چرا «رفراندم نمادین»؟
همه پرسی های نمادین، کدام حکومتگر در ایران را بر سر عقل آورده است؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ دی ۱٣٨۲ -  ۲۷ دسامبر ۲۰۰٣


آقای عیسی سحرخیز از جمله معدود اصلاح طلبانی است که در برابر شور رو به فزون جریان اصلاح طلبی دوم خرداد برای شرکت در انتخابات مقاومت کرده و به جای همزبان شدن با استدلالات رهبران جبهه دوم خرداد که می کوشند، مردم را به شرکت در نمایش اول اسفند راضی کنند، همچنان بر جنبه های غیردموکراتیک این انتخابات تاکید کرده و به دنبال راهی برای خروج از وضعیتی است که رای مردم در خدمت اهداف نامشروع قرار نگیرد.
سحرخیز در مقاله ای که در تارنمای «امروز» تحت عنوان «رای سفید، رای سیاه» منتشر شده، به این منظور پیشنهاد کرده مجلس شورای اسلامی با مصوبه ای در جهت ارزش قائل شدن برای «رای سفید»، به مردم امکان دهد که به جای انتخاب میان «بد» و «بدتر» رای سفید به صندوق های رای بریزند و این رای در شمارش آرا محاسبه شود.
سحرخیر می نویسد: «دولت و مجلس شورای اسلامی حتی با فرض جلوگیری شورای نگهبان از قانونی‌شدن لایحه رد نظارت استصوابی باید ماده‌ای در آن می‌گنجاندند که برای «رأی سفید» مردم ارزش قائل می‌شد و اجازه می‌داد که اگر در حوزه‌ای تعداد آرای سفید بالاتر از آرای افراد منتخب باشد، انتخابات باطل گردد و یا اینکه اگر افرادی کمتر از رأی سفید رأی می‌آوردند، اجازه ورود به مجلس را در آن مرحله پیدا نمی‌کردند.»
وی در استدلال این پیشنهاد خود تاکید می کند: «چنین اقدامی - حتی در شرایط نبود قانون- می‌تواند حامل این پیام به مردم باشد که رأی شما ارزشمند است و اگر در حوزه‌هایی به دلیل قلع و قمع نامزدهای انتخاباتی، نمی‌توانید بین «خوبتر» و «عالی» انتخاب کنید، ضرورتی نیز برای انتخاب «بدترین‌»ها ندارید. اما انتخابات را هم تحریم نکنید، به‌صورت گسترده به پای صندوق‌ها بیایید و رأی سفید با ارزش خود را هم به صندوق بریزید.
آنگاه آرای باطله و حضور معنی‌دار مردم در حوزه‌هایی چون تهران پیام خاصی را در روز انتخابات خواهد داشت. پیامی که اعلام آن در شرایط کنونی نیز می‌تواند تیغ شورای نگهبان را کُند کُنَد. مسلماً این رأی سفید نزد افکار عمومی داخلی و بین‌المللی از انتخاب نمایندگان نیز با معناتر خواهد بود.
در واقع یک همه پرسی و رفراندوم نمادین در پایتخت ایران»
نخست این که آقای سحرخیر هم مجلس ایران را می شناسد و هم مکانیسم های تصمیم گیری در مجموعه نهادهای حکومتی را. نه نمایندگان مجلس حاضر خواهند شد با تصویب چنین قانونی رای های احتمالی جبهه خود را بسوزاند، و نه شورای نگهبان به چنین قانونی تن خواهد داد. اکنون تلاش جبهه دوم خرداد و نمایندگان آن در مجلس، تلاش شتاب یابنده ای برای «جمع آوری» رای است و نه «هدر دادن» آن.
دو آنکه. این پیشنهادهای بینابینی می تواند به پراکندن آرا و ایجاد تفرقه بر سر اتخاذ یک سیاست و راه کار مشترک بین همه کسانی بیانجامد که با این انتخابات به تعبیر آقای سحرخیز غیردموکراتیک، مخالفند و می کوشند نگذارند رای مردم باعث مشروعیت حکومت کنندگان شود.
سه. آقای سحرخیز که این انتخابات را صراحتا غیردموکراتیک می داند، چه اصراری دارد این انتخابات توسط رای دهندگان تحریم نشود؟ اگر معنای اعتراضی ای در رای های سفید، جستجو می شود، این معنای اعتراضی را با رای ندادن به شکلی قوی تر می توان به حکومت، جامعه ایران و جامعه جهانی اعلام داشت. مگر کسی جز طیف محافظه کار حکومت ایران که اساسا گوش شنوایی نسبت به خواست ها و اعتراضات مردم ندارد، در این حقیقت روشن تردیدی کرد که تحریم انتخابات شوراها به ویژه در شهرهای بزرگ اعتراض صریح رای دهندگان ایران به کل حکومت و هر دو جناح آن بود؟
اما پرسش مهم تر این است که چرا آقای سحرخیز هنوز به دنبال «همه پرسی و رفراندم نمادین» است؟ با چنین رفراندم های نمادینی چه کسانی باید هوشیار شوند و سر عقل بیایند؟ در شش سال اخیر هر انتخابات یک «رفراندام نمادین» بوده است. از دوم خرداد تا انتخابات اولین دوره شوراها، و سپس انتخابات مجلس ششم و بعد انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و سرانجام آخرین آن، انتخابات دومین دوره شوراها، همه را می توان «همه پرسی نمادین» تصور کرد. این همه پرسی های نمادین، کدام حکومتگری در ایران را بر سر عقل آورده است؟
جامعه ما به یک همه پرسی واقعی با نتیجه تضمین شده احتیاج دارد. همه پرسی که با نیروی مردم و فشار فزاینده جنبش های اجتماعی و دموکراتیک و پشتیبانی بین المللی، همه نیروهای سیاسی را نیز مجبور سازد به نتایج آن تن دهند. برای ایجاد جنبش واقعی در این جهت، بهتر است راه مستقیم در پیش گرفته شود.