از : آتوسا بزرگمهر
عنوان : نابودی یعنی چه ؟
دوست ارجمند ش.فردا به نظر پیش شرطی که شما برای این بحث گذاشته اید در همان اول نوشته مرا متوحش کرد چنین فرمولبندی
فرموده اید : (.....اما بحث اصلی اثبات ناکارآمدی نظام سرمایه داری نیست و موضوع صحبت اینجا چگونگی برآمد سوسیالیسم در جهان و نابودی سرمایه داری میباشد.....)
ببینید من نمی خواهم با کلمات بازی کنم ولی نابودی سرمایه داری و این قبیل مفاهیم با جوهر تفکر مارکس منافات دارد.
فرض کنیم که ما هیج از دیالکتیک نمی دانیم و ماتریالیسم تاریخی را هم نمی شناسیم.اما ما می بینیم که در سراسر بهنه ی گیتی هنوز انواع مناسبات ماقبل تاریخ برای خودشان لک و لک می کنند و به عالیترین مناسبات موجود در جهان هم دهن کجی مینمایند کم هم نیستند . اما واضح ست که مناسبات سرمایه داری در انواع سطح پیشرفت آن در سطح جهان هژمونی دارد. آیا قبول داریم که که قدیمی ترین فرماسیون ها اصلا به گذار به مرحله ی بالا تر کاری ندارند و بعضی کشورها حق پیشرفت و گذار به سطح بالا تر ندارند . حتی در جوامع پیشرفته ی اروپا با وجودیکه مناسبات سرمایه داری غالب ست ولی بسیاری از باقی مانده های فئودالیسم به بقای خود ادامه میدهند. سرمایه داری هم کاری به آنها ندارد که از تاریخ محوشان کند . اتفاقا برای نشان دادن مهارت های و محاسن خود نسبت به مناسبات پیشین آنها را به عنوان فعالیت های قدما ی آنتیک و قرون وسطا تبلیغ و ترویج مینماید تاهمه ببینند. بشر از کجا به کجا آمده ست و بورژوازی چه نقش برجسته ای داشته ست.
تمام این ها گفتم که برسم به گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم که به معنی نابودی سرمایه داری نیست. هنر این انتقال این ست که مالکیت تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر به صاحبان اصلی آن منتقل شود نه به قیمت عقب رفتن جوامع بلکه با هدف اعتلا و پیشرفت بیشتر مناسبات اجتماعی کار و تولید.
شوروی به هر دلیل داخلی یا خارجی یا هردو نتوانست بدیل برتری از سرمایه داری به بشریت نشان دهد. جوهر تعلیمات مارکس بشارت از بالابردن سطح تکامل اجتماعی با حذف استثمار فرد از فرد مینماید ولی این برتری باید خودش را در تمام محصولات مادی و معنوی مناسبات سوسیالستی نشان دهد.
خواهشمندست نابودی را بکلی از فرهنگ گذار حذف کنیم بهمین دلیل ست که چپ های اروپائی همیشه تلاش کرده اند که با فشار بر سرمایه داری آنها را وادار به عقب نشینی نمایند. این بدان معنی نیست که سرمایه داران متمدنانه قدرت را رها میکنند و تسلیم سوسیالیستها میشوند. اما سوسیالیستها و کمونیستها از هرگونه تخریب جامعه توسط ترورستها فاصله میگیرند و همه میدانند که شاید در نبرد نهائی خشونت هم بکار رود تا سرمایه داری وادار به تسلیم شود این بهیچ عنوان به معنی نابودی سرمایه داری نیست.
کارخانه و بنگاه تولیدی در سرمایه داری و سوسیالیسم فرقی با هم ندارد فقط مناسبات عوض میشود و باید تولید از نظر کمی و کیفی بالا رود تا در حقوق و ساعات کار تعدیل های اساسی صورت گیرد و تمام بشریت از رفاه بیشتر برخوردار شوند .
صحبت از تغییر مناسبات از سرمایه داری به سوسیالیسم درست ست نه نابودی سرمایه داری !
پیروز باشید
۴۰۱۲ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷
|