مطالبی در باره
نامه منتشر نشده مهندس بازرگان به شاه سابق ایران *
و اشاره ای کوتاه به نوشته آقای مسعود بهنود تحت عنوان «عجب کاری نکرد پادشاه»
دکتر منصور بیات زاده
•
آیا «ساده انگاری» او باعث شده بود تا وی چنان سیاست و روشی را اتخاذ نماید و یا اینکه وی به خطراتی که بالاگرفتن اختلافات بین دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا در رابطه با اشغال سفارت آمریکا با خود می توانسته است بهمراه داشته باشد می اندیشیده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ آبان ۱٣٨۷ -
۲۴ اکتبر ۲۰۰٨
مرحوم مهندس مهدی بازرگان بخاطر پیدا کردن راه حل در پاسخ به ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران توسط دانشجویان طرفدار خط امام ،در تاریخ نهم آذر ١٣٥٨ نامه ای به محمدرضا پهلوی، پادشاه سابق ایران می نویسد، و در آن نامه به « اعلیحضرت سابق آقای محمد رضا پهلوی » پیشنهاد « مراجعت به ایران برای حضور و دفاع خود در محاکمه » می نماید. آقای دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران در تاریخ ٢١ مهر ١٣٨٧ آن نامه ، که در واقع یکی از اسناد مربوط به تاریخ معاصرایران در دوران رژیم جمهوری اسلامی می باشد را انتشار خارجی داده است. (١)
اگر بنا باشد محتوی نامه مهندس بازرگان را بدون در نظر گرفتن ارزش های فکری و عقیدتی آن شادروان مورد بررسی و تفسیرقرار داد و در واقع معیار سنجش و قضاوت در آنمورد را، « ارزش ها و ضد ارزشهای» سیاسی که بیانگر هویت افراد و نیروهای سیاسی مخالف وی باشد در نظر گرفت ، در چنین وضعی، هر فرد و یا گروه سیاسی بر پایه معیارهای مورد نظر خود می تواند به نتایج و جمعبندی های متفاوتی از دیگران دست یابد. با توجه به همین سیستم و شیوه کار است که آقای مسعود بهنود که یکی از سخنرانان جشن هشتادمین سالروز تولد آقای داریوش همایون ـ وزیر شاه و قائم مقام حزب رستاخیز ـ در شهرکلن آلمان بوده است ، در نوشته ای تحت عنوان «عجب کاری نکرد پادشاه» ، (٢) زنده یاد مهندس بازرگان را «ساده دل» نامیده و محتوی نامه او را «نشان از خوشباشی و ساده انگاری او» تلقی نموده است. نباید از خاطر بدور داشت که همین آقای مسعود بهنود ، کتاب « ٢٧٥ روز بازرگان » را در سال ١٣٧٧ نوشته است و در واقع این جناب باید تا حدودی با ارزش های فکری، عقاید و خلقیات مرحوم مهندس بازرگان آشنائی داشته باشد!(٣)
برپایه نوشتار کتاب های «از سیدضیا تا بختیار» و «٢٧٥ روز بازرگان»، بقلم آقای مسعود بهنود، محمدرضاشاه پهلوی در دوران سلطنت خود بویژه بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و دوران بعد از قیام ١٥ خرداد ١٣٤٢ ، علیه منافع ملی و استقلال ایران عمل نموده و حقوق ملت مستتر در قانون اساسی مشروطیت را با کمک ارگانهای سرکوب از جمله «ساواک» پایمال نموده و کوچکترین توجهی به اعلامیه جهانی حقوق بشر، اعلامیه ای که دولت ایران، یکی از امضاء کنندگان آن بوده است ، نداشته و همچون یک پادشاه مستبد حکومت می کرده است، حکومتی که درطی انقلاب ١٣٥٧سرنگون شد!
بخاطر اعتراض به ملاقات آقای مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت با برژینسکی در حین مسافرتش به الجزایر، در ١٣ آبان ماه ١٣٥٨ ، یک جماعت ٤٠٠ نفری، که خود را «دانشجویان پیرو خط امام » می نامیدند، سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند ـ برخی از آن افراد بعدأ بخشی از فعالین و صاحب نظران نیروهای سیاسی معروف به «اصلاح طلبان » را تشکیل دادند ـ، و «حزب جمهوری اسلامی» ، حزبی که عده ای از روحانیون بانفوذ نظام ،از جمله آیت الله بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله علی خامنه ای ... از رهبران و صاحبنظران آن بودند، طی اعلامیه ای با عنوان « آقای بازرگان چرا با برژینسکی ملاقات کردید» به جوّ هیستریک و رادیکال حاکم برجامعه دامن زدند، آن وضعیت سبب شد تا مهندس مهدی بازرگان یک روز بعد از اشغال سفارت، در تاریخ ١٤ آبان از مقام نخست وزیری دولت موقت ، استعفا دهد.
در متن استعفا نامه مهندس بازرگان می خوانیم:
« نظر به این که دخالت ها، مزاحمت ها، مخالفت و اختلاف نظرها انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیر ممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیرت موثر نیست، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می دارد تا به نحوی که مقتضی می دانند کلیه امور را در فرمان رهبری بگیرند یا داوطلبانی را که با آنها همآهنگی وجود داشته باشد مأمور تشکیل دولت فرمایند».(٤)
آقای حسن یوسفی اشکوری نیز طی نوشته ای تحت عنوان «بازرگان ساده دل بود اما ...» (٥) در رابطه با نامه مهندس بازرگان به شاه سابق ایران ، در پاسخ به آقای مسعود بهنود نوشته اند که مهندس بازرگان از طریق آقای احمد خمینی، آیت الله خمینی را در جریان قصد خود قرار داده که آیت الله خمینی نیزموافقت خود را با نگارش نامه از سوی مهندس بازرگان اعلام داشته بود!
بنظر من (منصور بیات زاده) سوسیالیست مصدقی، می توان با بسیاری از نظرات ، عقاید و عملکرد های مهندس بازرگان توافق نداشت و حتی مخالف بود، ولی اگر بنا باشد قضاوتی عادلانه و بی غرضانه نسبت به محتوی نامه ی وی به شاه سابق ایران نمود ، حتمأ باید معیار سنجش و برخورد نه فقط برپایه مواضع سیاسی فردی و یا گروهی باشد، همچنین ضروریست تا در این «سنجش» و «قضاوت» ، به ارزش های دمکراتیک و میهن دوستی ، استقلال طلبی و دفاع از تمامیت ارضی ایران نیز توجه نمود. در صورت قبول چنین شیوه کاری ، قبل از قضاوت در باره محتوی نامه باید از خود سئوال نمود، چرا و بچه خاطر مهندس بازرگان ٢٥ روز بعد از استعفا از مقام نخست وزیری و باوجود آنهمه بدرفتاری که با شخص او و اعضای کابینه اش شده بود، حاضر شده است تا آن نامه مورد بحث را به پادشاه سابق ایران بنویسد؟
آیا «ساده انگاری» او باعث شده بود تا وی چنان سیاست و روشی را اتخاذ نماید و یا اینکه وی به خطراتی که بالاگرفتن اختلافات بین دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا در رابطه با اشغال سفارت آمریکا با خود می توانسته است بهمراه داشته باشد می اندیشیده است، و در آن رابطه ، از وظائف ملی خود می دانسته است که بعنوان یک شهروند وطن پرست ایرانی در جستجوی پیدا کردن راه حل برای پایان دادن به آن مشکل و معضل باشد؟
همانطور که قبلا اشاره کردم، می توان از مواضع و دیدگاه های مختلف با محتوی نامه مرحوم مهندس بازرگان برخورد نمود و حتی همچون آقای مسعود بهنود به جوّ ضد بازرگانی دامن زد و کوشش نمود تا بدون توجه به خصوصیات شخصی او، شخصیت سیاسی او را خدشه دار نمود!
بنظرمن، این ازحقوق دمکراتیک آقای مسعود بهنود است که روزی با انتشار کتاب «از سید ضیا تا بختیار» ، پرده از چهره کریه رژیم وابسته به امپریالیست شاه و کارپردازان آن رژیم بردارد، و روزی دیگر به تمجید و تکریم عوامل آن رژیم وابسته بپردازد و حتی مخالفین آن رژیم را «ساده دل» فرض کند! اینهم حق دمکراتیک من (منصور بیات زاده ) است که چون مسائل سیاسی و میهنی را از دیدگاه دیگری مورد بررسی و تفسیر قرار می دهم با چنان شیوه کار و طرز تفکری توافق نداشته باشم و بمخالفت با آن بپردازم و درآن باره دست بروشنگری بزنم، سیاست و عملکردی که تا کنون به آن پایبند بوده ام. (٦)
کسی که صحبت از طرفداری از نظام دمکراسی می نماید، باید قبول داشته باشد که افراد جامعه چون یکسان نمی اندیشند و در باره بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نظرات و عقاید متفاوتی را مطرح خواهند کرد، باید روابط و ضوابط دمکراتیک بر جامعه حاکم گردد، تا تمام دگراندیشان بتوانند نظرات و عقاید خود را طرح و تبلیغ نمایند! (۷)
صفبندی افراد و نیروهای دگراندیش در مقابل هم و مبارزه و جدل سیاسی آنها با یکدیگر،بهیچوجه بمعنی دشمنی آن افراد و نیروها نباید تلقی گردد، چونکه در نظام دمکراسی ،موضوع رقابت نظرات و عقاید و عملکردها با یکدیگر نقش محوری دارد!
البته این سئوال در مقابل آقای مسعود بهنود قرار دارد که اگر در آن مقطع تاریخی که آقای مهندس بازرگان نامه به شاه سابق ایران را به نگارش درآورده ، متن آن نامه را نیزعلنی نموده بود، با توجه بمحتوی مندرج در کتاب های «از سید ضیا تا بختیار» و «٢٧٥ روز بازرگان» که در باره خصلت های ضدملی و غیردمکراتیک رژیم محمدرضاشاهی و مهره های آن رژیم بنگارش درآمده اند، آیا آقای مسعود بهنود در آنزمان صفحاتی نیز در باره آن نامه و تائید متن آن ، به نگارش در نمی آورد و بازهم صحبت از «عجب کاری نکرد پادشاه» می نمود؟!
اما برعکس مطالب مطرح شده آقای مسعود بهنود در نوشته «عجب کاری نکرد پادشاه» ، اگر محمد رضاشاه حاضر شده بود به نامه مهندس بازرگان پاسخ دهد و تلویحأ اعلام نموده بود که حاضر به مراجعت به ایران و شرکت در یک دادگاه می باشد، ولی برای مراجعت و شرکت در دادگاه شرایط خود را مطرح می نمود و در آن رابطه به چگونگی برگزاری یک دادگاه صالح، نه یک دادگاه چند ساعته در اطاق های دربسته که حتی حکمش از قبل نوشته شده باشد تاکید می ورزید و در آن رابطه ضمانت بین المللی را طلب می نمود ــ اگرچه در دوران سلطنت محمد رضاشاه، یکی از خواست های نیروهای سیاسی مخالف رژیم شاه، برگزاری دادگاه برپایه قوانین بین المللی و محترم شمردن اصول قانون اساسی مشروطیت بود ، خواستی که محمدرضاشاه بهیچوجه حاضر نشد به آن گردن نهد ــ ، آیا آقای مسعود بهنود بازهم همین نظرات را بیان می کرد؟
بنظر من طرح چنان نظراتی از سوی شاه، چونکه در رابطه با خواست آزادی گروگانهای آمریکائی قرار داشت، تبلیغات بین المللی بزرگی را باخود بهمراه می داشت که، احتمالا چگونگی روند تکامل جامعه و نظام حکومتی می توانست شکل دیگری بخود گیرد و در نتیجه کمکی به شکل گرفتن جامعه قانونمدار و دمکراتیک در ایران باشد!
اما محمد رضا شاه اگرچه بچگونگی وضع و موقعیت ایران و جهان آگاه بود، به نامه مهندس بازرگان پاسخ نداد، آنهم شاید بدین خاطر که تصور می نمود با بالاگرفتن و تشدید اختلافات، احتمالا ارتش ایالات متحده آمریکا به خاک ایران حمله خواهد کرد و در نتیجه تخت و تاج از دست رفته در اثر انقلاب بهمن ١٣٥٧ ــ همان انقلابی که علیه ظلم و فساد و بی قانونی بپا شده بود و پادشاه صدای آن را نیز در زمانیکه هنوز خود را پادشاه ایران می دانست، شنیده بود ــ را مجددأ بدست خواهد آورد ! (٨)
dr.bayatzadeh@ois-iran.com
پانویس:
١ ـ نامه منتشر نشده به محمد رضا پهلوی ـ مهندس مهدی بازرگان ،
به نقل از سایت میزان نیوز
www.mizanews.com
و
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com/ois-iran-3899-mehdi_bazergan_nameh_be_mohamadreza_pahlawi.htm
٢ ـ عجب کاری نکرد پادشاه ـ مسعود بهنود ،
به نقل از سایت میزان نیوز
www.mizanews.com
٣ ـ کتاب ٢٧٥ روز بازرگان ـ مسعود بهنود ، چاپ اول: ١٣٧٧ ، نشرعلمی، چاپ:تک
٤ ـ کتاب ٢٧٥ روز بازرگان ـ مسعود بهنود ، صفحات ٨٠٤ و ٨٠٥
٥ ـ بازرگان ساده دل بود اما ... ـ حسن یوسفی اشکوری ،
به نقل از سایت میزان نیوز
www.mizanews.com
٦ ـ مجموعه ای از مقالات در نقد چند مقاله ی آقای مسعود بهنود ـ دکتر منصور بیات زاده
www.ois-iran.com
_az_maghalat_dar_naghde_masoude_behnoud.htm
٧ ـ مطالبی درباره «حقوق شهروندی» و «ارزشها» و « بارسیاسی عناصر تشکیل دهنده نظام دمکراسی» ـ دکتر منصور بیات زاده ،
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com/pdf144.pdf
٨ ـ کلیپ ویدئویی از صحبت محمد رضا شاه: صدای انقلاب شما را شنیدم
video.google.com
======================
* ـ دفتر مخصوص خانم فرح پهلوی، طی اطلاعیه ای اعلام نموده است که نامه مهندس بازرگان بدست شاه نرسیده است و از آقای دکتر ابراهیم یزدی خواسته شده است تا توضیحاتی در مورد چگونگی ارسال نامه بدهد.
به نقل از سایت گویانیوز:
news.gooya.com
|