پرونده کردان: یک سوراخ در دو کشتی!


احمد آل حسین


• مقایسه این دو رفتار رییس جمهوری، یکی اصلاح طلب در برابر وزیری به ناحق متهم شده و دیگری یک محافظه کار در برابر یک وزیر با مدرک جعلی، براحتی ذهن هر ناظری را به بی اساس بودن ادعاها و بهانه های دولت اصلاح طلب در مورد موانع اصلاحات متوجه می نماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ آبان ۱٣٨۷ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۰٨


در تاریخ حوادثی هستند که به ظاهر کوچک می نمایند اما معرف حوادثی بس بزرگترند، درست مانند یک سوراخ در بدنه تایتانیک
اخبار اخیر حاکی از آن است که مجلس (یا فراکسیون اصول گرای "کمی تا قسمتی" معتدل تر، عدالت طلب تر و عقلانی تر!) در تدارک یک نمایش ملی است در اثبات لیاقتش برای سکانداری کشتی نظام در شرایط بسیار بحرانی کنونی. نمایشی که هم ریشه در اختلافات داخلی اصول گرایان دارد (القابی چون "اصولگرانما " این روزها شاید از جمله متداول ترین کلمات در ادبیات محافظه کاران باشد) و هم ریشه در نگرانی جناحی که در شرایط کنونی دلواپس مشروعیت به شدت زیر سوال رفته دولت اصول گرا در اذهان اقلیت طرفدارانش است. این نمایش همان استیضاح وزیر کشور است که متهم به جعل مدرک یا استفاده از مدرک جعلی در کسب مقام های دولتی یا حداقل (اگر توضیح نهایی ایشان پذیرفته شود) استفاده غیرمسئولانه از مدرکی مشکوک است. بهرحال هر چه دلیل این امر باشد و چه این استیضاح به وقوع بپیوندد یا نپیوندد (مثلا در اثر حکمی حکومتی یا بده بستانی پشت پرده) و یا به نتیجه برسد یا نرسد، پرونده کردان که صد البته تنها خاطی عرصه مدرک داران بدون تحصیلات مکفی در نظام نیست تبدیل به آزمونی برای شاخه های مختلف جناح محافظه کار شده است که با شعارهای عدالت طلبانه وارد صحنه سیاسی شده بود.
برای برخی از مفسرین و ناظران، این پرونده حاکی از اختلافات درون جناحی است که ریشه در جایگاه اجتماعی و ایدئولوژی گروه های مختلف این جناح دارد (بازار سنتی علیه جدید، حوزه سنتی علیه جدید، شبکه نظامیان قدیمی علیه جوان و یا یک کلام اصول گرایان نولیبرال مدل چینی بر علیه اصول گرایان پوپولیست مدل امریکای لاتینی) (۱). برای برخی دیگر اما حاکی از تاریخ مصرف احمدی نژادی است که با داشتن طولانی ترین لیست برکنارشدگان کابینه، خود را هر چه بیشتر در میان یاران قدیمی منزوی کرده است و قربانی کردن او در شرایط بحرانی می تواند نشان از وجود عزمی در جناح مذکور برای اثبات وفا داری به اصول باشد (خصوصا در این ماههای منتهی به انتخابات).
از ریشه های مختلف این دعوای خانوادگی که بگذریم، طرفداری "تمام قد" احمدی نژاد از کردان برای وی و دولتش به مثابه یک آزمون بزرگ است. از آنجا که در افکار عمومی مردم ایران و حتی طرفداران نظام و دولت، کردان مقصر شناخته شده طرفداری تمام قد یا حتی نیمه قد از وزیر کشور یعنی پایان احمدی نژاد مگر اینکه بواسطه همین وزیر کشور در انتخابات بعدی شاهد یک کودتای انتخاباتی دیگر حتی بر علیه سایر محافظه کاران باشیم یا واقعه ای غیرمترقبه اتفاق بیافتد. اما اگر استیضاح به ثمر برسد برای اصول گرایان مجلسی نتیجه بزرگی در بر ندارد چرا که بحران اقتصادی و نابرابری فزاینده جامعه همان نتیجه را برای کلیت محافظه کاران در بر دارد که برای اصلاح طلبان در دوره قبلی.
بنا براین پرونده کردان سوراخی بزرگ در بدنه کشتی محافظه کاران است؛ سوراخی که با وصله استیضاح براحتی قابل ترمیم نیست.
اما کردان و حمایت تمام قد احمدی نژاد سوراخ بزرگی برای کشتی اصلاح طلبان هم هست! هنوز از خاطره مردم پاک نشده است که چگونه وزیر کشور آقای خاتمی در مجلس اصول گرایان استیضاح و برکنار و زندانی گردید به جرمی که وی مرتکب نشده بود و چگونه آقای خاتمی از وزیرش در کلیدی ترین پست اصلاحات سیاسی "تمام قد" که هیچ، نیمه قد هم دفاع نفرمود. مقایسه این دو رفتار رییس جمهوری یکی اصلاح طلب در برابر وزیری به ناحق متهم شده و دیگری یک محافظه کار در برابر یک وزیر با مدرک جعلی براحتی ذهن هر ناظری را به بی اساس بودن ادعاها و بهانه های دولت اصلاح طلب در مورد موانع اصلاحات متوجه می نماید.
بنابراین پرونده کردان سوراخی در کشتی اصلاح طلبان سیاسی ایران نیز هست؛ سوراخی که با وصله چهره های "کمی تا قسمتی" رادیکال تر، منتقدتر و جدی تر توسط اصلاح طلبان جوان قابل ترمیم نیست.
این سوراخ در هر دو کشتی نه صرفا محصول انتخاب یک وزیر خطاکار توسط یک رییس جمهور اصول گراست و نه صرفا برملاکننده بی کفایتی یک رییس جمهور اصلاح طلب در دفاع جدی از وزیر بی تقصیرش. این سوراخ محصول و معرف تناقضات "قدرتی" است که هر چه بیشتر و سریعتر پایگاه مردمی اش را از دست می داده و می دهد.


(۱)   - البته قابل ذکر است که این گونه های ایرانی اصول گرا تاکنون توفیقات همتایان نولیبرال چینی در پیوستن به بازار به اصطلاح آزاد تجارت جهانی و توفیقات پوپولیستهای آمریکای لاتینی در دفاع از تولید گران داخلی شان را نداشته اند به همان گونه که کارگزاران نولیبرال زمان دولت سازندگی توفیقات همتایان نولیبرال آسیای جنوب شرقی را نداشته و همان طور که اصلاح طلبان نولیبرالمان به دستاوردهای همتایان لیبرال دموکراتشان در اروپای غربی و آمریکای شمالی نرسیدند. اما اکنون زمان دیگر زمان تقسیم دستاوردها در سطح جهانی نیست. زمان، زمان تقسیم بحران است برای انواع نولیبرالیسم بازار آزاد گرا چه از نوع چینی چه آمریکایی چه ایرانی.