازار گرمی رژیم می کنند. ×××× هیچکس از ادبیات شما استفاده نکرده . بنظر میرسد جنابعالی فراتر از این دو جریان برای خود حق و حقوقی قائل هستید.
شخصا به عنوان یکی از امضا کنندگان اتحاد جمهوری خواهان برخورد شما را بصلاح نمی بینم.
لطفا با اندیشه ی افراد و جریانها برخورد نمائید بکار بردن القاب بی پایه "پدر خوانده " به کسانی که نظرشان را صادقانه درست یا غلط ابراز کردند صحیح نیست و توهینی هم به من نوعی که خود را جزئی از اتحاد جمهوری خواهان میدانم به حساب میاید . آنها اصلا "پدر خوانده " ی من نوعی نیستند.
می بینید دوست گرامی سحر صلحدوست و یارانش در ایران مطلبی تهیه می نمایند و شما ومن خارج از بحث می نویسیم . از همه پوزش میخواهم
ا
٣۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن مقصودی
عنوان : دوستی خاله خرسه !
آقای عبدالرضا الف . اظهار لطف فرمودند و در تفسیر بکلی غلطی از همراه شدن "تفاسیر غلط" به این مقاله ابراز نارضایتی کرده اند.
این هم از رسوبات رژیم استبداد "ولایت فقیهی " است که بجای استقبال از این ابتکار "اخبار روز" که امکان ابراز نظر مستقیم را در مورد هر نوشته و مقاله فراهم آورده است ، تشویق شود که ساطور سانسور این پاورقی ها را حذف کند !
خیلی ساده دوباره به مقاله مراجعه کردم تا ببینم آیا آنرا سرسری خوانده ام و یا دچار بد فهمی شده ام ؟
در مقاله آشکارا از جنبش چپ و از جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران به عنوان جنبشی که خود را "چپ تر" نشان می دهد صحبت می شود. مگر می شود که "چپ " نبود ولی " چپ تر" بود؟ خوب این حکم نادرست است و نشانه ناآشنایی با جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران .
فرق اتحاد جمهوری خواهان ایران با جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران بر میزان تاکیدی است که هر کدام بر اهمیت لائیسیته و سکولاریسم و نیز اتخاذ مواضع سیاسی و اقتصادی دارند. در آخرین همایش اتحاد جمهوری خواهان دو مصوبه تصویب شد که یکی مبنی بر شرکت در انتخابات مجلس رژیم و دیگری پذیرش بازار آزاد بنیاد بود. اگرچه تنها دو هفته به "انتصابات" با توجه به بی آبرویی آشکار در نمایش انتخابات رژیم ، رهبری اتحاد جمهوری خواهان در یک رای گیری شکننده اعلام می دارد که در " انتخابات " شرکت نمی کند، لیکن هر گز آن مصوبه را لغونمی کند وتازه گروهی از اعضا به رهبری چند"پدرخوانده" علی رغم موضع رسمی اتحاد جمهوری خواهان با انتشار لیستی مردم را دعوت به شرکت در بازار گرمی رژیم می کنند. در یک موضعگیری متفاوت، جنبش جمهوری خواهان دمکرا ت و لائیک ایران خیمه شب بازی رژیم را تحریم نمود. همراهان جنبش نمی پذیرند به کسانی که معتقد به " ولایت مطلقه فقیه " هستند و خود را متعهد و ملزم به آن می دانند ، می توان رای داد. باید از " ولایت مطلقه فقیه" آشکارا فاصله بگیرید و با آن بنوعی مبارزه کنید تا رای سکولارها را جلب کنید !
در عرصه های اقتصادی نیز جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران بر عدالت اجتماعی تکیه می کند و نه بر توسعه " بازار آزاد ".
برای اطلاع بیشتر از تفاوت ها فکر می کنم می بایست اسناد پایه و مواضع این دو سازمان و جنبش را لااقل یک بار "سرسری" خواند.
"حکم غلط" دیگری که باز مطرح می شود و سپس رد می گردد این است که گویا من فکر می کنم، سوسیالیست ها موفق شده اند مردم را در مورد سکولاریسم قانع کنند ! چه کسی این سخن را مطرح کرده است ؟ اگر اینطور بود و مردم قانع شده بودند که دیگر چنین حکومت سرکوبگری نمی توانست در مقابل مردم دوام آورد. تمام مسئله هم اینجاست که چگونه می توان مردم را با وجود محدودیت ها و دار و درفش رژیم ، قانع کرد؟ آیا برای گسترش آگاهی سوسیالیستی باید ته ریش گذاشت و تسبیح به دست گرفت و صلوات فرستاد؟ رژیم همه نیروی های اهریمنی خود را بکار گرفته است تا جریان های مترقی نتوانند مردم را قانع کنند که دخالت دین و نمایندگان آن ، روحانیت ـ در حاکمیت و سلطه نظام دینی بر تمامی جوانب زندگی مردم جز بدبختی وعقب افتادگی اجتماعی و اقتصادی و فرو ریزی ارزش های اخلاقی و مذهبی و سلطه بیشتر استبداد سیاه ولایت فقیه، چیزی به ارمغان ندارد !
" حکم غلط" دیگر که همینطور " سرسری" مطرح می شود این است که گویا "چپ" برنامه سیاسی و اقتصادی ندارد و می خواهد خواست های اقتصادی مردم را تا تحقق سکولاریسم عقب بیاندازد!!
این هم دوستی از نوع خاله خرسه در دفاع از سوسیالیسم ! کدام سازمان وحزب چپ در ایران است که برنامه سیاسی و اقتصادی ندارد؟ کدام سازمان سیاسی چپ در ایران از مبارزات روزمره مردم و زحمتکشان برای بهبود وضعیت اقتصادیشان دفاع نمی کند و به سهم خود برای دامن زدن و تقویت این مبارزات نمی کوشد ؟
بنظر می رسد نسبت به احکام عمومی که به چپ نسبت داده می شود باید محتاط بود و آن را سرسری نگرفت و بررسی و مطالعه و تحقیق را درپیش گرفت.
٣۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : منوجهر جمالی
عنوان : سوسیالیسم وارداتی ، درجنگ با « جنبش چپ هزاران ساله خرّمدینی ایران »
سوسیالیسم وارداتی ، چون با تفکر اصیل چپ درفرهنگ هزاران ساله ایرانی حویشاوندی ندارد . سوسیالیسم وارداتی ، دشمن هیستریک فرهنگ ایران است که فرهنگ خرّمدینی است، بنیاد گذار جنبش های چپ درهزاره ها درایران بوده است . اصلا چپ به معنای اجتماع و همیستگیست . سوسیالیسم وارداتی ، این ژرفای چپ فرهنگ ایران را نمیشناسدو با همکاری آخوند ها و روشنفکران دینی برضد آن میجنگد. تا سوسیالیسم وارداتی، به اصالت جنبش هزاران ساله چپ خرّمدینی درایران پی نبرد وخود را برآن استوارنسازد، یک حرکت پریشان و مغشوش و تنگ خواهد ماند . سوسیالیسم وارداتی باید جنبش چپ اصیل خرّمدینی ایران بشود تا یک جنبش مردمی و فراگیز گردد و ازحلقه تنگ بیرون آید . جنبش اصیل خرّ مدینی که جنبش چپ ایران است، نیاربه سکولارینه ندارد. برای آشنائی با جنبش حقیقی چپ ایران به آثار منوچهر جمالی مراجعه کنید
٣۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : سوسیالیسم بی سکولاریته ، یعنی حماقت بقوه ده
سوسیالیسم و لیبرالیسم و.... بدون سکولاریته ، معنائی ومحلی از اعراب ندارند . این حرف که دست از تفکر سکولار بکشیم و فقط به اکونومی بپردازیم ، پیآیندش رفتن مجدد زیر عبای آخوند یا روشنفکران دینی است و درپایان بدیتجا میکشد . این ناتوانی سوسیالیست ها و لیبرالها را در روشن کردن مردم نشان میدهد . سکولاریته ، بسیج ساختن تفکر همه مردم در تعیین منافع اجتماعیشان هست . من، ضد سوسیالیسم نیستم، وقتی یک جنبش توانای فکریست ، نه شریک شدن با آخوند برای ضدیت با امپریالیسم و لیبرالیسم . لیبرالیسم و سوسیالیسم ، دوجنبش متمم هم هستند که برشالوده سکولاریته استوار میشوند . مردم ، هستند وقتی خودشان مستقیما درباره تعیین قانون و حکومت و حقوقشان میاندیشند و این جوهر سکولاریته هست . اگر این اندیشه ، سوسیالیسم را معین نسازد ، بدون این سوسیالیسم ، ساختن کاخ خیالی درهواست.
٣۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : عبدالرضا الف
عنوان : حیف است مقاله ای به این اهمیت و خوبی با تفاسیر غلط همراه شود
حیف است مقاله ای به این اهمیت و خوبی با تفاسیر غلط همراه شود.
از نوشته ی آقای جمالی کاملن پیداست که ایشان مخالف هیستریک سوسیالیسم است و تنگ نظری ایشان این فرصت را به او نمیدهد که توجه کند که خانم صلح جو طرفدار سکولاریسم است منتها سکولاریسم از آسمان نمی افتد. وجه و بعد سیاسی لازم برای تحقق سکولاریسم همان لیبرالیسم و سوسیالیسم است و بطور کلی برای رسیدن به سکولاریسم کمک سیاست ورزان، هنرمندان، روشنفکران و غیره لازم است.
آقای مقصودی هم مقاله را سرسری خوانده است یا آن را نمیفهمد. خانم صلح جو بلا فاصله بعد از جمله خود "اصرار بر این عقیده که سوسیالیسم عین علم است و فقط کسانی میتوانند عقاید چپ را بپذیرند که پیش از آن دست از دین و ایمان خود برداشته باشند" می افزاید که تمامی چپ ها منکر این نظر هستند و به عبارتی از این وضع ناخشنودند. اگر نخواهیم مچ گیری بکنیم و روح این مقاله را ملاک قضاوت قرار دهیم. به عقیده خانم صلح جو چپ ها علیرغم حسن نیتشان و تلاششان به علت نداشتن پایگاه اجتماعی محکم و برنامه اقتصادی و سیاسی دچار این آسیب شده اند. اگرآقای مقصودی فکر میکند سوسیالیست ها در تاریخ اخیر در ایران موفق شده اند مردم را قانع کنند که میتوانند هم مذهبی باشند و هم وارد احزاب کمونیستی بشوند، به نظر خانم صلح جو و البته به نظر منی که در ایران زندگی میکنم ایشان سخت در اشتباهند.
آقای مقصودی مینویسد: "اما در مورد جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران نیز چند گزاره نادرست آورده شده است. اولا این جنبش به عنوان یک ائتلاف چپ خود را معرفی نکرده است." بگذریم از صحت و سقم این ادعا در عمل. خانم صلح جو نوشته است: فرق "جمهوریخواهان دمکرات و لائیک" با "اتحاد جمهوریخواهان ایران" در این بود که آنها رادیکال تر و چپ تر بودند و به اصلاح طلبان حکومتی اعتمادی نداشتند. ایشان ننوشته اند که این جنبش یک ائتلاف چپ است.
آقای مقصودی ادعا میکند که کلمه لائیک نه برای نشان دادن "رادیکالیسم" بلکه تنها تاکیدی دارد بر ضرورت جدائی دین و حکومت از یکدیگر. خانم صلح جو از امثال ایشان پرسیده است که مگر "اتحاد جمهوری خواهان ایران" مخالف سکولاریسم هستند؟ اگر این دسته رادیکال تر از آن دیگری است چرا با کلمه لائیک خود را از آنها متمایز میکند؟ درخواست خانم صلح جو این است که آنها فرق خود را در برنامه های مشخص اقصادی و سیاسیشان بیان کنند.
علیرغم تاکید خانم صلح جو بر فرق گذاشتن بین (جدایی دولت از دین) و (حکومت و سیاست از دین) ، آقای مقصودی متوجه موضوع نمیشود. شاید در ایران به قول ایشان: "امروز در صحنه سیاسی و اجتماعی بسیار حتی از روحانیون سکولار صحبت می کنند" (این جمله ظاهرن اشتباه تایپ شده است) نظر این مقاله این است که سکولاریسم در ایران وجود دارد ولی سکولاریسم در عقاید مردم به اندازه ای نرسیده است که حتی دولت سکولار به مفهوم اروپایی سر کار بییاید. به علاوه نمیتوان خواست های اقتصادی مردم را تا زمان تحقق سکولاریسم به عقب انداخت.
با آرزوی موفقیت برای این جوانان خوش فکر فدایی.
٣۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن مقصودی
عنوان : جدائی دین از حکومت ضرورت روز در ایران
در این مقاله مضامینی طرح و رد شده اند که از اساس غلط هستند بعنوان نمونه هیچگاه در تاریخ احزاب و سازمان های چپ ایران که سیمای بارز آن را در جامعه نشان می دادند و می دهند " اصرار بر این عقیده که سوسیالیسم عین علم است و فقط کسانی می توانند عقاید چپ را بپذیرند که پیش از آن دست از دین و ایمان خود برداشته باشند" وجود نداشته و ندارد و اصولا این گزاره غلط است و اتفاقا این تبلیغی بوده است که نیروهای مخالف سوسیالیسم به آن دامن زده و میزنند.عجبا که این رفقا تکرار می کنند.
اما در مورد جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران نیز چند گزاره نادرست آورده شده است. اولا این جنبش به عنوان یک ائتلاف چپ خود را معرفی نکرده است. دوما هرگز کلمه لائیک را برای نشان دادن "رادیکال " بودن جنبش برنگزیده است. مطرح کردن یک موضوع نادرست و سپس رد آن چه معنی می تواند داشته باشد؟
اما مسئله ضرورت جدائی دین از حکومت بهیچ وجه به معنی آن نیست که دین باوران نباید و یا نمی توانند در سیاست دخالت کنند چنانچه یکی از گرایشات و نحله های فکری تشکیل دهنده جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران ، مجامع اسلامی ایرانیان هستند که معتقد به تفکیک دین از حکومت می باشند.
توجه دوستان را به دو مورد که دردو روز گذشته اتفاق افتاده است جلب می کنم :
آقای مظاهری رئیس تازه برکنار شده بانک مرکزی در مراسم تودیع خود گفت که ما از اصول عامی که بر توسعه اقتصاد در همه جای دنیا حاکم است نمی توانیم عدول کنیم.
آقای سید احمد خاتمی عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان در تلویزیون رژیم ابراز داشت که فقه و شریعت اسلام آمادگی مدیریت جهان را دارد و نیز به نقل از ایرنا (۸۷.۷.۱۶) گفته است که : ای کاش این جریان(اصلاح طلبی) هر چه زودتر مرز خود را با جریان سکولاریزم و جریان بی دینی و دین ستیزی مشخص می کرد.
چنان که ملاحظه می شود آقای مظاهری که هم دین دار است و هم پاره ای از این رژیم بر چیزی تکیه می کند ـ یعنی قوانین و اصول اقتصاد ـ که هرچه هستند شریعت و فقه نیستند و آقای خاتمی بر شریعت تکیه می کند. آیا تفاوت این دو نگرش مشهود نیست؟ این آقای احمد خاتمی است که اصرار دارد تکلیف را هرچه زودتر روشن کنید. من نگرش آقای مظاهری را نزدیک به سکولاریسم می بینم.
امروز در صحنه سیاسی و اجتماعی بسیار حتی از روحانیون سکولار صحبت می کنند آیا رفقایی که در داخل کشور هستند و به مسائا اشراف دارند به این نکته واقفند؟ سراشیب تند اخلاقی و انفجار آسیب های اجتماعی و ناتوانی حل مشکلات مردم و ملزومات رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی حکم می کند که دین و نمایندگان روحانی آن از دخالت مستقیم در حکومت خود را بازپس کشند. این فکر در بین مردم کشور پایگاه یافته و گسترش می یابد.
و اگر بخواهیم این پاورقی به درازا نیانجامد کوتاه باید گفت که جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران بهیچ وجه دین ستیز نیست و کلمه "لائیک " را نه برای تبلیغ "بی دینی و یا دین ستیزی" و یا نشان دادن "رادیکالیسم " برگزیده که تنها تاکیدی دارد بر ضرورت جدائی دین و حکومت از یکدیگر بعنوان یکی از خواست های مهم اکثریت مردم کشورمان برای رفع تبعیض و نابرابری و پیشرفت و حفظ یکپارچگی ملی !
٣۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : هومن دبیری
عنوان : دیالوگ مفید
با درود به دوستان فدائی داخل کشور بخاطر طرح این بحث مفید . با وجودیکه نویسندگان این مطلب مشخصا افراد و جریانهای سیاسی را مخاطب قرار داده اند و هر کاربری هم می تواند در این بحث شرکت کند . با کمال فروتنی ترجیح میدهم که مسئولان سایت اخبار روز - سازمان فدائیان اکثریت یا سایر جریانهای چپ عنایت بفرمایند و با ادامه ی این گفتگو جهت بهره گیری از همفکری و برخورد های اندیشه همدلی خود را بانیروهای داخل کشور نشان دهند. بدیهی ست که کاربران هم نتیجه ی بهتری از دیالوگ نیروهای داخل و خارج از کشور خواهند برد.
موفق باشید
٣۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : فرهاد فرهاد
عنوان : معیار جفتک پرانی؟!
می بخشید، امیدوارم این سطور را حذف نکنید.
می شود پرسید معیار جفتک نزدن چیست؟ از کجا می شود فهمید که داریم جفتک می زینیم یا مثل آدم درست و حسابی راه می رویم؟ بابا چندین دهه است در ارتباط با نوع رابطه ی نیروهای مترقی مذهبی و چپ مترقی، جفتک انداختیم و حالیمون نبوده، دلیلش این که به جایی نرسیدیم. حالا هم که یک برخورد منطقی دارد شکل می گیرد باز دوباره تحت عنوان "سوراخ" و "شکاف" و "زائیدن" و این جور حرف های غیر مسئولانه می خواهیم مانع بشویم. احتیاجی نداره پروفسور و متفکر و یا حتی نویسنده بود تا متوجه بشویم واضح است که بهره ی این روش غیر اصولی را آخوندها برده اند و تا زمانی هم که ادامه پیدا بکند ارتجاع برنده آن است نه نیروهای چپ مترقی و یا مذهبی مترقی.
نترسید اگر مرد میدانید هرچه می خواهید علیه آخوندها و رژیم ارتجاع بگوئید و بنویسید و جنایاتش را افشا نمائید اما با آن بخش از باورهای مردم که مانع از بسیج آنها می شود و آنها را رم می دهد، فعلا کاری نداشته باشید. امتحان کنید به امتحان کردنش می ارزد.
٣۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : بهتر است که جفتک های تاریخی نزنیم !
با مارکس ، ماتریابیسم و اتئیسم و سکولاریسم، بــه اکونومیسم محض کاسته شد و درواقع ، فاتحه آنها خوانده شد و زیرآب همه آنها زده شد . ولی ازسوراخ تنگ سکولاریسم باید رد شد و تا ازآن رد نشده ایم جاروب سوسیالیسم و لیبرالیسم و .... را نمبشود به دمب خود بست. با گذر ازاین سوراح وشکاف هست ، که فکر برای درک سوسیالیسم و لیبرالیسم و ..... تحول می یابد. این سوراخ زایمانست
به سخنرانی های منوچهر جمالی درباره فلسفه نوین گوش بدهید
http://www.jamali.info/falsafe/
٣۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : سلامت کاظمی
عنوان : قدردانی
به نظر من، این نوشته، انقلابی ترین ، نو ترین، منطقی و واقع گرایانه و مردمی ترین نگرش در میان گروه ها ی سازمان یافته چپ، نسبت به نقش نهاد مذهب در جامعه ایران، طی نیم قرن اخیر می باشد. به این رفقا از صمیم دل تبریک می گویم و متقاضی ادامه کارهایشان در این حیطه هستم. من در این نوشته، نطفه اندیشه واقع گرایی را می بینم که گره کور فلسفی و معرفتی از توقف و بن بست چپ در ایران را باز خواهد نمود؛ این رویگرد واقع گرا، جواز رفتن نیروهای آزادی خواه و انقلابی چپ به درون طبقات زحمتکش و سازماندهی آن ها را صادر می کند و به بیگانگی آزار دهنده چپ با جامعه مذهبی ایران پایان می بخشد. و بی تردید روزی آن همه جان های آزاده ای که با هدف رهایی طبقات استثمار شده و زحمت کش در ایران در پای این آرمان مردمی فدا گردید، به ثمر خواهد رسید.
ضمنا نظر خوانندگان گرامی را به مقاله ارزشمند آقای محمد رضا شالگونی در این زمینه نیز جلب می کنم تحت عنوان : "رویارویی سوسیالیسم و مذهب از کجا بر می خیزد". البته امیدوارم شالگونی عزیز به جمع آوری فاکت از متون کلاسیک ادامه نداده و از این پس، نتیجه گیری انقلابی ای را که خودش در پاراگراف آخر مقاله کرده، در پهنه واقعیات جامعه کنونی ایران بگسترد و مثل همین مقاله خانم صلح جو و دوستانش ، نتایج عملی ساده و صریح و قابل اجرا برای ، هم سازمانش و هم سایر آحاد چپ ایران، که تشنه تحول فکری اند، استخراج نماید.
٣۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣٨۷
|