خون شکستهی «دوعا»
رضا فرمند
•
سنگها، خونات را با رنگاش نمیخواهند ببینند
سنگها، خونات را با دردش نمیخواهند ببینند
سنگها، شکستن خونات را نمی خواهند بشنوند
سنگها خونات را درنمییابند دوعا:
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۰ مهر ۱٣٨۷ -
۱۱ اکتبر ۲۰۰٨
خون تو شکسته است
هیچکس نمیخواهد بیاحتیاط نزدیکاش شود
خون تو سنگین است
هیچ دینی، دولتی نمی خواهد به دوشاش کشد
خونات را باید چنان نوشت
که نه شهر زخمی شود و نه روستا
۲
سنگها، خونات را با رنگاش نمیخواهند ببینند
سنگها، خونات را با دردش نمیخواهند ببینند
سنگها، شکستن خونات را نمی خواهند بشنوند
سنگها خونات را درنمییابند دوعا:
کلیدهایی را که در خونات انباشته است نمیبیند
راههایی را که در خونات انباشتهاست نمیبیند
*
در خون تو عهد عتیق شناور شده است
هزاران قبیله ردشان را در خونات جا گذاشتهاند
از خون تو میشود آزمایشگاهی ساخت
از خون تو میشود هزاران پرسش به واژهها پاشید
از خون تو میشود سرطان ایمان را دید
از خون تو میشود سنگهای میکروبی واژه را شناسایی کرد
۳
خونات از سنگ پریده است، دوعا!
خونات از چنبرهی لگد،
خونات از همهمهی خشم پَریده است دوعا!
خونات به راه رسیده است
خونات به نگاه رسیدهاست
خونات به صدا رسیده است
خونات، دوباره رنگ و فریادش را باز یافتهاست
خونات دوباره خون شده است دوعا
خونات رها شده است، دوعا
۳
اکنون که آزادی، خونات را رصد کرده است
اکنون که آزادگی، پشت و پناهات شده است
اکنون که پاکی، سرافراشته کنارت ایستاده است
هیچ شهر و روستایی، هیچ دینی نمیخواهد
در آینهی خونات پیدا شود.
*
اکنون خونات چنان گرامی شده است
که میتوان آن را پرستشگاهی کرد
اکنون خونات چنان بارور شده است
که میتوان آن را دانشگاهی کرد
*
دستان سخت شرق، خونات را روزی
چون پاکترین کتابها خواهد گشود!
ژوئن ۲۰۰۷
------------------------
مجموعهی شعر «اسطورهی دوعا» با ویرایشی تازه:
www.rezafarmand.com
|