هنوز قشرهای اجتماعی ما به طبقات اجتماعی تبدیل نشده اند
تاج زاده: پیشنهاد تخصیص سهمیه به احزاب در مجلس
اگر مجلس تصویب کند که ۱۰درصد نمایندگان مجلس را با رای مردم در اختیار نامزدهای پیشنهادی احزاب بگذارند یعنی مثلاً در تهران مردم به جای ۳۰ نفر به ۲۷ نفر رای دهند و به جای آن سه نفر به یک حزبی که علاقه دارند، رای دهند بعد در سطح کشور می بینید یک حزب ۲۰درصد، دیگری ۱۵درصد و... از آرای مردم را کسب کرده است. اکنون می توان این ۱۰ درصد را (۲۹ نفر از ۲۹۰ نفر) براساس آرای کسب شده بین احزاب تقسیم کرد یعنی حزبی که ۳۰ درصد رای آورده، می تواند ۳/. این ۲۹ نماینده یعنی هشت نفر از قوی ترین کادرهایش را به مجلس بفرستد. در واقع دبیران کل و قوی ترین نیروهای یک حزب وارد مجلس می شوند. همین امر باعث می شود احزاب تقویت و بسیاری تشویق شوند که فعالیت خود را در یک حزب دنبال کنند
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ آبان ۱٣٨۷ -
۲۷ اکتبر ۲۰۰٨
همیشه انتخابات در ایران با چالش ها و موانعی مواجه بوده است که بیش از آنکه ناشی از رفتارهای سیستماتیک و تصمیم گیری های حزبی باشد از نظرات شخصی و گروه های بی هویت سیاسی نشات گرفته است.در واقع یکصد سال از مشروطه می گذرد اما ایرانیان هنوز نه تنها با رفتار حزبی خو نگرفته اند بلکه از آن دوری می کنند و متاسفانه دوری از فعالیت حزبی علاوه بر اینکه دامن توده مردم را گرفته، بسیاری از نخبگان و حتی دانشگاهیان ایرانی بزرگ ترین افتخارشان این است که افراد مستقلی هستند و به هیچ حزبی وابستگی ندارند،طی سه سال گذشته با اینکه یک گروه با رفتار سیاسی اما بدون پرچم مشخص وارد گود مدیریت کشور شده و نظرات شخصی و غیرکارشناسی آنها وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را با دشواری های زیادی مواجه کرده است اما همچنان نگاه حزبی در جامعه طرد می شود و فرهنگ مدیریت حزبی در جامعه جا نیفتاده است.به نظر برخی کارشناسان یکی از دلایل پیش بینی ناپذیر بودن انتخابات در ایران نیز همین ویژگی غیرحزبی است که هر چند در کوتاه مدت ضربه های جبران ناپذیری به ما وارد کرده اما در بلند مدت شرایط را به مراتب برای فضای سیاسی کشور سخت تر خواهد کرد.در واقع بررسی ویژگی های انتخاباتی در ایران، بهانه ای شد تا با سیدمصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به قول خودش از فولکس به اتوبوس تبدیل شده اند به گفت وگو بنشینیم و از تجربه های وی که زمانی سرپرست وزارت کشور در دولت اصلاحات بود و معاونت امنیتی- سیاسی را برعهده داشت استفاده کنیم.
---
سرمایه: شما به عنوان فردی که در دوران اصلاحات به عنوان معاون وزیر کشور از نزدیک درگیر برگزاری انتخابات بودید پیش بینی ناپذیری انتخابات را در ایران قبول دارید؟ اگر قبول دارید دلایل آن را چه می دانید؟صریح می گویم، این پیش بینی ناپذیری به رفتار جامعه شناختی مردم باز می گردد یا رفتار برگزارکنندگان انتخابات؟
تاج زاده: واقعیت این است که انتخابات، میراث انقلاب مشروطه است اما در دوره پهلوی روح آن انقلاب را که مشروط کردن قدرت و تامین حقوق ملت بود کشتند و از پارلمان یک جسم بی روح باقی ماند به همین دلیل مبارزان سیاسی در آن دوره، انتخابات را نمایشی می خواندند و شرکت در آن را بی معنی تلقی می کردند قرار بود انقلاب اسلامی با این سنت سیئه مقابله کند و اجازه دهد مردم آنچه را می پسندند با رای خودشان اعلام و حاکم کنند.در هر حال تا زمانی که انتخابات آزاد برگزار نشود نمی توان پایگاه مردمی گرایش های متفاوت سیاسی را تحلیل کرد و نمی توان گفت که هر گرایش فکری- سیاسی، چند درصد مردم را نمایندگی می کند براساس آن در هر انتخاباتی صعود یا نزول آن گرایش را مورد نقد و بررسی قرار داد. نکته دوم به مردم و رفتار آنها مربوط می شود. مردم ایران کمتر حزبی رفتار می کنند. در واقع ایران، سیاسی ترین و در عین حال غیر حزبی ترین جامعه جهانی است به علاوه نهادهای مدنی ما ضعیف اند.مثلاً اتحادیه بزرگ کارگری یا دانشجویی نداریم. به همین دلیل پیش بینی رفتار مردم دشوار است. از سوی دیگر، هنوز قشرهای اجتماعی ما به طبقات اجتماعی تبدیل نشده اند یعنی دارای ایدئولوژی هویت، رهبری، شعار رسانه، مطالبات و حزب واحدی نیستند تا در هر انتخاباتی از طریق رفتار این تشکل ها بتوان رفتار مردم را پیش بینی کرد. در واقع علت اینکه بسیاری معتقدند جامعه ما پیش بینی ناپذیر است این است که مردم از طریق طبقات اجتماعی، احزاب و نهادهای مردمی رفتار نمی کنند.
سرمایه: پیش بینی پذیر بودن بهتر است یا پیش بینی ناپذیر بودن؟
تاج زاده: هر چقدر جامعه ای پیش بینی پذیرتر باشد، معنایش این است که آن جامعه از ثبات سیاسی بیشتری برخوردار است و فراز و نشیب سیاسی کمتری دارد. پیش بینی پذیر بودن به معنای رفتار ثابت همه شهروندان نیست، به طور مثال بخشی از مردم آمریکا یک دوره به نامزد جمهوریخواهان رای می دهند و دور دیگر به نامزد دموکرات ها یا در انگلستان حزب کارگر یا محافظه کار به تناوب رای اکثریت مردم را به دست می آورند و حکومت دست به دست می چرخد اما از قبل معلوم است که در دور آینده چه کسی رای می آورد. بنابراین پیش بینی پذیر بودن به معنای رفتار ثابت همه شهروندان محسوب نمی شود منتها چون انتخابات آزاد است و عملکردها به راحتی نقد می شود، می توان پیش بینی کرد که کدام جریان سیاسی روبه رشد است و جریان رو به افول. در واقع یکی از پیامدهای دموکراسی همین است، وقتی حقوق شهروندی رعایت شود و اطلاعات کم و بیش به صورت شفاف منتشر شود، کم و بیش می توان پایگاه اجتماعی جریان های سیاسی را پیش بینی کرد و اینکه اختلاف آرا چه اندازه است و مردم تحت چه شرایطی دوباره به حزب مغلوب اعتماد می کنند و به نامزد آنها رای می دهند.
سرمایه: اشاره شما به اینکه مردم ایران فعل سیاسی خود را از طریق نهادهای مدنی پیگیری نمی کنند اشاره درستی است که متاسفانه در چند سال اخیر ضربه ای که به پیکره جامعه وارد شد، به دلیل همین نقطه ضعف اجتماعی- سیاسی ما ست. با توجه به اینکه یکصد سال از مشروطه در ایران می گذرد و احزاب متعددی شکل گرفته، چرا مردم ایران از حزب گریزانند و تحزب در جامعه ما جا نیفتاد. البته برخی معتقدند دلیل آن این است که احزاب در ایران همیشه از بالا شکل گرفته ومردم را نمایندگی نکردند.به نظر شما دلیل این عدم اعتماد مردم چیست؟
تاج زاده: دلایل زیادی دارد هم از نظر فرهنگی و دینی می توان دلایلی را ذکر کرد که چرا بسیاری از شهروندان غیرحزبی عمل می کنند، هم از جهت حقوقی و قانونی عللی را برشمرد. برای مثال اعضای احزاب هیچ گونه مزیتی بر افراد غیرحزبی ندارند، به عکس، ممکن است هزینه ای که برای سیاست ورزی می پردازند، به مراتب بیش از اشخاص منفرد باشد. به نظر من مهم ترین دلیل ضعف احزاب در جامعه ما آن است که دموکراسی مستمر حاکم نبوده است، در نتیجه احزاب در مقاطعی شکل می گرفتند اما در مقطع دیگری نزول می کردند. همین امر موجب شده تشکل ها نتوانند به حیات بانشاط خود ادامه دهند و سیاست ورزی در جامعه ما شکل حرفه ای و حزبی به خود نگیرد. راه خروج از این وضعیت یک راه حل چندجانبه است مثلاً ما هیچ گاه نمی آییم زندگی یک فرد حزبی را در کتاب های درسی به تصویر بکشیم تا نوجوانان و جوانان همان طور که با زندگی یک کشاورز، کارگر یا پزشک آشنا می شوند، زندگی یک فرد حزبی را هم از نزدیک مشاهده کنند. با اینکه در رادیو و تلویزیون بنا بود احزاب به طور دائم حاضر شوند اما در میزگردها بیشتر آدم ها فارغ از وابستگی حزبی حضور دارند و حتی اصرار دارند که نگویند فلانی عضو یا دبیرکل یک حزب است، در صورتی که بهتر آن است که در میزگردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نمایندگان احزاب حاضر شوند تا مردم با افکار و مواضع آنها آشنا شوند. مشکل دیگر این است که روشنفکران و تحصیلکردگان ما فکر می کنند ورود به یک حزب، یعنی از دست دادن استقلال و توجه نمی کنند که دنیای جدید که اساس آن بر مبنای فردیت شکل گرفته و در همین دنیای جدید حزب و کار جمعی در عرصه سیاست اصالت یافته و اساساً سیاست ورزی غیرحزبی در دنیای آزاد بی معنی است چرا که نمی شود فردی سیاست ورز باشد ولی عضو هیچ حزبی نباشد، یعنی نمی تواند با هیچ جمعی کار کند پس چگونه می خواهد کشو را به صورت جمعی اداره کند.در واقع یکی از دلایل بی برنامه بودن برخی دولت ها این است که به جای اینکه احزاب وارد گود شوند، افراد انتخاب می شوند بنابراین آقای احمدی نژاد می گوید: «نفت را بر سر سفره می آورم» ولی پس از یکی، دو سال حرف خود را تکذیب می کند، در صورتی که اگر کاندیداها حزبی باشند چون حزب عمرش بیشتر از فعالیت سیاسی یک فرد است، مجبور است حرفی بزند که یک بار مصرف نباشد.تفاوت نظام حزبی با نظام غیرحزبی در یک بار مصرف نبودن و فعالیت پایدار است.برای خروج از این وضعیت یک راه حل مناسب که در کوتاه مدت محقق می شود، وجود دارد. اگر مجلس تصویب کند که ۱۰درصد نمایندگان مجلس را با رای مردم در اختیار نامزدهای پیشنهادی احزاب بگذارند یعنی مثلاً در تهران مردم به جای ٣۰ نفر به ۲۷ نفر رای دهند و به جای آن سه نفر به یک حزبی که علاقه دارند، رای دهند بعد در سطح کشور می بینید یک حزب ۲۰درصد، دیگری ۱۵درصد و... از آرای مردم را کسب کرده است. اکنون می توان این ۱۰ درصد را (۲۹ نفر از ۲۹۰ نفر) براساس آرای کسب شده بین احزاب تقسیم کرد یعنی حزبی که ٣۰ درصد رای آورده، می تواند ٣/. این ۲۹ نماینده یعنی هشت نفر از قوی ترین کادرهایش را به مجلس بفرستد. در واقع دبیران کل و قوی ترین نیروهای یک حزب وارد مجلس می شوند. همین امر باعث می شود احزاب تقویت و بسیاری تشویق شوند که فعالیت خود را در یک حزب دنبال کنند. این کار باعث می شود برخی چهره های موجه سیاسی که نمی توانند در یک شهر خاص رای بیاورند اما حزبشان می تواند در سطح ملی مثلاً ۱۰درصد آرا را کسب کند. پنج درصد آرا در یک شهر نمی تواند باعث پیروزی یک نفر شود اما ۱۰درصد آرا در سطح کشور می تواند سه نماینده به آن حزب اختصاص دهد حتی اگر حزبی سه درصد آرا را بیاورد می تواند دبیر کل خود را به مجلس بفرستد بنابراین احزاب نیز تشویق می شوند که در سطح ملی فعال شوند و سیاست از این حالت مرکز و پیرامون بودن خارج می شود و فقط در تهران و چند شهر بزرگ جاری نمی شود. پس از یک یا دو دوره ما شاهد یک تحول بزرگ در نظام حزبی و حرفه ای شدن سیاست ورزی خواهیم بود.
سرمایه: آقای تاج زاده متاسفانه روحیه ایرانیان به گونه ای است که همه می خواهند رئیس شوند. این پیشنهاد شما موجب تعدد احزاب می شود. به قول معروف رشد قارچ گونه احزاب را شاهد خواهیم بود.
تاج زاده: همین الان هم با تعدد احزاب مواجه هستیم منتها بعد از یک مدت مشخص می شود که سه، چهار تا حزب بیشترین رای را دارند. همه جای دنیا تعدد احزاب داریم.
البته در برخی نظام ها مانند فرانسه و ایتالیا چهار، پنج حزب حرف اول را می زنند و در انگلیس و آمریکا دو حزب قوی ترند. در انگلیس و آمریکا نیز احزاب دیگری وجود دارند ولی چون رای اکثریت را کسب نمی کنند، مطرح نیستند. البته راهکاری وجود دارد برای جلوگیری از تعدد احزاب، آن هم اینکه اگر هر حزبی زیر مثلاً پنج درصد رای آورد، نماینده ای به آن حزب تعلق نمی گیرد. همین امر موجب می شود ائتلاف احزاب زیاد شود و چند حزب قوی شکل گیرد. در هر حال برای تحقق جامعه حزبی باید مجموعه عواملی در کنار هم باشند. فقط این پیشنهاد کمک کننده نیست بلکه باید یارانه احزاب قطع نشود و حق داشتن رسانه و حق حضور در رادیو و تلویزیون را داشته باشند و کتاب های درسی در این راستا مطالبی طرح کنند یعنی مجموعه ای از عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی می تواند حزب را در جامعه نهادینه کند.
سرمایه: اتفاقاً یکی از انتقادات من به دولت اصلاحات نه به عنوان یک خبرنگار بلکه به عنوان یک فعال حزبی، این بود که اصلاح طلبان با دادن یارانه، احزاب را دولتی می کنند.
تاج زاده: مگر الان مطبوعات که یارانه می گیرند، دولتی شده اند؟
سرمایه: به هر حال خودسانسوری در مطبوعات زیاد شده.
تاج زاده: خودسانسوری به علت یارانه نیست به خاطر ترس از توقیف است. ما حاضریم روزنامه ای منتشر کنیم که خودکفا باشد و از دولت یارانه نخواهیم فقط مجوز انتشار به ما بدهند.
سرمایه: همین، من می گویم چرا دولت به احزاب بودجه بدهد.احزاب باید فعالیت اقتصادی کنند و با پول آن به فعالیت سیاسی بپردازند، این باعث می شود وقتی هم به قدرت سیاسی رسیدند، تبدیل به مافیای اقتصادی نشوند.
تاج زاده: اگر اجازه دهند به کسانی که می خواهند مالیات دهند یک صدم مالیات شان را به احزاب دهند، احزاب قوی می شوند. سوال این است که آیا می خواهند حزب شکل گیرد یا نمی خواهند؟ برای مثال مشکل ما این است که حزب قانونی هستیم ولی مجوز روزنامه به ما نمی دهند یا آنقدر به ما فشار می آورند که مجبور می شویم کنگره حزب را در مسجد برگزار کنیم.
سرمایه: قبول، اما واقعاً مشکلات احزاب ما فقط بیرونی است؟ به نظر من بزرگ ترین مشکل احزاب ایرانی این است که آنها حتی یک مانیفست ساده هم ندارند که مردم حداقل با دیدگاه سیاسی و اقتصادی آنها آشنا شوند. این مشکل در احزاب مطرح مانند کارگزاران، مشارکت و سازمان مجاهدین دیده می شود چه برسد به احزاب کوچک تر. اصلاً برنامه مدون ندارید، مگر چند درصد مردم آقای تاج زاده یا نبوی و... را می شناسند. اصلاً شناخت این افراد به چه درد مردم می خورد؟ مردم برنامه مدونی از احزاب نمی بینند.
تاج زاده: احزاب در جامعه ما برای بقا تلاش می کنند. برنامه برای زمانی است که حزب در دوره تثبیت شده قرار دارد و برای نحوه اداره کشور فکر می کند و برنامه می ریزد اما الان که ما با هم صحبت می کنیم چند نفر از اعضای ما محکوم به زندان (تعلیقی) شده اند. بخشی از فکر و ذکر، معطوف به این است که چطور این کرکره را بالا نگه داریم.در کشورهای دیگر احزاب زمانی به فکر برنامه ریزی افتادند که حقوق شهروندی شان تامین شد به همین علت می دانند برای شرکت در یک انتخابات آزاد باید برنامه مشخصی ارائه دهند و پس از رسیدن به قدرت هم برای بقا باید عملکرد شفافی داشته باشند. در حالی که امروز تمام فکر و ذکر ما این است که هنگام انتخابات که به بهار احزاب معروف است، چه کار کنیم تا کاندیدای ما ردصلاحیت نشود، پس باید به فکر سلامت انتخابات باشیم.همچنین با تخریب تریبون های رسمی چگونه مواجه شویم در حالی که حتی یک روزنامه نداریم. حتی اگر نامزد ما انتخاب شد چه کنیم تا انتخابات آن حوزه باطل نشود، تازه وقتی به مجلس می رویم اگر اقلیت باشیم که کسی گوش به حرف ما نمی دهد، اگر اکثریت باشیم چه کنیم طرح ها و برنامه های ما توسط شورای نگهبان رد نشود یا پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با کارشکنی مواجه نشویم.بنابراین نامزد ما باید کسی باشد که بتواند از هفت خوان انتخابات عبور کند. با وجود این در دوران اصلاحات ما وقتی از هفت خوان عبور کردیم، علاوه بر برنامه چهارم پنج ساله، سند چشم انداز بیست ساله را برای پیشرفت کشور تدوین کردیم که امروز محافظه کاران هم از آن تعریف می کنند.اتفاقاîً یکی از انتقادات، این است که می گوییم شماها که اهل برنامه ریزی نیستید حداقل این برنامه چشم انداز را به طور کامل و درست اجرا کنید. بعضی اساتید اقتصادی که به دولت انتقاد کردند و نامه نوشتند، می گفتند ما اگر بتوانیم به آقای احمدی نژاد ثابت کنیم که اقتصاد علم است و قوانین خاص خودش را دارد، بزرگ ترین پیروزی را به دست آورده ایم اما آقای احمدی نژاد در سخنرانی اش می گوید : «ما در بند فرمول نیستیم، ما با مردم ارتباط داریم.» گویی کشورهای توسعه یافته یکی یکی رفتند سراغ شهروندان و مشکلات مردم را رودررو حل کردند. خوشبختانه پس از سه سال دولت پذیرفته بین تورم و نقدینگی ارتباطی برقرار است البته هنوز اصرار به توزیع پول نقد دارد،ببینید ما در کشوری هستیم که آقای احمدی نژاد معتقد بود قطعنامه شورای امنیت کاغذ پاره ای بیش نیست و در اقتصاد ما اثر نمی گذارد اما پس از اینکه تاثیر خودش را بر اقتصاد گذاشت، ایشان در سخنرانی اش گفت که آنها می خواستند تورم ۷۰درصدی را به ما تحمیل کنند که ما نگذاشتیم. خب آقای احمدی نژاد، فرض کنیم این حرف شما صحیح است. شما با این تورم ۷۰درصدی می خواستید جمعیت ایران را به ۱۲۰ میلیون نفر برسانید که می گفتید این توطئه غربی هاست که نمی گذارند جمعیت مسلمین افزایش یابد. حرف من این است که برنامه برای کشوری است که بدیهیات در آن انکار نشود. در آن جوامع حقوق بشر از بدیهیات پذیرفته شده است، به همین علت احزاب بر سر برنامه های خود رقابت می کنند.
سرمایه: آقای تاج زاده، دغدغه های شما دغدغه های جدیدی نیست، سال هاست که این مباحث مطرح می شود، چه احمدی نژاد باشد یا نباشد. اما به نظر من این نقاط ضعف موجب نمی شود احزاب دست به سینه نظاره گر تحولات باشند. به نظر شما به عنوان یک فعال حزبی احزاب باید چه کنند تا از این فضا خارج شویم؟
تاج زاده: سوال خیلی خوبی است. ما به دلیل اینکه مشکلات مان چندوجهی است طبعاً نمی توانیم با یک کپسول این مشکل را حل کنیم به طور مثال برخی می گویند برای حل مشکلات باید با آمریکا رابطه برقرار کنیم، من معتقدم با مدیریت فعلی چه با آمریکا رابطه برقرار کنیم یا نکنیم، مشکلات ما نه تنها حل نمی شود که روزبه روز بیشتر و سخت تر می شود و مشکلات معیشتی مردم به طور جدی ادامه می یابد. کشور نیز در مسیر توسعه قرار نمی گیرد. برخی نیروهای درون محافظه کاران در اواسط دولت خاتمی تئوری «حاکمیت یکدست» را مطرح کردند و گفتند که چون قرار است ما برای خدا کار کنیم، اختلاف نداریم و در نتیجه کارآمدی حکومت افزایش می یابد.اما زمانی که حکومت یکدست شد، اختلاف ها نیز عیان شد هرچند اختلاف ها سطحی و شخصی شده است. از نظر کارآمدی هم با این مشکلات اقتصادی و اجتماعی دیگر جای سخن باقی نمانده است بنابراین کاری که ما به عنوان یک حزب انجام می دهیم، مردم را بیشتر نسبت به مسائل آگاه می کنیم، از میان نخبگان عضوگیری می کنیم تا تشکیلات ما قوی شود و در انتخابات ها حضور فعال می یابیم و با ماجراجویی و طرح های غیرکارشناسی مخالفت می کنیم. به هر حال یک کار چندوجهی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، قانونگذاری، اجتماعی و فرهنگی انجام می دهیم، منتها باید دقت کنیم که ما نیاز به زمان داریم. البته با شما موافقم که عده ای می گویند زمان می خواهیم تا بی عملی خودشان را توجیه کنند اما من می گویم زمان می خواهیم به شرط اینکه کار کنیم و به جای استراتژی صبر و انتظار به تاسی از سوره والعصر از راهبرد سفارش به حق و صبر دفاع کنیم.یعنی دائم در صحنه باشیم و سخن حق بگوییم اما از آن سو بدانیم که زمان می خواهد تا دموکراسی کم کم شکل بگیرد.
سرمایه: شاید یکی از این زمان هایی که شما مکرراً می گویید، انتخابات ریاست جمهوری آینده باشد. به نظر می رسد انتخابات آینده بسیار مهم است به دلیل اینکه سال آینده، چهارمین سالی است که از چشم انداز بیست ساله گذشته و در عمل ۱۶ سال دیگر باقی مانده است ولی حرکت مثبتی نداشتیم و فقط پسرفت کرده ایم. اصلاح طلبان برای پیروزی در این انتخابات مهم چه برنامه ای دارند؟ آقای خاتمی مهم ترین گزینه روی میز است، میرحسین موسوی نیز که هر دوره معرفی می شود ولی ایشان نمی پذیرند و اخیراً آقای عارف هم خود را گزینه در آب نمک خوابیده نظام می داند. به نظر شما تعدد نفرات به سود اصلاح طلبان است و می شود نظر مردم را به این سو جلب کرد؟
تاج زاده: با تعدد نامزدها به احتمال زیاد در انتخابات شکست می خوریم.
سرمایه: منظور من تعدد در پایان راه نیست بلکه در یک سال اخیر است یعنی چند نفر معرفی شوند و به صحنه بیایند خوب است (مانند انتخابات آمریکا) یا همه پشت سر یک نفر قرار بگیریم، بهتر است؟
تاج زاده: تجربه انتخابات مجلس هشتم به ما ثابت کرده یا نباید به میدان بیاییم یا با بهترین نامزد خود بیاییم چون طرف مقابل نه تنها با تمام توان می آید بلکه با سوءاستفاده از امکانات دولتی می آید. بنابراین به نظر من، اگر آقای خاتمی به صحنه بیاید، دیگر نیاز نداریم فرد دیگری را مطرح کنیم و خوشبختانه چون رادیو- تلویزیون هم در اختیار کاندیداها ست، خیلی تبلیغات جانبی موثر نیست مگر بحث های رودررو که در سطح ملی احزاب اصلاح طلب باید بسیج شوند تا آقای خاتمی با رای بیشتری بتواند انتخاب شود.
سرمایه: احتمال حضور آقای خاتمی چقدر است؟
تاج زاده: نمی دانم چون عوامل مشوق آمدن ایشان کم نیست، اما از آن طرف موانع هم زیاد است. حسن ایشان این است که به خردجمعی احترام می گذارد.بنابراین اگر احساس کنند که می توانند گامی به سود ملت بردارند ممکن است به رغم تحلیل شخصی از اوضاع بپذیرند که به صحنه بیایند البته برخی افراد معتقدند باید یک دوره دیگر صبر کنیم تا اقتدارگرایی به طور ریشه ای و گسترده تری با عدم مقبولیت و نامشروعیت مواجه شود و از بین برود و آقای خاتمی برای این دوره هزینه نشود. حرف ما این است که چه تضمینی وجود دارد پس از سه،چهار سال فرصتی باقی مانده باشد که بتوان کاری کرد؟ ما با کسانی که معتقدند باید اقتدارگراها را رها کرد تا کار خودشان را بکنند، در اینکه اینها به بن بست می رسد هر دو نگاه مان مشترک است چون مدیریت و سیاست های اینها شکست خورده است اما سخن این است که چه تضمینی وجود دارد پس از این دوره مشکلات بزرگی سر باز نکند و درگیر نزاع های داخلی یا دخالت های خارجی نشویم؟
سرمایه: اصلاح طلبان هم اکنون دو نامزد بالقوه دارند؛ آقای خاتمی و آقای کروبی که با آمدن هر یک قطعاً دیگری به صحنه نمی آید. اگر آقای خاتمی نیاید، آیا اصلاح طلبان پشت سر آقای کروبی جمع می شوند؟ برای همان شعار نجات کشور و اینها...
تاج زاده: فضای غالب این است که فعلاً اجماع روی آقای خاتمی است. در صورت عدم کاندیداتوری وی، باید دلایل آن بررسی شود که تضمین سلامت انتخابات با مسوولان فعلی آن چیست؟اگر به این نتیجه برسند که اگر آقای خاتمی نیامد، باید یک نامزد دیگر معرفی کنیم. آنگاه باید بحث شود که نامزد حزبی معرفی شود یا دیگران حاضر به اجماع هستند. در آن صورت حاضریم در مورد کسی که بیشترین رای را خواهد داشت، توافق کنیم.همه این تصمیمات مربوط به کنگره احزاب است. ما بالاخره می خواهیم پشت سر کسی باشیم که احتمال- حداقل- ۵۰ درصد برد را بتوان برای وی قائل بود.اگر بنا باشد فردی به ما تحمیل شود که به احتمال ۹۰ درصد شکست می خورد و ما به این یقین برسیم، دلیل ندارد که حیثیت خودمان را به آن گره بزنیم.می گوییم تو کار خودت را بکن، ما هم کار خودمان را می کنیم.
حسن محمدی
۱ آبان ۱٣٨۷
منبع: سرمایه
|