رالی کوزوو – اوستیا – کشمیر - ...؟


اردشیر زارعی قنواتی


• ماه ها قبل یعنی درست زمانی که اتحادیه اروپائی و ایالات متحده در شعف و سرور اعلام یکجانبه استقلال کوزوو در پوست خود نمی گنجیدند، در زیر پوسته مناسبات و قوانین بین المللی شیشه بلورینی در حال شکستن بود که تنها محدودی سیاستمدار و تحلیلگر صدای آن را شنیدند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٨ مهر ۱٣٨۷ -  ۱۹ اکتبر ۲۰۰٨


ماه ها قبل یعنی درست زمانی که اتحادیه اروپائی و ایالات متحده در شعف و سرور اعلام یکجانبه استقلال کوزوو در پوست خود نمی گنجیدند، در زیر پوسته مناسبات و قوانین بین المللی شیشه بلورینی در حال شکستن بود که تنها محدودی سیاستمدار و تحلیلگر صدای آن را شنیدند. هشدارهای این عده و استدلال منطقی آنان به جهت تاثیر این اقدام اخلالگرانه و بالکانیزه در روابط بین المللی نه تنها راه به جائی نبرد که انگار همگان در طی یک بیماری پارکینسون به فراموشی در ابدیت تاریخ رسیده بودند. بازی با احساسات انسانی و نمادهای مقدس حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت در خصوص استقلال کوزوو آن اندازه مضحک می نمود که از طنز تاریخ رهبری این استقلال نیز به عهده یکی از تروریست های قومی – مذهبی به اسم " هاشم تاجی " قرار گرفت. دوگانگی سیاست و مشروعیت حقوق بین الملل در بالکان از همان دهه ۹۰ میلادی با جنگ های سریالی در بوسنی و کرواسی در هم شکسته شده بود ولی اینکه هم زمان " رادوان کارادزیچ " صرب به عنوان جنایتکار جنگی به دادگاه بین المللی جنایت جنگی در لائه فراخوانده شود و از آن سو نمونه آلبانی تبار وی جایزه رهبری استقلال را نصیب خود کند، حیرت آور بوده است. به همین دلیل کاملا مشخص بود که پذیرش استقلال کوزوو توسط غرب یک بازی ژئوپلتیک به نفع اروپا – آمریکا و به زیان روسیه بود که دیر یا زود به تلافی در سوراخ های متعدد حوزه های نفوذ توسط رقیب مشابهت سازی شده و یا اینکه راهی که گشوده شده بود مورد استفاده نیروهای گریز از مرکز در دیگر مناطق درگیر چالش های قومی – مذهبی قرار خواهد گرفت. جنگ قفقاز که امروزه گرجستان و رهبر ماجراجوی آن را در مسلخ مسکو به قربانگاه فرستاده است نمونه بارز بازی دو رقیب بزرگ است و به هم ریختگی اوضاع کنونی در کشمیر هند از نوع حاشیه های اجتناب ناپذیر و روانی اخلالگری در نظام بین المللی ناشی از پذیرش ابزاری حربه تجزیه طلبی و مشروعیت قانون گریز از مرکز در قالب به هم ریختگی مرزهای شناخته شده بین المللی هم چون مورد به رسمیت شناختن کوزوو مفهوم می یابد. این ماشین اخلالگری در مناسبات حقوق بین المللی که بعد از فروپاشی بلوک شرق در ابتدای دهه ۹۰ میلادی استارت خورده است در موج تازه خود بازی را از کوزوو با لیموزین های اروپائی شروع کرد، در اوستیا با تانک های جنگی و توپخانه حادثه آفرید، در سریلانکا برای اولین بار بمب های متحرک انسانی وحشت به راه انداختند و هم اینک می رود تا با موتورسیکلت های بمب گذاری شده و خشم خیابانی شولا پوشان کشمیری، شبه قاره هند را در نوردد. البته یک شاخه دیگر این رالی به سمت آمریکای لاتین نیز در حال حرکت است و همه پرسی های سریالی استان های ثروتمند بولیوی برای خودمختاری در این چارچوب قابل بررسی است. صورت مساله در همه موارد یکی است، تنها نقش بازیگران و حامیان متفاوت آنان در این شطرنج کینه و تنفر فرق می کند که به همین لحاظ به یکی جایزه، به دیگری چراغ سبز و به آن دیگری فعلا بی علاقگی نشان داده می شود.
در طی هفته های اخیر کشمیر هند دستخوش ناآرامی های گسترده امنیتی و شورش های توده ای بوده است و بنابر اخبار دریافتی به زودی موج های قدرتمند اعتراضی احتمالا ابعاد بالاتری نیز به خود خواهد گرفت. کشمیری ها که از ابتدای استقلال پاکستان مسلمان از هند هندو و چند پارچگی شبه قاره، به واسطه مسلمان بودن خویش ساز ناساز جدائی از دهلی را در طول نیم قرن گذشته همواره کوک کرده اند این بار با موج تازه ای که از اروپا شروع و به سمت شرق در حال حرکت است به هیجان آمده اند. حوادث و ناآرامی های کنونی در منطقه کشمیر هند هر چند که در گذشته نیز وجود داشته است اما این بار موج متفاوتی خواهد داشت و با دامپینگ بین المللی و شکافی که در قوانین جهانی به وقوع پیوسته و بی ثباتی درونی پاکستان می تواند شبه قاره را با بی ثباتی فزاینده تری روبرو کند. اینکه در آستانه اعتراضات گسترده خیابانی پلیس هند در شهر سرینگر"سیدعلی شاه گیلانی" و " میر واعظ عمر فاروق " دو تن از رهبران جدائی طلب کشمیر را دستگیر کرده است به هیچ وجه نمی تواند راه حل مشکل تلقی شود. بعد از قضیه کوزوو اعتبار مخدوش شده بین المللی راه را برای تمام نیروهای گریز از مرکز به بهانه حق تعیین سرنوشت و حقوق اقلیت در یک مجموعه "جزء در کل " باز شده است و کشمیر هند نیز امروز از این وضعیت نهایت استفاده را خواهد برد. تنها شانس هند و حکومت دهلی که این روزها ماه عسل روابط هسته ای خود با واشینگتن را می گذراند در این است که استقلال طلبی کشمیری ها از سوی هیچ کدام از دو بلوک قدرت بین المللی در شرق و غرب مورد حمایت قرار نمی گیرد. پاکستان به عنوان بزرگترین حامی و حتی مسبب و تحریک کننده اصلی این تجزیه طلبی نیز در شرایط کنونی خود در آن چنان چنبره ای از گرفتاری های ساختاری دست و پا می زند که فرصت نقش آفرینی به نفع جدائی طلبان کشمیری را ندارد. کشمیر در هفته های اخیر با موج تازه ای از ناآرامی و اعتراضات فزاینده روبرو بوده است، با این تفاوت که به واسطه نبود پارامترهای خارجی حمایت کننده توان هماوردی با حکومت مرکزی دهلی را نداشته و در آینده نزدیک نیز نخواهد داشت. در فضای بسیار خاکستری کشمیر آنچه برجای می ماند خیابان های دود گرفته، چهره های زخمی مردم – پلیس در زد و خورد های خیابانی و جان های از دست رفته ای است که هیچ حاصلی را به همراه ندارد. اما نکته ای که ادامه خواهد داشت و به این زودی ها فروکش نمی کند بسیار فراتر از کشمیر، این است که اقلیت های درون ساختارهای متکثر ملی به بازی استقلال طلبی برای هم زدن توازن های ژئوپلتیکی دعوت شده اند. کوزوو شکاف بزرگی را در نظام بین المللی و قوانین حاکم بر آن ایجاد کرده است که درد و زخم آن به این زودی ها التیام پیدا نمی کند. غرب و به خصوص ایالات متحده به عنوان داعیه دار " تز " و نظام نوین بین المللی این بار خود چه خواسته یا ناخواسته نقش " آنتی تز" ی را ایفا می کنند که از درون آن می تواند " سنتز " مساله سر برآورد، با این تفاوت که این راهگشائی تاکنون نشان داده است که ره به ترکستان می برد و بزرگترین قربانیان آن هم کشورهای در حال توسعه و در حال گذار می باشند. جهان کنونی تا به آن اندازه به هم پیوسته و در هم تنیده است که برخلاف دوران استعمار کهن یا حتی استعمار نو در قرن بیستم هر تحولی در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و مهمتر از همه ژئوپلتیکی آن به فوریت تاثیر انکارناپذیر خود را بر حوزه های دیگر برخلاف میل بازیگر اولیه و حتی پیش بینی دیگران خواهد گذاشت.

Ardeshir۲۵۰۲۵۰@yahoo.com