نجات بانک ها از تلاشی
روزی که وال استریت سوسیالیست شد
Frédéric Lordon
- مترجم: شروین احمدی
•
مثل همیشه این افتضاح مالی موجب ابراز نظرات نمایشی در مورد «اخلاقی کردن» سرمایه داری، ضرورت فوری وضع «مقررات» و لزوم تنبیه «متهمین» شد. کسانی حتی از این هم جلوتر می روند. روزنامه وال استریت ژورنال می نویسد «وال استریت آنچنان که ما آنرا شناختیم دیگر وجود نخواهد داشت.»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۴ آبان ۱٣٨۷ -
۲۵ اکتبر ۲۰۰٨
فقط روحی کودکانه و یا دلبندی عمیق به داستان های خوش عاقبت لازم بود تا کسی حرکات رزمی دولتمردان آمریکا در مقابل ورشکستگی بانک لهمن برادرز (Lehman Brothers) را جدی بگیرد. امری که تنها دو روز بعد رفتاری از سر نا امیدی ارزیابی شد. تصمیم عدم نجات این بانک متخصص در سرمایه گذاری در بورس، امری لحظه ای و عمیقا تصادفی بود و نمی توانست گردشی استراتژیک به حساب آید.
البته گیج شدن درمقابل وقایع کنونی امری طبیعی است، حوادثی که سریعا به دنبال هم فرود می آیند و هر کدام همچون نقطه « اوج » بحران ارزیابی می شوند پیش از آنکه با حادثه ای دیگر که بازهم سخت تر و شگفتگی آورتر است جایگزین شوند. وضعیتی که آنانی را که دنبال راه حل اند در خندق ناامیدی و سردرگمی غرق می کند.
تعطیلات های آخر هفته ای که در آن می بایست برای بحران راه حل فوری یافت به دنبال هم از راه می رسند و ریتمشان هرچه تندتر می شود : ١٦ مارس برای بیر استریمز Bear Streams، ١٢ ژوئیه پرده اول نجات Fannie Mae و Freddie Mac، ٦ سپتامبر پرده دوم همین نمایش (مقاله غرق شدن فانی و فردی در این شماره را بخوانید)، ١٣ سپتامبر لهمن برادرز برادرز (Lehman Brothers) و مریل لینچ(Merrill Lynch)، ١٦ سپتامبر (حتی یک هفته هم طول نکشید) نجات ای آی جی(AIG). صندوق فدرال و خزانه آمریکا، فعالان همپیوند در این کار، هربار که فکر می کنند بالاخره بر اوضاع مسلطند درمی یابند که هیچ کاری انجام نشده و باید از نو همه چیز را شروع نمود.
باید پذیرفت که اگر قصد جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی آمریکا بوده ، عملکرد آنها هرچند بی ثمر اما شگفت آور است و بهای آن نیز فقط مالی نبوده ، چرا که نه آقای بن برنانک رئیس صندوق فدرال و نه آقای هانری پولسون ، رئیس سابق گلدمن ساکس (Goldman Sachs) (نماد سرمایه داری خالص) ووزیر کنونی خزانه داری آمریکا هرگز فکر نمی کردند که هر بار که مجبور باشند که از دخالت دولت برای نجات بخش مالی خصوصی دفاع نمایند با این تناقض دردناک روبرو شوند که آنها را « سوسیالیست » بخوانند.
بی شک به همین دلیل هم بود که هر دوی آنها از هفته ٨ سپتامبر، یعنی زمانی که هنوز طرح نجات Fannie Mae و Freddie Mac پایان نیافته و باید فکری برای لهمن برادرز (Lehman Brothers) می شد، تصمیم گرفتند که به کمیسیون مالی اعلام کنند که مرحله بعدی بدون شرکت آنها خواهد بود. از دلخوری های شخصی که بگذریم می توان موضع «Fed-Treasury» (صندوق فدرال و خزانه آمریکا) را فهمید. این نهادها از آن نگرانند که با توجه به پیشینه دخالتشان، بانک داران خصوصی خود را بی هیچ زحمتی به ورشکستگی بکشانند از آنرو که می دانند در نهایت « باید » آنها را نجات داد همانگونه که در مورد Fannie Mae و Freddie Mac و Bear Streams صورت گرفت.حتی اخلاق هم در مقابل چنین تسهیلاتی از رو می رود. چگونه می توان بی تفاوت ماند : همان سرمایه داری مالی که وقتی وضع خوب است همه را تحقیر می کند، در پشت امکانات دولتی ای سپر می گیرد که پیش از این آنرا به راحتی حماقت های دوران شوروی می خواند که به دنبال حمایت از مردم است و استثنا قائل می شود.
اما مانند همیشه اخلاق بهترین عامل برای اشتباه در تحلیل است. البته این بدان معنی نیست که به خشم آمدن از چنین رفتارهایی بی جاست و نباید آن را برای موقعیت مناسب نگه داشت تا بتوان نیروی سیاسی لازم برای ضربه های بعدی را آماده نمود. بحث از آینده است. البته نه چندان دور، یعنی زمانی که به درستی دریافته باشیم که مسئله چیست. در واقع بحث برسر وجود یک « خطر سیستمیک » (همه جانبه) است، یعنی امکان این امر که به دلیل تمرکز تعهدات بین بانک ها وقتی یکی از آنها می افتد، با امواجی پشت سر هم بقیه نیز زنجیروار سقوط کنند.
بلافاصله برای لیبرال های گوش سنگین روشن کنیم که در « خطر سیستمیک » لغت سیستمیک وجود دارد که به معنی آن است که بحث از یک « سیستم » می باشد، یعنی مجموعه نهادهای مالی خصوصی ای که احتمالا یک فروپاشی همگانی آنها را نیز دربر می گیرد. و بازهم برای شیرفهم شدن بگوئیم که وقتی « سیستم » مالی، و از جمله وام دهی از کار افتد، دیگر هیچگونه فعالیت اقتصادی وجود نخواهد داشت. هیچگونه فعالیتی ! و آیا این به خودی خود کافی نیست که ما درباره عظمت عوارض این امر نگران باشیم ؟
هرچند هم که دردناک باشد مجبوریم بپذیریم که وقتی حباب مالی می ترکد و خطر سیستمیک به وجود می آید، امکانات مانور بانک مرکزی محدود می شود : گروگان گیری سرمایه داری مالی خصوصی آغاز می شود که سرنوشت اش را با اقتصاد واقعی پیوند زده (فروپاشی یکی، ضرورتا فروپاشی دیگری است) و در نتیجه دولت را مجبور می کند که به کمک اش بشتابد. چنین گروگان گیری در دوران بحران بی هیچ مشکلی انجام می پذیرد. به همین دلیل است که یک « مقررات گذاری » جدید مالی می باید با هدف استراتژیک جلوگیری از پیدایش هر گونه حبابی انجام گیرد (١) چرا که پس از پیدایش آن، دیگر خیلی دیر است. مبارزه با « خطر سیستمیک » فقط با از بین بردن امکان پیدایش آن میسر است. به محض اینکه به وجود آید و به ویژه پس از فعال شدنش دیگر خیلی دیر است.
درنبود اراده برای نابودی « خطر سیستمیک »، صندوق فدرال به خوبی می داند تا چه اندازه در بازی ای که او را در مقابل سرمایه مالی خصوصی بحران زده قرار می دهد، بازنده است. به صورتی متناقض هرچه وضعیت سرمایه مالی خصوصی بدتر باشد، قدرتش در مقابل صندوق فدرال بیشتر می شود. این چنین است که برای جلوگیری از یک فاجعه غیرقابل ترمیم، این نهاد، علی رغم میل خود، باید در اجرای اوامر پی درپی بانک های خصوصی ای که تقاضای کمک دارند، کمر خدمت ببندد.
در مارس ٢٠٠٨، Bear Streams تهدید می کند که ١٣٤٠٠ میلیارد دلار تعهد در مورد اوراق قرضه مشتقه (٢) خود را معلق نماند. این رقم ١٠ برابر بیش از LTCM است که در سال ١٩٩٨ نزدیک بود سیستم مالی آمریکا را فروپاشد. در ژوئیه Fannie Mae و Freddie Mac تهدید می کنند که ١٥٠٠ میلیارد دلار بدهی خود را نپردازند. بسیاری از نهادهای بزرگ مالی در اوراق این دو موسسه سرمایه گذاری کرده بودند، مانند صندوق های بازنشستگی، بیمه و پس انداز معمولی مردم عادی و حتی بانک های مرکزی کشورهای خارجی. برای بقای سیستم مالی آمریکا غیرقابل تصور بود که اجازه داده شود چنین حادثه ای به وقوع بپیوندند.
برای آقای پولسون ، وزیر خزانه داری مسئله بسیار روشن است : ٢٥ میلیارد دلار از پول دولت به صورت وام و اوراق سرمایه گذاری در روز ١٢ ژوئیه آماده شده بود. روز ششم سپتامبر روشن می شود که نیاز به ٢٠٠ میلیارد دلار است. خوب باشد ! مردم ٢٠٠ میلیارد دلار از جیب خواهند پرداخت. با این همه آقای پولسون که از « سوسیالیست » شدن خود نگران است اعتراف می کند : « I didn’t want to have to do that » یعنی « دلم می خواست مجبور به این کار نبودم » اما بالاخره این کار را می کند و اگر راستش را بخواهیم چاره ای نیز ندارد. در مورد لهمن برادرز (Lehman Brothers) اما انتخاب وجود داشت چرا که او از خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») بسیار کوچک تر بود. در واقع انتقام بقیه نیز از او گرفته شد و با تمام آزادی عملی رفتار شد که در موارد دیگر وجود نداشت. اصلا نمی بایست چنین موقعیت مناسبی از دست برود. با این همه علی رغم « فرصت » خوبی که خلاص شدن از دست لهمن برادرز (Lehman Brothers) به وجود آورده بود تا خطر حباب مالی کوچک آن منتفی شود، لازم بود بار مالی این عمل قبل از « نابود ی» حباب با دقت ارزیابی گردد. با توجه به وزن و میزان ارتباطات مالی با دیگر بانکها، آیا نبود لهمن برادرز (Lehman Brothers) نمی توانست باعث پدیداری یک « خطر سیستمیک » شود ؟
بحثی ندارد که میزان تعهدات لهمن برادرز (Lehman Brothers) در مورد اوراق قرضه مشتقه بسیار کمتر از Bear Streams بوده است : ٢٩ میلیارد دلار در مقابل ١٣٤٠٠ میلیارد دلار (٣). اما لهمن برادرز (Lehman Brothers) با ٦١٣ میلیارد دلار بدهکاری از شرکت ووردکام (WorldCom) پیشی گرفته و به بزرگ ترین ورشکستگی تاریخ آمریکا تبدیل می شود. البته درست است که در مقام مقایسه بدهکارها، وضعیت یکی نیست چرا که لهمن برادرز (Lehman Brothers) دارای دارایی است و دقیقا تلاش بر این است که در روند بررسی ورشکسته اعلام شدنش بخشی از آنها به نقدینگی تبدیل شوند.
اما در واقع ارزش این دارایی ها به چه میزان است ؟ و همه مسئله در همین جاست. حداقل ٨٥ میلیارد دلار اوراق بورسی بی ارزش (از جمله ٥٠ میلیارد دلار اوراق ساب پرایم) وجود دارد که طبق طرحی که در آخر هفته ١٢ تا ١٤ سپتامبر تحت بررسی بود، می بایست آنها را در بخش bad bank دسته بندی کرد و به کناری گذاشت. وقتی حرف از ٨٥ میلیارد دلار زده می شود این ارزش کنونی آنهاست و معلوم نیست در درازمدت بتوان آنها را به همین مقدار نقد نمود. حتی اگر آنچنان که مقامات دولتی آمریکا در نظر دارند، آنها را به صورتی منظم و بخش به بخش در طی چند ماه به فروش برسانند تا از سقوط ناگهانی ارزش شان جلوگیری شود.
با وجود این، سقوط قیمت ها جدی است و فقط شامل لهمن برادرز (Lehman Brothers) نمی شود. چرا که شیوه حسابداری « بازار به بازار » (market-to-market) یعنی محاسبه دارایی ها به بهای ارزش آنها در بازار روز، باعث می شود که تمام نهادهای دیگر مالی نیز مجبور شوند به نوبه خود اوراقشان را با بهای آنها در « حراجی » که برادرز (Lehman Brothers) براه می اندازد مجددا ارزیابی نمایند. همان اوراقی که آینده شان از هم اکنون معلوم است و به احتمال زیاد کاهش ارزش بازهم بیشتری را متحمل می شوند.
البته تنها تهدید فقط کاهش ارزش دوجانبه اوراق نیست... بلکه به آن خطر اوراق مالی ای نیز اضافه می شود که لهمن برادرز (Lehman Brothers) پشتوانه و اعتبار آنها بوده و امروز کسی پاسخگوی آن نیست. و بالاخره باید از خطر CDS ها نام برد، یعنی محصولات مالی ای که ضرر احتمالی اوراق مالی را بیمه می کنند. اگر بیمه شده ای وجود داشته باشد در آن سوی زنجیره حتما کسی که او را بیمه کرده نیز وجود دارد. اعلام ورشکستگی لهمن برادرز (Lehman Brothers) باعث فعال شدن عملیات CDS ای می شود که برای بیمه کردن اوراق لهمن برادرز (Lehman Brothers) خریده شده بودند. پوشش ضررها خود ارقامی نجومی هستند. امری که بسیار ناراحت کننده است چرا که مکانیسم CDS که بر روی کاغذ بسیار عالی است عملا یکی از پر شبهه ترین هاست و بازار CDS ها دارای شکنندگی بسیار می باشد و هربار که به طور ناگهانی به آن مراجعه می شود، زمین لرزه پدید می آورد. متاسفانه در زمان ورشکستگی لهمن برادرز (Lehman Brothers) تازه ملی کردن Fannie Mae و Freddie Mac پایان یافته بود که بسیاری می پنداشتند به تنهایی برای بازار CDS ها خطری جدی است.
خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») درست به دلیل این تهدیدات می خواستند خود را از زیر بار نجات لهمن برادرز (Lehman Brothers) کنار کشند و بانک داران بورسی را « قانع » کنند که به جای آنها این کار را انجام دهند. هرچه باشد نفع خود آنها نیز در نجات لهمن برادرز (Lehman Brothers) بود. اما این تلاش بی فایده و هیچ طرحی با شرکت بخش خصوصی از آخر هفته های پرآشوب بیرون نیامد. چرا که وال استریت مجموعه ای از منافع گروه های مختلف است که گاه در تقابل با یکدیگرند. طرح بازخریدی که شکست آن لهمن برادرز (Lehman Brothers) را مجبور به اعلام ورشکستگی کرد پیش بینی می نمود که « بخش خوب بانک » توسط Barclays و Bank of America (که در نهایت به سراغ مریل لینج رفت) خریداری شود و « بخش بد بانک » توسط یک مجموعه از بانکهای فعال در با زار بورس.
بازی پوکری عظیم
اما در « با زار» بورس، آنهایی که امکان خرید « بهترین بخش ها » را ندارند همان هایی هستند که اغلب ازشان خواسته می شود که « بدترین بخش ها » را خریداری کنند. آنها هیچ فایده ای در چنین علمیات مالی سنگینی نمی بینند که فقط موجب می شود که دو بانک خوش شانس با بهترین جواهرات تاج سلطنتی کنار بروند و تمام خرابه های قصر را به آنها بسپرند.
در واقع آخر هفته ١٢ تا ١٤ سپتامبر چیزی جز یک بازی پوکر عظیم نبود، بین خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») از یک سو که می خواست نشان دهد که به هیچ وجه دخالت نمی کند و وال استریت که به اشتباه این رفتار را همچون استراتژی ای برای افزایش فشار به بانک های خصوصی برای دخالت بیشتر و تشدید درگیری در میان آنها ارزیابی می کرد. اما بانک های خصوصی ترکیبی هستند از فرصت طلب ها و آنهایی که مجبور به سرمایه گذاری اند و این گروه دوم که به هیچ وجه میل ندارند که به اولی ها لطف کنند وبه خوبی می دانند که نفع شان در ادامه بقا لهمن برادرز (Lehman Brothers) است. در یک سخن تمام شرایط آماده بود که احتمال به وجود آمدن یک طرح نجات را کم سازد.
خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») دروغ نمی گفتند و در نهایت گذاشتند تا لهمن برادرز (Lehman Brothers) ورشکست شود. آنها دیگر « سوسیالیست » نبودند. امری که تنها فقط دو روز طول کشید و آن ها در آن زمان از آن بی خبر بودند و دلشان می خواست عمیقا به آن باور داشته باشند. در طول تمام هفته آنها توسط طرفدارانشان تشویق شده بودند. هرچند گاهی نیز انتقاداتی در مورد راه حل های عجیبی که پیش از این انتخاب کرده بودند به آنها می شد. سرمقاله نویس فایننشیال تایمز با رضایت کامل در مورد آنها می نویسد : « زمان آن فرا رسیده که مقامات دولتی خود را کنار بکشند، آن چه تا کنون انجام شده می بایست کافی بوده باشد ». (٤) اما این خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») نیستند که تصمیم می گیرند که « آنچه تا کنون انجام شده » کافی بوده یا نه، بلکه « شرایط » است ! در حالی که نه تنها « شرایط » هنوز در مورد لهمن برادرز (Lehman Brothers) تهدیدات واقعی اش را نشان نداده بلکه حساب های صندوق فدرال نیز که سوسیالیسم اش را موقتا ترک کرده ، معلوم نبود درست از آب درآید. چرا که در پشت صحنه شرایط بحرانی دیگری در حال بروز بود که می توانست توبه او را همچون وداع گروه « هم آوازان » بازگشت پذیر و تکراری کند.
اولین آنها ٤٨ ساعت بعد بروز کرد و آن هم با چه افتضاحی. مورد AIG ارزش مطالعاتی دارد. تمام حماقت های سرمایه مالی معاصر در آن تمرکز یافته و نمایش دیدنی را پدید آورده است. از آنرو که فعالیت ساده بیمه کافی نبود، AIG یک شاخه برای سرمایه گذاری در « محصولات مالی » به وجود آورده و خود را در بخش بازار بیمه CDS به شدت درگیر نموده بود. و بدین ترتیب AIG در این شرایط فروپاشی مالی در مقابل تعهدی به میزان ٤٤١ میلیارد دلار بیمه اوراق مالی قرار گرفته که ٨. ٥٧ میلیارد آن مربوط به ساب پرایم است (٥). لازم به اشاره نیست که ضررهای آن بسیار سنگین اند : ١٨ میلیارد در نه ماه گذشته و در سه ماه جاری نیز وضع بسیار عالی خواهد بود ! چون با CDS های فعال شده و کاهش ارزش اوراق اش، ورشکستگی لهمن برادرز (Lehman Brothers) می تواند ضررهای AIG را به ٣٠ میلیارد دلار برساند که ٦٠٠ میلیون دلار آن نیز مربوط به کاهش ارزش سهام Fannie Mae و Freddie Mac پس از ملی شدنشان است.
هر دم از این باغ بری می رسد. در چنین شرایطی آژانس های ارزش گذاری بر سهام نیز برای پاک کردن سابقه بد خود، تواب شده و هرچه بیشتر ارزش سهام AIG را کم تر ارزیابی می کنند. نتیجه این امر آن است که AIG در مقابل مسئله تامین « حداقل اعتبار لازم » قرار می گیرد، چرا که به مثابه یک شرکت باید ضررهای ناشی از CDS ها را پوشش دهد. اما چگونه AIG می تواند با فوریت ١٠ تا ١٣ میلیارد دلار ضروری برای « حداقل اعتبار لازم » را فراهم نماید آن هم وقتی خود در حال غرق شدن است ؟
به مدت یک روز خزانه فدرال که هنوز در مستی « غیر سوسیالیست » شدنش بود، با توجه به شدت وقایع در حال پیدایش ، تصور کرد بتواند با هدایت یک وام اشتراکی با بخش خصوصی که در آن Sachs و JPMorgan نیز دخالت داشته باشند، ٧٥ میلیارد دلار به AIG تزریق کند.
فقط او فراموش کرده بود که درست روز پیش از آن طرحی برای جمع آوری ٧٠ میلیارد دلار لازم برای فورش « منظم و بخش به بخش » دارایی های لهمن برادرز (Lehman Brothers) به شکست انجامیده بود. ناممکن بودن حمایت بخش خصوصی کاملا قابل پیش بینی بود و ضرورت دخالت بخش دولتی غیرقابل احتراز. شکل افراطی این دخالت دولتی نیز به همان میزان دیگر وقایع شگفتی آور است. دولت ٩.٧٩ درصد سهام AIG را توسط یک وام موقت ٨٥ میلیاردی از آن خود می کند.
هوگو چاوز، مترسکی لیبرال
علی رغم کوتاهی اش، بیانیه صندوق فدرال در ١٦ سپتامبر سرگیجه آور است. آیا وام غیرعادی صندوق فدرال به یک موسسه غیربانکی سابقه تاریخی داشته است ؟ در اینجاست که عمق توافقی هویدا می شود که بحران از حلقوم صندوق فدرال بیرون کشیده. در مارس گذشته برای اولین بار از سال ١٩٢٩ به این طرف، صندوق فدرال تصمیم گرفت که بانک های سرمایه گذاری را نیز تحت پوشش قرار دهد. تا این زمان تنها بانک های پس انداز پذیرفته می شدند. و حالا یک شرکت بیمه نیز وارد بازی می شود.
اما ادامه جریانات بازهم بیشتر شگفتی آور است. از یک سو صندوق فدرال و خزانه آمریکا همچون ارگانی واحد و یگانه برای وام دادن عمل می کنند. از سوی دیگر ٧٩.٩ درصد سهام AIG متعلق به خزانه داری فدرال، برای این وام به « گرو » گذاشته می شود. اما از کی تا حالا وام در مقابل بخشی از سرمایه داده می شود ؟ مسئله باز پرداخت وام امری اساسی است و تمام دارایی های AIG پشتوانه آنند و نرخ بهره وام به ویژه طوری تنظیم شده که به باز پرداخت سرعت بخشد. روزی که این وام به سر رسد صندوق فدرال دیگر ٧٩.٩ درصد سهام را در اختیار نخواهد داشت. در نتیجه در اینجا صندوق فدرال کنترل خود را بدون هیچ عوضی واگذار کرده است : یعنی نوعی بی اعتباری مالکیت ؟ برای بازگشت به سوسیالیسم چه راهی از این بهتر و سرراست تر از این ! نیویورک تایمز گزارش داد که آقایان هانری پولسون(Henry Paulson) و بن برنانک (Ben Bernake) در شب ١٦ سپتامبر هنگام معرفی طرح شان ، حالتی بسیار« غمگین و تلخ » داشتند.
البته قابل فهم است. هوگو چاوز در مقایسه با آنها یک مترسک لیبرال خودفروخته به سرمایه داری بزرگ به حساب می آید. او وقتی ملی می کند پول آن را می پردازد. در حالی که آکروباسی شدیدا سوسیالیستی این دو انقلابی چپ تازه آغاز گشته است. چرا که هنوز درگیری در مورد نقدینگی شروع نشده، مسئله ای که صندوق فدرال در مقابل آن کاملا مسلح است.
حال دیگر یک بحران اعتبار عمومی، تمام بخش های مالی را دربر خواهد گرفت چراکه ضررهای عظیم، عمیقا به بنیان سرمایه های سالم نیزصدمه زده اند. تب شدید جذب سرمایه از ماه مارس همه را بیمار کرده است، از لهمن برادرز (Lehman Brothers) تا Bear Streams با گذار از Fannie Mae و Freddie Mac، ریشه تمام لحظات خطرناک در این شک نهفته بود که آیا این بانک ها توان جذب مجدد سرمایه را خواهند داشت (٦). اما برای « جذب سرمایه » باید که « سرمایه گذاری » نیز وجود داشته باشد ! درحالی که بسیاری دیگر چنین امکاناتی را ندراند، بانک های به اصطلاح « هم بسته » خود در تلاشند همان سرمایه اندکی را که دارند حفظ کنند. صندوق های دولتی خارجی (٧) هم که روی آنها کمی زیادی حساب باز شده بود توهمات به شکست خورده شان را مزه مزه می کنند : وارد شدن نمایشی آن ها در ماه مارس گذشته به صحنه بر روی این فرض استوار بود که قیمت ساختمان در دارایی شرکت ها به پائین ترین سطح رسیده، در حالی که می دانیم از آن زمان تا کنون کاهش بازهم بیشتر ارزش ساختمان به آنها آموخته که باردیگر چشم هایشان را بهترباز کنند. تنها دولت باقی می ماند... تنها کسی که می تواند « کاری » را انجام دهد که دیگران عاجز از انجام آنند.
بدین ترتیب رنج های رفقا « کارل » برنانک و « ولادیمیر ایلیچ » پولسون هنوز پایان نیافته است. کلاه پارتیزانی با ستاره سرخ همانقدر به آنها می آید که بند شلوار به خوک. با این فرق که این دو فهمیده اند که برعکس دیوانگان لیبرال خشمگینی که فریاد می زنند « بگذارید ورشکست شوند ، این امر اخلاقی است و به نفع همگان»، مجبورند تا زمانی که لازم باشد این نیم کلاه پارتیزانی را برسر نگه دارند. تنها یک توضیح برای چنین اجباری وجود دارد و تناقض شیرین شرایط در آن است که از دهان یکی از روسای Goldman Sachs بیرون آمده : « سرمایه مالی لیبرالی شده، دارای شکنندگی ساختاری انفجاری است. » امری که خود او قادر به از بین بردنش نیست. در یک کلام همان « راه حل های بازار » معروف که بیانیه اتحادیه اروپا در ٢٩ ژانویه به آن اشاره می کرد !
تنها دولت با حرکتی که نشان از حاکمیت ملی دارد و کاملا خارج از کادر قوانین مدنی است می تواند آن چه به تصور نمی آید را انجام می دهد. ملی کردن با پرداختی موکول به آینده، عهده دار شدن تمام قروض و از جمله سهامی که به وی تعلق ندارند. تنها دولت است که با انجام چنین کاری می تواند «رشد» رو به افزون فروپاشی ای را متوقف سازد که مکانیسم های مقدس بازار آن را تغذیه می کنند. این چنین است که باید یا کلاه پارتیزانی با ستاره قرمز را به سر گذاشت و یا منتظر آخر زمان (آپوکالیپس) شد.
اما به نظر می آید که چاره ای جز کلاه پارتیزانی نیست چرا که در این صبح خجسته که روبروی چشمان ما قرار دارد هنوز کاروان ساب پرایم ها پایان نیافته نوبت به وام های Alt-A رسیده است. وام های Alt-A که بین وام های عادی و ساب پرایم قرار دارند، بر روی داشتن اطلاعات دقیق از وام گیرنده بنا شده اما می پذیرند که در مواردی این اطلاعات کامل نبوده و یا حتی دارای « اشتباه » باشند. براساس بررسی Bloomberg تقریبا در تمام پرونده های وام Alt-A که توسط واسطه ها برای بانک ها تهیه می شوند، لااقل ٥ درصد درآمد افراد بیشتر برآورد شده اند. در بیش از ٥٠ درصد پرونده ها درآمد افراد ٥٠ درصد اضافه برآورد شده !
وام های Alt-A به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. وام هایی با ویژگی ARM (Option Adjustable Rate Mortgage) که مشخصه شان این است که به وام گیرنده چندین انتخاب در مورد زمان پرداخت وام می دهند. یکی از آنها که بسیار دلفریب است، حتی پیشنهاد می کندکه نه تنها سال های اول اصل وام پرداخت نشود بلکه بهره وام نیز به طور کامل پرداخت نشود و بدین ترتیب نرخ بهره موقتی در حدود ١ درصد را پیشنهاد می کند که سخت می توان در مقابل آن مقاومت نمود.
طبیعی است که چنین پیشنهاداتی پرداخت را به سال های بعد موکول می کنند و Reset (یعنی بازبینی نرخ بهره) در آن زمان بسیار دردناک می شود. کسی که یک وام با ویژگی ARM گرفته یک دفعه درمی یابد که قسط هایش ٦٣ درصد افزایش یافته اند. آژانس های مالی Bloomberg تعداد وام های Alt-A را که در ژانویه ٢٠٠٦ گرفته شده اند و اکنون لااقل ٢ ماه تاخیر پرداخت دارند، ١٦ درصد کل وام ها ارزیابی می کنند. این تاخیر پرداخت سال آینده شتاب گرفته و تا سال ٢٠١١ ادامه خواهد داشت چرا که زمان آغاز Reset حدود سه تا پنج سال است. یک نکته کوچک قابل توجه دیگر : تا کنون حدود ٨٥٥ میلیارد دلار ساب پرایم وجود داشت باید به آنها ١٠٠٠ میلیارد دلار Alt-A را هم افزود. Fannie Mae حدود ٣٤٠ میلیارد دلار Alt-A را یا خریده و یا پوشش پشتوانه ای داده بود. Wachovia ١٢٢ میلیارد دلار Alt-A دارد. Countrywide که توسط Bank of America، همان نجات دهنده Merrill Lynch، از ورشکستگی نجات یافت، ٢٧ میلیارد Alt-A دارد. WaMu (Washington Mutual) ٥٣ میلیارد دلار از آنها را دارد که Reset ١٣ درصد از آنها سال آینده است. درست به همین دلیل بود که WaMu مشاهده کرد که رده اش نزد Standard & Poor’s به بدترین سطح یعنی Junkbond رسید. WaMu یک صندوق پس انداز دولتی است. با فوریت و به قیمتی بسیار پایین این صندوق به تازگی به JPMorgan فروخته شد. از طرف دیگر Money Market funds، یعنی اوراق بهادار بورس که تاکنون مانند پول در حساب بانکی نقد و مطمئن به حساب می آمدند، با تقاضای بی سابقه ای برای نقد کردنشان مواجه شده اند چرا که بسیار از مشتری ها می بینند که با ورشکستگی لهمن برادرز (Lehman Brothers) ارزش این اوراق کم می شود، چرا که سرمایه این اوراق به طور وسیع در لهمن برادرز (Lehman Brothers) داخل شده بودند : فقط همین برای تکمیل تابلو کم بود...
دگم های عزیزی که راهی زباله دان می شوند
حتی اگر سناریو های فاجعه بار را که احتمال وقوعشان کم نیست به کنار بگذاریم، نیاز به سرمایه گذاری مجدد بانکی در شرایط ناروشنی عدم پرداخت ها، آنچنان با اهمیت و عمومی است که دولت که نه تنها قرض دهنده پول بلکه سهام دار و « سرمایه گذار مجدد » نیز شده در مقابل آنچنان وظایف مالی ای قرار می گیرد که نمی توان به آن با ابزارهای کلاسیک پاسخ داد. دولت فدرال به زودی با به کارگیری warrants (٨) و انتقال سهام صاحب AIG خواهد شد. پس از ٢٠٠ میلیارد دلاری که در عملی مشابه برای Fannie Mae و Freddie Mac پرداخت خواهد شد نوبت ٧٠٠ میلیارد دلار می رسد که از ١٩ سپتامبر تعهد آن داده شد و برای خرید تعهدات بانکی « مسموم » می بایست به کار گرفته شود.
Standard & Poor’s هزینه مجموعه این عملیات را حدود ١٠ درصد تولید ناخالص ملی ارزیابی کرده است ! صرف نظر ازاین که این هزینه صرف « سرمایه گذاری مجدد » از هرنوع اش شده باشد و یا برای به وجود آوردن موسسه ای مالی با حقوق محدود برای سبک کردن بار سرمایه مالی خصوصی از اوراق ناسالم به کار گرفته شده باشد، به هر حال مشکل بر سر جای خود باقی می ماند. آیا باید ١٠ درصد تولید ناخالص ملی را از جیب مردم درآورد و بدین ترتیب رشد اقتصادی را فلج کرد ؟ و یا اینکه برعکس بدهکاری دولتی را هرچه سنگین تر نمود و بدین ترتیب اوراق قرضه خزانه و دلار را بی اعتبار نمود و بحران مالی خصوصی را به بحران مالی دولتی تبدیل نمود و آن را به بحران پولی کنونی افزود ؟
به هر حال زین پس فقط راه حال های بد وجود دارند لااقل از نقطه نظر هماهنگ بودنشان با متون مقدس نئولیبرالی. به همین دلیل هم دو دوست کلاه پارتیزانی به سر تا آنجایی که لازم باشد پیش می روند و هر کار ضروری را انجام می دهند. به همین دلیل دگم هایی که تمام تازه نئولیبرال ها به صورتی احمقانه شیفته شان بودند راهی زباله دان می شود. مقاله را با پیش بینی هایی در مورد مسائل پولی، کنترل بهای تبدیل و ارتباطات مختلف پایان بریم که اگر وضعیت خراب شود به هیچ صورتی نمی توان عوارض آن را ارزیابی نمود. تاریخ از راه های عجیبی به پیش می رود. چشم هایمان را خوب باز کنیم، ما وارد سرزمین های ناشناخته شده ایم.
پاورقی ها
١) این اصل شماره ١ در متن زیر است. « Quatre principes et neuf propositions pour en finir avec les crises financières », La nouvelle pompe à phynance, blog du Monde Diplomatique : www.monde-diplomatique.fr/۲۰۰۷/۰۹/LORDON/۱۵۱۶۵
٢) این رقم ثابت نیست چرا که عملیات خرید–پرداخت، توسط عملیات فروش – دریافت جبران می شوند.
٣) Office of the Comptroller of the Currency, New York, ٣۰ septembre ۲۰۰۷.
٤) « Decisive inaction », Financial Times, ۱۱ septembre ۲۰۰٨.
٥) نوعی از وام مسکن برای خانواده هایی که امکان پرداخت شان ناروشن و حتی شناخته نشده برای سیستم بانکی است.
٦) ماجرای لهمن برادرز (Lehman Brothers) با اعلام شکست مذاکرات با بانک کره ای KDB برای شرک در سرمایه آن آغاز شد.
٧) مقاله تاراجگر، منجی یا ساده لوح ، لوموند دیپلماتیک مه ٢٠٠٨ ir.mondediplo.com
٨) warrants حقوق ویژه برای خرید سهام است.
منبع: لوموند دیپلماتیک فارسی
نویسنده ی مقاله محقق در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه است
|