«جمهوری سکولار!»
آینده استبداد دینی بعد از شکست اصلاحات، جز یک جمهوری سکولار در جامعه ما هیچ چیز دیگری نخواهد بود



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ فروردين ۱٣٨٣ -  ۷ آوريل ۲۰۰۴


در سخنان آقای خاتمی که روز گذشته در برابر جمعی از جوانان ایراد شد، آن بخش برجستگی یافت و مورد توجه رسانه ها قرار گرفت که هشدار رئیس جمهور ایران در پرهیز از «جمهوری سکولار» را بازتاب می داد.
محمد خاتمی ترجیح داد این هشدار را در برابر جمعی بر زبان راند که نمایندگان جوانان خوانده شده اند، قشری که حامل اصلی ایده سکولاریسم و جدایی دین از دولت در ایران است. وی در طول هفت سال ریاست جمهوری، مخاطبین خود را به درستی شناخته است. بیهوده نبود زمانی که با دانشجویان رو در رو سخن می گفت، پیام اصلی او خطاب به دانشجویان پرهیز از «رادیکالیسم» بود.
مخالفت با «جمهوری سکولار» در حکومت اسلامی ایران حرف تازه ای نیست، اما بیان این مخالفت در مجامع علنی، که در سخنان رئیس جمهور و دیگر مقامات حکومت، جای برجسته ای یافته است، نشانه ای از «حاد بودن» مساله است.
افراطی های جناح محافظه کار سال ها برای فریب هواداران مومن خود تبلیغ می کردند جبهه دوم خرداد، نفوذی های جریان سکولار در حکومت الله هستند، اما اصلاحات دوم خرداد در حقیقت چیزی جز پادزهر «حکومت کفر» نبود. جبهه دوم خرداد، می بایست شکست می خورد تا راه سکولاریسم در ایران هموار شود. شاید محافظه کارانی که در روز اول اسفند شکست رقیب سرسخت خود را جشن می گرفتند، هنوز باور نداشتند که با شکست اصلاح طلبان، «جمهوری سکولار» به خواست بی واسطه نیروی روشنفکری و سپس جامعه ایران تبدیل خواهد شد. شاید هم بر این تصور بودند که با تکیه بر قدرت و سرکوب، حکومت الله را از تعرض «جمهوری کفر» حفظ خواهند کرد.
شکست اصلاحات، جمهوری اسلامی را با اندیشه جمهوری سکولار، هم مرز کرده است. رئیس جمهور اسلامی که خود را بیشتر فیلسوف و اندیشمند می داند، تا صاحب عالی ترین مقام اجرایی، خطرات این همسایگی را تشخیص داده است. این شکست، صورت مساله مبارزه سیاسی در ایران را بطور کلی دگرگون ساخته و در آینده نزدیک این دگرگونی تمام قد، خود را بر جامعه تحمیل خواهد نمود. اگر از دوم خرداد، تا اول اسفند (شکست اصلاحات بسیار بیشتر از اول اسفند هشتاد و دو نمایان شده بود، اما اکنون می توان این روز تاریخی را به عنوان سمبل این شکست لحاظ کرد) مساله اصلی جامعه و حتی اکثریت نیروهای روشنفکری، مبارزه دو مدل جمهوری اسلامی ولایتی و جمهوری اسلامی مردم سالارانه بود، اکنون مساله اصلی جامعه به مبارزه دو مدل جمهوری اسلامی (که مشخص شده جز در شکل ولایی آن واقعیت خارجی نمی یابد) و جمهوری سکولار تبدیل شده است. آینده استبداد دینی بعد از شکست اصلاحات، جز یک جمهوری سکولار در جامعه ما هیچ چیز دیگری نخواهد بود.
جمهوری اسلامی امروز برای مقابله با اندیشه استقرار جمهوری سکولار، بی دفاع تر از همه ی هشت سال گذشته است. این واقعیت را مردانی که از هر رقابت و مسابقه، تنها به زندان انداختن، و دست به قبضه شمشیر یا ماشه تفنگ بردن را یاد گرفته اند، نمی فهمند، اما رئیس جمهوری اسلامی آن را به خوبی می فهمد. حکومت دینی با امتناع از اصلاحات، سویه استبدادی خود را تماما آشکار کرده است و استبداد دینی، در درون خود سکولاریسم و جمهوری خواهی را بازتولید می کند.
«رفراندم» وسیله عملیاتی کردن خواست «جمهوری سکولار» است. برای اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران و فعالینی که خواست رفراندم را در جامعه ما مطرح کرده و برای تبدیل آن به جنبشی فراگیر می کوشند، اندیشه رفراندم از اندیشه استقرار یک جمهوری سکولار در ایران جدا نیست. دوران بعد از اصلاحات، مشخصه های اصلی خود را شناخته است. جمهوری سکولار، مقاومت مدنی و رفراندم، اهداف و روش های جنبشی هستند که کشور ما را به دوران بعد از دوم خرداد انتقال می دهند.