نیروی نظامی و نوسازی


مرتضی سیمیاری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ آبان ۱٣٨۷ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۰٨


برداشت اول:
در نیمه دوم سده نوزدهم نفوذ و تاثیر غرب به دو شیوه متفاوت روابط سست و شکننده دولت قاجار با جامعه ایران را تضعیف کرد. نفوذ اقتصادی غرب باعث شده طبقه متوسط محلی در ایران یکپارچه گردد. این طبقه با اقتصاد سنتی و جهان بینی تشیع طبقه متوسط سنتی را فراهم اورد که از طریق نهاد های اموزشی طبقه متوسط حامل دموکراسی در ایران را توسعه داد. این طبقه مفهوم پادشاهی را به استبداد و جامعه را به ملیت تغییر داد با فشار نظامی روس و انگلیس و معاهده خفت بار گلستان و ترکمنچای و رشته امتیازات تجاری که به این دو کشور داده شد زمینه نفوذ اقتصادی آن ها در ایران را فراهم اورد در واقع شکست های نظامی در ایران زمینه امتیاز های فراوان سیاسی و اقتصادی را فراهم اورد پادشاهی قاجار در ابتدا سعی کردند با برنامه های بلند پروازانه نوسازی زمینه دفاع را گسترده کنند ولی با شکست این برنامه ها که ایران را از اقتصاد جهانی کنار می زد به یک سری اصلاحات جزیی روی اوردند که ایران را در شبکه تجارت اروپا قرار می داد ترجیح همکاری با غرب دولت را در برابر جامعه ایران تقویت کرد و طبقه متوسط در ایران را روز به روز ضعیف تر کرد در اولین تجربه نو سازی توسط عباس میرزا و در اولین دور از جنگ های ایران و روس وی به این نکته پی برد که نیروی سواره نظام قبیله ای در برابر توپخانه دوام ندارد لذا او به تقلید از سلطان سلیم امپراطور عثمانی ارتشی متشکل از شش هزار نفر با لباس متحد الشکل تشکیل داد که انها در پادگان ها مستقر بودند در پی این عمل او کارخانه توپ و تفنگ سازی در تیریز احداث شد و محصلان ایرانی برای اموزش فنون نظامی رهسپار غرب شدند. اما این تجربه نوسازی زمینه بارور سازی طبقه سنتی در ایران را فراهم نکرد و به این دلیل این اصلاحات زود به زمین خورد.
نوسازی دوره قاجاریه زمینه تسلط و تقویت دولت در برابر جامعه را داشت بطوری که به عنوان مثال شیخ اسلام تبریزی نوسازی ارتش را منطبق بر اسلام می دانست و به این گونه مذهب تشیع را که از پایه ها اساسی بارور سازی طبقه متوسط در ایران بود را به سود دولت مصادره می کرد و ان را نردبان توسعه دولت در برابر ملت می کرد در حالی که لازم بود همگونی از تعامل بین طبقه متوسط سنتی و دولت به سود طبقه متوسط حامل دموکراسی در ایران شکل بگیرد اما زمینه استبداد تاریخی در ایران را تقویت می کرد و سیکل باطلی را می ساخت که همواره نوسازی در ایران ثمره اش به سود دولت باشد و این باعث شده است که حوزه عمومی قدرتمند در ایران شکل نگیرد لذا نوسازی چون نهادینه نمی شود زودتر از انچه طراحان و مجریان ان فکر می کند به زمین می خورد. عباس میرزا با تاسیس ارتش جدید زمینه هراس قبیله را فراهم اورد لذا دشمنی علیه او به شدت اوج گرفت. وضع مقرات شدید و دقیق و سخت بی نتیجه مالیات دهندگان را به شدت بدبین می کرد این چنین بود که ارتش جدید در جنگ دوم ایران و روس شکست های سنگینی را متحمل شد و تنها این باور را در فتحعلی شاه گسترش داد که بهترین سلاح در جنگ همان شمشیر و نیزه قدیمی است.

برداشت دوم:
سالهای سلطنت رضا خان میر پنج بعد از امیرکبیر بر اساس ارتش مدرن و بروکراسی زمینه تثبیت قدرت را فراهم اورد. رضا خان مانند سایر پادشاهان سلف خود ارتش را زمینه قدرت می دانست و نوسازی ان را نه در تعامل با ملت بلکه زمینه تصاحب حوزه عمومی می پنداشت. او در طی سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰بودجه نظامی را پنج برابر کرد و با قانون سربازگیری شمار افراد نظامی را از ۵ دیویزیون به هجده دیویزیون رسانید این ارتش داری یک سیستم سلسله مراتبی فرماندهی بود. این ارتش با دیوان سالاری و زمین داران پیوند خورد و پایه های سلطنت را محکم کرد اما این پیوند زمینه نابودی طبقه متوسط در ایران را فراهم اورد .قدرت مطلق رضا خان زمینه مجلس فرمایشی و مطیع وتعطیلی روزنامه های مستقل و صلب مصونیت پارلمانی بود این سه نهاد قدرت استقلال احزاب را نیز زیر سوال بردند به طوری که حزب ایران نو و حزب ترقی سازمانی مانند حزب فاشیست موسولینی و حزب جمهوری خواه مصطفی کمال پاشا در ترکیه پیدا کرد در واقع رضا شاه با استفاده از ارتش روح فاشیسم را در کالبد ایران دمید و در درون خود گروهایی را سازمندهی کرد که فشار زیادی را به طبقه متوسط و روشن فکران وارد می کرند و احزاب شبه کمونیستی را به شدت سرکوب می کرند. نوسازی رضا شاه در ایران در تعامل ارتش زمین داران و با طبقه متوسط در ایران شکل نگرفت و رژیم علا رغم داشتن پایگاه ای قدرتمند بنیان مدنی استوار نداشت و اجبار در ساختن نهادها با پشتوانه ارتش زمینه خط پایان این رژیم دست ساز را فراهم اورد.

برداشت سوم :
۱- سربازی تنها زندگی در یک محیط نظامی نیست بلکه اثرات گسترده ای را بر زندگی یک فرد و خانواده او می گذارد حساسیت مردم به اخبار سربازی در ایران باعث شده که خبر های زرد و مبتذل ریشه دهنده نشریات زرد نیز باشد که این نشریات تقویت کننده توسعه فرهنگی در کشور نمی باشند و تنها زمینه سود جویی را فراهم می اورد لذا تصمیم گیری غلط در مورد خدمت نظام وظیفه علاوه بر ضررهایی که بر ساختار جامعه ایران وارد می کند که نمونه هایی کوچک از ان بیان شد از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیز پر رنگ عمل می کند در قوانین قبلی نظام وظیفه عمومی بحث فروش سربازی باعث ایجاد که گرایش طبقه مرفه به این قانون زمینه سرخودگی اجتماعی قالب طبقه متوسط در ایران را فراهم اورد در واقع در این قانون طبقه سرمایه دار برخلاف نوسازی در ترکیه بجای پیوند خوردن با بخش حامل دموکراسی با دولت پیوند می خورد و عدم توازنی که در جامعه فراهم می اوردند این دو گروه را در مقابل اکثریت طبقه متوسط ایران برتری می داد.
۲- یک سرباز در حد فاصل سن ۱۸ تا ۲۴ سالگی بجای آشنایی با بخش های غیرشفاف اجتماعی پشت سیم خاردارهای پادگان ها نه تنها از جامعه دور می شود و یک خط جدایی بین پادگان و اجتماع فراهم می اورد که این شکاف محدود به سیم خاردار پادگان نیست بلکه از نظر اقتصادی باعث ایجاد یک نیروی پر انرژی بدون بهره می گردد و از نظر اجتماعی شکاف بین پادگان و اجتماع روحیه هم ذات پنداری سرباز از اجتماع را از وی می گیرد و از سوی دیگر اگر فرد به محیط خدمت پا نگذارد سرباز فراری محسوب شده و باز هم فردی حاشیه ای و منزوی از نظر اجتماع خواهد بود که از حد اقل حقوق انسانی بر خوردار نمی شود.
۳- فاصله گیری سرباز از اجتماع زمینه دائمی شدن و ابزاری شدن نیرویی را فراهم می کند که معمولا نمی داند برای چه سرکوب میکند و برای چه کسی کودتا انجام می دهد و از سوی دیگر خالی شدن حوزه عمومی از نیروی مولد موازنه دولت و طبقه متوسط را بر هم می زند.
۴- در ایران عدم توجه به سرمایه انسانی و مادی باعث شده است که نفت به سمت نیروی نظامی مایل شود این عمل باعث می شود زمینه جنگ طلبی در منطقه بالا باشد و از سوی دیگر زمینه حکومت بسته و استبدادی را فراهم اورد . در واقع در ایران خطر جنگ با نیروی نظامی توجیه می شود و این توجیه زمینه استبداد و جامعه بسته را فر اورده است. بعد از دوران قاجاریه حکومت پهلوی هم در درون خود پی ریزی نوسازی را انجام می داد که این نوسازی زمینه تشکیلات متمرکز دخالت گر و توسعه نیافته را فراهم اورد لذا نیازمند تفکیک حاکمیت از دولت بوده است در ایران دولت با خصیصه دیوان سالاری که سابقه طولانی هم دارد حفظ امنیت و ارائه خدمات را در فعالیت های خود تعریف میکرده است .با اضافه شدن نفت فشار مالیات کاهش یافته و دولت امنیتی را به سوی دولت امنیتی-رفاهی سوق داد. اما با بالا رفتن قیمت نفت بلند پروازی رهبران ایران ارزوهای بلند را جایگزین مردم کرد لذا مردم از معادلات حذف شده و بجای ان ارزوی نوسازی جای گرفت ولی دولت ها غافل از ان بودند که این نوسازی را نهادینه کنند لذا برای سرکوب واکنش ها به تقویت نیروی نظامی می پردازند و هجمه بالای ماشین تبلیغاتی ارزوی ژاندارم منطقه شدن را ایجاد می کرد. محمد رضای پهلوی در شبه مدرنیسم خود به چنین اندیشه ای رسید وصدام رئیس جمهور ناکام عراق    سه بار بر اساس این تفکر منطقه را به جنگ کشید و در حال حاضر این تفکر از اسرائیل تا پاکستان موج می زند وسوسه داشتن سلاح اتمی حاکمیت منطقه را تحریک میکند و نتیجه ان نظامی شدن خاور میانه است و انچه که ضرر این ارزو می باشد منافع ملی کشورها از جمله وقت و هزینه میلیون ها جوانی است که می توانستند چرخ تولید یک کشور را به گردش در اورند.
۵- مسئله دیگر در توجیه نظامی گری در منطقه مسئله صدور انقلاب ها میباشد در زمانی که کشور ها در مرحله انقلاب قرار می گیرند فشار های وارده بر این کشورها انها را به سوی عقب ماندگی می برداما مسئله صدور انقلاب باعث می شود تا منطقه دچار تلاطم گردد این ایده از سوی کشورهای کمونیستی فریبنده بوده است چین از ایده صدور انقلاب به گفتمان سازندگی رسید و هند این گفتمان را به سوی دموکراسی پایدار میل داد در حالی که گفتمان صدور انقلاب میل به تجهیز نظامی را بالا می برد لذا در خاورمیانه تولید نفت به توسعه پادگان ختم می شود و ارتش پایه ثبات کشورها محسوب می شود نه تقویت طبقه متوسط این چنین الگویی سیاست داخلی را اسیر دیپلماسی خارجی می کند در مناطقی که چنین ویژگی دارند این مناطق پر از نظامی ها بسیار پر ماجرا می باشد در حالی که می توانستند این کشورها سرمایه ملی را در جهت گفتمان سازندگی و توسعه دموکراسی پایدار سوق دهند.


منابع:
ایران بین دو انقلاب، ابراهامیان
مقاله نفت توسعه دموکراسی، تقی رحمانی